لوح | رضای خدا...
💠 شهید ابراهیم هادی :
مشکل کارهای ما این است که، برای رضای همه کار میکنیم؛ جز برای خدا.
#شهید_ابراهیم_هادی |
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@rafiq_shahidam96
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهے یـڪ نگاه آنقدر مهربان است❤️
که چشــم هــرگز رهایش نمی کند🍃
گاهے یڪ رفاقــت آنقــدر
مــــــــاندگار است که
زمــــــــــان حریفش نمی شود
و گاهے یڪ نفــر آنقدر عزیز است
ڪه قلـب رهایش نمی کند...
#رفیق_شهیدم_دوستت_دارم🌹
#و_نذر_لبخندت_گناه_نمیکنم
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️ #زنده_از_حرم
اقامه آخرین نماز جمعهٔ سال
در حرم مطهر رضوی با حضور زائران
💌 با ارسال این تصاویر برای عزیزانتان، حال و هوایشان را امام رضایی کنید.💐
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@rafiq_shahidam96
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #پانزدهم
#فصل_سوم
کمی این پا و آن پا کردم و بلند شدم تا از زیر نگاه های سنگینش فرار کنم، ایستاد وسط چهارچوبِ در، دست هایش را باز کرد و جلوی راهم را گرفت.
با لبخندی گفت: «کجا؟! چرا از من فرار می کنی؟! بنشین باهات کار دارم.»
سرم را پایین انداختم و نشستم. او هم نشست؛ البته با فاصله خیلی زیاد از من.
بعد هم یک ریز شروع کرد به حرف زدن. گفت دوست دارم زنم این طور باشد.
آن طور نباشد.
گفت: «فعلاً سربازم و خدمتم که تمام شود، می خواهم بروم تهران دنبال یک کار درست و حسابی.»
نگرانی را که توی صورتم دید، گفت: «شاید هم بمانم همین جا توی قایش.»
از شغلش گفت که سیمان کار است و توی تهران بهتر می تواند کار کند.
همان طور سرم را پایین انداخته بودم. چیزی نمی گفتم. صمد هم یک ریز حرف می زد.
آخرش عصبانی شد و گفت: «تو هم چیزی بگو. حرفی بزن تا دلم خوش شود.»
چیزی برای گفتن نداشتم.
چادرم را سفت از زیر گلو گرفته بودم و زل زده بودم به اتاق روبه رو.
وقتی دید تلاشش برای به حرف درآوردنم بی فایده است،
خودش شروع کرد به سؤال کردن. پرسید: «دوست داری کجا زندگی کنی؟!»
جواب ندادم. دست بردار نبود. پرسید: «دوست داری پیش مادرم زندگی کنی؟!»
بالاخره به حرف آمدم؛
اما فقط یک کلمه: «نه!» بعد هم سکوت.
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋
🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی :
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا:
*@rafiq_shahidam96*
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*💢 انسان جاهل بنده شهوت خویش است! یعنی، انسان جاهل مثل برده خوار و ذلیلی است که در برابر شهوت خویش، هیچ اختیاری از خود ندارد.*
مولا علی علیهالسلام
❤️❤️❤️❤️
*لینک کانال ایتا و اینستاگرام شهید ابراهیم هادی*
⤵️⤵️⤵️⤵️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️❤️
*پیج اینستاگرام شهید ابراهیم هادی*
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
❤️❤️❤️❤️
*کانال ایتا شهید ابراهیم هادی*
⤵️⤵️⤵️⤵️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
*📌 اگر اراده کنی و بخواهی که خودت را از گناه حفظ کنی، پروردگار عالم هم در صحنه هایی که گناه وجود دارد، برای تو مانع ایجاد میکند که گناه نکنی.*
آیت الله حق شناس
❤️❤️❤️❤️
*لینک کانال ایتا و اینستاگرام شهید ابراهیم هادی*
⤵️⤵️⤵️⤵️
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️❤️
*پیج اینستاگرام شهید ابراهیم هادی*
⤵️⤵️⤵️⤵️
https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/
❤️❤️❤️❤️
*کانال ایتا شهید ابراهیم هادی*
⤵️⤵️⤵️⤵️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
*باســلام واحـــترام*
*باعـث افــتخار اسـت که عـــرض شــادبـاش و تــبریـڪ اینـجانـب زودتـر از بــهار طــبيعت خدمــتتان شرفـیاب شـود،نامــتان در انـدیشه و مـــهرتـان هـمیشه در قلـــب ماسـت،در واپـسين روزهــــاے پايانــے ســال جــارے از خــداونـد بـزرگ امـــيد وتــوفيق و ســلامـتے براي شــماوخــانواده مــحترمــتان خواهـــانم.* *پيـشاپـيش ســــــال نو بر شما و خانواده محترمتان مــــــــــبارڪ .*
ارادتمند شما: خادم شهید ابراهیم هادی
🌱🌱🌹🌹💐❤♥️♥️
📚 #سـہ_ دقیقـہ_ در _قیامت
3⃣1⃣ قسمت سیزدهم
📘از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند رو دیدم.
یکی از اونا عموی خدابیامرزم من بود،
او رو دیدم که در یک باغ بزرگ قرار داره.
سوال کردم: عموجان این باغ زیبا رو در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟
🔰گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ رو به عنوان ارث برای ما جا گذاشت.
☝🏻 اما شخصی اومد و قرار شد در باغ ما کار کند.
اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد.
اونا باغ رو فروختند و البته هیچکدوم عاقبت به خیر نشدند و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند...
⛔️ چون با اموال یتیم این کار رو کردند،
حالا این باغ رو به جای باقی که در دنیا از دست دادم به من دادن تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم.
🔰 بعد اشاره به دَرِ دیگر باغ کرد و گفت:
👈🏻 این باغ دو در داره که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز می شود.
باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود.
به خاطر یک وقف بزرگ صاحب این باغ شده بود.
☘همونطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد!
بنده خدا با حسرت به اطرافش نگاه میکرد.
😔😥
شگفتزده پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟
گفت: پسرم اینها همه از بلایی است که پسرم بر سر من می آورد،
او نمیذاره ثواب خیرات این زمین به من برسه.
🌺پرسیدم: حالا چه میشه؟
چه کار باید بکنید؟!
گفت: مدتی طول میکشـه تا دوباره با ثواب خیرات باغ من آباد شود به شرطی که پسرم نابودش نکنه.
من در جریان ماجرای زمین وقفی و پسر ناخلفش بودم، برای همین بحث رو ادامه ندادم.
✨اونجا می تونستیم به هر کجا که میخوایم سر بزنیم یعنی همین که اراده می کردیم بدون لحظه ای درنگ به مقصد میرسیدیم.
پسر عمه م در دوران دفاع مقدس شهید شده بود ،دوست داشتم جایگاهش رو ببینم.
🌳🌴🌲 بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم.
مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است...
🌏 یعنی نمی دونیم زیباییهای اونجا روچگونه توصیف کنیم؟!
کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگلها را ندیده و تصویر و فیلمی از اونجا ندیده هرچه براش بگیم نمی تونه تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند.
💢حکایت ما با بقیه مردم همینگونه است.
ما باید به گونهای بگیم که بتونه به ذهن نزدیک باشه.
وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود.
از روی چمن هایی رد می شدم که بسیار نرم و زیبا بودند.
بوی عطر گلهای مختلف مشام انسان رو نوازش می داد.
🌳درختان آنجا همه نوع میوهای رو داشتند، میوه های زیبا و درخشان. بر روی چمن ها دراز کشیدم.
مثل یک تخت نرم و راحت و شبیه پَرقو بود.
بوی عطر همه جا رو گرفته بود.
صدای پرندگان و شرشر آب رودخانه به گوش میرسید. اصلا نمی شد اونجا رو توصیف کرد.
🍀 به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم.
با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزهای داره؟
یک باره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد.
دستم رو بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم.
♻️ نمیتونم شیرینی اون خرما رو با چیزی در این دنیا مثال بزنم،
☝🏻اینجا اگه چیزی خیلی شیرین باشه باعث دلزدگی میشه.
اما نمیدونید آن خرما چقدر خوشمزه بود.
از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانهها زمین گل آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشه.
💠 اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند بلور زیباست...
به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب. اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه. آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمیدانم چطور توصیف کنم.
♻️با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای قصر نورانی بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم می توانم از روی آب عبور کنم. با پسر عمه
صحبت می کردم، او گفت:ما در اینجا در همسایگی اهل بیت هستیم. میتونیم به ملاقات امامان برویم و این یکی از نعمتهای بزرگ بهشت برزخی است...
ادامـہ دارد ...
🌹🍃🌹🍃
♥️♥️♥️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
♥️♥️♥️
کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
ولادت؛ لطفا کامنت #اباالفضل علیهالسلام بگذارید . معجزهی حضرت اباالفضل علیهالسلام در حرم . است
حتما ببینید برا ما هم دعا کنید ممنونم
🕊🌹#زیارتنامـہ_شهدا🌹🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🕊🌷
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
#یادشان_باصلوات🌹
❤❤❤❤
@rafiq_shahidam96
❤❤❤❤❤
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ جدید و زیبا ...
سال جـــــدید همه میخوان برن سفر ...♡
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
حسبی الله:
✅💐 هفت سلام قرآنی در سفره ی هفت سین 💐✅
🔴 مواد لازم:
💐کمی زعفران و 1 ظرف چینی وگلاب
💐💐💐هفت سلام قرآن را که به شرح زیر است را:
1- سوره زمر 73 : سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین
2-سوره یس آیه 58 : سلام قولا من رب رحیم
3-سوره صافات آیه 79 : سلام علی نوح فی العالمین
4- سوره صافات آیه 109 : سلام علی ابراهیم
5-سوره صافات آیه 120 : سلام علی موسی و هارون
6سوره صافات آیه 130 : سلام علی آل یاسین
7-سوره قدر آیه 5 : سلام هی حتی مطلع الفجر
✅ با 1 یا خلال دندان یا چوب کبریت و هر وسیله ایی که بشه با اون این آیات زیبا و جالبو روی دیواره ی ظرف با زعفرون نوشت ، می نویسیم بعد از سال تحویلم با ریختن آب و گلاب داخل ظرف چینی و ریختن آن داخل پارچ شربت درست کرده ونوش جان کردن اون تمام مشکلات وامراض از شما دور خواهد شد. اذن هفت سین به شما داده شده.
حضرت علی علیه السلام:
روز عید نوروز هفت آیه ای که اول آنها(سین)است راباگلاب و زعفران و مشک برظرف چینی بنویسیدوآبش را بنوشید تا یکسال از درد محفوظ بمانید.
مواعظ العددیه/ص ۲۶۷
تمامی دوستانی که استفاده میکنند حتما مارو در دعای خیر و فاتحه و صلوات برای همه اموات فراموش نکنن
💐ان شالله سالی پر برکت و همراه با شفای جسمی و روحی به همراه داشته باشین💐
برای دوستان خود بفرستید تا انها نیز بهره مند گردند.🤲🏻🤲🏻🤲🏻
@rafiq_shahidam96
❤️❤️❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
مــــــن بـا تـــــو تحویــــــل می شـوم
شهیـــــد ابراهیــم هادی
#پروفایـل | #عیــد_نوروز
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@rafiq_shahidam96
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
باخوبیها و بدیها، هر آنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد
سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک
ارادتمند شما
خادم الشهید ابراهیم هادی