eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
8هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹۲۹ فروردین روز ارتش بر دلاور مردان ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک باد ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
⭕️آغاز مراسم روز ارتش 🔹مراسم رژه نیرو‌های مسلح به مناسبت فرا رسیدن سالروز ۲۹ فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضور رئیس‌جمهور آغاز شد. ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
با سلام خدمت دوستان عزیز انشاءالله قصد داریم از امروز هر روز قسمتی از سخنان سردار حاج قاسم سلیمانی درمورد جنگ ۳۳ روزه را در کانال رفیق شهیدم بار گیری شود.👇👇 درنشر بنر کوتاهی نکنید اجرتون باشهدا 🌷 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️》 ⤵️⤵️⤵️ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c ان شاءالله که استفاده کافی ببرید😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺روز ارتش گرامی باد 🌺 شهید سید روح الله عجمیان در لباس ارتش بنظرم بهترین عکس برای تبریک روز ارتش این عکس هست ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
مسابقات تکواندو جام رمضان استان زنجان زهرا بهرامی مدال طلا دهه نودی عزیزمون با چادر😍 ꧁꧂💙꧁꧂💚꧁꧂ ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
پُرسیدَن: شَھـٰادَت‌خودَش‌زیبـٰاست‌ زیبـٰاتَرین‌شَھـٰادَت‌چِگونِھ‌اَست؟ دَرجَواب‌گُفت: زیبـٰاتَرین‌شَھـٰادَت‌این‌اَست‌ڪِھ‌ جِنـٰازِھ‌اےهَم‌اَزاِنسـٰان‌باقےنَمانَد...ツ 🕊
بعد از دانشگاه راه خونه ی مرجان رو پیش گرفتم. 🔹تو این سه ماهی که دیگه سعید دنبالم نمیومد و خبری ازش نبود، و با حال داغونم، کم کم همه فهمیده بودن رابطمون تموم شده و پسرای دانشگاه هر کدوم با خودشیرینی هاشون میخواستن نزدیکم بشن. اما دیگه پسر جماعت از چشمم افتاده بودن!😒 به قول مرجان، تقصیر خودم بود که زیادی به سعید دل بسته بودم! تنهایی تاوان هر دلبستگی احمقانست‼️ فکر اینکه الان سعید با کیه، کیو عشقم و نفسم خطاب میکنه، لحظه هاشو با کی پر میکنه، منو تا مرز جنون میبرد⚡️ تا خونه مرجان بلند بلند گریه کردم و تا درو باز کرد خودمو انداختم بغلش و فقط زار زدم😭 دو سال عشق دروغی دو سال بازیچه بودن دو سال.... وقتی به همه اینا فکر میکردم دیوونه میشدم. یکم که حالم بهتر شد، رفتم آبی به صورتم زدم و برگشتم. -ترنم... چرا آخه اینجوری میکنی؟ بخاطر کی؟ سعید؟ الان معلومه سعید بغل کی... -مرجان ببر صداتو... تو دیگه نگو!🚫 نمیبینی حالمو؟ خودم خودمو له کردم،تو دیگه نکن... -خب من چیکار کنم؟؟ -آرومم کن!فقط آرومم کن... چندثانیه نگام کرد... -بشین تا بیام... چند دقیقه بعد من بودم و یه لیوان با یه ماده قرمز رنگ... -این چیه؟؟ -مشروب🍷 -چیکارش کنم؟ -یچیز بهت میگما!!😒 بخورش دیگه!چیکار میخوای بکنیش؟ لامصب از سیگارم بهتره... چندساعت تو این دنیا نیستی! از همه این سیاهیا خلاص میشی! اگر تا این حد داغون نبودی،اینو برات نمیاوردم! فقط زل زده بودم به مرجان! اگر مامان و بابا میفهمیدن تو این مدت به چه کارا رو آوردم، حتماً از ارث محرومم میکردن!! -مشروب؟ من؟مرجان میفهمی چی میگی؟ -میخوری نوش جون، نمیخوری به جهنم! ولی دیگه نبینم بیای ور دل من ناله کنی😒 یه نگاه به مرجان کردم و یه نگاه به لیوان و اون ماده قرمزی که تا بحال بهش لب نزده بودم...حتی با اصرار سعید...! ولی حالا برای فرار از فکر سعید دست به دامن همین ماده شده بودم! ببین به چه روزی انداختیم سعید....😭 چشمامو بستم و تلخی بدی رو ته گلوم حس کردم...😣 چشمامو که باز کردم،رو تخت مرجان بودم و هوا تاریک شده بود...🌌 مرجان وقتی چشمش بهم افتاد،زد زیر خنده😂 -بالاخره بیدار شدی؟ خیلی بهت خوش گذشتا! -زهرمار!به چی میخندی؟ -نمیدونی چیکار میکردی😂😂 عوض این سه ماه خندیدی و منو خندوندی😂 کاش زودتر بهت از اینا میدادم 😂 -کوفت!سرم درد میکنه مرجان... -حالت بهتره؟ -نمیدونم.حس میکنم مغزم سِر شده! خسته ام! باید زود برگردم خونه... تا الان حتماً کلی بهم زنگ زدن!😒 -اصرار نمیکنم چون میدونم نمیمونی! ولی مواظب خودت باش! بغلش کردم و ازش تشکر کردم... برگشتم خونه! هنوز نیومده بودن! خب خیالم راحت شد! حتماً امشب هم رفتن همایش...! 🍁محدثه افشاری🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 رمان او را ... 💗 قسمت پنجم خیلی وقت بود سراغ کتابخونم نرفته بودم، خاک گرفته بود! یه کتاب برداشتم و نشستم پشت میز،📖 میخوندم ولی نمیخوندم! میدیدم ولی نمیدیدم! نیم ساعت بود که صفحه ی اولو از بالا به پایین میخوندم و دوباره شروع میکردم ولی هیچی نمیفهمیدم... اعصابم خورد شد و کتابو پرت کردم گوشه اتاق😖 درونم داغ بود! باید خنک میشدم! داد زدم... بیشتر داد زدم... میخواستم هرچی انرژی تو وجودم هست خالی شه... میخواستم همه فکر و خیالا برن... -بسسسس کن... چت شده؟؟؟ چم شده؟؟؟ چرا اینجوری میکنم!؟ من که این شکلی نبودم! سعید تو با من چیکار کردی؟ حالم از همه چی بهم میخوره،از همه چی بدم میاد... حتی سیگار و مشروبم حالمو خوب نمیکنه... خسته شدمممم😭 هیچکس خونه نبود و تا میتونستم داد زدم، بی جون روی تخت افتادم و سرمو گرفتم بین دوتا دستم... چشمام رو که باز کردم، صبح شده بود☀️ صدای قار و قور شکمم که بلند شد،تازه یادم اومد از دیروز عصر چیزی نخوردم. دلمو گرفتم و رفتم پایین، نون نداشتیم و از نون تست هم خسته شده بودم. یه لیوان شیر ریختم و رفتم اتاق که با کیکی که تو کیفم بود بخورم. بعد از کلاس زبان فرانسه، وسایلامو جمع میکردم که گوشیم زنگ خورد. مرجان بود.سه چهار دقیقه صحبتمون طول کشید و کلاس خالی شد. میخواستم برم بیرون که عرشیا اومد تو! -سلام.خانم سمیعی میتونم چنددقیقه وقتتونو بگیرم؟ -سلام،بفرمایید؟ -اینجوری نمیشه... یعنی روم نمیشه!😅 این شماره منه،اگه میشه پشت گوشی حرفامو بهتون بگم... -مگه چی میخواید بگید؟ -خواهش میکنم خانم سمیعی... تماس بگیرید،منتظرتونم... اینو گفت و کارتشو داد دستم و سریع از در کلاس بیرون رفت. چندثانیه ماتم برد😐،ولی زود خودمو جمع و جور کردم و رفتم بیرون. شمارشو انداختم تو کیفم و راه افتادم سمت باشگاه. بعد باشگاه رفتم رستوران، منو رو که نگاه کردم، چشمم رو قرمه سبزی قفل شد! وای از کی بود غذای سنتی نخورده بودم...😋 آخرین بار، تابستون که رفته بودیم خونه مامانبزرگ قیمه و قرمه سبزی و فسنجون خورده بودم. چقدر دلم برای مامانبزرگم تنگ شد... به یاد همون روز قرمه سبزی و دوغ سفارش دادم و با ولع تمام غذا رو بلعیدم😋 حتی یادم رفت چندتا چشم زل زدن و با تعجب دارن غذا خوردنمو نگاه میکنن😕 احتمالاً پیش خودشون فکر کردن ده روزی هست که آب و غذا بهم نرسیده😂 بعد از اینکه سیر شدم دو سه پرس هم قیمه و فسنجون سفارش دادم که فریزشون کنم برای فردا و پس فردام. وقتی رسیدم بابا رو مبل خوابش برده بود و مامان داشت ظرفا رو تو ماشین ظرفشویی میچید. با دیدنم اخمی کرد😠 -معلومه کجایی؟کلی صبر کردیم بیای باهم غذا بخوریم... بقیه کارات کم بود،شب دیر اومدنم بهش اضافه شد! -دیر از باشگاه درومدم، گشنم بود.رفتم یه رستوران شاممو همونجا خوردم،یکم دیر شد.معذرت...🙏 تازه غذای فردامم با خودم آوردم! و جلوی چشمای از تعجب گرد شده ی مامان،غذا ها رو گذاشتم فریزر!
‧⊰🔗‧🌤⊱‧ ــــ ـ بـھ وقـت قـرار..! تلاوت دعاے فرج به نیابت از برادر شہیدمون ، ابراهیم هادی به نیت سلامتے و تعجیل در فرج آخرین خورشید ولایت ، فرزند خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیہا 🌱 . . هر شب، ساعتِ21:00 ⏰✨ + یک دقیقه بیشتر وقتت رو نمیگیره رفیق😉 ! ‹ اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج › @rafiq_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحْیِیَ مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ...🤚🌱 🌿 سلام بر تو و نَفَس مسیحایی تو که روح زندگی را در کالبد مرده ی نشانه های دین خدا می دمد تا قلب اهالی ایمان با تپشی عاشقانه زندگی حقیقی را از سر بگیرند. 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص۶۱۰ 🤲🌿 ارواحنا له الفداه ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه پرواز بلدم، نه بال و پرش را دارم.. دنیایی اسیرم کرده اند..😔 ولی.. من‌ میخواهم اسیر نگاه شما شوم و بس..💔 ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 پیروزی انقلاب غلبه حق بر باطل بود رهبر انقلاب در دیدار رمضانی دانشجویان: 🔺خدای متعال که در قرآن مکرر گفته «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلي‏»؛ کتب اللّه یعنی قانون قطعی خدا است که راه پیغمبران غلبه پیدا خواهد کرد. دیگر بحثی ندارد. 🔺«إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا»؛ خدا از مؤمنین دفاع خواهد کرد، در این هیچ تردیدی نیست. 🔺یا «نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً»؛ در این هیچ تردیدی وجود ندارد، این قول خدای متعال است. 🔺خود ما واقعیتها را هم دیدیم. حالا ما اینها را یک روزی از قرآن و نهج‌البلاغه و صحیفه‌ی سجادیه نقل میکردیم، اما در زندگی خودمان تصور نمیکردیم. 🔺ما در این سن خودمان دیدیم، پیروزی انقلاب را دیدیم. این غلبه‌ی حق بر باطل بود. کسی فکر نمیکرد، هیچکس اصلاً تصور نمیکرد. 🔺مرحوم طالقانی به خود من گفت، گفت وقتی آن روزی که امام گفت شاه باید برود. ما گفتیم آقا چه حرفهایی میزند! یعنی کسی مثل طالقانی! مرحوم آیت‌اللّه طالقانی آدم کوچکی نبود. یک مبارز عمیقِ عریقِ سابقه‌دارِ آن‌چنانی امیدوار نبود، اما شد. 🔺انقلاب پیروز شد. حادثه‌ی عجیبی بود جنگ تحمیلی. همه علیه ما، آمریکا علیه ما، شوروی علیه ما، ناتو علیه ما، کشورهای مسلمان علیه ما، ترکیه‌ی همسایه‌مان علیه ما، همه، همه. ما پیروز شدیم. 🔺در یک چنین جنگی که همه علیه ما بودند، ما پیروز شدیم. پس بنابراین تجربه‌های ما هم همین را نشان میدهد. ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2روزمانده‌تا‌ولادتت‌علمدار‌کمیل...😢 درحال‌آماده‌سازے‌ هدایای برای تولدشهیدابراهیم‌هادے 1اردیبهشت‌ماه😍 تولد مبارک داداش هادی😍 ♥️ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
48.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیبای این «سیصد و سیزده نفر » 🎙با صدای : بهرام شهبازی و همخوانی گروه سرود یاوران مهدی علیه السلام 📝 ترانه سرا : حسن اسحاقی 🎼 آهنگساز و تنظیم کننده: مسعود حیدری و دکلمه خوانی استاد بهزادی فر 📌تهیه کننده : محمد منصوری 🌱می‌مونم زیر سایه ات که سرباز ولایت باید روشن کنه راهو توی شب‌های غیبت..... ✳️کاری از موسسه فرهنگی هنری شهید منصوری و حوزه هنری استان البرز 🇮🇷 ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
🕊 مۍدانید...! بین خودمان بماند گاهۍ دلمان مۍخواهد دڵ شما هم براے ما تنگ شود... ☁️🌱
🔴غصه خوردن‌های بی منشأ استاد فاطمی‌نیا: گاهی اوقات ما یک غُصه‌هایی داريم که منشأ آن معلوم نیست و فرد نمی‌داند که چه اتفاقی افتاده که دلش گرفته است! در اين مواقع بايد گفت ان‌شاءالله که خير است. گاهی دل گرفتنی‌هایی هست که هيچ منشأیی ندارد و فرد به سبب آن‌ها غُصه می‌خورد. در حديث داريم که اين غصه خوردن‌های بدون منشأ، سبب "آمرزش گناهان" می‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا