فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روایت شهید سلیمانی از یادداشت شهید #حاج_علی_محمدی_پور :
ای برادر عرب که به دنبال من میگردی....
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🔹 زندگی به سبک شهید حاج علی محمدی پور
«شرکت در کنکور»
✨ چرا اصرار دارید که در کنکور شرکت کنید؟
او جواب داد: درست می گویید ولی چون پدرم امر کرد که در کنکور شرکت نمایم، برای این که اطاعت امر کرده باشم می خواهم در کنکور شرکت کنم.
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🍂🌸🍂🌸🍂
🌸🍂
🍂
🔹شهید حاج علی محمدی پوردر آخرین لحظات
✨عملیات کربلای 5 بود.همین جور داشتیم می رفتیم،در آن ساعات آخر عمرش،مرتب می آمد پیش ما اگر تک لو رفت و اوضاع به هم ریخت همدیگر را گم نکنیم.ناگهان صدای یک خمیاره 60 آمد همه جمع شدیم پشت سیم خاردار.حاجی گفت " تجمع نکنید، تجمع نکنید " صدایش در شلوغی گم می شد باید از سیم خاردار عبور می کردیم،حاج علی به ما گفت " من نبشی ها را خم می کنم ، بیا یید از زیر سیم خادار رد شوید "پنج نفر آمدیم سمت راست و رد شدیم.نا گهان یکی از عراقی ها را دیدیم حاجی سلاحش را مسلح کرد تا او را بزند،تیری شلیک نشد،گیر کرده بود ناگهان تیری آمد و به بر آمدگی پشت سر حاجی اصابت کرد.
✨ لباسهای ما یک رنگ بود برای اینکه حاجی را گم نکنیم دست من و علی محمدی نسب روی شانه های حاجی بود.حاجی بدون اینکه چیزی بگوید.از دست ما پا یین لغزید.همان دم منوری روشن شد دیدم از پشت سر حاجی خون می جوشد.به علی گفتم حاجی رفت علی اشاره کرد چیزی نگویم نمی خواستیم بچه ها این مو ضوع را بفهمند.حدود بیست متر حاجی را روی آب کشیدیم و به نزدیک دژ آوردیمش،کلاه غواصیم را روی صورتش کشیدم تا شناخته نشود . جلو رفتیم،وقتی افراد گذشتند و راه خلوت شد،برگشتیم پایین تا حاجی را ببینیم،دیدم با صورت گل آلود پای دژ افتاده بود،بچه ها پا می گذاشتند روی جنازه اش و رد می شدند درست همان صحنه ای ایجاد شده بود که خودش آن را پیش بینی کرده بود.
✨قبل ازعملیات به یکی بچه ها گفته بود " خوش به حا لت "او پرسیده بود " برای چی "علی گفته بود " برای اینکه فردا شهید می شوی "بعد هم سر نوشت چند نفر از بچه ها را پیش بینی کرده بود تا اینکه در مورد خودش پرسیده بودند و گفته بود " من و برادرم حسین ان شاء الله در سی متری خاک ریز دشمن شهید می شویم "
🔹عارف شهید #حاج_علی_محمدی_پور
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🍂
🌸🍂
🍂🌸🍂🌸🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀سردار دلها :
اگر تمام رفسنجان را بگردید یک نفر مثل حاج علی محمدی پور را پیدا نمیکنید...
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
شهید حاج علی محمدی پور.mp3
25.1M
#روایت_عشق🕊🌹
روایت بخشی از زندگی عارف شهید #حاج_علی_محمدی_پور
🎙راوی:علی زین العابدین پور
با حال مناسب گوش کنید
*التماس دعا*🌹
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
برای خنده هایت
"وان یڪاد" خواندهایم
و در میان نگاهت
"صد قل هو الله" یافتهایم
تا بدانی ما با تــــو
به "احسنالخالقین" رسیدهایم ...
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
✨#بِسْـــمِرَبِّالشُّهَـــداءوَالصِّـــدیقِـــینَ ✨
📖طرح تلاوت روزانه قرآن کریم📖
#صفحه11
هدیه به شهید #محمدرضا_وجدانی
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🕊💚🕊💚﷽💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊
🕊
🔹افتخار کوچه ها؛ شهید #محمدرضا_وجدانی
✨امیر سرلشکر خلبان شهید محمدرضا وجدانی یکی از خلبانان رشید هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران است که ۲۵ مرداد سال ۱۳۳۳ در خانوادهای مذهبی و فرهنگی در شهر رفسنجان استان کرمان چشم به جهان گشود. پدر و مادرش هر دو معلم بودند و محمدرضا را هم یک فرد مومن و فرهنگی بار آوردند تا بتواند در آینده به شخصیت متدین و مومن تبدیل شود. محمدرضا از کودکی به نماز خواندن و تلاوت قرآن علاقه نشان میداد و والدینش هم او را در این راه یاری کردند تا بتواند این دو مهم را به خوبی فرا بگیرد.
✨محمدرضا وارد دبستان که شد هوش خود در فراگیری دروس دبستان را نشان داد و با ورود به دبستان حکمت رفسنجان توانست با نمرات ممتاز مدرک ششم ابتدایی خود را دریافت کند. او فردی بسیار متواضع و خوش اخلاق و خوش برخورد بود. محمدرضا برای بزرگان احترام خاصی قائل بود و همواره در سلام دادن به بقیه پیشگام میشد. هنگامی که از پدرش پول توی جیبی میگرفت با آن پول به افراد فقیر و تهی دست کمک میکرد.
✨محمدرضا از دوران تحصیل خود همواره برای علم و مطالعه اهمیت بسیاری قائل بود و بیشتر اوقات فراغت خود را در کتابخانه و اماکن ورزشی میگذراند. پرورشگاه معین زاده در مقابل منزل آنها بود و او با عشق ورزیدن به ایتام به هر شکل ممکن به آنها کمک میکرد. او از کودکی به پرواز علاقهمند بود و به همین دلیل هم پس از پایان دوران ابتدایی و دبیرستان در آزمون دانشکده خلبانی هوانیروز ارتش شرکت کرد و پس از قبولی در آزمون علمی در تست مقاومت جسمانی هم موفق به کسب حداکثر امتیازات شد. این در حالی بود که او در کنکور سراسری در رشتههای مهندسی و کارشناسی در چند دانشگاه نیز قبول شده بود، ولی به علت عشق به خلبانی، خلبانی را انتخاب کرد.
✨او با ورود به دانشکده پرواز با گذراندن دوره رزم مقدماتی و دریافت سردوشی و همچنین دورههای مختلف نظامی برای گذراندن دورههای تخصصی خلبانی بالگرد به اصفهان اعزام شد. یکی دیگر از دورههایی که شهید در مرکز آموزش هوانیروز اصفهان طی کرد دوره زبان انگلیسی تخصصی بود و پس از طی موفقیت آمیز این دوره راهی دورههای عملی پرواز شد. محمدرضا سپس آموزش عملی پرواز را تحت نظر اساتید مجرب طی کرد. با توجه به اینکه آمریکاییها مسئول آموزش دانشجویان خلبانی بودند و خیلی تحقیر آمیز با دانشجویان برخورد میکردند محمدرضا نفرت عجیبی از آمریکاییها داشت، ولیکن به علت تیز هوشی و تسلط کامل بر زبان انگلیسی سعی کرد تا بیشترین استفاده را از آنها داشته باشد.
✨شهید وجدانی از همان دوران رژیم ستمشاهی و با مشاهده حضور آمریکاییها در ایران و حقوقهای بسیار بالایی که آنها دریافت میکردند به این موضوع رسیده بود که باید از نظر علمی آنقدر خودکفا بشویم که دیگر نیاز به مستشاران آمریکایی نداشته باشیم، چون هر استاد آمریکایی علاوه بر مایحتاجش ماهانه هزاران دلار حقوق دریافت میکردند. محمدرضا پس از طی دوره عمومی خلبانی، دوره تخصصی خلبانی ۲۱۴ را نیز با موفقیت طی کرد و پس از اخذ (وینگ پرواز) با درجه ستوان دومی به پایگاه رزمی مسجد سلیمان اعزام شد.
✨محمدرضا در دوران دانشجویی در شهر اصفهان حضور داشت و طعم تلخ استعمار آمریکاییها را چشیده بود. به همین دلیل هم از آن زمان به همراه تعدادی از پرسنل فنی و هوایی مومن و انقلابی به فعالیتهای مبارزاتی پنهان خود علیه رژیم ستمشاهی را آغاز کرد. آنها با علما و روحانیون انقلابی اصفهان در ارتباط بودند و اعلامیههای حضرت امام را دریافت و بین کارکنان انقلابی پایگاه توزیع میکردند. دیگر کار مهم آنها این بود که با وجود سختگیریها و اقدامات امنیتی در داخل پادگان اعلامیههای حضرت امام را به صورت شبانه پخش میکردند. البته محمدرضا و دوستانش اخبار و رویدادهای مهم را هم به صورت بولتن تهیه کرده و به انقلابیون میرساندند.
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🕊
💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊💚🕊💚🕊