کاش ،
آداب رفاقتتان ،
قابل انتقال بود....
دلم میگیـــــرد ،
میان جماعتی که ،
مهربانی یادشان رفته....
شهدا گاهی نگاهی🌹
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
شروع میکرد به خوندن ،
رگ های گردنش میزد بیرون😢 ،
دکتر بهش گفته بود تو خوندن کمتر به خودت فشار بیار رگهات آسیب میبینه .
با اون لهجه قشنگش جواب داده بود :
"اگر این رگها برای اهل بیت متورم نشه برا کی میخواد خرج بشه 😔"
دوم اردیبهشت ۹۶
شب شهادت امام کاظم(ع) بود
که یه ترکش خورد تو همون رگی که تو خوندن متورم میشد.😭
شهید بافنده در روز شهادت امام موسی کاظم (ع) سال ۱۳۹۶ در دفاع از حرم اهل بیت (ع) به مقام رفیع شهادت نائل آمدند .
#شهید_مدافع_حرم_حامد_بافنده
شهیدی که اصالتا مشهدی ست
ولی پیکرش تو رفسنجان تشییع شد...
شادی روحش صلوات بفرستید
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
شهدای رفسنجان
🎥 تنها شاهد زندۀ قتلعام ۱۷۵ شهید غواص 🔸۱۷۵ غواص با دستان بسته در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسیدند و
بدون شرح....
قرار بود ما...؟؟!!☝️☝️
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
✨#بِسْـــمِرَبِّالشُّهَـــداءوَالصِّـــدیقِـــینَ ✨
📖طرح تلاوت روزانه قرآن کریم📖
#صفحه1
هدیه به شهید #سیدحمید_میرافضلی
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🕊💚🕊💚﷽💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊
🕊
💫سید پا برهنه💫
"شهید #سیدحمید_میرافضلی"
"ﺑﻴﺎﺩﻫﻤﻪ ﻟﻮﻃﻲ ﻫﺎي ﺑﺎﻣﺮاﻡ"
🌴آقـا حمیـد قصه ی مـا ، جوون بـود و بـا کله ای پـر از بـاد ،
لات هـای محله هم کلی ازش حساب می بردنـد ،
خلاصه بزن بهادری بود بـرای خودش !
یـه روز مادر ایـن آقـا حمید ، ایـشون رو از خونه بیرون انـداخـت و گـفت :
بـرو دیگـه پـسر ِمـن نیستـی ، خستـه شـدم از بـس جـواب ِکـاراتـو دادم ...
همه ی همسایه هـا هـم از دستش کلافـه شـده بودنـد ...
روزی از روزهـا یـک راننـده ی کـامیون کـه از قـضـا ، دوست حمید بـود جلوی پـای حمید ترمز می زنـه ، ازش میخوادبیـاد باهـاش بـره ،
بهش می گه حمیـد تـو نمی خـوای آدم شی ؟؟!
بیـا بـا من بریم جبهه ، حمیـد میگه اونجـا من رو راه نمیدن با این سابقه ، راننده به حمید می گه تو بیا و ناراحت نباش..
راه می افتند به طرف جبهه ؛ بین راه توجه حمیـد بـه یک وانت جلب می شه ، پشت وانت , زنی نشسته بود که یک نوزاد بغلش بود ؛ حمید تـا بـه خودش می یـاد می بینه زن ، نوزاد رو از پشت وانـت پرتاب می کنه بیـرون!!!
حمیـد ؛ غیرتش بـه جوش می یـاد . شروع می کنه به دویـدن دنبـال وانـت ، همین کـه می رسه بـه مـاشین ، می پره بـالا ؛ می پـرسه :
چی کار کردی با بچه ت زن؟؟!!!
زن سرش رو می اندازه پایین و مثـل ابـر بهار گریه می کنه و به حمید می گه ، من نزدیک یـازده ماه اسیر عراقی ها بودم!!!
این بچه مال عراقی هاست ، حمیـد می افته روی زانوهـاش ، با دست می کوبـه به سرش !!
هی مـدام گریه می کنـه ، بـا اشک و ناله به راننده ی کامیون می گه من باید بـرگردم رفسنجـان ؛ یک کـار کوچیکی دارم ...
سید حمید مـا بر میگرده رفسنجـان ، اولین جـا هم میره پیش دوستـاش کـه سر کوچه بودن !!
می گه بچه هـا من دارم میرم جبهه!!!
شماها هم بیائیـد!!
می گه بچـه هـا خاک بر سر من و شماهـا ؛ پاشیم بریم ناموسمـون در خطـره...!
اومد خونـه از مادر حلالیـت طلبیـد و خداحافظی کرد و رفـت ...
بـه جبهـه کـه رسید کفشاشـو داد به یکی ، و دیگـه تو جبهه کسی اونـو با کفش نـدیـد ، می گفت :
اینجا جایی که خون شهدامـون ریخته شده ؛ حرمت داره ...
و معروف شــد به
(سید پا برهنه)!!!!
اونقدر مونـد تـا آخـر با شهید همت دو تایی سـوار موتـور ،هدف گلوله آر پی جی قرار گرفتن و رفتن پیش سید الشهداء(علیه السلام).
"شادی روح شهدا صلوات"
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🕊
💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊💚🕊💚🕊
شهدای رفسنجان
🕊💚🕊💚﷽💚🕊 💚🕊💚🕊 🕊💚🕊 💚🕊 🕊 💫سید پا برهنه💫 "شهید #سیدحمید_میرافضلی" "ﺑﻴﺎﺩﻫﻤ
یادت باشه
یه روز جوونایی تو این مملکت از چشمای خوشگلشون گذشتند تا امروز ما چشمامون غرق خدا باشه.
نه غرق گناه . . .!
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
#آیا_میدانید_که....
آیا میدانید که شهید سعید حسنی پور ٢سال از شهید محسن برهانی بزرگتر بود ولی در رفسنجان باهم دوست شدند وباهم در روز عید غدیر عقد اخوت بستند....
درآخرین اعزام محسن،
خانواده سعید به اواجازه ندادند که مجددا به جبهه برود ولی ایشان از پنجره آشپزخانه فرار می کند خود را به محسن می رساند درعملیات چند دقیقه بعد شهادت محسن شهید می شود....
و هر دو بعد سالها جنازه شان باز می گردد ودر غریب ترین قسمت گلزار شهدای کرمان آرام می گیرند.
#شهید_محسن_برهانی
#شهید_سعید_حسنی_پور
#آدرس_مزارشان_از_کنار_ورودی_اصلی_مهدیه_ردیف١ شماره٩و١٠
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🥀بوی عطر و پیکر سالم سید حمید. . .
حسین باقری حدود پانزده ماه بعد از سید حمید به شهادت رسید. من و یک نفر دیگه داوطلب شدیم قبرش رو بکنیم. پایین پای شهید سید حمید میرافضلی رو انتخاب کردیم و شروع کردیم به کندن قبر. من داشتن خاک رو بر می داشتم که دیواره قبر سید حمید فرو ریخت. در یک لحظه رایحه بسیار خوشی تمام فضا رو گرفت. حالم دست خودم نبود. به بغل دستی ام گفتم: «حاجی این چه بویی بود؟» گفت: «فکر کنم از سوراخ قبر شهید میرافضلی باشه...»
اون بنده خدا که رفت بیرون، از سوراخ دست کردم داخل قبر سید. دستم خورد به پای سید حمید. درست مثل اینکه یک ساعت پیش دفنش کرده باشند، سالم بود و نرم. تا زانویش رو دست کشیدم. بدنش تازگی داشت. از سوراخ دیواره قبر، داخل رو نگاه کردم. جنازه شهید سید حمید میرافضلی رو دیدم. بعد از پانزده ماه از شهادتش، کاملا سالم بود...
شهید #سیدحمید_میرافضلی
#مسئول_اطلاعات_و_عملیات_قرارگاه_کربلا
منبع: کتاب سید پابرهنه-به کوشش احمد ایزدی-انتشارات عماد فردا
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
▪️مقام معظم رهبری : امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
اگر عکس، دلنوشته، خاطره و... از شهدای عزیزمان دارید جهت انتشار به ای دی زیر ارسال کنید 👇
@Ya_omi
✨#بِسْـــمِرَبِّالشُّهَـــداءوَالصِّـــدیقِـــینَ ✨
📖طرح تلاوت روزانه قرآن کریم📖
#صفحه2
هدیه به شهید مدافع حرم #رضا_کارگربرزی
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🕊💚🕊💚﷽💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊
🕊
🥀جوانمردی از دهستان راویز
✍ مرداد ماه هرسال یادآور شهادت اولین شهید_مدافع حرم استان البرز و هشتمین شهید جبهه مقاومت ایران اسلامی است
●شهیدی #نخبه از تبار #دهستان_راویز که از او به عنوان مخترع #بمبهای_الکترونیکی یاد می شود.
● #شهید_مدافع_حرم #مهندس_رضاکارگربرزی دارای مدارج علمی مختلفی از جمله مهندسی برق و الکترونیک- کارشناسی زبان #انگلیسی- کارشناسی زبان و ادبیات #عرب- کارشناسی ارشد #اطلاعات و #امنیت داخلی بود.
●او موفق به کسب #رتبه_اول آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه امام حسین ع شده بود.
● این شهید والامقام در روز جمعه یازدهم مرداد سال ۱۳۹۲ مصادف با روز قدس ۲۴ ماه رمضان پس از سالها مجاهد در جبهه های مختلف مقاومت با توجه به اینکه در کودکی توسط پدرش نذر حضرت زینب س شده بود ، در راه دفاع از حریم آل الله در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید #رضا_کارگربرزی دارای دو پسر با نام های محمدمهدی و محمدحسین می باشد.
مزار معطر این شهید در گلزار شهدای شهر نظرآباد از استان البرز قرار دارد
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩🕊
💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊💚🕊💚🕊
🥀شهید #رضا_کارگربرزی
رضا همواره به دنبال موفقیت و پیشرفت به خصوص در زمینه تحصیل بود. همیشه به من و بچهها تاکید میکرد که درس بخوانید. رضا معتقد بود «هر چقدر برای تحصیل هزینه کنید، باز کم است.»
.
✨یک مرتبه جلوی بچهها گفت: «اجازه میخواهم که کف پاهایت را ببوسم.» تا آمدم پای خود را جمع کنم، کف پایم را بوسید. سپس گفت: «این عمل را انجام میدهم تا بچهها نیز یاد بگیرند👌❤️
.
✨برای اولین بار که به مشهد رفته بودیم هر دو ما تصمیم گرفتیم حلقه های ازدواجمان را به آستان مقدس امام رضا (ع) هدیه کنیم تا ضامن خوشبختی ما در زندگی گردند و الحق که خود امام رضا ضامن زندگی ما شده بودند و هیچوقت از زندگی با رضا با تمام فراز و فرودهایی که داشت ناراضی نبودم...
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🥀شهیدی که همشهری بودنش را از حاج قاسم پنهان کرد
حاج قاسم بعد از شهادت رضا به خانه آنها رفت و پدر در خلال صحبت وقتی داشت از سفر کربلای پسر میگفت که با پای پیاده از کرمان به کربلا رفته، ناگهان حاج قاسم با حالت تعجب از پدر شهید پرسید: مگر شما اهل کرمان هستید؟ پدر شهید پاسخ میدهد: بله، اصلیت ما مال کرمان است و ما چند سالی است به اینجا آمدهایم. حاج قاسم با حالت تعجب رو به فرمانده یگان محل کار رضا کرد و گفت: «چرا به من نگفته بودید که رضا همشهری ماست؟» فرمانده یگان پاسخ داد: حاج آقا! رضا خودش خواسته بود که این موضوع هیچ جا مطرح نشده و مخصوصاً به حضرتعالی گفته نشود.»
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🍂🌸🍂
🌸🍂
🍂
زمستانِ سال نود و یک
دعوت شدیم خانهی یکی از اقوام
که از قضا
ماهواره📡 هم داشتند
همین موضوع باعث شد تا رضا درباره اهداف شبکههای ماهوارهای واسه صاحبخانه و بقیه صحبت کنه.
توضیحاتی در مورد
چگونگی تشکیل این شبکهها،
منابع مالیشون،
اهدافشون و حامیانشون داد،
توی اون مهمونی
تعدادی از افراد حاضر که از لحاظ نسبی رابطه دوری با ما داشتن هم بودن
و صحبتهای رضا را هم گوش می کردن.
چند نفری شروع کردن به مسخره کردن رضا
که فلانی
توی فلان جا
مغز تو شستشو دادن
تو کله شما کردن که ماهواره فلان و فلان.
بعد از مهمانی
من با رضا تند برخورد کردم که
چرا شروع میکنی از این حرفها میزنی که بخوان مسخرهات کنن ؟
و کلی توپ و تشر !!!!
اما رضا این جوری جواب داد:
من وظیفهام را انجام دادم
در قبال این خانواده توضیحات رو دادم
دیگه اون دنیا
از من نمیپرسن که چرا دیدی و میدونستی اما چیزی نگفتی.
من کار خودم و کردم ،
به وقتش این حرفها جواب میده.
خیلی برام جالب بود ،
اون اصلاً به این فکر نمیکرد که دارن مسخرهاش میکنن ،
فقط به فکر انجام وظیفهاش بود
🌹شهید #رضا_کارگربرزی
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
🍂
🌸🍂
🍂🌸🍂
✨#بِسْـــمِرَبِّالشُّهَـــداءوَالصِّـــدیقِـــینَ ✨
📖طرح تلاوت روزانه قرآن کریم📖
#صفحه3
هدیه به شهید #علی_عطاییفر
📍کانال #شهدای_رفسنجان
@rafsanjan_shohada ⟩
بسیجی شهید علی عطایی فر فرزند حاجی در سال 1345 متولد و در منطقه عملیاتی ام الرصاص در سال 1365 به جمع دوستان شهیدش پیوست.
شادی روحش صلوات🌹
📍کانال #افلاکیان_رفسنجان
@rafsanjan_aflakiyan ⟩
36.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گوشهای از استقبال مردم شهید پرور رفسنجان از شهید علی عطایی فر و همشهریان شهیدش
مردم شهید پرور شهرستان رفسنجان در تیرماه 1378، شاهد حادثه فرهنگی ـ سیاسی بودند که حال و هوایی را میطلبید تا فضای شهر از آن غبار زدوده شود؛ آن ایام باز هم شهدا، از جمله شهید #علی_عطاییفر، سینه سپر کرده و به صحنه آمدند تا باری دیگر شهرمان را عطرآگین کنند.
📍کانال #افلاکیان_رفسنجان
@rafsanjan_aflakiyan ⟩
🕊💚🕊💚﷽💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊
🕊
🥀راز شهدایی که تیر ۷۸ تفحص کردیم
تیرماه 78 بود. حوادث سیاسی و فرهنگی مردم را دلتنگ شهدا کرده بود. سردار باقرزاده اکیپهای تفحص را جمع کرد و گفت: «مردم تماس میگیرند و درخواست میکنند مراسم تشییع شهدا بگذارید تا عطر شهدا حال و هوای جامعه را عوض کند».
سردار باقرزاده در ادامه خطاب به بچه های تفحص:
ـ چه تعداد شهید داریم؟
ـ سردار، تعداد شهدای کشف شده در معراج مرکزی به 10 شهید هم نمیرسد.
ـ بروید در مناطق به شهدا التماس کنید؛ بگویید شما همگی فدایی ولایت هستید؛ اگر صلاح میدانید به یاری رهبرتان برخیزید!
چند روز گذشت؛ سردار تماس گرفت و آخرین وضعیت را پرسید.
ـ شهیدی پیدا نشده.
ـ به شهدا گفتید؟!
ـ سردار، بچهها دارند زحمت خودشان را میکشند.
ـ به همان چیزی که گفتم عمل کنید.
صبح فردا با دو نفر از بچهها به منطقه هور رفتیم؛ حدود ساعت 10 صبح به منطقه عملیاتی «خیبر» و «بدر» رسیدیم؛ برای رفع تکلیف همان جملات سردار را گفتم. ناهار را که خوردیم برگشتیم به سمت اهواز. عصر اعلام شد که در شلمچه شهید پیدا شده! از خوشحالی داشتم بال در میآوردم. خودم را به شلمچه رساندم. شهدا را به مقر آوردیم. همان موقع از هور تماس گرفتند. آنجا هم شهید پیدا شده بود!
حالا دیگر در پوست خودم نمیگنجیدم؛ تا شب، نوزده شهید پیدا شده بود! روز بعد از شرهانی و فکه تماس گرفتند. از آنجا هم خبرهای خوشی میرسید؛ شب بعد سردار تماس گرفت.
ـ چه خبر؟!
ـ خبر خوش! شهدا خودشان را رساندند؛ درهای رحمت خدا باز شد.
ـ همین فردا شهدا را منتقل کنید.
ـ چند روز دیگر صبر کنید.
سردار اصرار داشت که سریعتر شهدا را بفرستم؛ بعد هم از تعداد شهدا پرسید؛ همین طور که گوشی در دستم بود، گفتم: «16 شهید در فکه، 18 شهید در شرهانی و...» بعد تعداد شهدا را جمع زدم. هفتاد و دو شهید بودند!
سردار گفت: «الله اکبر، روز عاشورا هم همین تعداد به پای ولایت ایستادند»؛ صبح فردا 72 فدایی رهبر برای یاری ولایت عازم تهران شدند.(فارس)
📍کانال #افلاکیان_رفسنجان
@rafsanjan_aflakiyan ⟩
💚🕊
🕊💚🕊
💚🕊💚🕊
🕊💚🕊💚🕊💚🕊
اگر مطلب و اطلاعاتی از #شهید_علی_عطاییفر دارید به ای دی زیر ارسال کنید🌹
👉 @Ya_omi
May 11