eitaa logo
『رهبرم سید علـی』
2.1هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
96 فایل
شھیدحاج‌قاسم‌سلیمانی؛ ازاصوݪ‌مراقبت‌کنید؛اصوݪ‌یعنۍوݪی‌فقیه، خصوصاًاین‌حکیم،مظݪوم،وارسته‌دردین، فقه،عرفاטּ،معرفت؛ خامنه‌ا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؎عزیزراعزیزجاטּخودبدانید، حرمت‌اوراحرمت‌مقدسات‌بدانید.. -همسایه‌هاموݩ؛👇 - @Saberine_Motenaem - @Safinatol_Najat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 💠حسابرسی جوان پشت میز، به آن کتاب بزرگ اشاره کرد. وقتی تعجب من را دید، گفت: کتاب خودت هست، بخوان. امروز برای حسابرسی، همین که خودت را ببینی کافی است. چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن، استاد ما این آیه را اشاره کرده بود:" اقرا کتابک، کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا." این جوان درست ترجمه همین آیه را به من گفت.(آیه ۱۴ سوره اسراء). نگاهی به اطرافیانم کردم .کمی مکث کردم و کتاب را باز کردم. بالای سمت چپ صفحه اول، با خط درشت نوشته شده بود:" ۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز" از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه ؟گفت: سن بلوغ شماست. شما دقیقاً در این تاریخ به بلوغ رسیدی. توی ذهنم بود که این تاریخ، یکسال از پانزده سال قمری کمتر است .اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم. قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زیادی نوشته شده بود. از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و... پرسیدم: این ها چیست؟ گفت: این ها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام دادی. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده. قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم ،جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب به من کرد و گفت :نمازهایت خوب و مورد قبول است. برای همین وارد بقیه اعمال می شویم. ▪️رَهبَرَم سَیِّد عَلی▪️ 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
📌 🖊 ناشر: نشرشهید هادی 🔘 یاد حدیثی افتادم که پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال برامتم واجب کرد نماز های پنج گانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سرعت به سوی خدا بالا می‌رود، نماز های پنج گانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود، نماز های پنجگانه می باشد. من قبل از بلوغ،نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق‌های پدر و مادرم، همیشه در مسجد حضور داشتم. کمتر روزی پیش می‌آمد که نماز صبحم قضا شود. اگر یک روز خدای ناکرده نماز صبحم قضا می شد، تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را شکر همیشه اهمیت می دادم. وقتی آن ملک، یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب، اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه اعمال رفت، یاد حدیثی افتادم که معصومین علیهم السلام فرمودند: اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد، نماز است. اگر نماز قبول شود، بقیه اعمال قبول می شود. و اگر نماز رد شود...خوشحال شدم. به صفحه اول کتابم نگاه کردم. از همان روز بلوغ، تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچک ترین کارها .حتی ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده بودند. تازه فهمیدم که" فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره" یعنی چه .هر چی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم، آن ها جدی جدی نوشته بودند! در داخل این کتاب! درکنار هر کدام از کارهای روزانه من،چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت که وقتی به آن خیره می شدیم، مثل فیلم به نمایش در می آمد. ▪️رَهبَرَم سَیِّد عَلی▪️ 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
📌 🖊نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 درست مثل قسمت ویدئو در موبایل های جدید، فیلم آن ماجرا را مشاهده می‌کردیم. آن هم فیلم سه بعدی با تمام جزئیات! یعنی در مواجه با دیگران، حتی فکر افراد را هم می‌دیدیم. لذا نمی شد هیچ کدام از آن کارها را انکار کرد. غیر از کارها،حتی نیت‌های ما ثبت شده بود. آنها همه چیز را دقیق نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود. تمام اعمال ثبت بود. هیچ حرفی هم نمی شد بزنیم. اما خوشحال بودم که از کودکی، همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم. از این بابت به خودم افتخار می کردم و خودم را از همین حالا در بهترین درجات بهشت می دیدم. همینطور که به صفحه اول نگاه می‌کردم و به اعمال خوبم افتخار می کردم ،یکدفعه دیدم، یکی یکی اعمال خوبم در حال محو شدن است! صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود گفتم: چرا این ها محو شد.مگه من این کارهای خوب رو نکردم؟ گفت: بله درسته، اما همان روز غیبت یکی از دوستانت رو کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. با عصبانیت گفتم:چرا؟ چرا همه اعمال من؟ او هم غیرمستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر (ص) که می‌فرماید: سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشک به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یک بنده نمی رسد. [بحارالانوار:ج۷۵،ص۲۲۹] 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
📌 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 رفتم صفحه بعـد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نمـاز اول وقـت ،مسجـد، بسیـج، هیئـت و رضایـت پـدر و مـادر و... فیلم تمام اعمـال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. تمام اعمـال خوب، مورد تایید من بـود. آن زمان دوران دفـاع مقـدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند. خیلی از کارهـای خوبی که فراموش کرده بـودم تماماً برای من یادآوری می شـد. اما با تعجـب دوباره مشاهـده کردم که تمام اعمال من در حال محو شدن است! گفتم: این دفعـه چرا؟ من که در این روز غیبت نکردم!؟ جوان گفت: یکی از رفقـای مذهبـی ات را مسخـره کردی. این عمل زشت باعث نابودی اعمالت شد. بعد بدون اینکه حرفی بزند، آیه سی ام سوره یس برایم یادآوری شد:روز قیامـت برای مسخره کنندگان روز حسرت بزرگی است ."یا حَسرَهً علی العِباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزون" خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل شوخی و خنده و سرکارگذاشتن رفقـا بودم. با خودم گفتم: اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من خرابه. رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم. اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم، اما در این شوخی ها، با رفقـا گفتیم و خندیدیم اما به کسی اهانت نکردیم. غیبت نکرده بودم. هیچ گنـاهی همراه با شوخی های من نبود.برای همین شوخی هاوخنده های من،به عنوان کـار خوب ثبـت شده بود.باخودم گفتم :خدا را شکر. یاد حدیثی افتادم که امام حسیـن علیه السلام می فرماید:👇👇 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
📌 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 برترین اعمـال بعداز اقامـه نمـاز ،شاد کردن دل مومن است؛ البتـه از طریقی که گناه در آن نباشد. [المناقب،ج۴،ص۷۵] خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد، با تعجـب دیدم که ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده ! به آقایی که پشت میز نشستـه بـود با لبخندی از سر تعجب گفتم:حج؟! من در این سن کی مکه رفتم که خبـر ندارم!؟ گفت :ثـواب حـج ثبت شده، برخی اعمال باعث می‌شود که ثـواب چندین حـج در نامـه عمـل شما ثبـت شود.مثل اینکه از سر مهربانی به پدر و مادرت نگاه کنی. یا مثلاً زیـارت با معرفـت امام رضـا علیه السلام و... اما دوباره مشاهده کردم که یکی یکی اعمـال خوب من در حال پاک شدن است. دیگر نیاز به سوال نبود. خودم مشاهده کردم که آخرشـب با رفقا جمع شده بودیـم و مشغول اذیت کردن یکی از دوستان بودیم، یاد آیه ۶۵ سوره زمر افتادم که می فرمود: برخی اعمـال باعث حبط (نابودی) اعمـال (خوب انسان) می‌شود. به دو نفـری که در کنارم بودند گفتم: شما یک کاری بکنید!؟ همینطور اعمـال خوب من نابود می‌شود. سـری به نشانـه ناامیدی و اینـکه نمی‌توانند کاری انجام دهند برای تکان دادند.همینطور ورق می‌زدم واعمال خوبـی را می‌دیدم که خیلی برایـش زحمت کشیده بودم، اما یکی یکی محو می‌شد. فشار روحی شدیدی داشتم. کم مونده بود دق کنم. نابودی همه ثروت معنوی ام را به چشم می دیدم .نمی دانستم چه کنم. هرچه شوخی کرده بودم اینجا جدی جدی ثبـت شده بود. اعمال خوب من، همه از پرونده ام خارج می‌شد و به پرونـده دیگران منتقـل می‌شد. 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
📌 🖋 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 💠نیّـت "وکتـاب اعمـال آنـان در آنجـا گـذارده می‌شود. پس گناهـکاران را می بینی در حالی که از آنچـه در آن اسـت ترسـان و هراسـان هستند و می‌گویند: وای بر ما ،این چه کتـاب اسـت که هیـچ عمل کوچـک و بـزرگ را کنار نگذاشتـه، مگر اینکه ثبـت کرده است. اعمـال خود را حاضـر می بیننـد و پروردگارت به هیچ کس ستـم نمی‌کند"( کهف ۴۹) صفحات را که ورق می زدم، وقتی عملی بسیار ارزشمنـد بود، آن عمل درشـت در بالای صفحه نوشتـه شـده بـود.در یکی از صفحات، به صورت بسیـار بزرگ نوشتـه شده بود: شرح جزئیـات و فیلـم آن موجود بـود، ولـی راستش را بخواهیـد من هرچی فکر کردم به یـاد نیاوردم که به آن خانـواده کمک کـرده باشـم! یعنی دوسـت داشتم، اما توان مالی نداشتـم که به آن ها کمک کنم. آن خانـواده را می‌شناختـم. آن ها در همسایگی ما بودنـد و اوضـاع مالـی خوبی نداشتند. خیلی دلم می‌خواسـت به آنها کمک کنم، برای همیـن یک روز از خانه خارج شـدم و به بازار رفتـم. به دو نفـر از اعضـای فامیـل که وضـع مالـی خوبـی داشتند مراجعـه کـردم .من شـرح حال آن خانـواده را گفتـم و اینکـه چقـدر درمشکلات هستنـد، اما آن ها اعتنایـی نکردنـد .حتی یکی از آن ها به من گفـت: بچـه، این کارا به تـو نیومـده. ایـن کار بزرگترهـاسـت. 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
📌 🖋 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 آن زمـان‌‌۱۵ سال بیشتر نداشتـم، وقتی این برخـورد را بـا مـن داشتنـد، من هم دیگـر پیگیری نکردم. اما عجیـب بـود که در نامه عمل من، کمـک بـه آن ثبـت شده بود! بـه جوان پشـت میـز گفتم: من که کاری برای آن ها نکردم؟ او هم گفـت: تو نیّـت ایـن کار را داشتی و در این راه تـلاش کردی، اما به نتیجـه نرسیدی. برای همین، نیّت و حرکتی که کردی، در نامـه عملـت ثبـت شـده. یاد حدیـث رسـول گرامـی اسـلام در نهـج الفصاحـه، صفحـه ۵۹۳ افتادم: خدای والا می‌فرمایـد: وقتی بنده من کار نیکـی اراده کند و نکنـد (یا نتواند انجام دهد) آن را یک کـار نیک بـرای وی ثبت می‌کنم... البته فکـر نیّـت کـار خـوب، در بیشتر صفحات ثبـت شده بـود. هر جایی کـه دوست داشتم کـار خوبـی انجـام دهـم ولی تـوان و امکانـش را نداشتـم، اما برای اجرای آن قـدم برداشتـه بودم، در نامـه عمل مـن ثبـت شده بود. ولـی خدا را شکـر که نیّـت‌های گناه و نادرست ثبت نمی‌شـد. در صفحات بعـد و جـای جـای ایـن کتـاب مشاهـده می کردم کـه چنیـن اتفاقی افتاده. یعنی نیّـت های خـوب مـن ثبـت شـده بـود. البتـه بـاز هم مشاهده می کردم کـه اعمـال خـوب خـودم را بـا ندانـم کاری و اشتباهـات و گناهانـی که بیشتر در رابطـه بـا دیگـران بـود از بیـن می بـردم. هـر چـه جلـو می رفتـم، نامـه عملـم بیشتـر خالـی می شـد! خیلی از ایـن بابـت ناراحت بـودم. از طـرفی نمی دانستم چـه کنــم. 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
🌷 🖊ناشـر: انتشـارات شهیـد ابراهیـم هـادی 🌿رفاقـت ما با هـادی ادامه داشت. تا اینکه یک روز تماس گرفت. پشت تلفن فریاد می زد و گریه می کرد! بعد هم خبر عـروج ملکوتی سید علی مصطفـوی را به من داد .سال بعد همه ی دوستان را جمع کرد و تلاش نمـود تا کتاب خاطرات سید علی مصطفـوی چاپ شود. او همه ی کارها را انجام می‌داد اما می‌گفت: راضی نیستم اسمی از من به میان آید. کتاب همسفر شهـدا منتشر شـد. بعد ازسید علی ، هـادی بسیـار غمگیـن بود. نزدیک‌ترین دوست خود را در مسجد از دست داده بود. هـادی بعد از پایان خدمت چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن، راهی حوزه ی علمیه شـد. تابستان سال ۱۳۹۱ در نجف ،گوشه حرم حضـرت علی علیه السلام او را دیدم. یک دشداشه ی عربـی پوشیده بود و همراه چند طلبه ی دیگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هـادی خودتی؟! بلند شد و به سمت من آمد و همدیگر را در آغوش گرفتیم. با تعجب گفتم: اینجا چه کار می کنی ؟بدون مکث با همان لبخند همیشگی گفت: اومدم اینجا برای شهـادت!خندیدم و به شوخی گفتم: برو بابا، جمع کن این حرفارو ،در باغ رو بستند، کلیدش هم نیست! دیگه تموم شد. حرف شهـادت رو نـزن. 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
📌 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 ای کاش کسـی بـود کـه می‌توانستـم گناهانـم را به گـردن او بیندازم و اعمـال خوبـش را بگیـرم! اما هر چه می‌گذشت بدتـر می شد. نکتـه دیگـری که شاهـد بودم اینکه؛ هر چه به سنین بالاتـر می رسیدم، ثواب کمتـری از نمـازهای جماعت و هیئت ها در نامـه عملم می دیدم! به جوانـی که پشت میـز نشسته بود گفتم: در این روزها من همگی نمـازهایـم را به جماعـت خواندم .من در این شـب ها هیئت رفته ام .چـرا این ها در نامـه عملم نیست؟ روبـه من کرد و گفت :خوب نگـاه کن .هر چه سـن وسالـت بیشتر می‌شـد، ریا و خودنمایـی در اعمالـت زیاد می شد. اوایـل خالصانـه به مسجـد و هیئـت می‌رفتـی اما بعـدها ،مسجـد می‌رفتی تا تو را ببینند. هیئت می‌رفتی تا رفقایت نگوینـد چـرا نیامدی! اگر واقعاً برای خـدا بود، چـرا به فلان مسجـد نمی رفتی؟ چـرا در فـلان هیئت که دوستانت نبودند شرکت نمی کردی؟ بعد ادامه داد: اعمـالی که بـوی ریـا بدهـد پیش خـدا ارزشـی ندارد. کاری که غیـر خـدا در آن شریک باشـد به درد همان شریک می‌خورد نه به دردخـدا. اعمـال خالصـت را نشان بده تا کار شما سریـع حل شود. مگـر نشنیده ای:"اَلاعَمـالُ بِالنیـات.اعمـال به نیّـت ها بستگی دارد." 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
📌 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 💠نجـات یـک انسـان همین طور که با ناراحتـی،کتاب اعمـالم را ورق می زدم و با اعمـال نابـود شده مواجـه می شـدم، یکبـاره دیـدم بالای صفحه با خــط درشــت نوشتـه شـده: <> خوب به یاد داشتـم که ماجـرا چیسـت.این کـار خالصانه برای خـدا بود. به خودم افتخـار کردم و گفتم :خـدا را شکـر. این کار را واقعـاً خالصانه برای خـدا انجـام دادم. ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانـی با دوستانم برای تفریـح و شنا کردن، به اطراف سـد زاینـده‌رود رفتیم. رودخانـه در آن دوران پـر از آب بـود و ما هم مشغول تفریـح. یکباره صدای جیغ زدن یک زن و فریادهای یک مرد همه را میخکـوب کرد! یک پسـر بچـه داخل آب افتاده بود و دست و پا می زد، هیچکس هم جرأت نمی کرد داخل آب بپـرد و بچـه را نجات دهد. من شنـا و غریـق نجات بلد بودم. آماده شـدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدند! آن ها می‌گفتند: اینجا نزدیک سـداست و ممکن است آب تو را به زیر بکشد و با خودش ببـرد. خطرناک است و... اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خـدا و پریـدم توی آب.خدا را شکر که توانستم این بچـه را نجـات بدهم.هرطوربـود او رابه ساحـل آوردم وبـا کمـک رفقـا بیـرون آمدیم.پـدرومـادرش حسابـی از من تشکر کردنـد.خودم را خشـک کردم ولباسـم را عوض کردم.آماده رفتـن شدیم.خانـواده این بچـه شماره تمـاس و آدرس من را گرفتند.این عمـل خالصـانه خیلی خوب در پیشـگاه خـداثبـت شده بـود.مـن هم خوشحال بـودم. 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
📌 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـیـد ابـراهـیـم هـادی 🔘 لااقل یک کار خوب با نیّت الهـی پیدا کردم. می دانستم که گاهی وقت ها، یک عمل خـوب با نیّت خالـص، یک انسان را در آن اوضاع نجات می دهد.از اینکه این عمل،خیلی بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهمیدم کار مهمی کرده ام. اما یکباره مشاهده کـردم که این عمـل خالصانـه هم در حال پاک شدن است! با ناراحتی گفتم: مگه نگفتید فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشه حفظ می شه، خُب من این کار رو فقط برای خـدا انجام دادم. پس چرا داره پـاک می شه؟! جـوان پشت میـز لبخندی زد و گفت: درست میگی، اما شما در مسیر برگشت به سمت خانـه با خـودت چه گفتی؟ یکباره فیلم آن لحظات را دیدم. انگار نیّت درونی من مشغـول صحبت بود.من با خودم گفتم :خیلی کارمهمی کردم.اگه جای پـدر و مـادر این بچه بودم، به همه خبر می دادم که یک جـوان به خاطـر فرزند ما خودش رو به خطر انداخت. اگه من جای مسئولین استان بودم، یک هدیه حسابی تهیه می‌کردم و مراسـم ویـژه می‌گرفتم. اصلاً باید روزنامـه‌ها و خبرگـزاری‌ها با من مصاحبه کنند. من خیلی کار مهمـی‌ کردم. 👇👇 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
... فـردای آن روز تمـام این اتفاقات افتاد. خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها با من مصاحبه کردند. استانـدار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیـه حسابی برای من آوردنـد و... جـوان پشت میز گفت‌:تو ابتدا برای رضـای خـدا این کار را کردی، اما بعد، خرابش کردی... آرزوی اجـر دنیایی کردی و مـزدت را هم گرفتی. درسته؟ گفتم: راست می گی. همه این‌ها درسته. بعد هم با حسرت گفتم: چیکار کنم؟! دستم خالیه.جـوان پشت میز گفت: خیلی‌ها کارهاشون رو برای خـدا انجام می‌دهند، اما باید تلاش کننـد تا آخر این اخلاص را حفظ کنند .بعضـی ها کارهای خالصانه رو در همان دنیـا نابود می‌کنند! 💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali