🔰 دفتر اول | مقتدر و متواضع ، فقط برای خدا
📍 نامه بیست و دوم | شروع عملیات
🆔 با ما در شبکه های اجتماعی زیر میتوانید همراه شوید:
https://eitaa.com/rahbarenojavan
sapp.ir/rahbarenojavan
https://ble.ir/rahbarenojavan
🌐 آدرس وبلاگ اینترنتی :
rahbarenojavan.blog.ir
#رهبر_نوجوان
#دفتر_اول
#نامه_بیست_و_دوم
#مقتدر_و_متواضع
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
حالا دیگر صفاتی از یک رهبر واقعی در شما وجود دارد، شما در اجرای دستورات خداوند محکم و جدی هستید، در عمل به وظایفتان کُندی و سستی ندارید، در زندگیتان مقصدی الهی دارید و در عین حال در ارتباط با دیگران آکنده از تواضع و نیکویی و اخلاق خوش هستید. اینها صفات مهمی است برای رهبری کردن دلها، شما اکنون فرصت دارید که افراد زیادی را به باورهای توحیدی و زندگی دینی جذب کنید؛ مردم را بیش از زبان با رفتارمان میتوانیم به خوبیها دعوت کنیم.
ضمن آنکه میتوانید ویژگیهای یاد شده را در زندگی خودتان و در ارتباط با دیگران پیاده کنید، میتوانید دیگران را هم به عالم رهبری دعوت کرده و گروهی از رهبران نوجوان شکل بدهید، در مورد این مطالب با آنها صحبت کرده و یا حتی این نامهها را برای دوستانتان ارسال کنید.
افقهای بلندی پیش روی شماست، برخیزید تا پرچم توحید و بندگی خدا را بر تمام قلههای عالم به اهتزاز در بیاوریم که این مهم به مدد اطاعت خداوند و جمعی از انسانهای مخلص و نیکوکار، قطعا شدنی است.
اینجا پایان دفتر اولِ این نامهنگاریها و تازه آغاز ماجراست...
از این به بعد حرفهای زیادی است که باید بشنوید، چیزهای زیادی است که باید ببینید، مطالب فراوانی است که باید فرا بگیرید و کارهای بسیاری است که باید انجام بدهید؛ پس برخیزید و با قدرت به پیش بروید.
امروز چشمان امیدوار هر انسان مؤمن و موحدی و دیدگان منتظر مردمان مظلوم و ستمدیده جهان به گامهای استوار و محکم شما دوخته شده است، مطمئن باشید که هیچ کسی به اندازه انبیای الهی و اولیای حق از این حرکت و قیام شما خشنود نیست و هیچکس به اندازه شیاطین و دشمنان دین و بشریّت از این همه نشاط و انگیزه و حرکت، ناراحت و عصبانی نیست.
خوشحال باشید که در کانون توجه و تأثیرگذاری در عالم هستید و خوشحالتر باشید که خداوند شما را آنقدر دوست دارد که در صف مجاهدان پذیرفته است.
فرمانده!
اینک این شما و این هم میدان...
یاعلی
____________________________________________
🔰 دفتر اول | مقتدر و متواضع ، فقط برای خدا
📍 نامه بیست و دوم | شروع عملیات
🆔 با ما در شبکه های اجتماعی زیر میتوانید همراه شوید:
https://eitaa.com/rahbarenojavan
sapp.ir/rahbarenojavan
https://ble.ir/rahbarenojavan
🌐 آدرس وبلاگ اینترنتی :
rahbarenojavan.blog.ir
#رهبر_نوجوان
#دفتر_اول
#نامه_بیست_و_دوم
#مقتدر_و_متواضع
🔰 السلام علیک یا علی بن الحسین(ع) 🔰
🚩 *شروع عملیات #پویش_رهبر_نوجوان*
📍 ویژه *میدانداران* عرصههایی به *وسعت جهان* 🌍
💠 برای شرکت در این این پویش میتوانید تولیدات خودتان از دفتر اول نامههای *رهبر نوجوان* با موضوع «مقتدر و متواضع؛ فقط برای خدا» را در قالبهای زیر ارسال کنید:
🔸 فیلم 🎥
🔹 طراحی پوستر 🗂
🔸 پادکست صوتی 🔊
🔹 دل نوشته و متن ادبی 📜
🔸 بازخوردها، انتقادها و پیشنهادات 📝
🔹 و هرچه که در توانایی شماست 💪
تولیدات و نظرات خود را به شناسه @zi_hejr 🆔 ارسال کنید تا آن را در *رهبر نوجوان* انتشار دهیم.
♨️ منتظرتان هستیم .
🌪 *طوفانی در راه است ...
رهبران نوجوان، آماده باشید!*
🆔 با ما در شبکه های اجتماعی زیر میتوانید همراه شوید:
https://eitaa.com/rahbarenojavan
sapp.ir/rahbarenojavan
https://ble.ir/rahbarenojavan
🌐 آدرس وبلاگ اینترنتی :
rahbarenojavan.blog.ir
#رهبر_نوجوان
#دفتر_اول
#مقتدر_و_متواضع
رهبر نوجوان
🎧 #کتاب_صوتی نامه های #رهبر_نوجوان 🎶
📧 ارسالی توسط یکی از رهبران نوجوان 💯
🔰 #دفتر_اول | #مقتدر_و_متواضع 🔸
🔰 #نامه_اول | #رسالت_نوجوانی 🔸
🎙گوینده : محمدمهدی رضایی | پایه دهم | دبیرستان فرهنگ ✨
«یانور»
پیرامون #نامه_اول
ساکت و ساده و سبک بود،
قاصدکی که داشت میرفت.
فرشته ای به او رسید و چیزی گفت. قاصدک بی تاب شد و هزار بار چرخید و چرخید و چرخید.
قاصدک رو به فرشته کرد و گفت: " اما شانه های من ظریف است. من نازکتر از آنم که پیامی این چنین بزرگ را با خود ببرم. "
فرشته گفت: "درست است،آنچه تو باید بر دوش بکشی نا ممکن است و سنگین، حتی برای کوه. اما تو می توانی،زیرا قرار است بی قرار باشی.
"فرشته گفت: "فراموش نکن. نام تو قاصدک است و هر قاصدکی یک پیامبر. " آن وقت فرشته خبر را به قاصدک داد و رفت و قاصدک ماند و خبری دشوار که بوی ازل و ابد می داد.
حالا هزار سال است که قاصد میرود، می چرخد و میرود، میرقصد و میرود و همه می دانند که او با خود خبری دارد.
دیروز قاصدکی به حوالی پنجره ات آمده بود. خبری آورده بود و تو یادت رفته بود که هر قاصدکی یک پیامبر است. پنجره بسته بود، تو نشنیدی و او رد شد.
اما اگر باز قاصدکی را دیدی، دیگر نگذار که بی خبر بگذارد و برود. از او بپرس چه بود آن خبری که روزی فرشته ای به او گفت و او این همه بی قرار شد.
بر گرفته از کتاب "هر قاصدک یک پیامبر است ."
#کتاب #پیشنهاد #داستانک
May 11