eitaa logo
راهبری فرهنگ
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
284 فایل
برای آشنایی بیشتر با ما: @admin_khaneh1 ارتباط با مدیر کانال: @admin_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ما در دانشگاه‌مان یک نیمکت داریم حرف می‌زند!! (محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی) ✅ محوطه دانشگاه‌های ما اغلب چنان بی‌روح و خالی از خلاقیت است که آدمیزاد را خسته می‌کند و کمتر چیزی می‌بینید که آدمی را به فکر فرو برد، برای دانشجویان منشأ الهام و آغاز پرسشگری و خلاقیت باشد. یکشنبه گذشته اما با یک نمادسازی خلاقانه مواجه شدم. عکسی در زیر این یادداشت می‌بینید، یک نیمکت نصب‌شده جلوی دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی است. نیمکتی بسیار بزرگ که برای معلوم شدن اندازه آن در کنارش ایستادم و همکارم لطف کرد و عکس گرفت تا مشخص شود قد و قواره نیمکت چقدر است. مهم‌تر اما جمله‌ای است که روی آن نوشته‌اند: «اینجا بزرگ فکر کنید.» ✅ تبریک به هر کسی که طراح ایده و حامی ساخت و نصب این سازه در آن محل بوده است. او یک نیمکت نساخته بلکه شعری سروده است پر از ابهام و ایهام و خلاقیت. حداقل خاصیتش این است که دانشجو یا هر رهگذری به فکر فرو می‌رود و می‌پرسد. منظور از «اینجا» چیست؟ آیا «اینجا» همین صندلی است که چون بزرگ است باید روی آن نشست و بزرگ فکر کرد؟ یا «اینجا» دانشگاه است که باید جای بزرگ‌اندیشان باشد؟ «بزرگ فکر کنید» یعنی چه؟ هر کس روی صندلی بزرگ‌تری نشست، بزرگ فکر می‌کند؟ اصلی صندلی بزرگ چیست؟ طول و عرض زیاد دارد؟ ✅ نشستن بر این نیمکت کار ساده‌ای نیست، باید اندکی تلاش کنید و خودتان را از آن بالا بکشید. دانشجو یا رهگذر از خودش می‌پرسد «هر کس بر صندلی بزرگ نشسته، زحمت بالا رفتن از آن‌را هم به کفایت متحمل شده است؟» یا اول صندلی کوچک بوده و بعدها خودش سعی کرده صندلی را بزرگ کند تا دیگران نتوانند بر آن بنشینند؟ ✅ آدم سمج‌تر می‌پرسد «اصلاً صندلی بزرگ برای بزرگ فکر کردن را باید جلوی در دانشکده روانشناسی یا کلاً دانشگاه نصب کنند؟» فکر بزرگ از این‌جا زاده می‌شود؟ این نظام دانشگاهی می‌تواند، می‌گذارد یا می‌خواهد فکر بزرگ تولید شود؟ آن‌که کمی سمج‌تر و شجاع‌تر باشد می‌پرسد «آیا این صندلی‌ها را نباید به تعداد زیادتر بسازند و در محل عبور و مرور اصحاب سیاست هم نصب کنند؟» ✅ خلاصه، این نیمکت دانشگاه شهید بهشتی، نیمکتی است که حرف می‌زند، سؤال می‌پرسد، به چالش می‌کشد، طراحی دانشگاه باید به گونه‌ای باشد که همه چیزش حرف بزند، سؤال بپرسد و چالش برانگیزد؛ تا زنده باشد، زندگی بیافریند و زندگان را سرزنده کند. ✅ این نیمکت سخنگو را به تعداد زیاد بسازیم و در هر کجایی که نیازمند فکرهای بزرگ هستیم به صورت نمادین نصب کنیم تا صاحبان صندلی‌ها بدانند، باید بزرگ فکر کنند، و به آن‌چه واقعاً بزرگ است فکر کنند، و زمینه‌های بزرگ فکر کردن را فراهم سازند. (این متن را اگر می‌پسندید، برای دیگران نیز ارسال کنید.) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang
4_5987717480489946245.pdf
7.82M
📖 مراقبت و تنبیه تولد زندان 🖌 میشل فوکو ✍🏻 نیکو سرخوش، افشین جهاندیده ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang
❇️ ستاد راهبری نوآوری اجتماعی جهت تکمیل تیم پژوهشی، پژوهشگر در حوزه نوآوری اجتماعی می پذیرد. ◽️شرایط: 🔹ویژه برادران ساکن قم 🔹گذراندن دوره آموزشی نوآوری اجتماعی 🔹اولویت با دانش‌آموختگان ‌رشته‌های علوم اجتماعی 🔹داشتن سابقه پژوهشی ◽️مزایا: ✅ پرداخت حق الزحمه ✅ امکان گذراندن خدمت سربازی ✅ تشکیل پرونده نخبگانی ✅ حمایت از پایان نامه مرتبط ✅ معرفی به مراکز پژوهشی معتبر ✅ ارتباط با اساتید این حوزه. جهت ارسال رزومه و اطلاعات بیشتر به آیدی @Noavari_ha مراجعه نمایید . ستاد راهبری نوآوری های اجتماعی حوزه های علمیه https://eitaa.com/joinchat/2455633996Ccfae6a1c2b ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang
چیست؟ حوزه عمومی فضاییه که مردم با استفاده از رسانه ها مثل شبکه های اجتماعی، تلویزیون، مجلات و... ویا ارتباط چهره به چهره درباره علایقشون باهم بحث و تبادل نظر می کنند تا آخر سر به یک توافقی برسن. حوزه عمومی از داخل خانواده هسته ای (خانواده ای که فقط شامل زوج ازدواج کرده با فرزندانشان است) بوجود اومد. فضای صمیمی و گفتگویی که در خانواده هسته ای ایجاد شد باعث شد کم کم انجمن های ادبی شکل بگیرند و در نهایت فضاهای عمومی مثل قهوه خونه ها و انجمن ها در اروپا محلی برای بحث ها و به چالش کشیدن قدرت دولت بشه. ( البته به شرطی که تو قهوه خونه ها بحث فقط سر ذغال قلیون نباشه) مگه قبلاً فضای عمومی نبود؟ قبلاً مردم رو هیچ چیز توافق نظر نداشتن؟ پاسخ:قبل از مدرنیته مردم روی مسائلی اشتراک نظر داشتن( مثلاً این که زمین تخته) اما فضای عمومی وجود نداشت، چون باورهای مشترک حاصل تفکر و بحث و نقد نبود و بدون سوالی این تفکرات به نسلهای بعد منتقل می شد. باشه حالا این فضای عمومی چجور جاییه؟ پاسخ: جونم بگه برات که فضای عمومی جاییه که ۱-بحث ها عقلانی باشن، یعنی تا دلیل و منطق نیاری تره برات خرد نمی کنن! ۲-در نهایت به یک توافق می رسند، هدف فضای عمومی اینه که مسائل خصوصی مرتبط با جمع مطرح بشن تا به یک اشتراک نظری برسیم جوری که همه به مرادشون برسن(مراد=🦹‍♂) ۳-هیچ قدرتی-مثلاً دولت- حق نداره در روند بحث دخالت کنه ۴-هر کسی میتونه نظرشو بگه و آب از آب تکون نخوره ۵-هر موضوعی میتونه مطرح بشه ۶-بحثها آشکاراند و ۷-امکان تصحیح حرفها وجود داره پس میشه اشتباهات رو هم تصحیح کرد. کسی که خیلی به فضای عمومی پرداخته یورگن هابرماسه سوال: حالا چرا ماسه؟ پاسخ: نمی دونم شاید پدرش تو کار مصالح ساختمونی بوده، بگذریم. هابرماس در کتاب "تحول ساختاری حوزه عمومی" پدیده ی حوزه عمومی رو طرح کرده و دربارش حرف زده. @sociologyar ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang
جدیداً پدیده‌ای ظهور کرده به‌نام فرار مردان همسردار از خانه 🔹‏تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس: مرد نمی‌تواند زندگی را تامین کند، از طرفی چون قدرت کردن ندارد یا نمی‌خواهد در خشونت کند، خانه را ترک می‌کند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔲⭕️پروفسور بالتازار دروغ بود! دکتر مجتبی لشکربلوکی کارتون شیرین و در عین حال احمقانه پروفسور بالتازار را یادتان می‌آید؟ مشکلی که پیش می‌آمد، مسئولین یا مردم شهر به سراغ دانشمند ریزه و محبوب شهر، پروفسور بالتازار می‌رفتند. جناب پروفسور، شروع می کرد به راه رفتن و با فکر کردن و فکر کردن و فکر کردن، یکباره یک فکر بدیع به سرش می‌زد و می‌رفت چهار تا دکمه را می‌زد و یک ماشین بزرگ شروع می‌کرد به کار، و آخرش یک ماده شیمیایی یا یک ماشین دیگری بیرون می‌داد که مسئله را، هرچه که بود، حل می‌کرد. نگاه خیلی از مردم و مسئولین ما به مقوله علم و تکنولوژی نگاهی پروفسور بالتازارانه است! (برداشت از کانال جناب گاو) ☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی: جوان تر که بودم فکر می کردم که همه چیز «یک» جواب علمی مشخص دارد که باید آن را کشف کرد. دانشمندان، دکترها و متخصصان، برای من مانند یک بت بزرگ بودند که جواب درست را در آستین شان دارند. این روزها، هرچند همچنان به علم به عنوان ابزاری برای اداره عاقلانه جوامع معتقدم، اما این بت های قبلی برای من فرو ریختند به چندین دلیل که سه دلیلش را اینجا می نویسم: ۱. اگر علم واقعا دقیق و قطعی است. چرا متخصصان یک رشته یک حرف واحد نمی زنند. خاطرم هست روزی یکی از وزرای اقتصاد می گفت که اگر دو اقتصاددان در یک اتاق باشند معمولا دو نظریه از آن بیرون می آید و گاهی هم سه نظریه!! فقط اقتصاد هم نیست، فیزیوتراپ ها، متخصصین علوم اعصاب، جامعه شناس ها و موزیسین ها هم نظرات و نظریات متفاوتی دارند. بنابراین آن قدرها که ما فکر می کنیم علم (یا دست کم نمادهای علم) قطعی و دقیق نیست. ۲. فهمیدم علوم انسانی و اجتماعی که بیشتر مرتبط با کشورداری و توسعه هستند اصلا به میزان علوم پایه و مهندسی دقیق نیستند. محاسبات نیوتونی، استاتیک و مقاومت مصالح در ساختن یک پل در سان فرانسیسکو و سبزوار یکی است. اما مدیریت دو شرکت همسایه در یک شهر چه سان فرانسسیسکو باشد چه سبزوار متفاوت است و غیرقابل تقلید. ۳. فهمیدم در کشورداری و اداره سازمان، اصلا ما با مسایل شسته رفته سروکار نداریم. مسایلی هستند که چندبعدی اند (مثلا هم جنبه اقتصادی دارد هم جنبه اجتماعی) و هم ساختارنایافته (هیچ کس به درستی نمی تواند تمام ابعاد مساله را ببیند و درک کند) و هم مانند یک موجود زنده عمل می کنند (وقتی راه حلی را اجرا می کنی مساله به شکل دیگری در می آید). به پیش بینی های غلط و تجویزهای اشتباه همان بت های سابق دیگر اشاره نمی کنم. چه باید کرد؟ تا اطلاع ثانوی به این جمع بندی رسیده ام که برای اداره کشور و سازمان باید از فرمول زیر پیروی کنم. ۱. بالتازاری به دنیا نگاه نکنم. فکر نکنم که با صرف تفکر آن هم به صورت فردی می شود به راه حل رسید. بلکه اولا بخشی از راه حل احتمالا حاصل آزمایش، سعی و خطا، پایلوت کردن (اول اجرا بعد تفکر) است و دوم اینکه هیچ کس از ما عقل کل نیست! بنابراین باید با کوششی جمعی به حقیقت رسید. ۲. بپذیرم که چون موضوعات بین رشته ای هستند، همه اطلاعات نزد یک فرد نیست و همه راه حل ها به ذهن یک فرد نمی رسد. بنابراین مهم ترین تکنولوژی/متدولوژی حل مساله، «گفتگو» است. هنر رهبران کشورها و سازمان ها ایجاد فضایی برای گفتگوی آزاد فراگیر است. کسانی که با من مخالفت می کنند بزرگ ترین خدمت را می کنند چون سوراخ های احتمالی راه حل را بدون هزینه به من نشان می دهند. مخالفان را به سکوت نکشانم. ۳. تا آنجا که می توانم باید حساب و کتاب کنم. تحلیل هزینه-منفعت کنم. عدد و رقم و تحلیل باید مبنای کار من باشد اما چون ما نمی توانیم مطمئن باشیم که به جواب قطعی و بهینه رسیده ایم، بسیاری از تصمیمات توافقی است و نه انتخاب بهینه. بنابراین اقناع و اجماع بین ذینفعان کلیدی برای حل مسایل جمعی بسیار مهم است. ترکیبی از عقلانیت ابزاری و عقلانیت تفاهمی (به تعبیر هابرماس فیلسوف معاصر). حل مساله در کشور و سازمان یعنی ترکیبی از اقدام، تست، آزمایش، تحلیل، ایده یابی، بحث، نقد و گفتگو و نه فقط فکر کردن و پژوهش علمی. حل کردن مساله ملی یعنی بررسی بین رشته ای، اجماع و توافق جمعی روی معقول ترین و حساب شده ترین گزینه ها نه فقط اینکه یک فرد یک مساله را معجزه وار حل کند. باور کنیم پروفسور بالتازاری وجود ندارد. کشورداری بالتازاری و مدیریت بالتازاری یک توهم است. اگر در جستجوی توسعه هستیم نگاهمان را در مورد علم، دانشمندان، حل مسائل ملی، اهمیت گفتگو و اجماع روزآمد کنیم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang
🇧🇪📛 دست‌های شکلات‌پیچ و اشتهای سیری‌ناپذیر بلژیکی‌ها 🔻 یکی از قدیمی‌ترین و محبوب‌ترین برندهای شکلاتِ بلژیک، شکلاتی به‌شکل «یک دست تا مچ» هست که شاید برگرفته از یک افسانه باشد اما یادآور جنایت پادشاه علیه مردم است؛ مردمی که اگر به‌اندازه‌ی کافی کار نمی‌کردند، دست‌هایشان بریده می‌شد. 🔴 علامتی که باید مایه‌ی شرمساری تاریخی بلژیک باشد، امروز برند محبوب بلژیکی است! ❗️سربازان بلژیکی که مأمور به‌کارگیری کنگویی‌ها بودند، دستور داشتند به‌ازای هر تیری که به کنگویی‌های سرکش شلیک می‌کنند، یک مچ دست راست به مافوق‌هایشان تحویل بدهند. البته اگر هم در حساب‌وکتاب گلوله‌ها و دست‌ها اشکالی پیش می‌آمد، سربازها همیشه می‌توانستند دست چند نفر دیگر را قطع کنند تا به‌ازای هر گلوله، یک دست وجود داشته باشد؛ که این کار را هم می‌کردند. ‼️ علاوه بر این، اگر یک کنگویی یک روز نمی‌توانست به‌اندازه‌ی وظیفه‌اش کار کند، دست خودش یا فرزندش را قطع می‌کردند و برای اثبات اِعمال قانون به مقامات بلژیکی می‌دادند. 💠Antwerp Chocolate Hands These sweet hands come with stories of triumph and brutality. 🌐 https://www.atlasobscura.com/foods/antwerp-chocolate-hands 💠مطلب به روایت تایمز بروکسل 🌐https://www.brusselstimes.com/news/art-culture/162991/bart-de-wever-takes-up-arms-for-contested-antwerp-hands-congo-belgium-bakery-chocolate-jos-hakker-dutch-jewish-provinciestraat ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang
فلسفه علم، فناوری و جامعه۸.mp3
5.76M
🎙سخنرانی استاد موضوع: ، فناوری و جامعه ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang
با خانواده در تربیت فرزندان در تربیت سنتی وقتی سخن از به میان می آمد، سهم کامل و یا بیشترین سهم را به خانواده یعنی پدر و مادر می دادیم ولی امروزه با پدید آمدن نهادهای موازی در کنار خانواده، آنها نیز سهم قابل توجهی از تربیت را به خود اختصاص داده اند. از سوی دیگر با پررنگ شدن این حضور، برخی والدین که باید نقش بسیار فعالی را در تربیت فرزندان خود ایفا می کردند، خود منفعل شده و برای خود سهمی در تربیت فرزند قائل نیستند. از همین روی یا به شکایت در این مورد می پردازند که تربیت از دست ما خارج شده است و یا سعی می کنند حداقل در انتخاب این نهادهای موازی دقت بیشتری داشته و یا هزینه های بیشتری بکنند. امروزه دیده می شود خانواده هایی که سعی دارند هزینه های گزافی را برای مدرسه فرزند خود بدهند تا فرزندشان در مدارسی تربیت شود که تعهد به تربیت درست فرزند ایشان داشته و با برنامه های درسی و نیز فوق برنامه خود، این امر را تحقق دهند. برای مطالعه کامل نوشتار بر روی لینک زیر کلیک کنید: https://b2n.ir/a34558 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ با ما در کانال "راهبری فرهنگ" همراه باشید: @rahbariefarhang