eitaa logo
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
1.6هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
163 فایل
﷽ 💠 شهید مظلوم بهشتی🌷: 🔸ارزشــ‌ها را بشنـاس و اشخاص را با ارزش‌هـا بسنج❗️ 💛 (کانالے باهدف نشر و تبیین ارزش‌ها) 📋 ارتباط •° @ya2hasan
مشاهده در ایتا
دانلود
زهرای مرضیه دید الان بار سوم رو بگه شمشیر اومده پایین و علی علیه‌السلام... چی گفت؟! یهو فریاد زد ابوبکر به خدا قسم اگر مویی از سر پسرعمم کم بشه همین الان نفرین‌تون می‌کنم... تا حضرت فرمود نفرین‌تون می‌کنم یهو باد وزید مسجد شروع کرد به لرزیدن هوا تار شد... ابوبکر ترسید عه زهرا از یه مسیر دیگه‌ای آمده... چی شد؟! از نیت کشتن علی منصرف شد یه اشاره کرد به اینی که شمشیر دستشه گفت دفعه سوم رو نگو ... علی می‌دونست که زهرا خودشو سرپا نگه داشته...😔 دست شکسته، کمر شکسته ... زهرا نگه داشته خودشو سلمان و اینا رو حضرت به یه اشاره گفت بیعت کنید اینا تو صفوف رفتن حضرت فرمود سلمان به‌داد زهرا برس... بگو درود بر تو عملیاتت موفق شد دیگه به خودت زحمت نده... آقا سلمان اومد گفت: دختر رسول‌الله علی علیه‌السلام می‌گه کار تمام شد... تا اینو گفت زهرا افتاد بیهوش شد زهرا افتاد بیهوش شد، ابوبکر به او نگاه کرد مسلمونا همه دارن زهرا رو نگاه می‌کنن الانه که از خواب غفلت بیدار بشن... به علی علیه‌السلام گفت پاشو برو زهرا رو جمع کن، دست علی رو باز کردن رفت زهرا رو کشید برد تو خونه یه پرده در خونه آویزون کرد قضیه تمام شد و بیعت هم نکرد!! حالا زهرا تو خونه افتاده، باید به هوشش بیارن😔 پیغمبر اکرم فرموده بودن: فاطمه بِضعَتةٌ مِنی فَمَن آذاهَا فَقَد آذانی.. فاطمه پاره‌ی تن منه هرکس او را اذیت کنه منو اذیت کرده اینو همه‌ی مسلمونا شنیده بودن... این ۱۱ نفر چون بیعت کردن دیگه رفتن تو صفوف با فاصله تو صف‌های جماعت نشستن... این به بغل‌دستی گفت فلانی یادته پیغمبر گفت فاطمه بِضعتةٌ مِنی؟! -گفت آره!! گفت اینا که فاطمه رو زدن که...؟! کمرشو شکوندن که... -راست می‌گی 🤔 +پیغمبر نمی‌تونه از این راضی باشه -نه +پس این چه‌جوری جانشین پیغمبره؟! ...
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
#فاطمیه #امام_زمان زهرای مرضیه دید الان بار سوم رو بگه شمشیر اومده پایین و علی علیه‌السلام... چی گف
-راست میگیا این به اون بگو اون به این بگو... یهو جو تو مسجد پیچید عه... به ابوبکر رسید چی‌کار باید بکنه؟! ما باید بریم از زهرای مرضیه رضایت بگیریم قضیه حل بشه اومدن سراغ علی، علی علیه‌السلام که قرار بود فراموش بشه تا بُکشنش شد طرف مذاکره... +علی -بله؟! +ما می‌خوایم بیایم عیادت زهرا ازش معذرت‌خواهی کنیم -من باید به زهرا بگم اجازه بده حضرت فرمودن نمی‌خواد بیان یه چند روز معطل‌شون کرد، تو مدینه یهو شایعه شد علی نمی‌ذاره... حضرت فرمود بیاین... ابوبکر و عُمَر می‌خوان بیان دیدن دختر پیغمبر خب زنه، با یه گروهی از زن‌های مدینه اومدن نشستن ... دختر رسول خدا حالت چطور؟! حضرت یه آهی کشید... گفت حالم چطوره؟! از دنیای شما بیزارم دارم می‌رم ... گفت و گفت... یهو گفت: ابوبکر شنیدی پدرم گفت فاطمه خدا به رضای تو راضی می‌شه و به غضب تو غضب می‌کنه؟! گفت: آره شنیدم گفت: عُمر تو هم شنیدی؟! آره شنیدم فرمود: ابوبکر شنیدی پیغمبر گفت : فَاطِمَةُ بِضْعَةٌ مِنِّی ‏فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی گفت: آره شنیدم فرمودن عُمر تو چی؟! گفت: آره شنیدم... می‌بینید از این دوتا اقرار گرفت... فرمود: خدایا شاهد باش من از این دوتا راضی نیستم... این پارچه رو کشید رو صورتش دیگه حرف نزد هرچی گفتن یا بنت رسول‌الله یا غرة عین رسول‌الله .... نخیر... علی‌ابن‌ابی‌طالب فرمود پاشید برید فاطمه رو به بیهوشیه پاشدن اومدن ... اون زن‌ها هم اومدن بیرون، زن‌ها موردسؤال قرار گرفتن چه خبر؟! فاطمه از دست اینا راضی نیست...!! اوضاع بدتر شد چه کنیم این جو رو بشکونیم...؟! حالا دیگه زهرای مرضیه رو به اخرتِ... اون جلسه که اومدن فهمیدن، می.دونید زهرای مرضيه سلام‌الله کلاً جسمش ضعیف بود، خب کمرش که شکست ... سینه هم که سوراخ شده بود... دست هم شکسته بود... مداوا هم نمی‌شد... این شروع کرد ضعیف شد، این ضعیف شدن یک مطلبی داره که علی‌ابن‌ابی‌طالب مثلاً موقع غسل کمک کار نداشت موقعی که زهرا رو می‌خواست تو قبر بذاره کمک‌کار نداشت.. علی علیه‌السلام کمک کار نمی‌خواست...😔
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
#نفوذ #دشمن_شناسی -راست میگیا این به اون بگو اون به این بگو... یهو جو تو مسجد پیچید عه... به ابوب
چرا ؟! زهرای مرضیه ازش چیزی نمونده بود اصلا‍ً...😔 روایت درمورد زهرا سلام‌الله چی می‌گه؟! از زهرا یه شبحی مونده بود... خب زهرای مرضیه داره می‌ره، اینا فهمیدن... گفتن چی‌کار می‌کنیم تو تشییع جنازه‌اش میایم می‌زنیم تو سروکله‌ی خودمون ... آقا دختر پیغمبر چه و چه ... یه گنبد و بارگاه درست می‌کنیم بعد می‌ریم عزاداری بعد می‌گیم همه‌چی تمام شد زهرای مرضیه اینو از دست اینا گرفت اون شب آخر فرمود علی جان بیا بشین وصیت‌نامه نوشتم نه این‌که بگه وصیت کنما و بنویس گفت نوشتم... چی نوشتی؟! یا علی منو شبانه غسلم کن... شبانه کفن کن... شبانه دفن کن... و قبرمو به کسی نشون نده...💔 چشم...😔 البته اجرای این برای علی خیلی سخت بود چرا؟! حضرت زهرا سلام‌الله چندتا بچه داشت؟! چهارتا حالا دوتاش امام بودن، اما دوتا دخترن زینب و ام‌کلثوم وقتی حضرت زهرا از دنیا می‌ره زینب کبری پنج سالشه، ام کلثوم چهار سالش، اون‌وقت اینا بچه‌هایی بودن که زهرای مرضیه اصلاً به کسی اجازه نمی‌داد کار اینا رو انجام بده همه کارا رو خودش انجام می‌داد وقتی که مادری با تمام وجود درخدمت بچه باشه، بچه همه‌ی علاقه‌اش می‌ره سراغ مادر... تنها زمانی‌که زهرای مرضیه به این بچه‌ها خدمت‌رسانی نکرد کی بود؟! موقعی بود که تو خونه افتاد چرا؟! خب یه دستش شکسته بود دیگه کمر و ... حضرت نمی‌تونست تکون بخوره و این یکی دست‌شو اصلاً تکون نمی‌داد... حالا براتون می‌گم چرا تکون نمی‌داد دست‌شو...
هدایت شده از رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
وقتی بچه‌ها دور بستر مادر می‌چرخیدن هی نگاه می‌کردن ببینن حالش خوب می‌شه؟! نمی‌شه؟! این چند وقته فضه کار می‌کرد اون روز آخر حضرت زهرا فرمود فضه شونه و آب بیار امروز من سر اینا رو شونه کنم حضرت نمی‌تونست بلند بشه بشینه همون خوابیده یکی‌یکی بچه‌ها اومدن کنار مادر نشستن، حضرت فقط یه دست رو درآورد احساس کردن مادر داره حالش خوب می‌شه... خب این سر شانه شد... علی‌ابن‌ابی‌طالب، بچه‌ها رو صدا کرد... زینب، ام‌کلثوم، حسن، حسین بیاین چیه بابا؟! مادرتون از دنیا رفت...😔 خب حالا حساب کنید اینا چه وضعیتی دارن؟! فرمود امشب به وصیت مادرتون ما باید پیکر مادرتون رو بشوریم شما امشب سرو صدا نباید بکنید تا کسی نفهمه... اینا خاله ندارن، چون حضرت زهرا خواهر نداشت اینا دایی ندارن... عمو دارن، اما عموشون با اوناست بنابراین خانه‌ی زهرا اصلاً فامیل نداره... خب یکی بیاد، تنهای تنهان دیگه... شما امشب نباید گریه کنید باید ساکت باشید من پیکر رو بشورم دفن کنیم خب حضرت نیمه‌ی شب می‌خواد بشوره که کسی نفهمه دیگه باید همه‌ی مدینه بخوابن خواب‌ها سنگین بشه بابا اینام الان مادر رو از دست دادن... امیرالمؤمنین فرمود: حسن جان برو سلمان رو بگو بیاد سلمان پیر مرد آمد حضرت فرمود سلمان تو این اتاق بشین با اینا صحبت کن، سرشون رو گرم کن من پیکر زهرا رو بشورم... سلمان علم اولین و آخرین داره، با زینب صحبت می‌کنه با ام‌کلثوم خاطره بگه که اینا ... نمی‌تونستن گریه نکنن آستین‌ها رو کرده بودن تو دهن‌شون که حداقل گریه‌شون بیاد صدای جیغ‌شون نره هوا😔💔💔 علی‌ابن‌ابی‌طالب هم آروم‌آروم ... بعد یهو سلمان دید علی زد زیر گریه... ای دل غافل گفت: آقا من بچه‌ها رو به‌زور ساکت نگه‌داشتم... فرمود سلمان به من نگفته بود دستش تو اون ضربه‌ها شکسته...😔
چرا؟! چون وقتی علی‌ابن‌ابی‌طالب اومد بشوره دست‌شو که بلند کرد دید عه...😔 این خیلیه‌ها...!!😔 یعنی آقا ما این بزرگوارا الگوهامونن شیعه نازنازی نیست که... پونزده روز ... شما نمی‌دونی من چی می‌گم باید دستت بشکنه تا بفهمی یعنی‌چی پونزده روز زهرا دسته رو تکون نداده تا مولا نفهمه.. 😔💔 دلیل هم داشتا نگید چرا؟! دلیلشم این بود که حضرت زهرا اگر می‌گفت دست من شکسته علی باید می‌رفت بیرون پزشک می‌آورد علی اگه می‌رفت بیرون اینا همه رو از کمک به علی ممنوع کرده بودن، علی بره بیرون باید به اینا خواهش کنه... می‌گن بیعت کن تا بهت بدیم!! زهرا برای این‌که به اینا مبتلا نشه به علی نگفت که دستم شکسته تا علی بیرون نره...💔💔 ...
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
#فاطمیه #امام_زمان چرا؟! چون وقتی علی‌ابن‌ابی‌طالب اومد بشوره دست‌شو که بلند کرد دید عه...😔 این خی
خب آقا پیکر مطهر رو شست، کفن کرد نگاه کرد دید که بچه‌ها دارن از دنیا می‌رن😔 چرا؟! نمی‌تونن گریه کنن... دهن رو گرفتن به پیکر نگاه می‌کنن الانه که زینب.... حضرت فرمود حالا بیاین خداحافظی کنین ولی ساکت!! اومدن خودشون رو انداختن رو مادر آروم آروما آقا امام حسن مجتبی این صورت‌شو چسبونده بود به کف پای مادر آرام‌آرام می‌گفت مادر من حسن توأم 😔💔 خب این وضعیت وداع چیز عجیب غریبیه امیرالمؤمنین می‌گه یهو دیدم بندهای کفن باز شد فاطمه سلام‌الله دست‌ها رو درآورد بچه‌ها رو بغل کرد...😔 نجات داد دیگه...!! علی علیه‌السلام ایستاده داره نگاه می‌کنه یهو جبرئیل آمد علی بچه‌ها رو بلند کن... چیه؟! ملائک نمی‌تونن ببینن اون‌جا غوغائیه... من سؤالم اینه این علی علیه‌السلام چطوری تحمل می‌کرد؟!😔 البته براتون بگما علی علیه‌السلام اون شب پیر شد...🥀 خب برداشت بچه‌ها رو، حالا می‌خواد نماز بخونه نماز میت دیگه پیش‌نماز علیِ حسن حسین زینب ام‌کلثوم سلمان ایستاد جلوی اینا الله اکبر ... اَللهُمَّ اِنا لا نَعلَمُ مِنهُ اِلا خیرًا... ای خدا...💔💔 من به شما بگم حدس من اینه که علی‌ابن‌ابی‌طالب ممکن بود سر مزار از دنیا بره... علی مایه‌ی تسکین بچه‌ها بود حالا علی رو کی تسکین بده؟! علی علیه‌السلام تنهای تنها بود... 😔 پیکر رو گذاشت لب قبر خودش رفت تو قبر، پیکر رو بلند کرد بذاره یهو رسول‌الله آمد... علی علیه‌السلام بده به من زهرای مرضیه رو... حضرت نشست تو قبر السلام علیک یا رسول‌الله رسول‌الله نمی‌دونی بعد از تو چه کردن...😔 هی گفت گفت گفت... فرمود یا رسول‌الله من این ودیعه‌ای که بهم دادی برگردوندم، امانتیت رو برگردوندم اما آقا فرصت نیست برات بگم چی شد خودت بپرس چی شد... قبر رو پوشوند... بچه‌ها پاشین بریم چرا؟! الان مردم بیدار می‌شن می‌فهمن...!! رفت تو خونه....
صبح اومدن... اومدن تشییع... تو خونه بچه‌ها گریه می‌کنن علی علیه‌السلام فرمود دفن کردیم... کِی دفن کردین؟! دیشب!! دختر پیغمبرو تو نیمه‌شب دفن کردین؟! کی به تو گفت؟! به چه مجوزی؟! خودشون گفتن، اینم وصیت‌نامه... این حرفا قبول نیست... قبرستان عمومی مدینه بقیعِ گفت بریم بقیع... چی‌کار می‌کنید؟! برید پیکر رو دربیارید... اومدن دیدن عه چهل نفر دیشب دفن شدن... قبر... قبر... قبر... همه تازه فهمیدن کار علیِ ... گفت: باز کنید در قبرها رو یهو دیدن علی‌ابن‌ابی‌طالب با شمشیر داره میاد رفت بالاسر قبرها نشست فرمود به خدا قسم اگر کلنگ‌تون به یکی از این قبرها بخوره قبرستان رو با خون‌تون رنگی می‌کنم... عه علی‌جان تو برای زهرای مرضیه شمشیر نکشیدی برای مزارش شمشیر کشیدی؟! بله!! چرا؟! به‌دو دلیل: اول اگر این قبر باز بشه همه‌ی زحمت‌های زهرای مرضیه رفته هوا یه عزاداری می‌کنن و یه گنبد و بارگاه تمام شد... دوم این شمشیر به جنگ نمی‌کشید چرا؟! علی علیه‌السلام فرمود که آقا چرا می‌خواین در قبرو باز کنید؟! شما در قرآن می‌گید هرکس وصیت کرد به وصیتش عمل کنید. اگه به وصیت عمل نکردید شما کافرین... یه مسلمون از دنیا رفته، زهرای مرضیه دختر پیغمبر، نه!! همسر من، نه!! مسلمون، که بود!! بابا یه مسلمون از دنیا رفته یه وصیت‌نامه نوشته، ایناهاش... تو این وصیت‌نامه نوشته که قبر منو کسی نفهمه چرا می‌خواین خلاف این وصیت‌نامه عمل کنید؟! همه برگشتن گفتن ابوبکر چرا می‌خوای برخلاف وصیت‌نامه عمل کنی؟!
ابوبکر موند!! اگه بگه پنهان بودن این مزار یعنی‌چی ماهیتش لو می‌ره، اگه نگه مردم می‌گن چرا؟! دلیلی نداشت؛ گفت خب اگه وصیت کرده هیچی دیگه... چی شد؟! شمشیره به جنگ نکشید... رفتن، قبر پنهان موند ... حالا گفت‌و‌گوی مدینه شد مزار ... چرا زهرای مرضیه مزارش مخفیه؟!🤔 چرا این‌جوری شد؟! این به اون بگو، اون به این بگو ... جو مسجد خراب شد؛ ابوبکر دید کار داره از دستش می‌ره چه کنیم؟! عباس عموی پیغمبر با اینا بود... رفت پیش عباس بهش گفت برو پیش علی علیه‌السلام بهش بگو علی من فعلاً رئیسم، فعلاً اینا منو جانشین پیغمبر می‌دونن تو بخوای یا نخوای این وضعیتی که الآن هست داره کارو از دست من بیرون می کنه... از دست من بره بیرون به تو نمی‌رسه... چی می‌شه؟! همه‌چی به‌هم می‌ریزه بگو اگه می‌خوای اوضاع بهم نریزه از خونه بیا بیرون عباس اومد گفت حضرت فرمود برو بهش بگو من به خانه شما حمله کردم یا شما به خانه‌ی من حمله کردین؟! من اگه این‌جور از خونه بیام بیرون مردم چی می‌گن؟! نمی‌گن این مثلاً خیلی بی‌غیرته و ایناس... عباس گفت: چرا می‌گن راهش چیه؟! فرمود راهش اینه این دونفر بیان از من معذرت‌خواهی کنن رسماً، از من دعوت کنن از خونه بیام بیرون عباس رفت بهشون گفت گفتن باشه میایم معذرت‌خواهی می‌کنیم رسماً ابوبکر و عمر اومدن خانه‌ی علی علیه‌السلام... علی ببخشین این‌جوری شد چیو ببخشم ؟! اومدیم حمله کردیم زهرای مرضیه..... فرمود: اما مسئله‌ی زهرا سلام‌الله موکول به خدا خدا می‌دونه باهاتون چی‌کار کنه، تو این دنیا باهاتون کاری نداره صاحب خونِ دیگه، صاحب دمِ اما این‌که بیام از خونه بیرون میام ولی یه شرط داره! شرطش چیه؟! باهاتون بیعت نمی‌کنم، تو حکومت‌تون دخالت نمی‌کنم... گفتن علی تو از خونه بیا بیرون بیعت نکن... علی علیه‌السلام از خونه رفت بیرون ... نتیجه چی شد؟! کشته نشد، از خونه هم اومد بیرون، بیعت هم نکرد
حالا فهمیدی زهرا سلام‌الله برا اسلام چه کرد؟! همه‌ی اسلام رو دوش زهرا بود اما این آسون نبود که... چرا؟! پیغمبر اکرم بیست‌و‌سه سال کار کرد اسلام رو آورد بالا، وقتی از دنیا رفت یهو این اسلام اومد ته ته... دشمن این پاشو گذاشت رو خرخره‌ی اسلام، زهرای مرضیه دست اسلام رو گرفت آورد این بالای بالا تو اون بیست‌و‌سه سال پیغمبر چه کشیده بود؟! فرمود تو این بیست‌و‌سه سال من به اندازه‌ای اذیت شدم که هیچ پیغمبری اذیت نشد تمام اون اذیت‌ها تو اون بیست‌و‌سه‌ سال بود؛ همه‌ی اونا یهو جمع شد تو هفتاد روز ریخت رو سر زهرا سلام‌الله زهرای مرضیه نجات داد اسلام رو... علی آمد بیرون... خب حالا علی چه کنه؟! علی‌ابن‌ابی‌طالب باید اسلام رو زنده کنه مشکلش چی بود؟! نیرو نداشت!! علی علیه‌السلام نیرو نداشت با فضایی که ایجاد شد، علی علیه‌السلام شروع کرد نیرو تربیت کردن، چی‌کار کرد؟! اسازمان شیعه رو پایه‌گذاری کردن با چند نفر شروع شد؟! با چهار نفر هسته اولیه سلمان، ابوذر، مقداد، عمار ...
راه بھشـتی 🇮🇷🇵🇸 ًًًًٍٍٍٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚٚ
#فاطمیه #امام_زمان حالا فهمیدی زهرا سلام‌الله برا اسلام چه کرد؟! همه‌ی اسلام رو دوش زهرا بود اما
سلمان، اباذر، مقداد، عمار، کار رو شروع کردن جذب افراد به‌چی؟! به اسلام علوی، به اسلام اصل، اینا می‌دونستن علی امامه؟! بله با دستور تقیه مأموریت جذب افراد رو پنهانی شروع کردن. اینا رو فرستاد تو حکومت ابوبکر و عمر گفت برید اینا می‌خوان فرمون رو کج کنن؛ ماشین اسلام رو بندازن تو دره تا دیدید داره کج می‌شه صافش کنید رفتن... همه فکرکردن اینا جذب شدن؛ شروع کردن یار درست کردن... بیست‌و‌پنج سال گذشت... علی علیه‌السلام تو مدینه به قدرت رسید!! عه علی علیه‌السلام تو مدینه چرا به قدرت رسید؟! اینا اون سازمانه رو نمی‌شناختن که علی علیه‌السلام داره تربیت می کنه این سازمانه ویژگیش چی بود؟! مردم اونا رو قبول داشتن و اونا علی علیه‌السلام رو قبول داشتن ولی مردم اونا رو اموی می‌دیدن... این عمار و یاسر که شما می‌شناسین... این عمار و یاسر در جهان اهل‌سنت شیعه نیستن که، در نظر اهل‌سنت فرق بیت عمار و عُمر یه (الف) می‌گن عمار عمرِ و عمر عمار... عمار هفت‌سال از طرف عمر در کوفه مسئول امور مالی بود... خب قبولش داشتن، منتهی برای کی کار می‌کرد؟! برای علی‌ابن‌ابی‌طالب✌️ اما اونا یه جداره‌ای در شام درست کرده بودن به نام معاویه... معاویه کجاها دستش بود؟! سوریه، اردن، لبنان حساب کن اینا جداره‌ی دور بیت‌المقدسه، بیت‌المقدس وسط ایناست معاویه خط اصلی بود... علی‌ابن‌ابی‌طالب وقتی تو مدینه به قدرت رسید یهو یهود از خواب پرید عه این چرا به قدرت رسید؟! نگاه کردن وقتی علی علیه‌السلام به‌قدرت رسید سازمانی که در تقیه بود از تقیه دراومد یکی رو فرماندار اون‌جا کرد... یکی مسئول فلان‌جا... عه علی علیه‌السلام سازمان داشته؟! آره
شروع کردن سازمانش و از دستش دربیارن، بخوره زمین چی‌کار کردن؟! شروع کردن جنگ جمل، جنگ صفین، جنگ نهروان... یاران علی علیه‌السلام رو از دستش گرفتن تو جنگ صفین علی علیه‌السلام داشت کارو تمام می‌کرد اما... چرا؟! جنگ صفین کجا بود؟! تو مرز شام، علی‌ابن‌ابی‌طالب اگه شام رو عبور می‌کرد بیت‌المقدس رو گرفته بود... داشت تمام می‌شد کار یهو قرآن‌ها رو بردن بالای نی... عه شمشیرا غلاف شد... 😔 فرمود: بجنگین گفتن: نه دیگه ما برا اسلام می‌جنگیدیم چرا ...؟! اون‌هایی که در جنگ صفین بودن شیعه نبودن که، همه سنی بودن، فرمانده‌‌هان اینا، که اینا رو آورده بودن شیعه بودن که اونا شهید شده بودن... عمار شهید شده بود، خضیمه شهید شده بود ابولحیثم هم شهید شده بود یکی از فرمانده‌هان علی علیه‌السلام زنده بود مالک، شمشیر رو گذاشتن گردن علی علیه‌السلام یا مالک‌رو برگردون یا می‌فرستیمت آخرت جنگ تعطیل شد می‌دونید یعنی چی؟! یعنی اون سپاه موته که قرار بود بره رو آزاد کنه این دوباره برگشت... علی علیه‌السلام رو از جداره‌ی قدس برگردوندن، این‌بار دومی بود که برمی‌گشت، علی علیه‌السلام برگشت شهید شد 😔🥀 شهید شد ... آقا اون سازمان... سازمان یهود هم امام شیعه رو داشت می‌دید که علی علیه‌السلام و حسن علیه‌السلام بود؛ هم سازمان لو رفته بود... نیرو راه انداخت با حسن‌بن‌علی بجنگه، حسن و حسین علیه‌السلام و اون سازمانو بزنه کار تموم بشه امام حسن علیه‌السلام با کمال زیرکی نامه نوشت به معاویه که چرا داری جنگ رو ادامه می‌دی؟! معاویه گفت: می‌خوام به ریاست برسم!! حضرت فرمود: ریاست برای تو، جنگ رو تعطیل کن، مسلمونا از جنگ خسته‌شدن ای دل غافل ... حضرت نامه رو سرگشاده داد؛ همه‌ی مسلمونای شامی گفتن درود بر حسن‌بن‌علی، جنگ رو تعطیل کرد همون قضیه که سر قبر(حضرت زهرا سلام‌الله) بود؛ این‌جا پیش اومد ... معاویه می‌خواست اینو توضیح بده که ما باید جنگ رو ادامه بدیم لو می‌رفت، توضیح نده جنگ دلیل نداشت صلح قبول شد امام حسن و امام حسین علیه‌السلام از جلوی اون تیغ اومدن عقب حضرت به اون سازمان فرمود: برید پنهان بشین مخفی بشین...
آقا هرچی معاویه تلاش کرد راهی پیدا کنه سازمانو پیدا کنه نکرد؛ امام حسن علیه‌السلام رو شهید کرد😔🥀 زمان امام حسین علیه‌السلام نوشتن که آقا علنی بشیم ؟! فرمودن: نه پنهان ده سال گذشت، معاویه از دنیا رفت امام حسین علیه‌السلام سازمان‌رو علنی کرد، کجا بود مقر سازمان؟! کوفه مسلم رو فرستاد کوفه فرمود: برو سازماندهی بکن ولی اقدام نکن تا من بیام امام تا آخر خط رو می‌دید... دشمن به حساب خودش زیرکی کرد یه جاسوس فرستاد رفت تو کوفه سازمانی که مسلم آورده بود شناسایی کرد به این سازمان ضربه زد همه‌ی رؤسا رو گرفت آورد تو زندان... یزید مأمور سازمان بود خوشحال بودن هم سازمانو پیدا کرده بودن، هم امام رو از بین می‌بریم و... امام حسین علیه‌السلام رسید به کربلا احساس اونا این بود که حسین علیه‌السلام و سازمانش تو کربلان، غافل از‌ این‌که حسین علیه‌السلام در کربلاست اما سازمانش در زندانه، اون ضربه رو اونا اشتباه کردن تو کوفه زدن دیگه سازمان رفته بود تو زندان... حسین‌بن‌علی با هفتاد‌و‌دونفر تو کربلا... حسین علیه‌السلام شهید شد...!!🥀 آقا طومار اینا رو بهم ریخت... امام سجاد علیه‌السلام با عنایت خدا از کربلا نجات پیدا کرد به سازمان گفت حالا کار کنید با این ظرفیت... کار کردن ... هرچی سازمان یهود تلاش کرد سازمان شیعه رو پیدا کنه پیدا نکرد یکی بعد دیگری امام‌ها رو شهید کردن تا رسید به امام هادی... ادامه_دارد...
پانزده سال که گذشت در ایران یهو امام رفت منبر... امام کی بود؟! کسی بود که امام زمان گفته بود... به امام زمان گفتن بعد شما چه کنیم؟! فرمودن: به روایت و احادیث مراجعه کنید، اینا حجت من هستن هرچی گفتن گوش کنید... رسید به سال ۱۳۴۲ یهو امامو دیدن در قم رفت منبر، دیگه تقیه نکن، علنی بشه یهو سازمان شیعه رو از تقیه درآورد... آقا از تقیه درآورد، بگیر ببندشون شروع شد پانزده سال این سازمان مبارزه کرد، شد سال ۱۳۵۷ به امام گفتن: آقا گفتین از تقیه دربیاین در اومدیم... امام رو آوردن ایران این‌جا شد جمهوری اسلامی... برای اولین‌بار بعد از رسول‌الله حکومت شیعی تشکیل شد🤚 حکومت علی‌ابن‌ابی‌طالب شیعی نبود چرا؟! علی علیه‌السلام امام شیعه بود ولی مردمش شیعه نبودن... اونا علی علیه‌السلام رو به‌عنوان چهارمین بعد اون سه تا می‌شناختن (خلیفه چهارم) این‌جا حکومت شیعی شد یعنی چی؟! گفتن: آقا تو نماینده‌ی امام زمانی بگی جمهوری اسلامی می‌گیم جمهوری اسلامی بگی جمهوری دموکراتیک می‌گیم دموکراتیک بگی حکومت ... تو هرچی بگی، این حکومت شیعی هست✌️ حکومت شیعی درست شد خواب از کله‌ی یهود پرید ... ای دل غافل چی به‌وجود اومد؟! ما علنی هم شدیم کاری نمی‌شه کرد... اومدن همون شگردی که معاویه علیه علی‌ابن‌ابی‌طالب به‌کار برد؛ همون‌رو علیه ما به‌کار بردن ترور... زدن مطهری، باهنر، رجائی... گفتن بزن عَلَم رو بنداز خیمه می‌ریزه، بعد جنگ‌رو تحمیل کردن رده دوم‌ها رو زدن دستواره، متوسلیان، همت ...اینا تربیت شده‌ها بودن دیگه اینا رو زدن آقا یه‌جا گفت حالا برو تهاجم فرهنگی رو شروع کن ... برو همه رو از دست‌شون می‌گیریم ... منتهی غافل بود تو اشتباه کردی چرا؟! تو این دفعه خیمه رو عوضی دیدی، زمان علی علیه‌السلام؛ علی علیه‌السلام رو مردم به‌دلیل واسطه‌ها قبول داشتن یعنی؛ چون عمار می‌گفت علی اونا می‌گفتن علی علیه‌السلام اما الان برعکس شده واسطه‌ها رو به‌دلیل امام قبول دارن، یعنی هرکی با امام بود می‌گفتن اره... هرکی با امام نبود می‌گفتن فاتحه، برو پی کارت...
تو آل سعود دعوا راه افتاده اون‌وقت ارتش عربستان پر شیعه‌اس و در ارتش عربستان گفتن دیگه تقیه لازم نیست شیعه می‌تونه علنی بشه یاللعجب خدایا کار به‌کجا داره می‌رسه؟! فکر کردی این روضه‌ها جواب نداده... فکر کردی این خیمه‌ها جواب نداده آقا امروز دارن می‌بینن خودشون مثلاً ۲۰۱۲رو اعلام کردن، الان سال چند میلادی هستیم ؟! می‌گفتن ۲۰۱۲ کار تمامه ما به حرف اونا چی‌کار داریم کارمون رو باید بکنیم کار ما چیه⁉️ اینو بدونید ایران سربازخانه‌ی امام زمانه...🇮🇷 شما فکر می‌کنی حزب‌الله بیست‌هزار نفر اینا تو دنیا قدرت دارن؟! منم می‌دونم این حزب‌الله به کی بنده... ِاونا می‌دونن کدوم دست حزب‌الله رو اون‌جا نگه داشته هرکاری می‌کنن این دست رو بشکونن نمی‌شه چرا؟! آقا اونی که اون‌ور دنیا وایستاده رهبر انقلاب مقام معظم رهبریه درسته؟! ایشونو می‌خوان بزنن می‌بینن مردم کنار نمی‌رن ✌️ سفت‌و‌قرص ایستاده، می‌گه تیرت اگه بخواد به ایشون بخوره (حسین‌بن‌علی در روز عاشورا یه نفر داشت اون جلو بهش تیر نخورد) ایشون ۷۰میلیون داره بیا جلو... خب یه‌بار اومدی امتحان کردی دیگه ... اوضاع امروز غزه رو هم که دارید می‌بینید... یمنی‌ها هم که دیگه ماشاءالله... این‌بار به بیت‌المقدس می‌رسیم ان‌شاءالله رفقا ظهور نزدیکه‌هااا.... 🦋پایان 🪴والعاقبة للمتقین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹نظر امام خامنه‌ای درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) ♦️حجت‌الاسلام ادیب یزدی در یکی از سخنرانی‌های خود گفت: یادم می‌آید یک روز در محضر رهبر عالی‌قدر انقلاب بودم یکی از آقایان سؤال کرد: درباره شهادت حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بالاخره ۷۵ روز پس از رحلت صحیح است یا ۹۵ روز؟ 💚 رهبر عالی‌قدر پاسخ واقعاً حکیمانه‌ای دادند و فرمودند: «برای شما چه فرقی می‌کند کدام‌یک صحیح باشد؛ خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضایل ایشان را بکنند.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 باز فلک ز حركت افتاد؛ مولای سخن به لكنت افتاد...💔💔 ▪️روضه‌خوانی حاج محمود كريمی در حضور رهبر معظم انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚سیدهاشم الحیدری: ما نه در مورد سقیفه بازخواست می‌شویم و نه در مورد کربلا بدان کجای تاریخ قرار گرفتی امروز یک گزینه بیشتر نداریم آن‌هم حمایت از امام سیدعلی خامنه‌ای است..❤️✌️💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🤲💔اللهم عجل لولیک الفرج💔🤲 👆زن زندگی آزادی از نوع نتانیاهو 💔💔💔💔💔 بحق این ساعات اجابت دعا و ندای اذان و بحق ایام و حضرت زهرا خداوندا اسراییل رو محو و نابود بفرما🤲🤲 💔💔💔💔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🎥 گزارش می‌نویسد قتل با جسمی گران بوده 💔💔💚💔💔💔 وااای مادرم💔 اللهم عجل لولیک الفرج🤲🤲
‌ 💚 اطلاع‌نگاشت ویژه شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها... 📌نهی از منکر در سیره حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔🎥 شیعه شدن بانوى اهل‌سنت از کشور انگلیس با فهمیدن نحوه شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها 📎
بگذارید مشتی نوکیسه حقیر و عیاش، هرچه دوست دارند در این مدت کوتاه عمرشان با پول‌های حرام سورچرانی کنند و هم‌چون کرم‌ها در هم بلولند! ❤️ اما با داشتن چنین بانوانی که وجودشان پر از خیر و برکت است، دنیا آرام‌آرام متحول خواهد شد. این مادر ایثارگر، کل مهریه‌اش ۱۴ سکه بوده که شوهرش دوسال پیش ۲ سکه را به او می‌دهد و او هم تنها دارایی‌اش که همین ۲سکه است را تقدیم مردم غزه و لبنان می‌کند. پدر و برادر این شیرزن در تصادف فوت کرده بودند و دختر خردسال او نیز به کما رفته بود. نیت داشت که دو سکه‌اش را تقدیم کند و در ایّام آن‌را به‌نیت شفای دخترش تقدیم کرد. با آرزوی سلامتی این مادر ارزشمند و دختر خردسالش که ان‌شاءالله برکت بزرگی برای کشور و مادرش باشد. 💬 Hamed Sarrafpour