کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_بیست_ششم 💠جوان پشت ميز، وقتي عشق
❣️﷽❣️
بسم الله الرحمن الرحیم
✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت
🔷#قسمت_بیست_هفتم
💠باغ بهشت
از ديگر اتفاقاتي كه در آن بيابان مشاهده كردم، اين بود كه برخي بستگان و آشنايان كه قبلاً از دنيا رفته بودند را ديدار كردم.
🔻يكي از آنها عموي خدا بيامرز من بود. او در بيمارستان هم كنار من بود. او را ديدم كه در يك باغ بزرگ قرار دارد. سؤال كردم: عمو اين باغ زيبا را در نتيجه كار خاصي به شما دادند؟ گفت: من و پدرت در سنين كودكي يتيم شديم. پدر ما يك باغ بزرگ را به عنوان ارث براي ما گذاشت.
🌀شخصي آمد و قرار شد در باغ ما كار كند و سود فروش محصولات را به مادر ما بدهد. اما او با چند نفر ديگر كاري كردند كه باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را بين خودشان تقسيم كردند و فروختند و... البته هيچكدام آنها عاقبت به خير نشدند. در اينجا نيز تمام آنها گرفتارند. چون با اموال چند يتيم اين كار را كردند.
🍃حالا اين باغ را به جاي باغي كه در دنيا از دست دادم به من دادهاند تا با ياري خدا در قيامت به باغ اصلي برويم. بعد اشاره به در ديگر باغ كرد و گفت: اين باغ دو در دارد كه يكي از آنها براي پدر شماست كه به زودي باز ميشود.
✨در نزديكي باغ عمويم، يك باغ بزرگ بود كه سر سبزي آن مثالزدني بود. اين باغ متعلق به يكي از بستگان ما بود. او بهخاطر يك وقف بزرگ، صاحب اين باغ شده بود. همينطور كه به باغ او خيره بودم، يكباره تمام باغ سوخت و تبديل به خاكستر شد! اين فاميل ما، بنده خدا باحسرت به اطرافش نگاه ميكرد.
⭕️من از اين ماجرا شگفتزده شدم. با تعجب گفتم: چرا باغ شما سوخت؟! او هم گفت: پسرم، همه اينها از بلايي است كه پسرم بر سر من ميآورد. او نميگذارد ثواب خيرات اين زمين وقفشده به من برسد.
✅اين بنده خدا با حسرت اين جملات را تكرار ميكرد. بعد پرسيدم: حالا چه ميشود؟ چه كار بايد بكنيد؟ گفت: مدتي طول ميكشد تا دوباره با ثواب خيرات، باغ من آباد شود، به شرطي كه پسرم نابودش نكند. من در جريان ماجراي او و زمين وقفي و پسر ناخلفش بودم، براي همين بحث را ادامه ندادم...
🌀آنجا ميتوانستيم به هركجا كه ميخواهيم سر بزنيم، يعني همين كه اراده ميكرديم، بدون لحظهاي درنگ، به مقصد ميرسيديم!
🔅پسر عمهام در دوران دفاع مقدس شهيد شده بود. يك لحظه دوست داشتم جايگاهش را ببينم. بلافاصله وارد باغ بسيار زيبايي شدم.
🖋ادامه دارد...
#️⃣#یارمهربان
#️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان
#️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید
join⤵️
🆔@rahea3eman
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دلتنگ دیدار
ویدئویی از دیدارهای حضوری مردم با رهبر انقلاب پیش از شیوع کرونا
#️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان
#️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید
join⤵️
🆔@rahea3eman
⭕️محسن رضایی: در ترور شهید فخری زاده از سلاحی استفاده شده که به «ناتو» تعلق دارد
🔸دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام:
🔹بنا بر اعلام رییس ستاد کل نیروهای مسلح پیشرفت های خوبی در پیگیری پرونده ترور شهید فخری زاده حاصل شده و تلاش هایی برای یافتن عاملان این ترور صورت گرفته است.
🔹بنا بر اعلام سردار باقری در این ترور از سلاحی استفاده شده که مربوط به ناتو است.
🔹چون جاسازی دقیقی از محل عبور شهید فخریزاده انجام شده بود و تیرها صدا خفه کن داشته؛ خانواده شهید و محافظان صدای گلوله را نمیشنیدند.
🔹سرلشکر باقری تشریح کرد که در طی سالهای اخیر بارها سازمانهای تروریستی قصد شهادت شهید فخری زاده را داشتند، ولی تلاشهای آنها خنثی میشد، ولی اینبار با استفاده از فناوریهای پیشرفته و استفاده از سلاحهای لیزری و هوشمند که با ماهواره هدایت میشد توانست عملیات خود را با موفقیت انجام دهند.
✅به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان
#كانون_فرهنگي_هنري_راه_آسمان_شهرك_مدرس
🆔 @rahea3eman
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
زندگینامه #شهید_صفت_الله_انصاری
صفت الله انصاری قلعه، یکم اسفند ۱۳۳۵، در روستای قلعههاشمخان از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد. پدرش نورالله، کشاورز بود و مادرش منصوره نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. بستنیفروش بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. یازدهم آذر ۱۳۵۹، در کرخهنور به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. مزار یادبود او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.
#️⃣#شهدای_شهرک_مدرس
#️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان
#️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید
join⤵️
🆔@rahea3eman🌹
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_بیست_هفتم 💠باغ بهشت از ديگر اتفاق
❣️﷽❣️
بسم الله الرحمن الرحیم
✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت
🔷#قسمت_بیست_هشتم
💠مشكلي كه در بيان مطالب آنجاست، عدم وجود مشابه در اين دنياست. يعني نميدانيم زيباييهاي آنجا را چگونه توصيف كنيم؟!
🍃كسي كه تا كنون شمال ايران و دريا و سرسبزي جنگلها را نديده و هيچ تصوير و فيلمي از آنجا مشاهده نكرده، هرچه برايش بگوييم، نميتواند تصور درستي در ذهن خود ايجاد كند. حكايت ما با بقيه مردم همينگونه است. اما بايد طوري بگويم كه بتواند به ذهن نزديك باشد.
🔅من وارد باغ بزرگي شدم كه انتهاي آن مشخص نبود. از روي چمنهايي عبور ميكردم كه بسيار نرم و زيبا بودند. بوي عطر گلهاي مختلف مشام انسان را نوازش ميداد. درختان آنجا، همه نوع ميوهايی را در خود داشتند. ميوههايي زيبا و درخشان. من بر روي چمنها دراز كشيدم. گويي يك تخت نرم و راحت و شبيه پر قو بود. بوي عطر همه جا را گرفته بود. نغمه پرندگان و صداي شرشر آب رودخانه به گوش ميرسيد.
🔻اصلاً نميشود آنجا را توصيف كرد. به بالاي سرم نگاه كردم. درختان ميوه و يك درخت نخل پر از خرما را ديدم. با خودم گفتم: خرماي اينجا چه مزهاي دارد؟ يكباره ديدم درخت نخل به سمت من خم شد. من دستم را بلند كردم و يكي از خرماها را چيدم و داخل دهان گذاشتم. نميتوانم شيريني آن خرما را با چيزي در اين دنيا مثال بزنم. در اينجا اگر چيزي خيلي شيرين باشد، باعث دلزدگي ميشود. اما آن خرما نميدانيد چهقدر خوشمزه بود.
✨از جا بلند شدم. ديدم چمنها به حالت قبل برگشت. به سمت رودخانه رفتم. در دنيا كنار رودخانهها، زمين گلآلود است و بايد مراقب باشيم تا پاي ما كثيف نشود. اما همين كه به كنار رودخانه رسيدم، ديدم اطراف رودخانه مانند بلور زيباست! به آب نگاه كردم،آنقدر زلال بود كه تا انتهاي رود مشخص بود. دوست داشتم داخل آب بپرم. اما با خودم گفتم: بهتر است سريعتر به سمت قصر پسر عمهام بروم. ناگفته نماند. آن طرف رود، يك قصر زيباي سفيد و بزرگ نمايان بود. نميدانم چهطور توصيف كنم. با تمام قصرهاي دنيا متفاوت بود. چيزي شبيه قصرهاي يخي كه در كارتونهاي بچگي ميديديم، تمام ديوارهاي قصر نوراني بود.
🌀ميخواستم به دنبال پلي براي عبور از رودخانه باشم، اما متوجه شدم، اگر بخواهم ميتوانم از روي آب عبور كنم! از روي آب گذشتم و مبهوت قصر زيباي پسر عمهام شدم.
✅وقتي با او صحبت ميكردم، ميگفت: ما در اينجا در همسايگي اهلبيت(ع) هستيم. ما ميتوانيم به ملاقات امامان برويم و اين يكي از نعمتهاي بزرگ بهشت برزخي است. حتي ميتوانيم به ملاقات دوستان شهيد و شهداي محل و دوستان و بستگان خود برويم.
🖋ادامه دارد...
#️⃣#یارمهربان
#️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان
#️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید
join⤵️
🆔@rahea3eman
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 صلی الله علیک
یه سلام میدم رو به #حرم
#کربلایی_حسین_طاهری
#️⃣#پست_ویژه_شب_جمعه
#️⃣#شب_زیارتی_ارباب
#️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان
#️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید
join⤵️
🆔@rahea3eman
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفتگوی رو درروی قاضی القضات با نماینده دانشجویان
🔸 از پرونده های قضایی تا درآمدهای مسئولان در گفتگوی دانشجویان با حجت الاسلام رییسی
#️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان
#️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید
join⤵️
🆔@rahea3eman
11.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از عشق بگو...
🔰هرشب جمعه به وقت سردار دلها
🎐 #فراق؛ عاشقانههایی برای حاج قاسم که هر شب جمعه تا اولین سالگرد، یک قطعه از آن منتشر خواهد شد.
#️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان
#️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید
join⤵️
🆔@rahea3eman
23.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#برگرد_عزیز_زهرا_س
یک روز می افتد
آن اتفاق خوب را می گویم ...
من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛
هر لحظه ، هر روز ، هر جمعه ...
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🙏
#️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان
#️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید
join⤵️
🆔@rahea3eman
🍃راه گم کرده ام. در میان امواجی که پرسه زنان احاطه ام کرده اند، گم شده ام. سایه ها بر اعماق دلم چیره گشته اند. کورسوی #امید کجاست؟😥
.
🍃همه ما گم شده ایم. تشنه ایم، شاید که جرعه ای بودنش، تسکینمان دهد. آفتاب در #انتظار بارقه دوست، کم فروغ شده. ماه بر نمیتابد. #قلب جهان هر لحظه میتپد و تنگ تر از قبل میشود. فشرده میشود. اما بر دل سیاه این زمین، نشانه ای از رخ یار نیست🥺
.
🍃یار در دل این مردم #غریب است. بهای #اشک ها و دعاهایش را، حتی با شرمندگی هم نمیپردازیم😔
.
🍃شرمنده نیستیم که از نسیم روح بخش وجودش، به بادهای سرد #گناه کوچ کرده ایم. از یار دور شده ایم، هرچند که قلب او هر لحظه نزدیک ماست❣️
.
🍃انتظار، واژه شیرینیست، هنگامی که همچو قند در تلاطم دل آب میشود و #عاشقان را به محضر آسمانیاش میرساند. واژه ای که زیر زبانمان میرود اما یکبار هم مزه اش نمیکنیم😓
.
🍃طعم انتظار، چاشنی لبخندهای #ظهور است، برای کسانی که پا از واژه ها فراتر گذاشته و راهی به سوی #معشوق یافته اند🌹
#️⃣#جمکران #یا_صاحب_الزمان
#️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان
#️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید
join⤵️
🆔@rahea3eman