eitaa logo
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
123 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
977 ویدیو
15 فایل
با سلام اصلی ترین دلیل راه اندازی کانال #راه_آسمان پیروی از رهنمودهای رهبر گرانقدر انقلاب،مبنی بر "آتش به اختیار بودن" است امیدواریم این مکان، هرچند مجازی در جهت رشد جنبه های فرهنگی جامعه موثر واقع گردد . ارتباط با ادمین: @abotorab74
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رییس قوه‌قضاییه که برای وداع با شهید فخری‌زاده قبل از عزیمت به مشهد به معراج شهدا رفت، با دعوت همسر شهید کنار پیکر شهید فخری‌زاده نشست؛ همسر شهید: بفرمایید حاج آقا! سادات اول ببینند. #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_هجدهم 💠بیت‌المال از ابتداي جواني
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷 💠يك ماه از حضور من در آن واحد گذشت، احساس كردم كه اين كتاب‌ها استفاده نمي‌شود. شرايط مكان جديد با واحد قبلي فرق داشت و سربازها و پرسنل، كمتر اوقات بيكاري داشتند. لذا كتاب‌ها را به همان مكان قبلي منتقل كردم و گفتم: اين‌جا بماند بهتر استفاده مي‌شود. 🔻جوان پشت ميز اشاره‌اي به اين ماجراي كتاب‌ها كرد و گفت: اين كتاب‌ها جزو بيت‌المال و براي آن مكان بود، شما بدون اجازه، آن‌ها را به مكان ديگري بردي، اگر آن‌ها را نگه مي‌داشتي و به مكان اول نمي‌آوردي، بايد از تمام پرسنل و سربازاني كه در آينده هم به واحد شما مي‌آمدند، حلاليت مي‌طلبيدي! 🌀واقعاً ترسيدم. با خودم گفتم: من تازه نيت خير داشتم. من از كتاب‌ها استفاده شخصي نكردم. به منزل نبرده بودم، بلكه به واحد ديگري بردم كه بيشتر استفاده شود، خدا به داد كساني برسد كه بيت‌المال را ملك شخصي خود كرده‌اند!!! 🍃در همان زمان، يكي از دوستان همكارم را ديدم. ايشان از بچه‌هاي با اخلاص و مؤمن در مجموعه دوستان ما بود. او مبلغي را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخي از اقلام را براي واحد خودشان خريداري كند. اما اين مبلغ را به جاي قرار دادن در كمد اداره، در جيب خودش گذاشت! ⭕️او روز بعد، در اثر سانحه رانندگي درگذشت. حالا وقتي مرا در آن وادي ديد، به سراغم آمد و گفت: «خانواده فكر كردند كه اين پول براي من است و آن را هزينه كرده‌اند. تو رو خدا برو و به آن‌ها بگو اين پول را به مسئول مربوطه برسانند. من اينجا گرفتارم. تو رو خدا براي من كاري بكن.» 💫تازه فهميدم كه چرا برخي بزرگان اين‌قدر در مورد بيت‌المال حساس هستند. راست مي‌گويند كه مرگ خبر نمي‌كند. 🖋ادامه دارد... #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 صوتی شنیدنی از شهید «محسن فخری‌زاده» درباره اختلاس و زندگی تجملاتی برخی مسئولان 🔸چشم و هم‌چشمی‌ها باعث شده خانه‌های آنچنانی برای خودمون بسازیم و اختلاس کنیم 🔸کسی شهید میشه که در زمان حیاتش شهید شده باشه و به این چیزا پشت کنه... 🌷 روح این شهید گرانقدر شاد #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
🎧 صوتی شنیدنی از شهید «محسن فخری‌زاده» درباره اختلاس و زندگی تجملاتی برخی مسئولان 🔸چشم و هم‌چشمی‌ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢مداحی حاج مهدی رسولی در مراسم تشییع شهید فخری زاده خشم امروز من از قبل فزون تر گشته از شب تیره بغداد ورق برگشته به دم ندبه هر جمعه بر این لب سوگند راه ما راه حسین است به زینب سوگند ما که از کرب و بلا درس جنون می گیریم عاقبت پاره تن و غرق به خون می میریم #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
💢مداحی حاج مهدی رسولی در مراسم تشییع شهید فخری زاده خشم امروز من از قبل فزون تر گشته از شب تیره بغ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تدفین پیکر شهید فخری زاده در امامزاده صالح 🔸پیکر مطهر شهید دانشمند محسن فخری زاده در حرم امام زاده صالح طواف داده شد و سپس در جوار شهدای گمنام و شهید شهریاری به خاک سپرده ‌شد. #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_نوزدهم 💠يك ماه از حضور من در آن و
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷 💠صدقه در ميان روزهايي كه بررسي اعمال آن‌ها انجام شد، يكي از روزها براي من خاطره‌ساز شد. 🔻چون در آن وضعيت، ما به باطن اعمال آگاه مي‌شديم. يعني ماهيت اتفاقات و علت برخي وقايع را مي‌فهميديم. 🌀چيزي كه امروزه به اسم شانس بيان مي‌شود، اصلاً آنجا مورد تأييد نبود، بلكه تمام اتفاقات زندگي به واسطة برخي علت‌ها رخ مي‌داد. 🔅روزي در دوران جواني با اعضاي سپاه به اردوي آموزشي رفتيم. كلاس‌هاي روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسيد، نمي‌دانيد كه چه‌قدر بچه‌هاي هم‌دوره را اذيت كردم. 🍃بيشتر نيروها خسته بودند و داخل چادرها خوابيده بودند، من و يكي از رفقا مي‌رفتيم و با اذيت كردن، آن‌ها را از خواب بيدار مي‌كرديم! براي همين يك چادر كوچك، به من و رفيقم دادند و ما را از بقيه جدا كردند. 💫شب دوم اردو بود كه باز هم بقيه را اذيت كرديم و سريع برگشتيم چادر خودمان كه بخوابيم. البته بگذريم از اينكه هرچه ثواب و اعمال خير داشتم، به‌خاطر اين كارها از دست دادم! ✅وقتي در اواخر شب به چادر خودمان برگشتيم، ديدم يك نفر سر جاي من خوابيده! من يك بالش مخصوص براي خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، براي خودم يك رختخواب قشنگ درست كرده بودم. ✨چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه كسي جاي من خوابيده، فكر كردم يكي از بچه‌ها مي‌خواهد من را اذيت كند، لذا همين‌طور كه پوتين پايم بود، جلو آمدم و يك لگد به شخص خواب زدم! ⭕️يكباره ديدم حاج آقا... كه امام جماعت اردوگاه بود از جا پريد و قلبش را گرفته و داد مي‌زد: كي بود؟ چي شد؟ وحشت كردم. سريع از چادر آمدم بيرون. 🖋ادامه دارد... #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مداحی جدید میثم مطیعی برای شهید دکتر محسن فخری‌زاده با شعری از محمدمهدی سیار و میلاد عرفان‌پور #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 خدایا، هم در این دنیا به ما خوبی بده و هم در آخرت و از عذاب جهنم حفظمان کن 🎧 به این آیات زیبا گوش کنید #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_بیستم 💠صدقه در ميان روزهايي كه بر
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷 💠بعدها فهميدم كه حاج آقا جاي خواب نداشته و بچه‌ها براي اينكه مرا اذيت كنند، به حاج آقا گفتند كه اين جاي حاضر و آماده براي شماست! 🔻اما لگد خيلي بدي زده بودم. بنده خدا يك دستش به قلبش بود و يك دستش به پشتش! 🍃حاج آقا آمد از چادر بيرون و با عصبانيت گفت: الهي پات بشكنه، مگه من چي‌كار كردم كه اين‌جوري لگد زدي؟ جلو رفتم و گفتم: حاج آقا غلط كردم. ببخشيد. من با كسي ديگه شما را اشتباه گرفتم. اصلاً حواسم نبود كه پوتين پايم كردم و ممكن است ضربه شديد شود. 🌀خلاصه اون شب خيلي معذرت‌خواهي كردم. بعد به حاج آقا گفتم: شرمنده، شما برويد بخوابيد، من تو ماشين مي‌خوابم، فقط با اجازه بالش خودم رو برمي‌دارم. چراغ برداشتم و رفتم توي چادر، همين كه بالش رو برداشتم، ديدم يك عقرب به بزرگي كف دست زير بالش من قرار دارد! حاج آقا هم داخل شد و هر طوري بود عقرب رو كشتيم. 💫حاجي نگاهي به من كرد و گفت: جان مرا نجات دادي، اما بد لگدي زدي، هنوز درد دارم. من هم رفتم داخل ماشين خوابيدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتيم. ✅روز بعد، من در حين تمرين در باشگاه ورزش‌هاي رزمي، پايم شكست. اما نكته جالب توجه اين بود كه ماجراي آن روز در نامه عمل من، كامل و با شرح جزئيات نوشته شده بود. ✨جوان پشت ميز به من گفت: آن عقرب مأمور بود كه تو را بكشد، اما صدقه‌اي كه آن روز دادي، مرگ تو را به عقب انداخت! 🔹همان لحظه فيلم مربوط به آن صدقه را ديدم. يام افتاد عصر همان روز، خانم من زنگ زد و گفت: فلاني كه همسايه ماست، خيلي مشكل مالي دارد. هيچي براي خوردن ندارند. اجازه دارم از پول‌هايي كه كنار گذاشتي مبلغي به آن‌ها بدهم؟ گفتم: آخه اين پول‌ها براي خريد موتور است. اما عيب نداره. هر چه‌قدر مي‌خواهي به آن‌ها بده. ⭕️جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحاني كه لگد خورد؛ ايشان در آن روز كاري كرده بود كه بايد اين ضربه را مي‌خورد. ولي به نفرين ايشان، پاي تو هم شكست. 🔅بعد به اهميت صدقه دادن و خيرخواهي براي مردم اشاره كرد. البته اين نکته را بايد ذکر کنم: «به من گفته شد که صدقات، صله‌رحم، نماز جماعت و زيارت اهل‌بيت(ع) و حضور در جلسات ديني و هر کاري که خالصانه براي رضاي خدا انجام دهي جزو مدت عمرت حساب نشده و باعث طولاني‌شدن عمر مي‌گردد.» 🖋ادامه دارد... #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
🌷#شهدایی که سالروز #شهادتشان آذرماه است. 🌹#شهید_کاظم_شهبازی تاریخ #شهادت ۱۳۶۱/۹/۰۱ 🌹#شهید_داود_اسماعیلی_پور تاریخ #شهادت ۱۳۸۵/۹/۱۰ 🌹#شهید_صفت_الله_انصاری تاریخ #شهادت ۱۳۵۹/۹/۱۱ 🌹#شهید_اسدالله_فلکی تاریخ #شهادت ۱۳۶۶/۹/۱۸ #️⃣#شهدای_شهرک_مدرس #️⃣#کانون_فرهنگی_هنری_راه_آسمان #️⃣#لطفا_به_اشتراک_بگذارید join⤵️ 🆔@rahea3eman🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فیلم کوتاه: ناخوانده (با موضوع حریم خصوصی) 🔻بر اساس فرمایش امیرالمومنین امام علی علیه السلام: 🔹منْ كَتَمَ سِرَّهُ كَانَتِ اَلْخِيَرَةُ فِي يَدِهِ 🔸هر که راز زندگی اش را نزد خود پنهان دارد، اختیار زندگی به دست خودش خواهد بود 📗الکافي ج۸ ص۱۵۲ #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🚨 صوت منتشرنشده شهید هسته‌ای محسن فخری‌زاده در مورد رابطه با آمریکا و مذاکره 💢 سازش با آمریکا معنا ندارد. 💢 نمی‌شود به حرف و قول این دیو پلید اعتماد کرد. 💢 با این موجود که خوی گرگ دارد مذاکره کنیم که چه بشود!؟ #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_بیست_یک 💠بعدها فهميدم كه حاج آقا
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷 💠گره‌گشایی بيشتر مردم از کنار موضوع مهم «حل مشکلات مردم» به سادگي عبور مي‌کنند. اگر انسان بتواند حتي قدمي کوچک در حل گرفتاري بندگان خدا بردارد، اثر آن را در اين جهان و در آن‌سوي هستي به‌طور کامل خواهد ديد. 🔻در بررسي اعمال خود، مواردي را ديدم که برايم بسيار عجيب بود. مثلاً شخصي از من آدرس مي‌خواست. من او را کامل راهنمايي کردم. او هم دعا کرد و رفت.من نتيجة دعاي او را به خوبي در نامه عملم مشاهده کردم! 🌀يا اينکه وقتي کاري براي رضاي خدا و حل مشکل مردم انجام مي‌دادم، اثر آن در زندگي روزمره‌ام مشاهده مي‌شد. 🔅اينکه ما در طي روز، حوادثي را از سر مي‌گذرانيم و مي‌گوييم خوب شد اينطور نشد. يا مي‌گوييم: خدا را شکر که از اين بدتر نشد، به خاطر دعاي خير افرادي است که مشکلي از آن‌ها برطرف کرديم. ✅من هر روز براي رسيدن به محل کار، مسيري را در اتوبان طي مي‌کنم. هميشه، اگر ببينم کسي منتظر است، حتماً او را سوار مي‌کنم. يک روز هوا باراني بود. پيرزني با يک ساک پر از وسايل زير باران مانده بود. با اينکه خطرناک بود اما ايستادم و او را سوار کردم. ساک وسايل او گِلي شده و صندلي را کثيف کرد، اما چيزي نگفتم. ✨پيرزن تا به مقصد برسد مرتب براي اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد. بعد هم خواست کرايه بدهد که نگرفتم وگفتم: هرچه مي‌خواهي پول بدهي براي اموات ما صلوات بفرست. 🍃من در آن‌سوي هستي، بستگان و اموات خودم را ديدم. آن‌ها از من به‌خاطر دعاهاي آن پيرزن و صلوات‌هايي که برايشان فرستاد، حسابي تشکر کردند. ⭕️اين را هم بگويم که صلوات، واقعاً ذکر و دعاي معجزه‌گري است. آنقدر خيرات و برکات در اين دعا نهفته است که تا از اين جهان خارج نشويم قادر به درکش نيستيم 🖋ادامه دارد... #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چه‌جوری زیر کار له نشیم 🔸یه سری از فکرهای سمی هست که باعث می‌شه حس کنیم زیر فشار کار له شدیم. #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با افراد دارای معلولیت چطور تعامل کنیم؟ 👨🏻‍🦽بعضی از رفتارها برای فرد دارای معلولیت آزار دهنده هست. 👨🏻‍🦽به مناسبت سوم دسامبر روز جهانی افراد دارای معلولیت #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_بیست_دوم 💠گره‌گشایی بيشتر مردم از
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷 💠پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «گره‌گشايي از کار مؤمن از هفتاد بار حج خانه خداوند بالاتر است.» 🔻ثمرات اين گره‌گشايي آن‌جا بسيار ملموس بود. بيشتر اين ثمرات در زندگي دنيايي اتفاق مي‌ا‌فتد. يعني وقتي انسان در اين دنيا، خودش را به‌خاطر ديگران به‌سختي بياندازد، اثرش را بيشتر در همين دنيا مشاهده خواهد کرد. 🍃يادم مي‌آيد که در دوران دبيرستان، بيشتر شب‌ها در مسجد و بسيج بودم. جلسات قرآن و هيئت که تمام مي‌شد، در واحد بسيج بودم و حتي برخي شب‌ها تا صبح مي‌ماندم و صبح به مدرسه مي‌رفتم. 🔶يک نوجوان دبيرستاني در بسيج ثبت‌نام کرده بود. او چهره‌اي زيبا داشت و بسيار پسر ساده‌اي بود. يک شب، پس از اتمام فعاليت بسيج، ساعتم را نگاه کردم. يک ساعت به اذان صبح بود. بقيه دوستان به منزل رفتند. من هم به اتاق دارالقران بسيج رفتم و مشغول نماز شب شدم.همان نوجوان يکباره وارد اتاق شد و سريع در کنارم نشست! 🍃وقتي نمازم تمام شد باتعجب گفتم: چيزي شده؟ با رنگ پريده گفت: هيچي، شما الآن چه نمازي مي‌خواندي؟ گفتم: نمازشب. قبل اذان صبح مستحب است که اين نماز را بخوانيم. خيلي ثواب دارد. گفت: به من هم ياد مي‌دهي؟ به او ياد دادم و در کنارم مشغول نماز شد. 🌀اما مي‌دانستم او از چيزي ترسيده و نگران است. بعد از نماز صبح با هم از مسجد بيرون آمديم. 💫گفتم: اگر مشکلي هست بگو، من مثل برادرت هستم. گفت: روبه‌روي مسجد يک جوان هرزه منتظر من بود. او با تهديد مي‌خواست من را به خانه‌اش ببرد. حتي تا نيمه شب منتظرم مانده بود. من فرار کردم و پيش شما آمدم. روز بعد يک برخورد جدي با آن جوان هرزه کردم و حسابي او را تهديد کردم. آن جوان هرزه ديگر سمت بچه‌هاي مسجد نيامد. ✨اين نوجوان هم با ما رفيق و مسجدي شد. البته خيلي براي هدايت او وقت گذاشتم. خدا را شکر الآن هم از جوانان مؤمن محل ماست. ✅مدتي بعد، دوستان من که به دنبال استخدام در سپاه بودند، شش ماه يا بيشتر درگير مسائل گزينش شدند. اما کل زمان پيگيري استخدام بنده يک هفته بيشتر طول نکشيد! تمام رفقاي من فکر مي‌کردند که من پارتي داشتم اما... 🖋ادامه دارد... #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا مولایمان را برسان... 💠 ففَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قريبا ٬ كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌱به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديک مانند چشم بر هم زدن يا نزديكتر 💠 اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيان وانصراني فانكما ناصران 🌱ياريم دهيد كه به حقيقت شمائيد ياور من و كفايتم كنيد كه براستى شمائيد كفايت كننده من يا مولانا يا صاحب الزمان #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman
کانون فرهنگی هنری راه آسمان شهرک مدرس
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_بیست_سوم 💠پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
❣️﷽❣️ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷 💠آن‌جا به من گفتند: زحمتي که براي رضاي خدا براي آن نوجوان کشيدي، باعث شد که در کار استخدام کمتر اذيت شوي و کار شما زودتر هماهنگ شود. البته اين پاداش دنيايي‌اش بود. پاداش آخرتي‌اش در نامه عمل شما محفوظ است. 🔻حتي به من گفتند: اينکه ازدواج شما به آساني صورت گرفت و زندگي خوبي داري، نتيجه کارهاي خيري است که براي هدايت ديگران انجام دادي. 🍃من شنيدم که مأمور بررسي اعمال گفت: کوچکترين کاري که براي رضاي خدا و در راه کمک به بندگان خدا کشيده باشيد، آنقدر در پيشگاه خدا ارزش پيدا مي‌کند که انسان، حسرت کارهاي نکرده را مي‌خورد. ✨يك روز همسرم به من گفت: دختري را در مدرسه ديده‌ام كه از لحاظ جسمي خيلي ضعيف است. چندين بار از حال رفته و... من پيگيري كردم، او يك دختر يتيم و بي‌سرپرست است. بيا امروز به منزلشان برويم. آدرسشان را بلدم. 🌀باهم راه افتاديم. در حاشيه شهر، وارد يك منزل كوچك شديم كه يك اتاق بيشتر نداشت، هيچگونه امكانات رفاهي در آنجا ديده نمي‌شد. يك يخچال و يك اجاق‌گاز در كنار اتاق بود. مادر و دو دختر در آن خانه زندگي مي‌كردند. پدر اين دخترها در سانحه رانندگي مرحوم شده بود. به بهانۀ خوردن آب، سر يخچال رفتم. هيچ چيزي در اين يخچال نبود! 💫سرم داغ شده بود. خدايا چه كنم؟! خودم شرايط مالي خوبي نداشتم. چطور بايد به آن‌ها كمك مي‌كردم؟ فكري به ذهنم رسيد. به سراغ خاله‌ام رفتم. او همسر شهيد و انسان مؤمن و دست به خيري بوده و هست. او را به منزل آن‌ها آوردم. شرايط منزلشان را ديد. خودم نيز كمي كمك كردم و همان شب براي آن دو دختر، كاپشن و لباس مناسب خريديم. خاله‌ام آخر شب با كلي وسايل برگشت و يخچال آن‌ها را پر از مواد غذايي كرد. در ماه‌هاي بعد، تا توانست زندگي آن‌ها را تأمين نمود. ⭕️وقتي در آن سوي هستي مشغول بررسي اعمال بودم، مشاهده كردم كه شوهر خاله‌ام به سمت من آمد. او از رفقايم بود كه شهيد شد و در كنار ديگر شهدا در بهشت برزخي، عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ بود. ✅به من كه رسيد، در آغوشم گرفت و صورتم را بوسيد. خيلي از من تشكر كرد. وقتي علت را سؤال كردم گفت: توفيق رسيدگي به آن خانواده يتيم را شما به همسر من دادي، نمي‌داني چه خيرات و بركاتي نصيب شما و همسر من شد. 🔶خدا مي داند كه با گره‌گشايي از كار مردم، چه مشكلات دنيايي و آخرتي از شما حل مي‌شود. 🖋ادامه دارد... #️⃣ #️⃣ #️⃣ join⤵️ 🆔@rahea3eman