ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ
ﻃﺮﻑ ﺗﻮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺠﺮﺩﻯ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ
ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻪ
ﺣﺎﻻ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ
ﺟﺮﺃﺕ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﺎﻧﺎﻝ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻪ 😂😂
البته چندتای دیگه هم بودن میخواستن یه رژیم رو عوض کنن
الان از وقتی مامورا گرفتنشون دارن پوشکشونو عوض میکنن😂😂
#حجاب
#مهسا_امینی
#ایران
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
📜 #خطبه۱۶۷
2️⃣ويژگيهای مسلمانی
پس مسلمان کسی است که👇
✨ مسلمانان از زبان و دست او آزاری نبينند، مگر آنجا که حق باشد
و آزار مسلمان روا نيست، جز در آنچه که واجب باشد.
✨ به سوی مرگ⚰ که همگانی است و فرد فرد شما را از آن گريزی نيست بشتابيد،
همانا مردم در پيش روی شما می روند و قيامت از پشت سر، شما را می خواند.
✨سبکبار شويد تا به قافله برسيد، که پيش رفتگان در انتظار بازماندگانند.
✨از خدا ❤️بترسيد و تقوا پيشه کنيد، زيرا شما در پيشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا و شهرها، و خانه ها و حيوانات هستيد.
✨خدا را اطاعت کنيد و از فرمان خدا سر باز نزنيد،
✨ اگر خيری ديديد برگزينيد و اگر شرّ و بدی ديديد از آن دوری کنيد.🍃💫
📣 #خطبه۱۶۷بند_دوم
#امام_زمان #حجاب #ایران #امام_علی
@rahekhoda
🔸مال رو ده برابر کردن اینجوریه🤔
📝خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطبای اسلامی گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند
🔹یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا»...
نگاهی به بالا کردند گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧐 اهل اندیشه، این کلیپ کوتاه و الهام بخش را از دست ندهند💥
📣 اقراری جالب و در عین حال مهم از سوی غولهای رسانه ای غرب که پوچی ادعای «ظالمانه بودن احکام اسلامی نسبت به زنان» را روشن می کند:
☀️به رغم بمباران بی أمان رسانه ای در جهت اسلام هراسی و اسلام ستیزی، در موج فزاینده اسلام گرایی در غرب، زنان چندین برابر مردان به اسلام گرایش دارند و مسلمان می شوند؛ آنها در حقیقت به اسلام پناه می آورند.👌
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مصی علینژاد میگه که حرکتهایی که زنان در ایران در مخالفت با حجاب انجام میدن اقدام خودشونه و اون دستوری نمیده حالا صوتهایی از مکالمات علینژاد با بعضی از مهرههاش در داخل کشور منتشر شده، شما قضاوت کنید.
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
⭕️غلامرضا تختی رو شنیدم که همه حقوق ماهیانهشو به مردم میداد ولی علی کریمی رو دیدم اول املاک و دارییهاشو فروخت و بعد از ایران فرار کرد. بین پهلوان و سلبریتی خیلی فرق هست.
▪️در فضای ول و رها مجازی میتونید چندتا کاربر فریب بدید ولی تهش سر تاریخ نمیشه کلاه گذاشت
🍃🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🍃🌹سلام علی آل یاسین(ع)
🍃🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
#سلبريتي_دوزاری
@rahekhoda
🚨 برخورد جالب خانم بدحجاب با #سردار_سلیمانی
💠 #سردار_سلیمانی نقل میکند یکبار با دخترم زینب رفته بودیم که میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی که پوشش مناسبی نداشت، با شک و تردید من را نگاه میکرد و به همراهش میگفت: او سردار سلیمانی است؟ همراهش میگفت: مگر ممکن است که چنین شخصیتی بدون گارد و حفاظت بیاید و انکار میکرد. تا آن که نزدیک آمدند و به شیشه ماشین زدند و از من پرسیدند که شما سردار سلیمانی هستید؟ گفتم بله. با تعجب از من خواستند که چیزی به آنها به عنوان یادگاری بدهم. من هم تسبیح دستم را به آنها هدیه کردم. اما دیدم دارند سر آن با هم مجادله میکنند. انگشترم را هم به آنها بخشیدم.
🔴 راوی سرهنگ حمزهای
✍ #سردار_دل_ها
🆔 @rahekhoda
🔘 قابل توجه منتقدین قانون #حجاب در ایران
همانطور که می بینید در ایران برخی خانم ها بدون حجاب یا در حال پیاده روی هستند، یا رانندگی و یا در رستوران ها نشسته اند، یا عکس های نیمه عریان خود را در فضای مجازی منتشر می کنند بدون اینکه برخوردی با آنها شود!
اما نظام از #قانون_حجاب عقب نخواهد نشست، چون می داند طرحی که آماده شده است (#سند۲۰۳۰)، قدم اول
➖قانونی کردن بیحجابی است،
➖پس از آن حذف نام پدر از شناسنامه و درج نام مادر،
➖سپس به رسمیت شناختن ازدواج سفید برای صدورشناسنامه نوزادان حرامزاده
➖و سپس قانونیکردن ازدواج همجنس بازهاست.
دقیقا مانند اتفاقی که برای ترکیه افتاد! دیدیم که پس از آن همه آزادی برای بی بندوباری که ترکیه پذیرفت، بازهم ۳ ماه پیش در ترکیه راهپیمایی LGBT راه انداختند، پلیس اردوغان با آنها به زد وخورد پرداخت و در سازمان ملل بر علیه ترکیه بیانیه دادند و همچنان ترکیه برای قانونی كردن همجنس بازی تحت فشار غرب است.
🔺در این زمینه عقب نشینی هیچ نتیجه ای ندارد جز تسلیم شدن در برابر پذیرش همجنس بازی از سوی دولت ها، و نظام مقدس جمهوری اسلامی با هوشمندی در برابر این هجمه هرینه می دهد، اما ایستادگی میکند.
🔺ایران محل جولان دادن #قوم_لوط و #حرامزاده ها نیست. ایرانی ها در طول تاریخ #نجیب_زاده بوده اند و #نجیب_زاده خواهند ماند
🔴قانون حجاب یک قانون #مقدس است.
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
💠 روایت تکان دهنده از زنی که به حضور امام زمان عج شک داشت
یکی از هم وطنان ایرانی یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیه السلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هستند. در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیه السلام) فعالیت می کردند، شد و وقتی از حال آن ها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده اند و مسلمان شده اند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان.
برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیه السلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیه السلام) نوکری کنند. کمی نزدیک تر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟، او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که می بینی به خاطر محبت قلبی من است.» از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟»
پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می دانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی آورد. نماز و روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می کردم دلم آرام نمی گرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود. در همین سرگردانی به سر می بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.
وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم می لرزید و بی اختیار اشک می ریختم و گریه می کردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده ام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می برد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمی فهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می دیدم، با سرعت به طرف آن ها می رفتم، ولی وقتی نزدیک می شدم متوجه می شدم که اشتباه کرده ام. خیلی خسته شدم، واقعاً نمی دانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می آید. جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهره اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافله ات را به تو نشان دهم.» او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت: «به شوهرت سلام مرا برسان». من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت: «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم. آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد.
از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می رسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.»
منبع: کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر، ابوالفضل سبزی
🌼 یــــاصـــاحـــــبـــ زمــــانــــ 🌼
💗#اللّٰھـُـم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ💗
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✔︎ #امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
✳️ منتظر واقعی از شلوغیهای آخرالزمان کلافه نمیشود!
🔻 عارف بالله مرحوم #حاج_اسماعیل_دولابی: کسانی که سالها «عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان» میگفتند، چرا از ظهور #مشکلات و #نابسامانیها کلافهاند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ اینها مقدّمهی #ظهور است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بیتابی و بیقراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند.
🔸 بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در #آخرالزمان شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که «یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضا»ً؛ گروهی گروه دیگر را تکفیر میکند و جمعی جمع دیگر را لعنت میکند.
📚 از کتاب #مصباحالهدی
👤 #استاد_مهدی_طیّب
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
#⃣ #وظایف_منتظران #انتظار #مهدویت
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 راهکار برای مرگ آسان
👤 دکتر رفیعی
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
🔴 پیشبینی مرحوم آیتالله مولوی قندهاری از فتنههای آینده انقلاب
🔶🔸آیت الله قرهی:
شش ماه آخر عمر آیتالله مولوی قندهاری بود؛ ما نشسته بودیم و برای ما تعریف میکردند و میفرمودند: فتنههایی میآیند که من در آن زمان نیستم و شما باید سینههایتان را سپر این سید عظیمالشأن (اشاره به آیتالله خامنهای) کنید.
گفتند: ایشان #سپهسالار امام زمان(عج) هستند.
🔷🔹بارها مشاهده کرده بودم که علیرغم این فاصله سنی و کسالت جسمی که آیتالله قندهاری داشتند هربار که رهبر انقلاب به مشهد سفر میکردند این آیتالله قندهاری بودند که به ملاقات ایشان میرفتند. میگفتند: ایشان که میآید سریع به من خبر دهید! و به دیدن ایشان میرفتند. خیلی عجیب بود این مرد، همهچیز را میدانست. بعد فرمود: من نیستم میبینید روز به روز به جمال و کمال این سید افزوده میشود و طوری میشود که مثل آقا سید ابوالحسن اصفهانی یکهتاز میشود. و همچنین ایشان امام خامنه ای همین فتنه ی ۷۸ و ۸۸ را پیش بینی کرده بودند و فرمودند که بعد از آن فتنه ای می آید که فتنه ی اکبر است و امام خامنه ای با اقتدار بر همه ی این فتنه ها غلبه می کند مرحوم آیت الله مولوی قندهاری در جای دیگری فرمودن که وقتی امام زمان ظهور می کنند اولین نگاهی که می کنند نگاه به لباس های سبز سپاه است سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپاه
#بشـــــــــــــــــارت
#فتنه_اکبر
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
#داستانک 📚
سمیناری برگزار شد و پنجاه نفر در آن حضور یافتند. سخنران به سخن گفتن مشغول بود و ناگاه سکوت کرد و به هر یک از حاضرین بادکنکی داد و تقاضا کرد با ماژیک روی آن اسم خود را بنویسند. سخنران بادکنکها را جمع کرد و در اطاقی دیگر نهاد.
سپس از حاضرین خواست که به اطاق دیگر بروند و هر یک بادکنکی را که نامش روی آن بود بیابد. همه باید ظرف پنج دقیقه بادکنک خود را بیابند. همه دیوانهوار به جستجو پرداختند؛ یکدیگر را هُل میدادند؛ به یکدیگر برخورد میکردند و هرج و مرجی راه انداخته بودند که حد نداشت. مهلت به پایان رسید و هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد. بعد، از همه خواسته شد که هر یک بادکنکی را اتفاقی بردارد و آن را به کسی بدهد که نامش روی آن نوشته شده است. در کمتر از پنج دقیقه همه به بادکنک خود دست یافتند.
سخنران ادامه داده گفت: «همین اتّفاق در زندگی ما میافتد. همه دیوانهوار و سراسیمه در جستجوی سعادت خویش به این سوی و آن سوی چنگ میاندازیم و نمیدانیم سعادت ما در کجا واقع شده است. سعادت ما در سعادت و مسرّت دیگران است. به یک دست سعادت آنها را به آنها بدهید و سعادت خود را از دست دیگر بگیرید.»
#پندانه
#حجاب #امام_زمان
@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی استاد عالی
✍️موضوع: این مار و عقرب رو خودمان به #قبر میبریم!
#امام_زمان#
#حجاب #پندانه
@rahekhoda
هدایت شده از •┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
اعمال قبل از خواب
1:گفتن تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله
2:خواندن سه بار سوره توحید :ختم کردن قرآن
3:پیامبران را شفیع خود گردانیم:الهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیا والمرسلین
4:مؤمنین ومومنات را از خود راضی وخشنودسازیم:الهم اغفر المومنین و المومنات
5:حج واجب وعمره را به جا آوریم :سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر
6:خواندن یک بار سوره تکاثر
7:گفتن سه بار:یفعل الله یشاء بقدرته و یحکم ما یرید بعزته :او همانند کسی است که هزار رکعت نماز خوانده است.
#امام_زمان
#پيامبر
#امام_صادق
#امام_على
#شب_زیارتی_اباعبدالله #شب_جمعه
@rahekhoda
34.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند تروکاژ
🔹این مستند روایتی متفاوت از نحوه مدیریت سلبریتیها در غرب است.
✅#پیشنهاد_دانلود_ونشر
#امام_زمان #حجاب
@rahekhoda
🔸️مسئول اطلاعات سپاه سیستان و بلوچستان به شهادت رسید
🔹️سرهنگ سیدعلی موسوی، مسئول اطلاعات سپاه سلمان سیستان و بلوچستان در حادثه تروریستی امروز زاهدان از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
#امام_زمان #حجاب #ایران #سیستان_وبلوچستان
@rahekhoda
⭕ حادثه تروریستی امروز در زاهدان ۱۹کشته و ۲۰ مصدوم بر جای گذاشت
🔸 مدرس خیابانی، استاندار سیستان و بلوچستان:
🔹️امروز بعد از نماز جمعه تعدادی از افراد ناشناس و تجزیه طلب به سمت کلانتری ۱۶ زاهدان در نزدیکی مسجد مکی حمله ور شدند و مقر انتظامی را مورد تعرض قرار دادند که در این حادثه تروریستی ۱۹ نفر کشته و ۲۰ نفر مصدوم شدند.
🔹️هدف اصلی این تروریستها تصرف کامل کلانتری بود که آنها بعد از خسارت به دیوارها اقدام به پرتاب سنگ و مواد آتشزا به داخل کلانتری کردند.
🔹️این افراد تروریست و تجزیهطلب بودند که بعد از ناکامی در حمله ۳ کلانتری زاهدان به فروشگاهها، بانکها و بازار زاهدان تعرض کرده و خسارت فراوانی به اموال مردم زدند.
🔹️با حضور نیروهای امنیتی در سطح شهر بلافاصله اوضاع کنترل شد و هم اکنون آرامش در شهر برقرار است.
#امام_زمان #حجاب #ایران #سیستان_وبلوچستان
@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک دقیقه غیبت و آبرو بردن کسی...
🎙استاد قرائتی
✅ #استاد_قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda
ای کاش سلبریتیها ، فوتبالیستها و هنرمندان و... برای شما حداقل یه استوری بذارن ..
#کابل
#امام_زمان #حجاب #ایران #افغانستان_تسلیت
@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جریان عجیب دختر مشهدی که به خاطر فقر قصد فساد داشت اما امام رضا علیهالسلام به او عنایت ویژه کردند!
#امام_زمان #حجاب #ایران #امام_رضا
@rahekhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیویی که روسیه منتشر کرده است
در این ویدیو روس ها با بمبهای هستهای در حال حمله به سواحل شهر نیویورک نشان می دهد.
#جنگ_جهانی_سوم
#جنگ_اتمی
#امام_زمان #حجاب #ظهور
@rahekhoda
🛑 صوت لورفته سالومه که از مصی #علینژاد #افشاگری کرد. خیلی برای مصی گرون تموم شد این صوت
📱 #نشردهید
#امام_زمان #حجاب #ظهور
@rahekhoda
4_6001308663979968172.mp3
819.3K
🎤 استاد #شجاعی :
🔺 #سفیانی خروج کرده است ...
✍ فرج بسیار نزدیک و آنی است.
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#امام_زمان #حجاب #ظهور
@rahekhoda
#مستند_شنود
#زندگی_پس_از_زندگی
تجربه نزدیک به #مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران
تجربهگر #کتاب_شنود در پی حذف برخی قسمتهای این کتاب توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمتهای آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته است و استاد امینیخواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان میدارد.
قصد داریم تا کتاب صوتی #شنود را بصورت متن در اختیار شما همراهان گرامی قرار دهیم.
انشالله مقبول افتد.....
بسم الله....
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۱
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
مصاحبه ای متفاوت
📌 چهارشنبه سوم تیر ماه ۱۳۹۹ بود. صبح برای کار دیگری میخواستم از خانه خارج شوم، گوشی را نگاه کردم، یکباره یاد پیام روز قبلش افتادم! پیام را بار دیگر نگاه کردم.
📌 نوشته بود: با سلام #سه_دقیقه_در_قیامت را خواندم. چقدر به ماجرای من شبیه است. در سؤال و جوابهای بعدی گفته بود که فعلاً در بیمارستان بستری است. گفتم خوب است امروز بجای رفتن به دفتر دوستم، وسایل لازم را بردارم و عازم بیمارستان شوم.
📌 خیلی سریع تصمیم من عملی شد. جلوی بیمارستان که رسیدم با خودم گفتم: شاید الان حال و شرایط مناسبی نداشته باشد. ای کاش قبل از حرکت تماس میگرفتم. همانجا شماره اش را زنگ زدم.
با مهربانی گفت: سلام برادر در طبقه پنجم بیمارستان منتظرت هستم. میدانستم که میآیی!
📌 وارد اتاق که شدم تمام شرایط مصاحبه را آماده کرده بود! گفت: امروز مرا به این اتاق دوتختهٔ ایزوله آوردند. مریض دیگر این اتاق را هم بردند. تمام شرایط مهیا شد. یقین داشتم کار خداست. مطمئن شدم که شما خواهی آمد تا آنچه برای بندگان خدا لازم است بازگو شود.
📌 ضبط را روشن کردم و بسم الله را گفتیم.
هرچند بخاطر عوارض بیماری و حضور کادر درمانی، مرتب مصاحبه ما قطع میشد، اما تا غروب همان روز، بیشتر مطالب ثبت و ضبط گردید. خداوند به من لطف نمود که با یکی از بندگان خوب او آشنا شدم.
📌 ایشان مطالب و خاطرات زیبایی از #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ داشت که بسیار اثر گذار بود.
📌 او ده روز را مشغول گشتوگذار در عالم بوده و حقایق بسیاری را مشاهده کرده بود که با آیات و روایات دینی تطبیق داشت.
📌 ایشان کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت را نیز خوانده بود و در بسیاری از موارد، ماجرایش با راوی آن کتاب نزدیک بود.
📌 این بزرگوار چندین بار #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ داشت که هر کدام از تجربه هایش مدتها طول کشیده و دریایی از ماجراهای عجیب و معارف معنوی با خودش داشت.
📌 شرط این بزرگوار برای ثبت خاطراتش، بیان ماجرا بدون نام راوی بود. هم بخاطر اینکه از مسئولین امنیتی بود و هم به دلایل دیگر.
📌 اما نکته ای که در بررسی اعمال خودش گفت که جالب بود ایشان به روحیه خودش اشاره کرد و گفت:
« من در دنیا خیلی راحت میگذشتم. مال دنیا برایم اهمیتی نداشت. اگر به کسی پولی قرض میدادم و او قرضم را نمیآورد، هیچ برایم مهم نبود. در دنیا راحت و آسوده بودم و حرص دنیا را نمیخوردم، هرچند که گرفتاری و مشکلات من کم نبود، اما خداوند هم در آن سوی هستی و در بررسی اعمالم خیلی با ملاطفت و مهربانی با من برخورد کرد. خیلی سریع و شاید متفاوتتر از راوی کتاب سه دقیقه در قیامت و فقط در یک لحظه اعمال من محاسبه و بررسی شد.
اما من در این تجربیات چیزهایی دیدم که شنیدنش برای اهل ایمان میتواند راهگشا باشد.
من ده شب، در بدترین شرایط، در بیمارستان بودم و در آن شبها خداوند مرا با دنیایی متفاوت و رازهایی از عالم هستی آشنا مینمود!
با اینکه شش سال از آن ماجرا گذشته و زندگی من در این مدت دستخوش طوفان حوادث گردید، اما خواستم برای رضای خدا این مطالب بازگو شود، تا شاید در زندگی یکی از بندگان خداوند متعال تاثیر مثبت ایجاد نماید.
مشخصات بیمارستان و نام پزشک و پروندهام را در اختیار شما قرار میدهم تا صحت مطالب را هم بررسی کنید.»
📌 به سراغ دوستانم در بیمارستان مربوطه رفتم و مدارک پزشکی او را بررسی کردیم. او ده روز در بیمارستان بستری و بیشتر این مدت را در حالت کما بوده.
📌 مطالب کتاب را برای یکی از علمای ربانی که در زمینه معاد کار کرده اند، ارسال و پس از تأیید، کار را ادامه دادیم. مسئول مربوطه ایشان را در اداره دیدم و مطالب بیان شده از طرف راوی را بررسی کردیم. ایشان هم پس از تکمیل کتاب و قبل از چاپ، مطالب کتاب را مطالعه و ضمن حذف برخی موارد امنیتی و اطلاعاتی، کل کتاب را تأیید کردند.
در بازنگری مطالب در اداره ارشاد نیز، برخی مطالب تصحیح و چندین صفحه حذف شد و در نهایت کتاب حاضر در مقابل شما آماده شد.
📌 هدف ما در این کتاب، از بیان خاطرات این سرباز گمنام اسلام و انقلاب، این بوده و هست که راه را گم نکنیم و فقط در تمام امور، رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم.
📌 در پایان به تمام دوستان و همراهان عزیز بیان می کنم که: نقل تجربیات نزدیک به مرگ، صرفا مؤیدی است بر وجود عالم پس از مرگ، و خواننده نباید جزئیات تمام خاطرات و مطالب نقل شده از این افراد را عين واقعیت تلقی نماید، چرا که برای سنجش صحت چنین تجربیاتی هیچ معیاری وجود ندارد.
اما هر تجربه و خاطره ای که خلاف آموزه های دین باشد، قطعا كذب و غیر واقعی است. و هر تجربه ای که در آموزه های دینی وجود نداشته باشد و خلاف عقل نیز نباشد، تنها به عنوان امری ممکن تلقی می شود.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
#امام_زمان #حجاب
@rahekhoda
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۲
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
نفوذ مخفی داعش ۱
➰ اوایل سال ۱۳۹۳ بود. آن زمان در یکی از دستگاه های امنیتی کشور کار می کردم.
➰ بیشتر تمرکز ما بر روی گروههای مسلح برانداز بود که قصد فعالیت در خاک ایران داشتند.
➰ لذا بیشترین حضور ما در مرزهای جنوب شرقی و غربی کشور به حساب می آمد. از طرفی به خاطر شرایط کاری، اوضاع کشورهای منطقه، به خصوص عراق و سوریه را زیر نظر داشتیم.
➰ ناآرامی ها در عراق، به طرز سؤال برانگیزی زیاد شده بود. یقین داشتیم که آمریکاییها پشت سر این ناآرامی ها قرار دارند.
➰ از طرفی تشکیل حکومت داعش در
خاک سوریه و آزادی ارتباط آنها با استان های غربی عراق، خطر را برای حکومت مرکزی عراق دو چندان می کرد.
➰ هر لحظه احتمال حمله نیروهای سلفی و تندروی داعش به مناطقی از عراق وجود داشت. این اتفاق در اواخر بهار همان سال رخ داد و موصل و چندین شهر شمالی عراق سقوط کرد.
➰ تصور نمی کردیم که ارتش و دولت مرکزی عراق در آن زمان، در مقابل این ماجرا این قدر ضعیف عمل کنند. بعدها مشخص شد که دست های پشت پرده، کار خودش را کرده!
➰ گزارش هایی به ما رسید که داعش، با دلارهای مرتجعین عرب منطقه در حال جذب نیرو از دیگر کشورهای اسلامی است.
➰ آنها به سلاح های روز دنیا مجهز میشدند و نیروهای خود را از لحاظ معنوی برای نبردی انتحاری آماده می کردند.
➰ هر روز اخبار آنها را رصد می کردم. دهها هزار جنگجو از آفریقا، آسیای میانه و آسیای شرقی به آنها ملحق شده بودند. حتی داعش توانسته بود از دیگر کشورهای همسایه، حتى از لبنان و فلسطین نیرو جذب کند؟
➰ آنها به سرعت به سوی مرزهای ایران و استان دیاله عراق نزدیک می شدند.
➰ یک روز صبح که به محل کار آمدم،
گزارشی هرچند ناقص به دستم رسید که در شهرها و روستاهای مرزی ما، جلساتی مخفی برگزار می شود و به بهانه جهاد در راه خدا و به طمع دلار، جوان های ایرانی را راهی سوریه و عراق می کنند؟ به واحد سایبری رفتم و پیگیری کردم. متوجه شدم آنچه شنیده ام صحت دارد.
➰ سلفی ها و وهابیت، با سرعت در لایه های پایین جامعه و در مناطق مرزی حتی مرزهای شرقی ایران فعالیت خود را گسترش داده اند.
➰ اما این موارد برای عوامل استانی ارسال شده و آنها مشغول پیگیری بودند. بلافاصله با دو نفر از نیروهای همکار راهی مأموریت شدیم.
➰ آیا این ماجرا، با این گستردگی که اشاره شده واقعیت دارد؟!
➰ دو هفته در مأموریت بودیم. به چهار استان سرکشی کردیم. به گزارش نهادهای امنیتی استان ها اکتفا نکردم و گفتم: خودم باید بررسی کنم. برای همین با لباس مبدل به روستاهای مرزی رفتم.
➰ با آنچه آموخته بودم مشغول فعالیت و رصد اطلاعاتی شدم. برخی مسئولین استانها واقعا در خواب بودند. کارشان شده بود نوشتن گزارش های تکراری و ارسال به مرکز؛ برخی از آنها از پشت میز کارشان تکان نخورده و در میان مردم حضور نداشتند و در گزارش های ارسالی، همه چیز را گل و بلبل نشان میدادند؟
➰ از آنچه شنیدم و تحقیق کردم، متوجه شدم که ماجرا بسیار پیچیده و گسترده تر از آن است که فکر می کردم! دشمن داعشی از فقر فرهنگی و اقتصادی مناطق مرزی استفاده کرده و عقیده سلفیت جهادی و تکفیری را در آن مناطق گسترش میداد!
➰ گزارش های متعدد از منابع محلی و برخی همکاران بومی به دستم می رسید که من و دوستانم را بسیار نگران می کرد. در مساجد برخی روستاها، به نام جلسات قرآن، افراد خاصی رفت و آمد داشتند؟
➰ هرطور بود در برخی از آن جلسات، منابع خودمان را نفوذ دادیم.
🖌ادامه دارد... منتظر باشید
#شنود
#زندگی_پس_از_زندگی
#امام_زمان #حجاب #ایران
@rahekhoda