#داستان
۱۲۳. اذان نیمه شب
✍ در دوره خلافت امویان، تنها نژادی که بر سراسر کشور پهناور اسلامی آن روز حکومت میکرد و قدرت را در دست داشت نژاد عرب بود. اما در زمان خلفای عباسی، ایرانیان تدریجاً قدرتها را قبضه کردند و پستها و منصبها را دراختیار خود گرفتند.
🔹خلفای عباسی با آنکه خودشان عرب بودند از مردم عرب دل خوشی نداشتند.
سیاست آنها بر این بود که اعراب را کنار بزنند و ایرانیان را به قدرت برسانند. حتی از اشاعه زبان عربی در بعضی از بلاد ایران جلوگیری میکردند. این سیاست تا زمان مأمون ادامه داشت.
🔸پس از مرگ مأمون، برادرش معتصم بر مسند خلافت نشست. مأمون و معتصم از دو مادر بودند: مادر مأمون ایرانی بود و مادر معتصم از نژاد ترک. به همین سبب خلافت معتصم موافق میل ایرانیان- که پستهای عمده را در دست داشتند- نبود.
🔺ایرانیان مایل بودند عباس پسر مأمون را به خلافت برسانند. معتصم این مطلب را درک کرده بود و همواره بیم آن داشت که برادرزادهاش عباس بن مأمون به کمک ایرانیان قیام کند و کار را یکسره نماید. از این رو به فکر افتاد هم خود عباس را از بین ببرد و هم جلو نفوذ ایرانیان را که طرفدار عباس بودند بگیرد. عباس را به زندان انداخت و او در همان زندان مرد. ب
🔻برای جلوگیری از نفوذ ایرانیان، نقشه کشید پای قدرت دیگری را در کارها باز کند که جانشین ایرانیان گردد. برای این منظور گروه زیادی از مردم ترکستان و ماوراء النهر را که هم نژاد مادرش بودند به بغداد و مرکز خلافت کوچ داد و کارها را به آنان سپرد. طولی نکشید که ترکها زمام کارها را دردست گرفتند و قدرتشان بر ایرانیان و اعراب فزونی یافت.
▪️معتصم از آن نظر که به ترکها نسبت به خود اعتماد و اطمینان داشت روز به روز میدان را برای آنان بازتر میکرد. از این رو در مدت کمی اینان یکه تاز میدان حکومت اسلامی شدند. ترکها همه مسلمان بودند و زبان عربی آموخته بودند و نسبت به اسلام وفادار بودند، اما چون از آغاز ورودشان به عاصمه تمدن اسلامی تا قدرت یافتنشان فاصله زیادی نبود، به معارف و آداب و تمدن اسلامی آشنایی زیادی نداشتند و خلق و خوی اسلامی نیافته بودند؛ برخلاف ایرانیان که هم سابقه تمدن داشتند و هم علاقه مندانه معارف و اخلاق و آداب اسلامی را آموخته بودند و خلق و خوی اسلامی داشتند و خود پیشقدم خدمتگزاران اسلامی به شمار میرفتند.
▫️در مدتی که ایرانیان زمام امور را در دست داشتند، عامه مسلمین راضی بودند. اما ترکها در مدت نفوذ و در دست گرفتن قدرت آنچنان وحشیانه رفتار کردند که عامه مردم را ناراضی و خشمگین ساختند.
🐎سربازان ترک هنگامی که بر اسبهای خود سوار میشدند و در خیابانها و کوچههای بغداد به جولان میپرداختند، ملاحظه نمیکردند که انسانی هم درجلو راه آنها هست. از این رو بسیار اتفاق میافتاد که زنان و کودکان و پیران سالخورده و افراد عاجز در زیر دست و پای اسبهای آنها لگدمال میشدند.
🫂مردم آنچنان به ستوه آمدند که از معتصم تقاضا کردند پایتخت را از بغداد به جای دیگر منتقل کند. مردم در تقاضای خود یادآوری کردند که اگر مرکز را منتقل نکند با او خواهند جنگید. معتصم گفت: «با چه نیرویی میتوانند با من بجنگند؟! من هشتاد هزار سرباز مسلح آماده دارم»!
🫂گفتند:
«با تیرهای شب؛ یعنی با نفرینهای نیمه شب به جنگ تو خواهیم آمد».
▫️معتصم پس از این گفتگو با تقاضای مردم موافقت کرد و مرکز را از بغداد به سامرا منتقل کرد.
🔹پس از معتصم، در دوره واثق و متوکل و منتصر و چند خلیفه دیگر نیز ترکها عملا زمام امور را در دست داشتند و خلیفه دست نشانده آنها بود. بعضی از خلفای عباسی درصدد کوتاه کردن دست ترکهابرآمدند اما شکست خوردند. یکی از خلفای عباسی که به کارها سر و صورتی داد و تا حدی از نفوذ ترکها کاست «المعتضد» بود.
🔸در زمان معتضد، بازرگان پیری از یکی از سران سپاه مبلغ زیادی طلبکار بود و به هیچ وجه نمیتوانست وصول کند، ناچار تصمیم گرفت به خود خلیفه متوسل شود، اما هر وقت به دربار میآمد دستش به دامان خلیفه نمیرسید، زیرا دربانان و مستخدمین درباری به او راه نمیدادند.
🔺بازرگان بیچاره از همه جا مأیوس شد و راه چارهای به نظرش نرسید، تا اینکه شخصی او را به یک نفر خیاط در «سه شنبه بازار» راهنمایی کرد و گفت این خیاط میتواند گره از کار تو باز کند. بازرگان پیر نزد خیاط رفت.
💁♂ خیاط نیز به آن مرد سپاهی دستور داد که دین خود را بپردازد و او هم بدون معطلی پرداخت.
🔻این جریان بازرگان پیر را سخت در شگفتی فرو برد. با اصرار زیاد از خیاط پرسید: «چطور است که اینها که به احدی اعتنا ندارند فرمان تو را اطاعت میکنند»؟
ادامه در صفحه بعد👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆
💁♂خیاط گفت: «من داستانی دارم که باید برای تو حکایت کنم: روزی از خیابان عبور میکردم؛ زنی زیبا نیز همان وقت از خیابان میگذشت. اتفاقا یکی از افسران ترک در حالی که مست باده بود از خانه خود بیرون آمده جلو در خانه ایستاده بود و مردم را تماشا میکرد. تا چشمش به آن زن افتاد دیوانه وار در مقابل چشم مردم او را بغل کرد و به طرف خانه خود کشید.
🧕فریاد استغاثه زن بیچاره بلند شد، داد میکشید:
ایهاالناس به فریادم برسید، من اینکاره نیستم، آبرو دارم، شوهرم قسم خورده اگر یک شب در خارج خانه به سر برم مرا طلاق دهد، خانه خراب میشوم. اما هیچ کس از ترس جرأت نمیکرد جلو بیاید.
💁♂ من جلو رفتم و با نرمی و التماس از آن افسر خواهش کردم که این زن را رها کند، اما او با چماقی که در دست داشت محکم به سرم کوبید که سرم شکست و زن را به داخل خانه برد.
🙆♂من رفتم عدهای را جمع کردم و اجتماعا به در خانه آن افسر رفتیم و آزادی زن را تقاضا کردیم. ناگهان خودش با گروهی از خدمتکاران ونوکران از خانه بیرون آمدند و بر سر ما ریختند و همه ما را کتک زدند.
🫂 جمعیت متفرق شدند، من هم به خانه خود رفتم، اما لحظهای از فکر زن بیچاره بیرون نمیرفتم. با خود میاندیشیدم که اگر این زن تا صبح پیش این مرد بماند زندگیاش تا آخر عمر تباه خواهد شد و دیگر به خانه و آشیانه خود راه نخواهد داشت. تا نیمه شب بیدار نشستم و فکر کردم.
🙅♂ناگهان نقشهای در ذهنم مجسم شد؛ با خود گفتم این مرد امشب مست است و متوجه وقت نیست، اگر الآن آواز اذان را بشنود خیال میکند صبح است و زن را رها خواهد کرد و زن قبل از آنکه شب به آخر برسد میتواند به خانه خود برگردد.
🧏♂فوراً رفتم به مسجد و از بالای مناره فریاد اذان را بلند کردم. ضمنا مراقب کوچه و خیابان بودم ببینم آن زن آزاد میشود یا نه.
👤👩🚀🐎ناگهان دیدم فوج سربازهای سواره و پیاده به خیابانها ریختند و همه میپرسیدند این کسی که در این وقت شب اذان گفت کیست؟
🙋♂من ضمن اینکه سخت وحشت کردم، خودم را معرفی کردم و گفتم من بودم که اذان گفتم. گفتند زود بیا پایین که خلیفه تو را خواسته است. مرا نزد خلیفه بردند.
🎅دیدم خلیفه نشسته منتظر من است. از من پرسید چرا این وقت شب اذان گفتی؟
💁♂ جریان را از اول تا آخر برایش نقل کردم. همان جا دستور داد آن افسر را با آن زن حاضر کنند. آنها را حاضر کردند.
🎅پس از بازپرسی مختصری دستور قتل آن افسر را داد. آن زن را هم به خانه نزد شوهرش فرستاد و تأکید کرد که شوهر او را مؤاخذه نکند و از او به خوبی نگهداری کند، زیرا نزد خلیفه مسلم شده که زن بیتقصیر بوده است.
🎅آنگاه معتضد به من دستور داد هر موقع به چنین مظالمی برخوردی همین برنامه ابتکاری را اجرا کن، من رسیدگی میکنم. این خبر در میان مردم منتشر شد. از آن به بعد اینها از من کاملا حساب میبرند. این بود که تا من به این افسر مدیون فرمان دادم فورا اطاعت کرد».
📚شهید مطهری، داستان راستان، جلد دوم
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
🟢 پاسخ شنیدنی به یک اشکال درباره امیرالمؤمنین علی(ع)
🔹یکی از علمای فارس به تهران آمده و در یکی از مسافرخانههای تهران ساکن شده بود. در اینجا پولش را دزد میزند. مرد محترمی بوده. هیچ کس را هم نمیشناخته که از او کمک بگیرد. میآید فرمان امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر را روی یک کاغذ اعلا با یک خط بسیار عالی مینویسد که آن را به صدر اعظم وقت اهدا کند. (طبق معمول، آنها هم در مقابل پولی میدادند).
🔸خیلی روی آن زحمت میکشد. بعد وقت میگیرد و نزد آن آقای صدراعظم میرود. او نگاه میکند و میپرسد چیست؟ میگوید فرمان امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر است. میفهمد که این برای دریافت کمک آمده. وقتی که همه مراجعهکنندگان رفتند، به فرّاش میگوید در را ببند، هیچ کس داخل نیاید.
🔹به آن آقا میگوید بیا جلو. او را خوب نزدیکش آورد و به آرامی گفت: من از خودت یک چیزی میپرسم. خود علی به این عمل میکرد یا نمیکرد؟ بله، عمل میکرد. گفت: خودش که عمل کرد چه نتیجهای گرفت؟ آیا جز شکست چیزی نصیبش شد که تو حالا این را برای من آوردهای؟
🔸عالم گفت: جوابت را همین جا به تو میدهم. تو چرا این را جلو مردم به من نگفتی؟ صبر کردی مردم بروند. مردم هم که رفتند چرا جلوی نوکرهای خودت نگفتی؟ تازه نوکرهایت را بیرون کردی و آرام به گوشم میگویی. از که میترسی؟ از این مردم میترسی. از چه چیزِ مردم میترسی؟ غیر از همین علی(ع) است که الآن در همین مردم حلول کرده؟
🔹معاویه که مثل تو عمل میکرد الآن کجاست؟ تو خودت هم مجبوری که حالا معاویه را لعنت بکنی. ولی علی(ع) به دلیل همین منطقش اکنون زنده است. پس علی(ع) شکست نخورده است. باز هم امروز منطق اوست که طرفدار دارد، پس باز هم حق پیروز است.
📝 استاد مطهری، فلسفه تاریخ، ج۴، ص۲۹۶-۲۹۵ (با تلخیص)
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
🔰 #محمود_کریمی
💐ولادت مولی الموحّدین امام المتّقین امیرالمؤمنین سیّد العرب و العجم الامام علی علیهالسلام و روز پدر بر همگان مبارک باد
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مدح#امام_علی علیهالسلام بر اساس روایات اهل سنت
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
سلام بر همراهان عزیز کانال"راه رستگاری" صبح تون بخیر و شادی🙋♂
💐میلاد امام عدل علی علیه السلام و روز پدر بر شما خوبان مبارک باد
❤️عرض خیر مقدم داریم خدمت اساتید،همکاران و دوستان ارجمندی که به تازگی عضو کانال شدهاند،خیلی خوش آمدید
🙏امید است با همکاری و راهنماییهای شما بتوانیم در مسیر پیشرو گامهای بلندی برداریم
💁♂لطفا مطالب را با لینک کانال در گروههای دیگر نشر دهید
ارتباط با مدیر کانال👈@rahmatnia_j
لینک دعوت👇
https://eitaa.com/raherastgari
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی بسیار زیبا از وصیت امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السّلام به فرزندش امام حسن ع
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی پدر و سه فرزندش
یا#علی_مدد🙋♂
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کیه،این کیه،این علی عالی اعلی امیرالمؤمنینه
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 خدایی وجود ندارد. خودش خود به خود ساخته شده است!!
💐🌷🌱💐❤️💐🌱🌷💐
🙏الهی! کی رفتهای ز دل که تمنّا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
سلام صبح آدینهتون بخیر و نیکی باد🙋♂
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari