#داستان ۴۹. یک دشنام 🐴 💂‍♂غلام عبد الله بن مقفّع، دانشمند و نویسنده معروف ایرانی، افسار اسب ارباب خود را در دست داشت و بیرون در خانه سفیان بن معاویه مهلبی، فرماندار بصره، نشسته بود تا اربابش کار خویش را انجام داده بیرون بیاید و سوار اسب شده به خانه خود برگردد. انتظار به طول انجامید و ابن مقفع بیرون نیامد؛ افراد دیگر- که بعد از او پیش فرماندار رفته بودند- همه برگشتند و رفتند، ولی از ابن مقفع خبری نشد. کم کم غلام به جستجو پرداخت. از هرکس می‌پرسید، یا اظهار بی‏اطلاعی می‌کرد یا پس از نگاهی به سراپای غلام و آن اسب، بدون آنکه سخنی بگوید، شانه‏ها را بالا می‌انداخت و می‌رفت. 💂‍♂وقت گذشت و غلام، نگران و مأیوس، خود را به عیسی و سلیمان- پسران علی بن عبد الله بن عباس و عموهای خلیفه مقتدر وقت منصور دوانیقی- که ابن مقفع دبیر و کاتب آنها بود رساند و ماجرا را نقل کرد. 👥عیسی و سلیمان به عبد الله بن مقفع که دبیری دانشمند و نویسنده‏ای توانا و مترجمی چیره دست بود علاقه‌مند بودند و از او حمایت می‌کردند. ابن مقفع نیز به حمایت آنها پشتگرم بود و طبعا مردی متهور و جسور و بدزبان بود، از نیش زدن با زبان درباره دیگران دریغ نمی‌کرد. حمایت عیسی و سلیمان، که عموی مقام خلافت‏ بودند، ابن مقفع را جسورتر و گستاخ‌تر کرده بود. 👥عیسی و سلیمان، عبد الله بن مقفع را از سفیان بن معاویه خواستند. او اساسا منکر موضوع شد و گفت: «ابن مقفع به خانه من نیامده است.» ولی چون روز روشن همه دیده بودند که ابن مقفع داخل خانه فرماندار شده و شهود شهادت دادند، دیگر جای انکار نبود. 🔪🗡کار کوچکی نبود. پای قتل نفس بود، آنهم شخصیت معروف و دانشمندی مثل ابن مقفع. طرفین منازعه هم عبارت بود از فرماندار بصره از یک طرف، و عموهای خلیفه از طرف دیگر. قهرا مطلب به دربار خلیفه در بغداد کشیده شد. طرفین دعوا و شهود و همه مطلعین به حضور منصور رفتند. دعوا مطرح شد و شهود شهادت دادند. 🎅بعد از شهادت شهود، منصور به عموهای خویش گفت: «برای من مانعی ندارد که سفیان را الان به اتهام قتل ابن مقفع بکشم، ولی کدام یک از شما دو نفر عهده‏دار می‌شود که اگر ابن مقفع زنده بود و بعد از کشتن سفیان از این در (اشاره کرد به دری که پشت سرش بود) زنده و سالم وارد شد او را به قصاص سفیان بکشم؟» 👥 عیسی و سلیمان در جواب این سؤال حیرت زده درماندند و پیش خود گفتند مبادا که ابن مقفع زنده باشد و سفیان او را زنده و سالم نزد خلیفه فرستاده باشد. ناچار از دعوای خود صرف نظر کردند و رفتند. مدتها گذشت و دیگر از ابن مقفع اثری و خبری دیده و شنیده نشد. کم کم خاطره‏اش هم داشت فراموش می‌شد. بعد از مدتها که آبها از آسیاب افتاد، معلوم شد که ابن مقفع همواره با زبان خویش سفیان بن معاویه را نیش می‏زده است. حتی یک روز در حضور جمعیت به وی دشنام مادر گفته است. سفیان همیشه در کمین بوده تا انتقام زبان ابن مقفع را بگیرد، ولی از ترس عیسی و سلیمان، عموهای خلیفه، جرأت نمی‌کرده است، تا آنکه حادثه‌ای اتفاق می‏افتد: حادثه این بود که قرار شد امان نامه‌ای برای عبد الله بن علی، عموی دیگر منصور، نوشته شود و منصور آن را امضاء کند. 👤 عبد الله بن علی از ابن مقفع- که دبیر برادرانش بوددرخواست کرد که آن امان نامه را بنویسد. ابن مقفع هم آن را تنظیم کرد و نوشت. در آن امان نامه ضمن شرایطی که نام برده بود تعبیرات زننده و گستاخانه‌ای نسبت به منصور خلیفه سفاک عباسی کرده بود. وقتی نامه به دست منصور رسید سخت متغیر و ناراحت شد، پرسید: «چه کسی این را تنظیم کرده است؟» گفته شد: «ابن مقفع». 🎅منصور نیز همان احساسات را علیه او پیدا کرد که قبلا سفیان بن معاویه فرماندار بصره پیدا کرده بود. 🎅منصور محرمانه به سفیان نوشت که ابن مقفع را تنبیه کن. سفیان در پی فرصت می‌گشت، تا آنکه روزی ابن مقفع برای حاجتی به خانه سفیان رفت و غلام و مرکبش را بیرون در گذاشت. وقتی که وارد شد، سفیان و عده‌ای از غلامان و دژخیمانش در اتاقی نشسته بودند و تنوری هم در آنجا مشتعل بود. 👲همینکه چشم سفیان به ابن مقفع افتاد، زخم زبانهایی که تا آن روز از او شنیده بود در نظرش مجسم و اندرونش از خشم و کینه مانند همان تنوری که در جلویش بود مشتعل شد. رو کرد به او و گفت: «یادت هست آن روز به من دشنام مادر دادی؟ حالا وقت انتقام است.» 🪝🗡🔪معذرتخواهی فایده نبخشید و در همان جا به بدترین صورتی ابن مقفع را از بین برد! شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه، چاپ بیروت، ج ۴/ ص ۳۸۹ 📚شهید مطهری،داستان راستان، جلد اوّل ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari

🎥 حقیقت ماجرای دیوانگی سیدها در چهارشنبه چیست؟! این تخریب‌ها و حرف و حدیث‌ها برای تمسخر سیدها از کجا نشأت می‌گیرد؟ ⭕️ از تخریب سیدها توسط بنی‌امیه ملعون چه می‌دانید؟! 🌏 #تخریب‌‌چی👇 🆔 @takhribchi110

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر آرام‌تر از آهو بی باک‌ترم از شیر هر لحظه که می‌کوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari

🏴🚩شب جمعه است به رسم ادب، سلامی از زبان امام زمان به ابا عبدالله الحسین علیه السلام ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari

دعای سلامتی امام زمان متن عربی و ترجمه فارسی دعای اللهم کن لولیک بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند رحمن و رحیم اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، خدایا برای ولیت حجت بن الحسن که درودهایت بر او و پدرانش باد ، در این ساعت ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً و در هر ساعت سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و دیده بان باش ، حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً . تا او را با رغبت مردم در زمینت سکونت دهی، و زمانی طولانی بهره مندش سازی متن خالص عربی دعای اللهم کن لولیک اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا. ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari

#جهان_بینی_اسلامی_توحید قسمت شصتم 🌴توحید 🔹توحید در الوهیت و معبودیت دیگر از مراتب توحید،توحید در الوهیت و معبودیت است.بدین معنا که کسی جز "الله"سزاوار پرستش نیست (همان مفهومی که مفاد لااله الّا الله است). این معنای از توحید نیز نتیجه طبیعی توحید در خالقیت و ربوبیت است.وقتی هستی ما از خداست،حق فرمان دادن و وضع قوانین هم منحصر به اوست،جز او نیز کسی تأثیر استقلالی در جهان ندارد،دیگر جای پرستش برای کس دیگری باقی نمی‌ماند،تنها باید او را پرستید و به او اظهار بندگی نمود. 🌱به دیگر سخن الوهیت مستلزم خالقیت و ربوبیت است،انسان کسی را پرستش می‌کند که معتقد به نوعی مالکیت و اختیار در تصرف برای او باشد و لذا حاصل اعتقاد به ربوبیت الهی پذیرفتن مقام الوهیت و معبودیت حق تعالی است. نصاب در توحید توجه به تعالیم دینی و آیات قرآنی روشن می‌کند که اعتقاد به وحدت در الوهیت و معبودیت که نسبت به سایر اعتقادات توحیدی در مرتبه اخیر واقع شده‌است حد نصاب توحید است.یعنی از نظر مکتب دین کسی موحّد است که پرستش را منحصر به خدای یگانه بداند و به همین جهت است که اولین شعار پیامبر اکرم(ص) در دعوت به دین خدا این بود: قُولُوا لا الهَ اِلّا اللهُ تُفلِحُوا که در آن شرط رستگاری و نجات را در باور به یگانگی اله و معبود قرار داده است زیرا به طوری که گفته شد توحید در الوهیت سایر مراتب توحید را نیز در بردارد. 🌷اما ممکن است سؤال شود که آیا مراتب قبلی توحید هر کدام به تنهایی نمی‌تواند بخشی از سعادت ،یا مرتبه‌ای از کمال و فضیلت ما را تأمین کند؟ به بیان روشن‌تر ،اگر کسی توحید در خالقیت را پذیرفته ولی توحید در ربوبیت را قبول ندارد در مقایسه با کسی که نه توحید در خالقیت و نه ربوبیت را معتقد نیست آیا از نظر کمال و فضیلت مساوی‌اند؟ 🍁البته ظاهراً نزدیک‌‌‌‌‌‌تر به ذهن این است که هر یک از جنبه‌‌های عقیده به توحید باید به اندازه خود مؤثر باشد و تا حدی موجب برخورداری از سعادت گردد و در این میان،کمال مطلوب مربوط به توحید در الوهیت باشد. ولی از آیات قرآن بر می‌آید که مجموعه مفاهیم توحیدی است که حد نصاب توحید در عقاید را تأمین می‌کند و می‌تواند منشأ سعادت و رستگاری باشد و مادون این مرتبه از توحید،یعنی توحید در خالقیت و ربوبیت و . . . به تنهایی برای مقبولیت اعتقاد شخص در پیشگاه الهی کافی نیست. 🌻مصداق روشنی که در این زمینه در قرآن بیان شده،راجع به ابلیس است.قرآن کریم داستان ابلیس را مکرراً مورد اشاره قرار داده و نکات بسیار آموزنده‌ای را از آن ،خاطر نشان نموده است. از جمله از زبان ابلیس می‌فرماید: ☀️خلَقْتَنی مِن نارٍ وَ خَلَقتَهُ مِن طینٍ * تو مرا از آتش آفریدی و او را از گل خلق کردی. همچنین در جای دیگر نیز اعتراف ابلیس را به ربوبیت خداوند ذکر می‌نماید: ☀️قالَ رَبِّ بِما أغوَیتَنی لَاُزَیِّنَنَّ لَهُم فی الارضِ** گفت ای ربّ من! به واسطه آنکه مرا اغوا نمودی برای ایشان(اولاد آدم)زینت می‌دهم (همه چیز را)در زمین. 🌳ملاحظه می‌شود که ابلیس در توحید خالقیت و ربوبیت تردیدی نداشته است ولی با این حال این حد از اعتقاد منشأ هیچ سعادتی برای او نگردید و از همه مقامات معنوی ساقط شد. سبب این سقوط ابلیس علاوه بر مبادی روانی همچون کبر و غرور،حسد نسبت به آدم (ع) و . . . از نظر اعتقادی هم این بود که قائل به الوهیت و معبودیت برای خداوند نبودو حاضر نشد که بی چون و چرا فرمان خدا را گردن نهد و بلکه با کمال جسارت ،خرده‌گیری کرده ،سرپیچی نمود و به همین جهت در زمره و بلکه پیشوای کافرانی قرار گرفت که برای همیشه از رحمت خداوند محروم و در بدترین عذاب‌ها جاودانه خواهند بود. ☀️و اِذ قُلنا لِلمَلائِکَۀِ اسْجُدُوا لِآدمَ فَسَجَدُوا إلّا أبلیسَ أبَی وَ اسْتَکبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ *** و چون گفتیم فرشتگان را که سجده کنید بر آدم،همه سجده کردند مگر شیطان که ابا و تکبّر ورزید و از کافران گردید. 🌸بنابراین مجموعه عقاید توحیدی (تا توحید در الوهیت)است که نصاب توحید را تشکیل می‌دهد و این مجموعه می‌تواند اسباب سعادت ابدی و دخول در دار رحمت بی‌پایان الهی و بهشت برین را فراهم کند و اگر هر یک از این اجزاء نباشد بقیه اجزاء به تنهایی مفید به رستگاری نیست بلکه چه بسا در مواردی _همچون ابلیس_همان جزء مفقود ،اثر سوء خود را بخشیده و فرد را به دره هلاکت و شقاوت ابدی سرنگون سازد. 🌺الیته ناگفته نماند که این مرتبه از توحید حداقل شرایط اعتقادی برای طی طریق کمال است و گرنه مراتب عالی‌تری در تکامل انسانی چه از جهت نظری و چه از چه از جهت عملی بعد از این مرتبه وجود دارد. ادامه در قسمت بعد👇 ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari

..‌.......................................👉 و در صورتی که روح و جان آدمی در پرتو علم و عمل به سیر در مراحل توحیدی نائل گردد به ادراکات بالاتری در این زمینه خواهد رسید که از جمله توحید در استعانت،توحید در خوف و رجاء ،و بالاتر توحید در محبت که عالی‌ترین مراتب توحید شمرده می‌شود،خواهد بود. 🌼به عبارت دیگر موحد کامل کسی است که توحید در وجود استقلالی را به چشم دل مورد شهود قرار داده و بدین لحاظ علاقه استقلالی به غیر خدا ندارد. در دعای عرفه در این خصوص می‌خوانیم: اَنتَ الّذی اَشرَقتَ الاَنوارَ فی قُلُوبِ اَولیائِکَ حَتّی عَرَفَوکَ وَ وَحَّدُوکَ وَ اَزَلتَ الاَغیارَ عَن قُلُوبِ اَحِبّائِکَ حَتّی لَم یَحِبُّوا سِواکَ.**** "تویی آن کسی که انوار خود را در دل‌های اولیائت تاباندی تا تو را شناختند و موحد شدند و تویی که اغیار و بیگانگان را از دل‌های دوستانت زدودی تا اینکه دوستان تو جز تو به کسی محبّت ندارند" این است انسان ایده‌آل اسلام. ادامه دارد . . . 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ *اعراف/۱۲ **حجر/۳۹ ***بقره/۳۴ ****اواخر دعای عرفه امام حسین(ع) 📚کتاب جهان‌بینی اسلامی(توحید ) ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari

روزمان رو منوّر می کنیم با سپردن گوش جان به تلاوت کلام وحی با صدای استاد محمد شحات انور ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari