eitaa logo
راه رستگاری
367 دنبال‌کننده
522 عکس
415 ویدیو
8 فایل
با عرض سلام در این کانال به یاری خداوند به مسائل اعتقادی و برنامه زندگی می پردازیم و در بیان آن‌ها از ظرفیت داستان،شعر ، طنز و تصویر هم کمک خواهیم گرفت مدیر کانال: @rahmatnia_j
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پرواز جدیدترین عضو پهپادی ارتش پهپاد "کمان ۱۹" اولین پرواز عملیاتی خودش رو در رزمایش پهپادی ارتش ۱۴۰۲ انجام داد. 💪 این پهپاد با مداومت پروازی ۲۴ ساعته، می‌تونه در جنگ الکترونیک مورد استفاده قرار بگیره. 📆 ۱۴۰۲/۷/۱۱ 🇮🇷 ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
۷۲.جویای یقین‏ ✍در همه کشور عظیم سلجوقی نظامیه بغداد و نظامیه نیشابور مثل دو ستاره روشن می‏درخشیدند. طالبان علم و جویندگان بینش، بیشتر به یکی از این دو دانشگاه عظیم هجوم می‌آوردند. ریاست و کرسی بزرگ تدریس نظامیه نیشابور، در حدود سالهای ۴۵۰- ۴۷۸، به عهده ابوالمعالی امام الحرمین جوینی بود. 🫂 صدها نفر دانشجوی جوان جدی در حوزه تدریس وی حاضر می‌شدند و می‏نوشتند و حفظ می‌کردند. در میان همه شاگردان امام الحرمین سه نفر جوان پرشور و بااستعداد بیش از همه جلب توجه کرده انگشت نما شده بودند: محمد غزالی طوسی، کیاهراسی، احمدبن محمد خوافی. 👳‍♂سخن امام الحرمین درباره این سه نفر گوش به گوش و دهان به دهان می‌گشت که: «غزالی دریایی است مواج، کیا شیری است درنده، خوافی آتشی است سوزان». 👤 از این سه نفر نیز محمد غزالی مبرزتر و برازنده‏تر می‏نمود. از این رو چشم و چراغ حوزه علمیه نیشابور آن روز محمد غزالی بود. 👳‍♂امام الحرمین در سال ۴۷۸هجری وفات کرد. غزالی که دیگر برای خود عِدل و همپآیه‌ای نمی‏شناخت، آهنگ خدمت وزیر دانشمند سلجوقی، خواجه نظام الملک طوسی کرد که محضرش مجمع ارباب فضل و دانش بود. در آنجا نیز مورد احترام و محبت قرار گرفت. در مباحثات و مناظرات بر همه اقران پیروز شد! ضمنا کرسی‏ ریاست نظامیه بغداد خالی شده بود و انتظار استادی با لیاقت را می‌کشید که بتواند از عهده تدریس آنجا برآید. جای تردید نبود، شخصیتی لایق‌تر از این نابغه جوان که تازه از خراسان رسیده بود پیدا نمی‌شد. 👤 در سال ۴۸۴هجری قمری غزالی با شکوه و جلال تمام وارد بغداد شد و بر کرسی ریاست دانشگاه نظامیه تکیه زد. عالی‌ترین مقامات علمی و روحانی آن روز همان بود که غزالی بدان رسید. 🔹بزرگ‌ترین دانشمند زمان و عالی‌ترین مرجع دین به شمار می‌رفت. در مسائل بزرگ سیاسی روز مداخله می‌کرد. خلیفه وقت، المقتدر بالله، وبعد از او المستظهر بالله برای وی احترام زیادی قائل بودند. همچنین پادشاه بزرگ ایران ملکشاه سلجوقی و وزیر دانشمند و مقتدر وی خواجه نظام الملک طوسی نسبت به او ارادت می‏ورزیدند و کمال احترام را مرعی می‌داشتند. 👤غزالی به نقطه اوج ترقیات خود رسیده بود و دیگر مقامی برای مثل او باقی نمانده بود که احراز نکرده باشد. ولی در همان حال که بر عرش سیادت علمی و روحانی جلوس کرده بود و دیگران غبطه مقام او را می‌خوردند، از درون روح وی شعله‏ای که کم و بیش در همه دوران عمر وی سوسو می‏زد زبانه کشید که خرمن هستی و مقام و جاه و جلال وی را یکباره سوخت. 🔸غزالی در همه دوران تحصیل خویش احساسی مرموز را در خود می‌یافت که از او آرامش و یقین و اطمینان می‌خواست، ولی حس تفوق بر اقران و کسب نام و شهرت و افتخار مجال بروز و فعالیت زیادی به این حس نمی‌داد. همین‌که به نقطه اوج ترقیات دنیایی خود رسید و اشباع شد، فعالیت حس کنجکاوی و حقیقت جویی وی آغاز گشت. این مطلب بر وی روشن شد که جدلها و استدلالات وی که دیگران را اقناع و ملزم می‌کند، روح کنجکاو و تشنه‌ خود او را اقناع نمی‌کند. 👤دانست که تعلیم و تعلم و بحث و استدلال کافی نیست، سیر و سلوک و مجاهدت و تقوا لازم است. با خود گفت از نام شراب، مستی و از نام نان، سیری و از نام دوا، بهبود پیدا نمی‌شود. از بحث و گفتگو درباره حقیقت و سعادت نیز آرامش و یقین و اطمینان پیدا نمی‌شود. باید برای حقیقت خالص شد و این با حب و جاه و شهرت و مقام سازگار نیست. 🔺کشمکش عجیبی در درون وی پیدا شد. دردی بود که جز خود او و خدای او کسی از آن آگاه نبود. شش ماه این کشمکش به صورت جانکاهی دوام یافت و به قدری شدت کرد که خواب و خوراک از وی سلب شد. زبانش از گفتار باز ماند. دیگر قادر به تدریس و بحث نبود. بیمار شد و در جهاز هاضمه‏اش اختلال پیدا شد. اطبا معاینه کردند، بیماری روحی تشخیص دادند. راه چاره از هر طرف بسته شده بود. 🙏جز خدا و حقیقت دادرسی نبود. از خدا خواست که او را مدد کند و از این کشمکش برهاند. کار آسانی نبود. از یک طرف آن حس مرموز به شدت فعالیت می‌کرد، و از طرف دیگر چشم پوشیدن از آنهمه جلال و عظمت و احترام و محبوبیت دشوار می‏نمود. تا آنکه یک وقت احساس کرد که تمام جاه و جلالها از نظرش ساقط شد. 👤تصمیم گرفت از جاه و مقام چشم بپوشد. از ترس ممانعت مردم اظهار نکرد و به بهانه سفر مکه از بغداد بیرون رفت، ولی همین‌که مقداری از بغداد دور شد و مشایعت کنندگان همه برگشتند، راه خود را به سوی شام و بیت المقدس برگرداند. برای آنکه کسی او را نشناسد و مزاحم سیر درونی‏اش نشود، در جامه درویشان درآمد. سیر آفاق و انفس را آنقدر ادامه داد تا آنچه را که می‌خواست، یعنی یقین و آرامش درونی، پیدا کرد. ده سال مدت تفکر و خلوت و ریاضت وی طول کشید. 📚شهید مطهری، داستان راستان، جلد اوّل به نقل از ترجمه المنقذمن الضلال (اعترافات غزالی)، و تاریخ ابن خلّکان ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
من بالاخره فهمیدم چرا پیتزا "گرده"، جعبش "مربعه"، و وقتی میخوریش "مثلثه"....😌 چون پولی که بابتش میدی "مستطیله"...😅😅 ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
قسمت هشتاد و ششم 🌴معرفت الهی 🔹علم در قسمت قبلی گفتیم که صفات ثبوتیه الهی به دو دسته ذاتیه و فعلیه تقسیم می‌شوند و گفتیم که منظور از صفات ذاتیه مفاهیمی است که از ذات الهی با توجه به نوعی کمال وجودی،انتزاع می شود مانند:حیات،علم و قدرت حیات را توضیح دادیم و اکنون بیان دومین صفت ذاتیه یعنی علم 🌱مفهوم علم از بدیهی‌ترین مفاهیم است،ولی مصادیقی که از آن در میان مخلوقات می‌شناسیم،مصادیقی محدود و ناقص می‌باشد و با این ویژگی‌ها قابل اطلاق بر خدای متعال نخواهد بود. اما چنانکه اشاره شد عقل می‌تواند برای این مفهوم کمالی،مصداقی را در نظر بگیرد که هیچ‌گونه نقص و محدودیتی نداشته باشد و عین ذات عالم باشد و آن همان علم ذاتی خدای متعال است. 🌷علم خدا را از راه‌های متعددی می‌توان اثبات کرد.یکی همان راهی است که در اثبات همه صفات ذاتیه،به آن اشاره شد یعنی چون علم در میان مخلوقات وجود دارد باید کامل‌ترین مرتبه آن در آفریننده آن‌ها موجود باشد. 🌼راه دیگر،کمک گرفتن از دلیل نظم است به این صورت که هر قدر پدیده‌ای از نظم و اتقان بیشتری برخوردار باشد دلالت بیشتری بر علم و دانش پدیدآورنده‌اش دارد چنانکه یک کتاب علمی یا یک شعر زیبا یا هر اثر هنری ،دلالت بر دانش و ذوق و مهارت پدیدآورنده‌اش دارد و هیچ‌گاه هیچ عاقلی چنین نمی‌پندارد که مثلا یک کتاب علمی یا فلسفی توسط فرد نادانی نوشته شده باشد. پس چگونه می‌توان احتمال داد که این جهان عظیم با آن همه اسرار و شگفتی‌ها از موجود بی‌علمی بوجود آمده باشد؟ 🌹و بالاخره راه سوم،استفاده از یک عده مقدمات فلسفی است مانند این قاعده که "هر موجود مجرد مستقلی دارای علم است " و در کتب مربوطه به اثبات رسیده است.مفهوم قاعده فوق این است که علم و درک و آگاهی از ویژگی‌های ذاتی و لاینفک هر موجود مجرد از ماده است چنانکه در مورد حیات هم چنین گفتیم و بر این اساس ،علم لایتناهی نیز از صفات ذاتی مبدأ هستی که هستی‌بخش همه موجودات مجرد است می‌باشد. 🌸اما علم الهی شامل دو جنبه است: ۱.علم به ذات ۲.علم به مخلوقات ۱.علم به ذات_ کسی که تجرد و غیر مادی بودن ذات الهی را شناخته باشد به آسانی می‌تواند درک کند که ذات حق‌تعالی عین علم به خویش است،زیرا که علم به ذات یکی از کمالات وجودی است که در برخی موجودات از قبیل انسان،یافت می‌شود که به خود علم حضوری دارد و چون خدای متعال همه کمالات وجودی را بطور نامتناهی دارد لابد این کمال را هم در بالاترین مرتبه‌اش واجد خواهد بود. ۲.علم به مخلوقات_ در خصوص اثبات علم به مخلوقات قبل از پیدایش آن‌ها،اقوال و آرای گوناگونی ابراز شده است،تا آنجا که بعضی منکر علم خداوند نسبت به خود و مخلوقاتش نیز شده‌اند اما حقیقت این است که ذات الهی در عین وحدت و بساطتی که دارد هم عین علم به ذات خویش است و هم علم به همه مخلوقات،اعم از مجرد و مادی،و اساس تبیین این موضوع نیز همان حیثیت تعلقی بودن هر معلول نسبت به علت هستی‌بخش خود می‌باشد. 🥀بدین معنا که وجود معلول،شعاع و جلوه‌ای از وجود علت به شمار می‌رود و علت هستی‌بخش در ذات خود ،دارای کمالات معلول‌های خود نیز هست.بدین صورت که هر کدام از موجودات بهره‌ای از هستی دارند که به تعیّن و ماهیت خاصی محدود گردیده است و مفاهیم ماهوی از قبیل انسان،درخت،میز،اسب و . . . از حدود موجودات،بوسیله عقل انتزاع می‌گردند. 🌺و در مورد هر چیزی،حد آن است که آن شیء به آن ختم می‌گردد و پایان می‌پذیرد و از این رو می‌توان گفت که حد و مرز جنبه عدمی داشته و در خصوص هر موجود بهره آن را از وجود و هستی مشخص می‌سازد. اما خداوند تعالی،مبدأ هر وجود و هر کمالی است و بدیهی است که کمال موجودات دیگر ظلّ و سایه وجود و کمالات او هستند پس او خود به نحو اتمّ و اکمل واجد همه اشیاء به جهت وجود کمالات آن‌ها خواهد بود اما چنانکه ذکر شد،حدود و ماهیات اشیاء که آن‌ها را در سلسله مراتب هستی از هم جدا می‌سازد جنبه سلبی و عدمی داشته و عدم در ذات حق‌تعالی راه ندارد. 🌳و این است که دارا بودن ذات الهی نسبت به همه اشیاء و مخلوقات به معنای دارا بودن به حدود و ماهیات آن‌ها نیست و با بساطت و وحدت ذات او هیچ‌گونه منافاتی ندارد بلکه بر عکس بساطت و وحدانیت ذات او ایجاب می‌کند که نسبت به موجودات ماوراء خود شمول داشته و بالفعل واجد همه آن‌ها از جنبه وجودی باشد و لذا حضور ذات برای خودش عین حضور همه آن‌ها خواهد بود و به عبارت دیگر علم الهی در مقام ذات به همه مخلوقات خود،جنبه کشف تفصیلی دارد و این از بزرگ‌ترین شاهکارهای فلسفه اسلامی در باب خداشناسی است. ادامه دارد . . . 📚کتاب جهان‌بینی اسلامی (توحید) ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
☀️جَنّات تَجرِی مِن تَحتِها الاَنهارُ خالدینَ فِیها نُزُلا مِن عِندِ‌ اللهِ سوره آل‌عمران/۱۹۸ 🌻بوستان‌هایی است که از بُن آن‌ها جویباران روان است،در آن‌ها جاودانند،به پذیرایی از نزد خداوند. ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
۷۳.تشنه‌ای که مشک آبش به دوش بود ✍ اواخر تابستان بود و گرما بیداد می‌کرد. خشکسالی و گرانی اهل مدینه را به ستوه آورده بود. فصل چیدن خرما بود. مردم تازه می‌خواستند نفس راحتی بکشند که رسول اکرم به موجب خبرهای وحشتناکی- مشعر به اینکه مسلمین از جانب شمال شرقی از طرف رومی‌ها مورد تهدید هستند- فرمان بسیج عمومی داد. مردم از یک خشکسالی گذشته بودند و می‌خواستند از میوه‌های تازه استفاده کنند. رها کردن میوه و سایه بعد از آن خشکسالی و در آن گرمای کشنده و راه دراز مدینه به شام را پیش گرفتن کار آسانی نبود. زمینه برای کارشکنی منافقین کاملافراهم شد. 🔹ولی نه آن گرما و نه آن خشکسالی و نه کارشکنی‌های منافقان، هیچ کدام نتوانست مانع فراهم آمدن و حرکت کردن یک سپاه سی هزار نفری برای مقابله با حمله احتمالی رومیان بشود. 🐪🐫راه صحرا را پیش گرفتند و آفتاب بر سرشان آتش می‏بارید. مرکب و آذوقه به حد کافی نبود. خطر کمبود آذوقه و وسیله و شدت گرما کمتر از خطر دشمن نبود. 👳بعضی از سست ایمانان در بین راه پشیمان شدند. ناگهان مردی به نام کعب بن مالک برگشت و راه مدینه را پیش گرفت. اصحاب به رسول خدا گفتند: «یا رسول الله! کعب بن مالک برگشت.» ☀️فرمود: «ولش کنید، اگر در او خیری باشد خداوند به زودی او را به‏ شما برخواهد گرداند، و اگر نیست خداوند شما را از شر او آسوده کرده است». 🧑‍💼طولی نکشید که اصحاب گفتند: «یا رسول الله! مرارة بن ربیع نیز برگشت». ☀️ رسول اکرم فرمود: «ولش کنید، اگر در او خیری باشد خداوند به زودی او را بهشما برمی‌گرداند، و اگر نباشد خداوند شما را از شر او آسوده کرده است». 👨‍🏭مدتی نگذشت که باز اصحاب گفتند: «یا رسول الله! هلال بن امیه هم برگشت». رسول اکرم همان جمله را که در مورد آن دو نفر گفته بود تکرار کرد. 🐪در این بین شتر ابوذر که همراه قافله می‌آمد از رفتن باز ماند. ابوذر هرچه کوشش کرد که خود را به قافله برساند میسر نشد. ناگهان اصحاب متوجه شدند که ابوذر هم عقب کشیده، گفتند: «یا رسول الله! ابوذر هم برگشت»! ☀️ باز هم رسول اکرم با خونسردی فرمود: «ولش کنید، اگر در او خیری باشد خدا او را به شما ملحق می‌سازد، و اگر خیری در او نیست خدا شما را از شر او آسوده کرده است». 🐪 ابوذر هرچه کوشش کرد و به شترش فشار آورد که او را به قافله برساند، ممکن نشد. از شتر پیاده شد و بارها را به دوش گرفت و پیاده به راه افتاد. آفتاب به شدت بر سر ابوذر می‏تابید. از تشنگی له له می‏زد. خودش را از یاد برده بود و هدفی جز رسیدن به پیغمبر و ملحق شدن به یاران نمی‏شناخت. 🌧همان‏طور که می‌رفت، در گوشه‏ای از آسمان ابری دید و چنین می‏نمود که در آن سمت بارانی آمده است. راه خود را به آن طرف کج کرد. به سنگی برخورد کرد که مقدار کمی آب باران در آنجا جمع شده بود. اندکی از آن چشید و از آشامیدن کامل آن صرف نظر کرد، زیرا به خاطرش رسید بهتر است این آب را با خود ببرم و به پیغمبر برسانم، نکند آن حضرت تشنه‌ باشد و آبی نداشته باشد که بیاشامد. 🔸 آبها را در مشکی که همراه داشت ریخت و با سایر بارهایی که داشت به دوش کشید. با جگری سوزان پستیها و بلندیهای زمین را زیر پا می‏گذاشت، تا از دور چشمش به سیاهی سپاه مسلمین افتاد؛ قلبش از خوشحالی تپید و به سرعت خود افزود. 👤از آن طرف نیز یکی از سپاهیان اسلام از دور چشمش به یک سیاهی افتاد که به سوی آنها پیش می‌آمد. 🗣 به رسول اکرم عرض کرد: «یا رسول الله! مثل اینکهمردی از دور به طرف ما می‌آید». ☀️رسول اکرم: «چه خوب است ابوذر باشد»! 🎺 سیاهی نزدیکتر رسید، مردی فریاد کرد: «به خدا خودش است، ابوذر است». ☀️رسول اکرم: «خداوند ابوذر را بیامرزد، تنها زیست می‌کند، تنها می‏میرد، تنها محشور می‌شود». رسول اکرم ابوذر را استقبال کرد، اثاث را از پشت او گرفت و به زمین گذاشت. 💁 ابوذر از خستگی و تشنگی بی‏حال به زمین افتاد. ☀️ رسول اکرم: «آب حاضر کنید و به ابوذر بدهید که خیلی تشنه‌ است». 💁ابوذر: «آب همراه من هست». ☀️آب همراه داشتی و نیاشامیدی؟! 💁آری، پدر و مادرم به قربانت، به سنگی برخوردم دیدم آب سرد و گوارایی است. اندکی چشیدم، با خود گفتم از آن نمی‏آشامم تا حبیبم رسول خدا از آن بیاشامد»! 📚شهید مطهری، داستان راستان، جلد اوّل ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
فَبِاَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ این آیه در سوره الرحمن ۳۱(سی و یک بار!!!!)بار تکرار شده است!!! معنای آن👇 پس کدام نعمت پروردگارتان را انکار می‌کنید(دروغ می‌شمارید)؟ ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
✅  راحت ترین وسیله برای فرستادن پیام به دفتر مقام معظم رهبری لینک زیر است . ظرف چند دقیقه تحویل میگیره و رسید الکترونیکی میده . نیازی به پست پیشتاز و هزینه و غیره هم نیست.  👇👇👇👇👇👇 http://leader.ir/fa/letter
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari
14.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبریک روز جمعه توسط برادران تاجیکستانی ┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄ https://eitaa.com/raherastgari