•
#بسمربّالقَآئِمُونَ
چون جنگ بر پاشد خداوند پیروزی را بفرستاد
تا بر سر حسین بال بگسترد و
او را مخیّر گرداند
میان پیروزی بر دشمن و لقای خویش.
«يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ»حسین لقای خدا را اختیار کرد .
غیر ازین اختیار میکرد که نمیشد
تفسیر آیههای شب اول تا نهم.
اگر لقای پرودگار را انتخاب نمیکرد
که خدا خطابش نمیکرد:
«یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ»
ای نفس مقتدر...مطمئن...
ای دستیافته به عالم اکبر!
ای روح بزرگ.
ای آنکه آزمایش شد
بوسیلهی هرآنچه در دعای عرفه
با آن به ستایش خدایش برخاسته بود.
ای آنکه گفت او را میپرستم با :
عَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى
رشته هاى ديد نور چشمانم
"مَسارِبِ نَفْسى "
و رخنه هاى راههاى تنفسم
"حَنَكِ فَمى وَفَكّى "
دهان و آرواره ام
"صَدْرى وَحمائِلِ حَبْلِ"
قفسه سينه ام و رشته هاى رگ قلبم...
" حَباَّئِلِ عُنُقى وَمَا اشْتَمَلَ عَليْهِ تامُورُ"
رگهاى گردنم....
و همه را «فِي سَبِيلِ اللَّهِ» فدا کرد.
تویی تفسیر «وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ»
کسی که برای گواهی به حق قیام کرد
و شهید شد.
آنگاه که رو به قوم ایستادی و فرمودی:
«به خدا قسم آنچه از من میخواهند اجابت
نمیکنم تا آغشته به خون به لقای پروردگار رسم.»
که رقص اندر خون خود مردان کنند...
...💔
•
تو حسینی...
غرق در خدا و دیدارش...
درد تو نیزه و شمشیر نیست.
خودت در معرکهی آتشِ دشمنان،
رو به یاران فرمودی:
«يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ»
یعنی جنگ بر شما خللی نیست،
همهاش سلام است و تهیت و دیدار
پس «ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً».
آنگاه فرشتگان بانگ به گریه بلند کردند و گفتند
«ای پرودگار!این حسین برگزیدهی توست»
پس خدا سایهی قائم را به آنها نمود و گفت
«وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا
فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا»
«به این انتقام کشم خوناو را»
« فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِي
بِكَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ»
خدایا روزی ما گردان خونخواهی حسین را
به همراه انتقامگیرندهاش.
...💔
•
وقتی یاران امام حسین(ع) شهید شدند و
او تنها ماند این جملات را بر زبان راند که:
"هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص
هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا
هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا
هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؛ "
آيا دفاعکنندهای هست
که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
آیا یگانهپرستی هست که درباره ما از خدا بترسد؟
آیا فریادرسی هست که با فریادرسی
از ما به خدا امید داشته باشد؟
آیا مددکاری هست که با کمک به ما
امید به آنچه نزد خداست داشته باشد؟
🌱سید بن طاووس، اللهوف، ص ۱۱۶
...💔
🏴 #مقتل_امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا 🏴
بعد از شهادت حضرت عباس(ع)،امام حسین(ع)دید دیگر کسی نمانده است تا او را یاری کند.نگاهی به خانواده و همراهان شهیدش نمود و دید همچون قربانی سر بریده شده اند.
در همین هنگام صدای شیون و فریاد کودکان و زنان به گوشش رسید.با صدای بلند فریاد زد:
[هَل مِن ذابّ عَن حرم رسوُل اللّه؟هَل مِن موحّد یخاف اللّه فینا؟هَل مِن مُغیث یرجواللّه فی اغاثتنا؟_آیا مدافعی برای ناموس رسول خدا پیدا می شود؟آیا یکتا پرستی وجود دارد که از خدا بترسد و به ما کمک کند؟].
صدای گریه زن ها بلندتر شد،امام سجاد (ع)که تنهایی پدر را دید با این که بیمار بود و توانایی حرکت نداشت به کمک عصایش برخاست و به طرف پدر رفت،از شدت بیماری و ضعف نمی توانست شمشیر را بلند کند و آن را بر زمین می کشید.
امام حسین(ع)به ام کلثوم فرمود:
"او را نگهدار،نباید زمین،از نسل آل محمد خالی باشد".
امام سجاد با شنیدن دستور حضرت به بستر خویش بازگشت.
آن گاه حضرت از خانواده اش خواست تا سکوت کنند،سپس با آنها وداع کرد،حضرت لباسی از جنسِ خزِ خاکستری رنگ به تنش کرده بود و عمامه ای بر سر نهاده بود که دارای دو تحت الحنک بود،عبایِ پیامبر را نیز بر دوش انداخته و شمشیرش را به دست گرفته بود.
📚لهوف،ص۶۵
📚خوارزمی،ج۲،ص۳۲_۳۵
📚روح المعانی،ج۸،ص۱۱۱
📚المنتخب،ص۳۱۵
امام حسین(ع)لباس ساده و کم قیمتی خواست تا آن را از زیر لباس هایش بپوشد، چون می خواست هنگامی که به شهادت می رسد و لباس های او را به غارت می برند کسی رغبت و تمایلی به بردنِ آن نداشته باشد و بدن او را برهنه نکنند.
لباس کوتاهی برای حضرت آوردند اما آن را قبول نکرد و فرمود:
"این لباس مناسب افراد خوار و پست است".
آن گاه پیراهن کهنه ای گرفت و چند جای آن را پاره کرد و زیر لباس هایش را پوشید، سپس یک شلوار سیاه رنگی خواست و قسمت هایی از آن را شکافت تا کسی نخواهد آن را برباید،بعد آن را به پایش کرد.
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۲۲
📚بحارالانوار،ج۱۰،ص۳۰۵_۲۰۵
📚مجمع الزواید،ج۹،ص۱۹۳
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۹
📚مقتل مقرم،ص۳۳۳_۳۳۴
امام حسین(ع)پس از دفن علی اصغر به طرف لشکر عمرسعد رفت.او شمشیر به دست گرفته و دیگر به زندگی فکر نمی کرد. آنها را به جنگ فرا خواند،هر کسی که در مقابل او ایستاد و جنگید به هلاکت رساند. حضرت تعداد زیادی را به قتل رساند،آن گاه در حالی که این رجز را می خواند به میمنه لشکر حمله کرد:
"الموت أولی من رکوب العار_والعار أولی من دخول النار".
سپس به جانب دیگر لشکر(میسره)حمله نمود و این رجز را می خواند:
"أنا الحسین بن علی_آلیت أن لا نشنی_ احمی عیالات أبی_امضی علی دین النبی".
عبداللّه بن عمار یغوث می گوید:
تا کنون کسی را غیر از حسین(ع)ندیده ام که به رغم کشتن فرزندانش و به قتل رساندن خانواده و یارانش،باز هم قوّت قلب،آرامش و اطمینان،شجاعت و جرأت جنگیدن داشته باشد[با وجود دیدن تمام آن مصیبت ها خللی در عزم حضرت و دفاع از دین ایجاد نشد].
هنگامی که حضرت به لشکر حمله می کرد هیچ کسی جرأت نمی کرد در مقابلش بایستد،همه از ترس شمشیر او پا به فرار می گذاشتند.
📚البیان و التبیین،ج۳،ص۱۷۱
📚مثیرالاحزان،ص۳۷
📚مقتل عوالم،ص۹۷
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۹
📚مقتل مقرم،ص۳۳۶
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۳۳
عمربن سعد که این صحنه را مشاهده کرد، بر سرِ یارانش فریاد برآورد و گفت:این پسر علی بن ابیطالب است،این پسر قاتلِ بزرگان و مردان عرب است!از همه طرف به او حمله کنید.ناگهان ۴هزار تیر انداز در میانِ امام و خیمه گاه قرار گرفتند.
حضرت فریاد زد:
یا شیعة آل أبی سفیان!إن لم یکن لکم دین و کُنتُم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم و ارجعوا إلی أحسابکم إن کنتم عرباً کما تزعمون_ای پیروان آل ابوسفیان!اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید(لا اقل)در دنیایتان آزاد مرد و با مرام باشید. به وجدان خویش مراجعه کنید،اگر واقعاً ادعا می کنید که عرب هستید.
📚مقتل مقرم،ص۳۳۷
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۲۳
امام حسین(ع)به خیمه گاه آمد و برای بار دیگر با خانواده اش وداع کرد.آنها را به صبر و بردباری دعوت نمود و فرمود:
"لباس عزا به تن کنید و آماده بلا باشید و بدانید که خدا حامی و نگهدار شماست و به زودی از شرّ دشمنان نجاتتان خواهد داد.او پایان کارتان را خیر و خوبی قرار خواهد داد و دشمنانتان را عذاب خواهد نمود و در مقابل این بلاها انواع نعمت و کرامت را به شما خواهد داد.مبادا شکایت کنید!چیزی نگویید که از پاداشتان بکاهد".
آنها دورِ حضرت را گرفتند و چون پروانه به گرد شمع وجودش می گشتند.کودکان ناله می کردند و ترس و اضطراب آنها را پریشان کرده بود،یکی از حضرت آب می خواست،یکی می گفت:به جای امنی برویم و.....
امام حسین(ع)در این میان نگاه کرد و دید دخترش سکینه_که درباره او به فرزند امام حسن(ع)گفته بود او همیشه به یاد خدا ست_از دیگر زنان فاصله گرفته و دورتر از آنها ایستاده و گریه می کند،نزدِ او رفت و او را دعوت به صبر و بردباری کرد و به او تسلّی و آرامش داد.
📚مقتل مقرم،ص۳۳۸_۳۳۹
📚دارالسلام نوری،ج۱
عمرسعد که دید حضرت توجهی به آنها ندارد به لشکرش گفت:تا حسین مشغول صحبت با خانواده اش است به او حمله کنید،که اگر از آنها جدا شود به هیچ کدامتان رحم نخواهد کرد.
آنها حسین و خانواده اش را به تیر بستند، تیرها از میانِ بندهای خیمه ها گذشت.تیری به چادر یکی از زن ها خورد،زن ها ترسیدند و با داد و فریاد داخل خیمه رفتند،نگاه می کردند ببینند امام حسین(ع)چه خواهد کرد.
حضرت مانندِ یک شیرِ خشمگین به دشمن حمله کرد.هر کس جلو می آمد با شمشیر می زد و از دمِ تیغ می گذراند،ناگهان باران تیر بر سرِ حضرت باریدن گرفت.
حضرت آنها را از خود دفع کرد و به جایگاهِ خود بازگشت.وردِ زبانش((لا حول و لا قوة إلّا باللّه بود))بود.در آن حال آب خواست. شمر به او گفت:آب نخواهی خورد تا به جهنم بروی.
یکی هم از میان لشکر عمرسعد گفت:ای حسین!ببین آب فرات چگونه می درخشد!قطره ای از آن نخواهی نوشید تا تشنه از دنیا بروی.
حضرت فرمود:
"اللّهم أمته عطشاً_خدایا او را تشنه بمیران".
آن مرد از آن پس،هر گاه آب می خورد معده اش آن را دفع می کرد و بالا می آورد آن قدر این حالت ادامه داشت تا این که تشنه به هلاکت رسید و نتوانست حتی یک جرعه آب بیاشامد.
📚مقتل مقرم،ص۳۴۰
📚لهوف،ص۶۷
📚مقاتل ابی فرج،ص۴۷
📚تاریخ ابن عساکر،ج۴،ص۳۳۸
ابوالحتوف جعفی،تیری به پیشانی حضرت زد.امام تیر را از پیشانی خارج کرد و خون روی صورتش جاری شد.فرمود:
"خدایا!تو خود می بینی که من از دست این بندگان گنه کارت در چه وضعیتی هستم،خدایا!جمع آنها را متلاشی کن و همه آنها را روی زمین زنده نگه دار و هیچ گاه آنها را نیامرز".
آن گاه با صدای بلند فریاد زد:
"ای بنده های بد!حق محمد را درباره عترتش چه بد به جا آوردید.اما این را بدانید که پس از کشتن من،قتل و کشتار در میان شما یک مسئله عادی و پیش پا افتاده خواهد شد.به خدا قسم!امیدوارم خدا مرا با شهادتم کرامت بخشد و انتقام مرا به گونه ای از شما بگیرد که نفهمید".
حصین گفت:ای پسر فاطمه!خدا چگونه می خواهد انتقام تو را از ما بگیرد؟
حضرت فرمود:
"بین شما خصومت و دشمنی رُخ خواهد داد و شما خون یکدیگر را خواهید ریخت، سپس خدا شما را به صورت دردناکی عذاب خواهد نمود".
بر اثر نبرد طولانی،خستگی بر حضرت غلبه کرد،ایستاد تا کمی استراحت کند،یکی از افراد دشمن سنگی به پیشانی حضرت زد، پیشانی شکافت و خون از آن جاری شد، امام پیراهنش را بالا زد تا خون پیشانی اش را از چشمانش پاک کند که یک نفر دیگر تیر سه شعبه ای به قلب او زد.
حضرت فرمود:
"بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه".
سرش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود:
[الهی أنت تعلم أنهم یقتلون رجلاً لیس علی وجه الأرض ابن بنت نبیّ غیری_خدایا!می دانی که آنها مردی را کشتند که جز او فرزند زاده پیامبری در روی زمین وجود ندارد].
آن گاه حضرت دست برد و تیر را که از کمرش بیرون زده بود خارج کرد،خون با فشار زیادی همچون ناودان بیرون زد. دستش را روی زخم گذاشت.
📚مقتل مقرم،ص۳۴۰_۳۴۱
📚مقتل عوالم،ص۹۸
📚نفس المهموم،ص۱۸۹
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۴
بعد از شهادت عبداللّه بن حسن(ع)،آنها امام حسین(ع) را برای مدتی رها کرده و تنها گذاشتند.آنها اگر می خواستند در همان دم می توانستند او را به شهادت برسانند، اما کسی عهده دار این کار نمی شد و جرأت چنین جسارتی را به خود نمی دادند و این کار را به یکدیگر واگذار می کردند.
شمر فریاد زد:چرا ایستاده اید و نگاه می کنید!می بینید که بر اثر زخم تیر و نیزه ضعیف و ناتوان شده است و نمی تواند از خود دفاع کند،به او حمله کنید.
زرعةبن شریک،دست راست حضرت را زد و حصین،تیری به گلوی او و تیر دیگری به شانه امام زد.
سنان بن انس،ابتدا نیزه ای به گلوی او فرو کرد،سپس نیزه را به قفسه سینه حضرت زد،بعد از آن تیری به گلویش زد.
صالح بن وهب،نیز آمد و نیزه اش را به پهلوی حضرت فرو کرد.
هلال بن نافع می گوید:وقتی حضرت در حال جان دادن بود،او را می دیدم.به خدا قسم تا کنون کسی را که در حال جان دادن همچون حسین،این قدر زیبا و نورانی باشد ندیده بودم.صورت او به قدری توجه مرا به خود جلب کرده بود که کشته شدنش را از یاد برده بودم.
حضرت در حال جان دادن باز آب خواست اما آنها به او آب ندادند.یکی به او گفت:آب نخواهی نوشید تا وارد دوزخ شوی و از حمیم آن به تو بدهند.
حضرت به او فرمود:
"من وارد حامیه و دوزخ شوم؟!من نزد جدّم رسول خدا خواهم رفت و همراه او در جایگاهش قرار خواهم گرفت.((فی مقصد صدق عندک ملیک مقتدر))،آن گاه از شما و جنایاتی که بر سر من آوردید به خدا شکایت خواهم کرد که در پی آن خدا بر همه شما چنان غضب خواهد نمود که گویی در دل کسی چیزی از رحمت و گذشت قرار نداده است".
📚مقتل مقرم،ص۳۴۴_۳۴۵
📚اخبارالطوال،ص۲۵۵
📚الاتحاف بحب الاشراف،ص۱۶
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۵
📚لهوف،ص۷۰
📚مقتل عوالم،ص۱۱۰
📚مثیرالاحزان،ص۳۹
وقتی حال امام حسین(ع) رو به وخامت گذاشت،صورتش را رو به آسمان گرفت و دعایی خواند.
اسب امام به دور حضرت می گردید،آمد و پیشانی اش را به خون حضرت آغشته کرد، عمر سعد فریاد زد:این اسب از اسب های رسول اللّه است!.
آن را محاصره کردند تا به غنیمت بگیرند اما اسب با لگد آنها را می زد.گفته شده است این اسب چهل نفر از افراد دشمن و دَه اسب آنان را از پای درآورد و به هلاکت رساند.
عمرسعد که دید نمی تواند آن را بگیرد گفت:
رهایش کنید تا ببینیم می خواهد چه کار کند.اسب وقتی دید با او کاری ندارند نزد امام حسین آمد و دوباره پیشانی خود را آغشته به خون کرد،او را بویید و شیحه بلندی کشید.
امام باقر(ع)فرمود:
"اسب امام حسین در آن لحظه می گفت:((الظلیمة،الظلیمة،من أمة قتلت من بنت نبیها))".
آن گاه به طرف خیمه گاه رفت و در حال رفتن شیهه می کشید.همین که زن ها دیدند اسب امام سر به زیر انداخته و زینش واژگون شده است با موهای پریشان از خیمه ها بیرون آمدند،به صورت خود سیلی و لطمه می زدند،ناله و شیون می کردند،چون افتخار و عزّتِ با امام حسین بودن را از دست داده بودند،با همان حال به سوی قتلگاه حرکت کردند.
📚مقتل مقرم،ص۳۴۵_۳۴۶
📚ریاض المصائب،ص۳۳
📚امالی صدوق،ص۹۸،مجلس۳۰
📚مقتل خوارزمی،ص۳۷
📚تظلم الزهرا،ص۱۲۸_۱۲۹
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۷
📚زیارت ناحیه مقدسه
#مقتل_امام_حسین
#عاشورا
حضرت زینب(س)فریاد زد:
"وامحمدا،وا ابتاه،وا علیا،وا جعفرا،وا حمزتا!هذا حسین بالعراء،صریح بکربلا!_این حسین است که عریان روی خاک کربلا افتاده است".
آن گاه گفت:
"ای کاش آسمان به زمین می افتاد،ای کاش کوه ها به زمین می ریخت".
نزد امام حسین رسید،عمر سعد و تعدادی از سربازانش در نزدیکی امام ایستاده بودند. حضرت واپسین نفس هایش را می کشید.
حضرت زینب خطاب به عمر سعد فرمود:
"ای عمر!حسین را می کشند و نگاه می کنی؟"
عمر سعد در حالی که اشک دیدگانش بر روی صورتش می ریخت صورتش را از حضرت زینب برگرداند.
حضرت زینب فرمود:
"وای بر شما،آیا یک مسلمان در میان شما نیست؟"
کسی پاسخ او را نداد.آن گاه عمر سعد خطاب به لشکرش گفت:بیایید به داخل گودال و راحتش کنید.
شمر نزد امام حسین آمد،زانو زد و بعد روی سینه حضرت نشست.ریش های مقدسِ حضرت را به دست گرفت و ۱۲ضربه با شمشیر به پیکر نیمه جان حضرت زد و ...
📚مقتل مقرم،ص۳۴۷
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۹
📚لهوف،ص۷۳
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۷
📚کامل ابن اثیر،ج۴،ص۳۲
📚مقتل عوالم،ص۱۰۰
📚مقتل خوارزمی،ج۶،ص۳۶
لبها معطر است سلام علی الحسین
ساعات آخر است سلام علی الحسین
این خاک، رستخیز تمام مصایب است
صحرای محشر است سلام علی الحسین
ظهر دهم رسیده و چشمان خواهری
سوی برادر است، سلام علی الحسین
ظهر دهم رسیده و از سیب سرخ عشق
عالم معطر است سلام علی الحسین
این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب
دنبال اصغر است سلام علی الحسین
هم دست ها بریده و هم آب ریخته است
عباس، مضطر است سلام علی الحسین
بر آن گلو که بوسه برآن زد پیامبر
امروز خنجر است، سلام علی الحسین
والعصر، عصر اگر برسد چشم زینبش
حیران یک سر است، سلام علی الحسین
این بوی سوختن ز خیامش رسیده است؟
یا بوی معجر است سلام علی الحسین
😭😭😭🖤🖤🖤
#روز_شمار_در_محرم
روز دهم
1. عاشورای حسینی و شهادت امام حسین علیه السلام و جمعی از خاندان و اصحابش.
2. پیوستن حربن یزید ریاحی به اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهادت وی.
3. آتش زدن خیمه ها و غارت اموال حرم حسینی توسط لشکریان ابن زیاد.
4. فرستادن سر مطهر امام حسین علیه السلام به کوفه در عصر عاشورا، توسط خولی ملعون.
5. قتل ابن زیاد در عاشورای ۶۷ق. به فرمان مختار.
6. برگزاری اولین ....
●➼┅═❧═┅┅───┄
🙏🏼💎 دعای شریفی که حضرت سیدالشهدا علیه السلام در روز عاشورا تعلیم فرمود
حضرت زین العابدین علیه السلام فرمود: پدرم در روز عاشورا در حالیکه خون شدیدی از وی می ریخت، مرا به آغوش گرفت و فرمود: پسرم! دعایی را به تو تعلیم می دهم که فاطمه علیهاالسلام به من تعلیم داد. این دعا را جبرئیل به رسول خدا صلّی الله علیه وآله آموخت و ایشان به دخترش تعلیم داد. هر گاه حاجتی، غم و اندوهی، بلایی، و امر بزرگی پیش آمد، این دعا را بخوان:
«بِحَقِّ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ، وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، يَا مَنْ يَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِينَ! يَا مَنْ يَعْلَمُ مَا فِي الضَّمِيرِ! يَا مُنَفِّسُ [مُنَفِّساً] عَنِ الْمَكْرُوبِينَ! يَا مُفَرِّجُ [مُفَرِّجاً] عَنِ الْمَغْمُومِينَ! يَا رَاحِمَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ! يَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ! يَا مَنْ لَا يَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِيرِ! صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا».
و به جای کذا و کذا حاجت خود را بخواه.
(بحارالأنوار، ج95، ص196به نقل از دعوات راوندی)
🔔 توصیه می شود که این دعای بسیار شریف را برای فرج مولایمان، حضرت صاحب الزّمان علیه السلام بخوانیم.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
#عرش_بر_زمین_افتاد
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیزِ فاطمه از اسب واژگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
😭😭😭
🔹️ شعر: آقامحمّد شیخا متخلّص به مقبل اصفهانی (درگذشته ۱۱۵۷ ق)
ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ
از اسب واژگون شدی اما بلند شو
خورشید خاک خورده ی صحرا بلند شو
گیرم که شمر روی تن تو نشسته است
بر هم بزن قواعد و از جا بلند شو
باجسم چاک چاک مزن چنگ روی خاک
تنها امید خیمه ی زن ها بلند شو
دارند می زنند به تو پیر مرد ها
از دست شان بگیر عصا را بلند شو
تا اسب ها به روی تنت تاختند ،شمر
با ریشخند گفت :که حالا بلند شو!
"از آب هم مضایقه کردند کوفیان"
ای تشنه ی مقطع الاعضا بلند شو
مادر رسیده آبرویش را بخر حسین
یک یاعلی بگو و ازین جا بلند شو
این خاک ها مناسب این خواب ناز نیست
آتش گرفته خیمه ات آقا! بلند شو!...
😭😭😭😭😭😭
تسلیت امام زمانم که میبینی لحظات شهادت جدت حسین (ع) را
#وای_حسین_کشته_شد
😭😭😭😭
●➼┅═❧═┅┅───┄
#تسلیت_امام_زمانم💔
یکی از شنیعترین کارهای سپاه یزید در کربلا، که حاکی از عمق کینهتوزی و دشمنی آنان با امام بود، اسب تازاندن بر بدن مطهر امام حسین (علیهالسّلام) بود.😭😭
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
●➼┅═❧═┅┅───┄
و اینک #عاشورا
مردی کنار #قتلگاه، سالهاست صبح و شب خون گریه میکند
و در انتظار ٣١٣ علمدار که عباس وار یاریَش کنند تا ندا دهد:
الا یا اهل العالم، إنَّ جدّی الحسین قَتلوه عطشانا😭😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
●➼┅═❧═┅┅───┄
🏴🏴🏴
🍃 *ساکنین عرش، عرش را سیاه پوش كردند، عرشيان بر مصیبت حسین ناله میزنند.*
🍀 همه حور العین برای عزای حسين فراخوانده شدهاند، عزادار حسين اند، برای حسین خون گريه كنيد،
◾🍃 همه عالم میگريد جماد، نبات اشك میريزد، گفته شده ماهیان دریا بر مصیبت حسین گريه میكنند. در زمین زلزله شده و آسمان تيره گشته، از عرش تا فرش همه عزادار اند. از عرش تا فرش صدای ناله میآید. *صدای استغاثه میآید*
◾ ما در کدام مجلس شركت میكنيم؟ مجلس پیامبر صلیاللهعلیهوآله؟ یا مجلسی که فاطمه سلاماللهعلیها برگزار کرده؟ یا مجلسی که علی علیهالسلام برگزار میکند؟ یا مجلسی که امام حسن علیهالسلام برگزار میکند؟
◾ *يا مجلسی كه صاحب عزای اصلی عالم برگزار كرده است.*
✨ *آجرك الله بقية الله*
Shame Ghariban Ast 128 (MusicTarin).mp3
7.98M
امشب به صحرا بی کفن
جسم شهیدان است...🥀
شام غریبان است...
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
⬛️🕯⬛️🕯⬛️🕯⬛️