eitaa logo
راه زلفا
70 دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
11هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
• • • 🏴 [ ] [ {سݪام‌الله‌عݪیہا} ] ره گشایید ڪہ ظرف عسݪے مےآید عاشق و تشنہ‌ۍ خیراݪعمݪے مےآید پسر ڪوچڪ شیـر جمـݪے مےآید نـوه‌ۍ حیـدر ڪـرار عݪـے مےآیـد...! ♥️ 🚩
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ حکمت های حسینی (۶)
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ حکمت های حسینی (۷)
عطر تو باز در همه شهر می‌وزد تا گرد پرچم تو بیایند خوب و بد فهمیده‌ایم از همه اقوال مُستند هر جا گره به کار بیفتد تویی مدد ما ملت امام حسینیم تا ابد
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ حکمت های حسینی (۸)
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ حکمت های حسینی (۹)
هیچ‌کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی‌کسی من تک و تنها مانده... بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده. 🖤
سلام بر خط خط سلام هایت در زیارت ناحیه مقدسه؛ سلام بر اشک چشمانت که این‌ شب ها خونین شده؛! سلام‌ بر قلب تنها و صبورت؛درست مثل عمه جانتان زینب س...... 🚩
مسئول ڪاروان شهدا بود؛ مے‌گفت : پیڪر شهدا رو واسه تشییع مے‌بردن، نزدیڪ خرم آباد دیدم جلو یڪے از تریلےها شلوغ شده..! اومدم جلو دیدم یه دختر 14 ، 15 ساله جلو تریلے دراز ڪشیده..! گفتم : چے شده ؟!! گفتن: هیچے این دختره اسم باباشو رو این تابوت ها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیذارم رد بشید ... بهش گفتم: صبر ڪن دو روز دیگه می‌رسه تهران معراج شهدا ، بعد برمیگردوننشون ... گفت : نه من حالیم نمیشه، من به دنیا نیومده بودم بابام شهید شده، باید بابامو ببینم... تابوت ها رو گذاشتم زمین، پرچمو باز ڪردم یه ڪفن ڪوچک درآوردم ... سه چهار تا تیڪه استخوان دادم بهش؛ هی میمالید به چشماش، هے مے‌گفت : بابا ، بابا ، بابا ... 😭 دیدم این دختر داره جون میده؛ گفتم : دیگه بسه عزیزم بذار برسونیم ... گفت : تو رو خدا بذار یه خواهش بڪنم ؟ گفتم : بگو ... ؟ گفت: حالا ڪه میخواید ببرید، به من بگید استخوان دست بابام ڪدومه ؟!!! همه مات و مبهوت مونده بودن ڪه میخواد چیڪار ڪنه این دختر !!! اما ... ڪاری ڪرد ڪه زمین و زمانو به لرزه درآورد ...😭 استخوان دست باباشو دادم دستش؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و استخوان دست باباش را میکشید روی سرش می گفت : "آرزو داشتم یه روز بابام دست بڪشه رو سرم" 😭 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 شما بگید ما چقدر به شهدامون مدیونیم ؟؟؟!!!😭😭😭شهداااا 🚩
2ImYZ_-1599687590452.m4a
زمان: حجم: 1.12M
ان شاء الله با ظهور صاحب الزمان🖤 کنار نایبش ولی دوران ما بزنیم گردن این نامردان 😡 🎤 مداحی حسین موسوی در مورد اهانت نشریه فرانسوی به پیامبر(ص) (ص) را_دوست_دارم 🚩
. 🥀 به عمه گفت ؛ گمانم پدر نمی داند ...! به گریه گفت؛ عزیزم! چرا...خبر دارد! از آنچه بر تو گذشته است کربلا تا شام تنش جدا و هم جدا خبر دارد ... . یک زن و قافله و خنده نامحرم ها بر اسیـران گرفتـار، خدا رحـم کند 🥀 🚩
باید این ساعت از شب در حال پیاده‌روی...حوالی عمودهای ۵۰۰ تا ۶۰۰ می بودیم...به وقت هرسال.... شب‌ها پیاده‌روی اش فرق دارد...همه اش سکوت است و آرامش...آن شلوغی روزها را ندارد...گاهی هم پیش می‌آید که برق قطع شود...تو باشی و مسیرِ بهشت و آسمانی که ستاره‌هایش در آن سیاهی زیباتر دیده می شوند...جلوتر میروی و می بینی موکب داری شمع هایی را به زیبایی به عشق امامش روشن می کند...آرام آرام میروی و در سکوت از خنکای هوای مسیرِ بهشت لذت می‌بَری... آه از دوری...یا حسین جانم..😔