eitaa logo
راه زلفا
73 دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
9.2هزار ویدیو
51 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 🏴امام حسین علیه السلام فرمودند: مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💔 تا بوسه بر گلوی تو دادم صدا زدی خواهر ببوس، حنجر من نیست ماندنی انگشترت که رفت خودم با خبر شدم از این به بعد زیور من نیست ماندنی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - سه روزی که بر اهلبیت علیهم السلام خیلی سخت گذشت - استاد رفیعی.mp3
799.9K
🏴 ♨️سه روزی که بر اهلبیت علیهم السلام خیلی سخت گذشت... 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🥀 🔹امام رضا علیه السلام: ▪️هر که روز روز سوگواری و اندوه و گریه اش باشد،خداوند عزّوجلّ روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار دهد 📚میزان الحکمه جلد7 صفحه 410 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - بلند بالا سر - استاد عالی.mp3
1.03M
🏴 ♨️بلند بالا سر 👌 بسیار شنیدنی 🎤 🎤حجت الاسلام # ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
خورشید گلوی تاک را می بوسید پیراهن چاک چاک را می بوسید انگشتر عشق را به غارت بردند انگشت بریده خاک را می بوسید...!! السَّلامُ عَلیْڪ یااَباعَبدِاللهِ الْحُسینِ الْمَظلوُم ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شب، راه می‌روی و جا به جای مسیر، از زمین‌های شورزار که امید حاصل ندارند خارها را برمی‌داری. تاریخ، اینجای شب «روضهٔ فرار» خوانده. ولی تو راه را برای فرار هموار نکردی، هنوز چشم به راه رسیدن پرچمدارانی از آن طرف تاریخ بودی.بگو راه را برای آمدنِ کدام لشکر از کدام طرف صحرا هموار می‌کنی؟ هر خار که از زمین برداشتی، حسرتِ ریشه‌دارِ دیر رسیدن را در سینهٔ جوانمردهای بعد از تو کاشته. آن راه که تو هموار کردی، برای آمدن بود برای رسیدن بود، نه برای دیر شدن و فرار کردن زنانِ کودک‌درآغوش‌گرفته، دختران‌شعله‌به‌پیرهن‌گرفته. بعد از تو فوج‌فوج مردهای تنومد، مسیرهای بی‌خار صحرا را آمدند و روضهٔ دیر رسیدن خواندند. بعد دیدند تو تا آخرین ثانیه‌های شب، آمادهٔ آمدنشان بودی. با اینکه خوب می‌دانستی نمی‌رسند، زمین را فراهمِ بودنشان کردی. گرداگرد تو شورزار‌هایی بودند که هیچ‌وقت حاصلخیز نمی‌شدند، تو به کدام امید بوته‌خارها را می‌چیدی؟ تاریخ تا آخر، روضهٔ خارها را نگفته. تو در امشب خارهای صحرا را می‌چیدی که فردا در اوج بی‌آبی، هفتاد و دو بذر بکاری. بعد از تو صحرا حاصلخیز شد. یاران تو که در خاک رفتند، حالا درخت‌هایی شده‌اند که همه را زیر سایه گرفته‌اند. بعدها که رسیدیم فهمیدیم تو آن خارهای هرز را برای امروز از زمین در آورده بودی.