eitaa logo
راه زلفا
72 دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
9.1هزار ویدیو
51 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ داریوش ارجمند: آقای رئیسی در مقابل ظلم و ستم «گردن کلفت» بود پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون در مراسم یادبود خادم فرهنگ شهید آیت الله رئیسی: 🔹 برخی ها چنین مقام هایی را بر نمی تابند استخوان می ترکانند گنده می شوند و باد می کنند. 🔹 آقای رئیسی مدام در برابر خداوند و مردم و عدالت متواضع و کوچک می شد.
18.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️افخمی: شهید رئیسی عاقبت به خیر شد کارگردان سینما: 🔹آقای رئیسی و همراهانشان صاف و ساده بودند. سیاست‌های اقتصادی‌شان جای انتقاد زیادی داشت. اما آقای رئیسی را نمی‌شد سرزنش کرد ظاهر و باطن زیبایی داشتند. خدا برایش عاقبت خیر ترسیم کرده بود. 🔹سن ۶۳ سالگی اوج پختگی و اوج توانایی روحی و جسمی است. هر انسانی بنا به قانون طبیعت شروع به افت کردن می‌کند از دست دادن توانایی جسمی و ذهنی‌اش. 🔹در این ۳۰ سال متداول بود یکی از بعد دیگری با محبوبیت زیاد می‌آمدند اما به صورت بی‌اعتنایی و یا مخالفت مردم با سیاست‌هایشان سمتشان را ترک کردند و رفتند و خوشنامی برای خود نگذاشتند. بهترین عاقبت برای رئیسی اتفاق افتاد.
🔴خطاهایی که سالهای قبل کرده‌ایم اینبار دیگر به ظاهر افراد و تعاریف دیگران رای نمی‌دهیم اینکه ریش دارد، اینکه ادعای انقلابی بودن دارد، اینکه مرگ بر آمریکا می‌گوید اینکه اطرافیان به او شهید زنده می‌گویند، اینکه منتسب به حزب ماست ، اینکه این آدم رای بیاورد کار ما درست می‌شود، تمام این معامله‌ها را کنار میگذاریم و در راهبردها شاخصه‌های انقلابی‌گری را جستجو می‌کنیم . راهبردهایی که بوی ترس و سازش و تساهل و تسامح می‌دهد به درد دولت اسلامی نمیخورد. خواهران و برادران اینبار باید برای تمدن اسلامی، دولت اسلامی را بسازیم. ما در قبال تاریخ شیعه پاسخگو خواهیم بود. خودتان تفاوت‌های متربیان مکتب اسلام و لیبرالیسم را در این سالهای اخیر انقلاب دیده‌اید.
چقدر این خاطره از شهید مطهری این روزها خواندنی است ... من یک درس شخصی را برای شما می‌‌گویم. در سال ۱۳۲۵ که مرحوم آقا سید ابوالحسن فوت کرد و آقای بروجردی مرجع شد، من در فاصله چند روز گفتم تمام مشکلات من در باب «خلافت» حل شد، یعنی گذشته را در پرتو حال شناختم. آقای آقا سید ابوالحسن «مرجع کل فی الکل» بود و من حدود هشت سال بود که در قم بودم و افراد زیادی را می‌شناختم که آدم‌های خوبی بودند. در آن چند روز یک‌مرتبه می‌خواست یک قدرت بزرگ روحانی از مقامی به مقام دیگر منتقل شود، یک امتحان بسیار بزرگ. من یک‌مرتبه دیدم مثل اینکه حوزه قم زیرورو شد. یک حالت هول عجیبی به افراد افتاد! حال، هرکسی گرایشی به یک آقا داشت. در راه گرایش به این آقا و کوبیدن بقیه آقایان، همه چیز فراموش شده بود. مثل اینکه موقتاً همه، همه چیز را فراموش کرده بودند. یک حالت جنون‌آمیزی به وجود آمده بود. این آن را تعدیل می‏‌کرد و آن یکی را تفسیق، و دیگری به عکس. گفتم سبحان الله! بشر چه موجودی است! پس اگر روزی پیغمبری بخواهد بمیرد و یک خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، می‏‌بیند آن عادل‌ترینِ عادل‌ها تبدیل می‌‏شود به فاسق‌ترین فاسق‌ها. از امتحان‌هایی که در زمان حاضر برای بشر پیش می‌‏آید، انسان می‌‏تواند طبیعت بشر در گذشته را بفهمد، که می‌فهمد. همین ماها هم اگر بودیم از همین کارها می‌کردیم. چیز عجیبی نیست که انسان فکر می‌کند آدم‌های خیلی استثنایی آمدند خلافت علی علیه السلام را غصب کردند. نه، اگر ماها هم بودیم همین کارها را می‌کردیم. منبع: فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۸۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚🌸 🍃صبحت بخیر ای غزل ناب دفترم ای اولین سروده و ای شعر آخرم 🍃صبحی که یادتو در آن شکفته شد گویا تلنگری زده بر صبح محشرم تعجیل درظهورش ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قبل از انتخابات وعده دادم که در صورت حضور در مجلس، برای مساله شفافیت منتظر قانون و... نمی مانم و داوطلبانه گزارشهای روزمره ای از جلسات مجلس را در فضای مجازی منتشر خواهم کرد تا در همین حد هم که شده دایره شفافیت را گسترش دهم. الوعده وفا. اولین گزارش شفاف از اولین روز کاری مجلس دوازدهم صبح حدود ساعت 8 به مجلس رسیدم. استثنائا چون روز افتتاحیه بود و سران لشگری و کشوری میهمان مجلس بودند، امکان پارک ماشین داخل مجلس وجود نداشت و ماشین را در یکی از خیابانهای اطراف پارک کردم. وارد صحن شدم. طبق قرعه کشی، نماینده سمت چپم آقای دوستعلی از کرمان است که از قدیم او را می شناسم و بسیار سلیم النفس است و نفر سمت راستی ام هم آقای هاشمی از میناب است؛ مثل بقیه مردم جنوب، خونگرم. بعد از پخش سرود ملی و قرائت قرآن. هیات رییسه سنی مجلس کار را شروع کردند و به صورت دسته جمعی سوگندنامه را قرائت کردیم. حس عجیبی بود؛ احساس سنگینی مسئولیت و یک نوع غم پنهان. اواسط مراسم، کلیپی از آقای رییسی پخش شد که حال خیلی از نمایندگان را دگرگون کرد. هنوز بغضش رهایم نمی کند و امروز هم با دیدن تصاویر و صندلی خالی رییس جمهور، چند دقیقه ای بهم ریختم. مصداق آدم دلسوزی بود که دیدنش به آدم انرژی مثبت میداد. دائم تصور میکردم که امروز باید جلوی چشمانمان می بود ولی افسوس، خدا رحمتش کند... اما یکی از اتفاقات بد جلسه وقتی بود که در حین سخنرانی آقای مخبر، تعدادی از نمایندگان در صحن راه می رفتند تا برای انتخابات هیات رییسه که سه شنبه برگزار می شود با هم لابی کنند، عملا نظم جلسه بهم ریخته بود. انگار نه انگار که جلسه افتتاحیه مجلس است و میهمانان خارجی هم دارند این وضعیت را می بینند. بعد از مراسم افتتاحیه، با بقیه نمایندگان به سمت حرم امام خمینی (ره) حرکت کردیم. وقتی راننده میخواست وارد محوطه حرم شود، با یکی از افراد گفت: ثابتی! فقط تو با دنا پلاس نیامدی! خنده ام گرفت، گفتم من که ماشین را انتخاب نکردم! (ماشین ما پرشیا بود) ضمنا بقیه که در همین ماشین هستند هم نماینده هستند! وارد حرم شدیم و نماز ظهر و عصر را به امامت حاج سید حسن خمینی خواندیم. بعضی نمایندگان از معماری اشرافی حرم انتقاد می کردند و من هم هیچوقت نفهمیدم کدام عقل سلیمی به این نتیجه رسید که امام مستضعفان را با ساخت چنین حرمی در غربت محصور کند؟ موقع خروج، تولیت حرم یکی یکی با نمایندگان خوش وبش می کرد و من هم با ایشان سلام و علیک نسبتا گرمی کردم و بعد هم حرکت کردیم به سمت مجلس. موقع نهار، دکتر پزشکیان را دیدم. گفتم می دانید که به لحاظ سیاسی اختلاف داریم و به شما هم رای نمی دهم اما از اعلام کاندیداتوری تان برای انتخابات ریاست جمهوری خوشحال شدم. چون اولا به رقابت واقعی در انتخابات کمک می کند و ثانیا هر کاری که باعث افزایش مشارکت شود، ارزشمند است. ضمنا تا امروز خیلی درباره لاکچری بودن رستوران و غذاهای مجلس شنیده بودم اما واقعا اینطور نبود. نمی گویم خیلی ساده بود اما اصلا خبری از سلف سرویس و... نبود. بلافاصله بعد از نهار، جلسات شعب در محل کمیسیون ها برگزار شد. طبق آیین نامه داخلی مجلس، تا قبل از مشخص شدن کمیسیونها، نمایندگان باید داخل شعبه های 15 گانه بحث های مقدماتی مثل اعتبارنامه ها و... را انجام دهند. من هم به پیشنهاد یکی از نمایندگان با تجربه، برای ریاست کمیسیون تحقیق شعبه 7 کاندیدا شدم که با لطف دیگر اعضای شعبه رای آوردم. کارکرد این کمیسیون برای زمانی است که اگر اعتبارنامه ای محل اختلاف شود، باید همراه با دیگر روسای کمیسیون تحقیق شعبه های دیگر درباره آن اعتبارنامه بررسی لازم را انجام دهیم. بعد از این جلسه یکی از نامزدهای ریاست مجلس تماس گرفت و دعوت کرد برای گفتگو به دفترش بروم. من هم صادقانه در حضور خودش استدلال کردم که چرا به ایشان رای نخواهم داد. بعد از این جلسه هم مجددا به صحن رفتیم تا در جلسه فراکسیون انقلاب اسلامی (فراکسیون اکثریت) شرکت کنیم. اما اتفاقات تلخ و عجیب و غریبی افتاد. موقع رای گیری درباره یکی از مهمترین موضوعاتی که سمت و سوی جلسه را عوض می کرد خیلی از نمایندگان به خاطر مشکل فنی نتوانستند رای بدهند و بعد هم بعضی طرفداران آقای قالیباف بلافاصله جلسه را ترک کردند تا جلسه از رسمیت بیفتد. کاری که اخلاقا درست نبود. همین باعث شد تا جلسه ناتمام بماند و برداشت خیلی از نمایندگان این بود که انگار این یک سناریوی برنامه ریزی شده بوده است. آن هم درست در همان روزی که رهبر انقلاب در پیام افتتاحیه برای مجلس تاکید کردند که آرامش و وحدت داشته باشید و تقوا را رعایت کنید! بعد از جلسه نیز به یک جلسه دیگر در خارج از مجلس رفتم و تازه الان به منزل رسیدم. ساعت حدود ۳ نصف شب است و جلسه بعدی ساعت ۶ صبح شروع می شود، چشمهایم را به زور نگه داشته ام تا این چند خط را بنویسم... @Sabeti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا