✨ ﷽✨
مداح علی ، خدا بُود در #قرآن
مدحش به لسان خلق ممکن نیست
❣️#فقط_به_عشق_علی_علیه_السلام
📚#خطبه_غدیر (۵)
مردم ، علی (ع) و آل علی (ع) مشعل نورند
بی نور علی (ع) مردم عالم همه کورند
ما غیر علی (ع) در دو جهان یار نداریم
داریم علی (ع) را به کسی کار نداریم
غلامرضا سازگار
#فقط_حیدر_امیرالمؤمنین_است
══💝══════ ✾ ✾ ✾
وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرين...
هم #منافقینِ صفّین و نَهروان نابود شدند،
هم منافقینِ #مـرصاد و #فـروغ_جاویدان!
#شیاطین_انس
#سالگرد_عملیات_مرصاد
.
#بسم_رب_الشهدا
سالگرد #مرصاد است و همه بیاد صیاد
و باز به شکل خسته کننده ای کسی می آید و
چند کلام از بدی #منافقین میگوید و چند کلام
هم از تاکتیک های صیاد برای تارو مار کردنشان
و بعد هم خلاص
نه برادرم ، نه خواهرم
نشناخته ایم بخدا
نه مرصاد را
نه صیاد را
که اگر میشناختیم،
این نبود امروز حال و روزمان
این نبود دور شدن هایمان از آن همه آرمان
این نبود بی تفاوتی هایمان
این نبود نگاه مان به زمین و فراموشی آسمان
اگر شناخته بودیم صیاد و مرصاد را
رای مان با شام شبی و روغن چربی و
وعده ی پوچی عوض نمیشد
و چنین بی تفاوت از کنار چهار زِبَر ها
رد نمیشدیم.
میان کمین ها چنین مردد نمیشدیم
به آرمان هایمان چنین بی میل و سرد نمیشدیم
اینگونه اسیر مدیران ِ بد عملکرد نمیشدیم
مثل شکست خوردگانِ بی برو برگرد نمیشدیم.
اگر شناخته بودیم صیاد و مرصاد را
چنین اسیر تزویر نمیشدیم
«به نام تدبیر ، چنین تحقیر نمیشدیم»
گم در پیچ و تاب مسیر نمیشدیم
این قدر بی تفاوت به قصور و تقصیر نمیشدیم
ترسو به لحظات خطیر نمیشدیم
چنین محتاجِ نان شب و فقیر نمیشدیم
برای اندکی زندگی
چنین اسیر و پاگیر نمیشدیم
و اینگونه
روبروی هم صف نمیکِشیدیم و
چنین دچار تغییر نمیشدیم
اگر شناخته بودیم صیاد و مرصاد را
امروز منافق تر از مسعود و مریم به ما
نزدیک نمیشد
قوام زندگی هایمان چنین به مو نمیرسید،
باریک نمیشد
آن مدیر تازه از راه رسیده
بر سر سفره ی انقلاب شریک نمیشد
خجالت آور است ولی
با وجود این همه فقیر،
مدیر این مملکت سوار ماشین شیک نمیشد
آخ که چه قدر جایت خالیست فرمانده
کاش بودی صیاد
وکاش مرصاد دیگری به راه می انداختی،
«نه در غرب ایران، که در قلب ایران »
نه علیه منافقین ضد خلق
علیه منافقین داخلیِ عاشقِ زرق و برق
کاش بودی صیاد
و کاش زمان متوقف میشد
یکجایی لابلای مرصاد.
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رژه منافقین از مهران تا تهران
مهران تا تهران در سه روز آرزوی منافقین بود که با عملیات مرصاد به کابوس تبدیل شد.
.
قسم به مسعود، قسم به مریم،
بهشان قبولانده بودند،
در صورتی که اسیر شوید
بدترین شکنجهها را بهکار میبرند
تا ازتان حرف بکشند. حتی اگر هم کشته شوید،
از روی چهره و اثر انگشت، خانوادهتان را
شناسایی میکنند و از آنها انتقام میگیرند!
آخرین روزهای تیر ماه 67، با بمباران شیمیایی
منطقه توسط هواپیماهای عراقی و فرمان صدام،
عملیات "فروغ جاویدان" از سوی منافقین در
غرب کشور آغاز شد.
شهرهای سرپل ذهاب و کرند غرب را بهزیر
چکمههای نجس خود کشیدند و مغرور و
سرمست، اسلامآباد غرب را هم به اشغال
درآوردند.
مقابلهی مردمی که آغاز شد،
به خانهها و کوچهها پناه بردند.
با حضور نیروهای بسیجی ایرانی،
هراس تمام وجودشان را گرفت.
و ... همان کاری را کردند که رهبرانشان
القاء کرده بودند:
اگر اسیر شوید ...
و اگر هم جنازهتان سالم بماند ...
دخترکان 18 – 20 ساله که هیچی از جنگ و
نظامیگری نمیدانستند و فکر میکردند با
نفربرهای صدام، تختهگاز تا خود تهران خواهند
رفت و 3 روزه ایران را فتح میکنند،
در بنبست هویتی و وجودی قرار گرفتند.
یکییکی نارنجک را از جیب درآورده،
برای اینکه هم چهرهشان متلاشی شود
و هم اثر انگشتشان از بین برود،
نارنجک را در مشت،
جلوی صورت گرفته، فریاد زدند:
"قسم به مسعود، قسم به مریم،
تسلیم ننگ است ..."
و نارنجک جلوی صورتشان منفجر شد.
و از شهادتین و مسلمانی هیچ بهگوش نرسید،
مگر قسم به مسعود و مریم!
📕 نامزد خوشگل من
نوشته: حمید داودآبادی
چاپ: نشر شهید کاظمی