📷 #عکس_روز | #دوکوهه
📍دوکوهه !
آیا جز اصحاب سیدالشهداء
كسی را میشناسی كه بهتر از
شهدای ما خدا را عبادت كرده باشد؟
تو چه كردهای كه سزاوار گشتهای
که سجدهگاه یاران خمینی باشی؟!
#شهید_آوینی🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
❀ ﴾﷽﴿ ❀
برخیزکه مهر عالم افروز
با شوق زبام شب دمیده
بشکفته به ناز بار دیگر
در باغ سحر گل سپیده
شب رفت، دوباره شد هویدا
پیک سحر ازدل سیاهی
آمیخته عطر سبزه و گل
با عطر نسیم صبحگاهی
🔻 #امام_صادق(ع):
🔅 جوانان را درياب، زيرا كه آنان سريع تر به كارهاى خير روى مى آورند.
🗓 سه شنبه
۲۸ بهمن ۱۳۹۹
۴ رجب ۱۴۴۲
۱۶ فوریه ۲۰۲۱
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
4.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎐 #مرد_میدان l #حاج_قاسم
🎥 خاطره شهید حاج قاسم سلیمانی از توسل به امامین عسکریین در جمع رزمندگان حزب الله:
🔺در مقطعی به نقطه یاس و ناامیدی رسیدیم. آمدیم به سامراء به جلسه با حاج حامد و به زیارت امامین عسگریین رفتیم، در حرم بسته بود و من پشت در نماز خواندم و شروع به التماس کردم و گفتم شما هستید و وضع ما اینگونه است؟!
و آنها راه گشودند...
🔺گاهی انسان را شیطان وسوسه می کند و یا عراقی ها به ما می گفتند مشکلی نیست بروید از آمریکا کمک بخواهید آنها کمک می کنند.
🔺من به نفس خودم رجوع کردم و گفتم الله سبحانه و تعالی قدرتش بیشتر است یا آمریکا؟!
تمام این کره خاکی در مقابل تمام مخلوقات خدا و کرات و منظومه های دیگر ذره ای بیش نیست...!
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🌟 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻 در نزدیکی «چالاب» جبههای در برابر دشمن ایجاد کرده بودیم؛ هلیکوپترهای عراقی به منطقه حمله کردند با «کالیبر۵۰» به سمت آنها شلیک میکردیم؛ شهید سابوته از «گنبد پیرمحمد» سوار ماشین شده بود تا خود را به منطقه برساند، سنگهای چالاب بسیار تیز و برنده و زمین پر از خار بود؛ به عدنان گفتم «پس کفشهایت کو؟ چگونه میخواهی روی این سنگها و خارها راه بروی» او گفت «کفش میخواهم چه کار، خارها نرم هستند.»
🌷 شهید عدنان اکثراً با پای برهنه بود؛ به همین دلیل سردار طباطبایی و بقیه همرزمانش او را عاشق پابرهنه نامیدند.
📍گاهی شبها برای غافلگیری دشمن مجبور بودیم با قاطر برویم؛ بیشتر مسیر را رفته بودیم در حالی که شهید سابوته کفشهایش را در پایگاه جا گذاشته بود.
🔹 اواخر تیرماه سال ۱۳۶۱، عراق از مهران عقبنشینی کرده بود؛ به همراه چند تن از نیروهای بسیج عشایر، رزمندگان و عدنان در حال تعقیب و گریز بودیم؛ به دلیل پیادهروی زیاد در پستی و بلندیها، برای شناسایی و گشتزنی، کفشهایم پاره شد و قابل پوشیدن نبود؛ برای اینکه بتوانم بقیه مسیر را بروم، پارچهای به پاهایم بستم؛ عدنان با دیدن این وضعیت کفشهایش را در آورد و به من داد و خودش ۱۲ کیلومتر در خار و خاشاک و زمین داغ، با پای برهنه مسیر را ادامه داد.
🔅 زمانی که به جاده رسیدیم به او گفتم «نگاه کن پاهایت خون میآید» او با بیتفاوتی گفت «من دوست دارم با پایی برهنه عراقیها را بیرون کنم...»
#شهید_عدنان_سابوته🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم | #راهیان_نور
⭕️ افتتاح پُل بدون تشریفات معمول
کجایند مردان بی ادعا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📙 #معرفی_کتاب | #کتب_شهدایی
📍مروری بر زندگی و شهادت حاج عماد مغنیه(حاج رضوان) اثرگذارترین فرمانده حزب الله لبنان
📖 فرمانده در سایه
✍🏼 نویسنده: وحید خضاب
📚 انتشارات شهید کاظمی- چاپ دوم
📲 ارسال "فرمانده در سایه" به سامانه 3000141441
📞 مرکز پخش 02537840844
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#عکس_روز | #قاب_ماندگار
➖ یاد مردان خطر کرده بخیر ...
🔻 تصویری از رزمنده دلاور
«علیاکبر مقدسی»
🔅 از رزمندگان دامغان در عملیات والفجر هشت درحالیکه آرپیجی ضدنفر به او اصابت کرده ولی عمل نکرده است !! و همرزمانش او را در همان وضعیت به عقب انتقال میدهند.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#روایت_شهدا | #روایتگری
🔻 آمدیم نبودید، وعده دیدار بهشت
💬 یکی از فرماندهان جنگ روایت میکند: خدا رحمت کند «حاج عبدالله ضابط» را. برایم تعریف میکرد خیلی دلم میخواست سید مرتضی آوینی را ببینم. یک روز به رفقایش گفتم، جور کنید تا ما سیدمرتضی را ببینیم، خلاصه نشد. بالاخره آقا سید مرتضی آوینی توی فکه روی مین رفت و به آسمونها پر کشید.
🔅 تا اینکه یک وقتی آمدیم در منطقه جنگی با کاروانهای راهیان نور. شب در آنجا ماندیم. در خواب، شهید آوینی را دیدم و درد و دلهایم را با او کردم؛ گفتم آقا سید، خیلی دلم میخواست تا وقتی زنده هستی بیایم و ببینمت، اما توفیق نشد. سید به من گفت "ناراحت نباش فردا ساعت ۸ صبح بیا سر پل کرخه منتظرت هستم". صبح از خواب بیدار شدم. منِ بیچاره که هنوز زنده بودن شهید را شک داشتم، گفتم: این چه خوابی بود، او که خیلی وقت است شهید شده است. گفتم حالا بروم ببینم چه میشه.
🔅 بلند شدم و سر قراری رفتم که با من گذاشته بود، اما با نیم ساعت تأخیر، ساعت ۸:۳۰. دیدم خبری از آوینی نیست. داشتم مطمئن میشدم که خواب و خیال است. سربازی که آن نزدیکیها در حال نگهبانی بود، نزدیک آمد و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم: بله، با یکی از رفقا قرار داشتیم.
🔅 گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهایش جوگندمی است. محاسنش هم اینجوری است. گفت: رفیقت آمد اینجا تا ساعت ۸ هم منتظرت شد نیامدی، بعد که خواست بره، به من گفت: کسی با این اسم و قیافه میآید اینجا، به او بگو آقا مرتضی آمد و خیلی منتظرت شد، نیامدی. کار داشت رفت اما روی پل برایت با انگشت چیزی نوشته، برو بخوان.
رفتم و دیدم خود آقا مرتضی نوشته:
آمدیم نبودید، وعدۀ ما بهشت!
📝 سید مرتضی آوینی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
❀ ﴾﷽﴿ ❀
یک قافله باز آمد از راه
بگرفته سریر نور، بر دوش
زیباست لطافت سحرگاه
در خاتمه ی شبی سیه پوش
🌸🍃 سلام، صبح زیباتون بخیر و نیکی
روزتون عالی
#امیرالمؤمنین عليه السلام:
🔅 مَن عَرَفَ خِداعَ الدُّنيا لَم يَغتَرَّ مِنها بِمُحالات الأَحلامِ
📍كسى كه فريبكارى دنيا را بشناسد، فريب رؤياهاى پوچ آن را نمى خورد
🗓 چهارشنبه
۲۹ بهمن ۱۳۹۹
۵ رجب ۱۴۴۲
۱۷ فوریه ۲۰۲۱
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 روایت تاریخی؛ تبریزیها نگذاشتند کشتار مردم قم فراموش شود
🔻 حضور مردم در بیستونهم بهمن سال ۱۳۵۶ ، شبیه کار امام سجّاد علیهالسلام و جناب زینب کبری بود که نگذاشتند حادثهی عاشورا فراموش بشود. تبریزیها در بیستونهم بهمن نگذاشتند این بار زمین بماند وَ الّا بنا بر این بود که کشتار قم و حضور مردم و همهچیز فراموش بشود امّا تبریزیها نگذاشتند. من فراموش نمیکنم آنروزها خبرهایی میآمد که دستگاه جبّار و طاغـوت شخصیّتهای برجستهی نظامی خودش را فرستاد تبریز برای اینکه جلوی حضور مردم را بگیرند امّا مردم بیستونهم بهمن را بهوجودآوردند؛ و تا امروز این روز زنده است.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#خاکریز_خاطرات | #روایتگری
🔻"در حالی که تعداد زیادی از بچههای گردانش زخمی و شهید شده بودند، زیر آن آتش ایستاد و شروع به سخنرانی کرد: امشب شب عاشورا است، حفظ انقلاب و این منطقه خون میخواهد و اگر نتوانیم این منطقه را حفظ کنیم دشمن تا جاده اندیشمک -اهواز پیش خواهد رفت.
🔅 با این سخنان حماسی حاج حسین، موجب شد بچههای گردان حضرت علی اصغر(ع) هم مردانه جنگیدند. شهید اسکندرلو در حال رجزخوانی بود که گلولهای گردن مبارکش را شکافت و به شهادت رسید. با رفتن حاج حسین کار گره خورد. حجم آتش و انبوه نیروهای دشمن موجب شد که از کنارهی جاده فکه بچهها عقب رفته و از پهلو به دشمن بزنند."
📝 حاج حسین اسکندرلو
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News