#Memoires_des_martyrs
🌟 Martyr Jalil Islami
🔻 Jalil a toujours souhaité qu'il disparaisse et que son corps ne revienne jamais. Pour cette raison, il a demandé à être envoyé en Afghanistan et au Liban pour combattre les ennemis de l'islam sur ces fronts, à être tué et à ne jamais rendre son corps. L'opération Badr en était à son stade le plus critique. Il y avait une guerre inégale, une contre le char. Les chars se sont avancés sans relâche et ont tiré.
🔅 Jalil s'est levé, a retiré certains des chars qu'il avait arrêtés avec un RPG, et l'ennemi s'est retiré. Lorsque la deuxième patrouille de chars a commencé, j'ai vu Jalil, qui se tenait sur le talus, ramper le long du talus. Il posa sa main sur son front et dit dhikr. Le sang coulait de ses doigts. Les réservoirs avaient atteint le fond du talus,Il n'y avait pas d'endroit où rester, tout le monde recula sauf Jalil, qui y resta pour toujours, car lui-même avait voulu y rester plusieurs années.
👇🏼 Join the Path of Light ➕
🆔 @Rahianenoor_News
#راهیان_نور_بین_الملل (فرانسوی)
#Erinnerungen_an_dieMärtyrer
🌟 Märtyrer Jalil Islami
🔻 Jalil wünschte sich immer, er würde verschwinden und sein Körper würde niemals zurückkehren. Aus diesem Grund sandte er nach Afghanistan und in den Libanon, um an diesen Fronten gegen die Feinde des Islam zu kämpfen, getötet zu werden und seinen Körper niemals zurückkehren zu lassen. Die Operation Badr befand sich in ihrer kritischsten Phase. Es fanden ungleiche Kämpfe statt, Körper gegen Panzer. Panzer traten vor und feuerten unerbittlich.
🔅 Jalil stand auf, stoppte einige der Panzer mit RPG, der Feind zog sich zurück. Ich sah Jalil, der auf der Böschung stand und die Böschung hinunterkrabbelte. Er legte seine Hand auf die Stirn und sagte: Blut floss aus seinen Fingern. Die Panzer hatten die Rückseite der Böschung erreicht. Es gab keinen Platz zum Verweilen. Alle zogen sich zurück, außer Jalil, der für immer dort blieb, wie er es sich mehrere Jahre lang gewünscht hatte.
👇🏼 Join the Path of Light ➕
🆔 @Rahianenoor_News
#راهیان_نور_بین_الملل ( آلمانی)
#Şehitlerin_Anıları
🌟 şehit Jalil Eslami
🔻 Jalil hep onun ortadan kaybolmasını ve vücudunun asla geri dönmemesini diledi. Bu yüzden Afganistan ve Lübnan'a gönderilmeyi bu cephelerde İslam düşmanlarıyla savaşmak, öldürülmek ve asla geri dönmemek için istedi. Bedir Operasyonu en kritik aşamasındaydı.Tanka karşı eşitsiz bir savaş vardı.Tanklar acımasızca öne çıktı ve ateşlendi.
🔅 Jalil ayağa kalktı, durdurduğu tankların bir kısmını RPG ile geri çekti ve düşman geri çekildi. İkinci tank devriyesi başladığında, setin üzerinde duran Celil'in setten aşağı doğru süründüğünü gördüm. Elini alnına koyup zikir dedi. Parmaklarından kan aktı.Tanklar setin arka tarafına ulaşmıştı, kalacak yer yoktu, orada sonsuza kadar kalan Celil dışında herkes geri çekildi, çünkü kendisi birkaç yıl orada kalmak istiyordu.
👇🏼 Join the Path of Light ➕
🆔 @Rahianenoor_News
#راهیان_نور_بین_الملل (ترکیه)
🔰 پوستر | #مناسبت_روز
🔅انفجار بمب در مراسم نماز جمعه تهران توسط عوامل حزب بعث
🔻باوجود تهدیدهای از پیش اعلامشده صدام، این نماز جمعه پرشورتر از همیشه برگزار شد و در جریان این انفجار، آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت، با روحیهای مثالزدنی پس از چند لحظه، خطبهها را باصلابت ادامه دادند.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #راهیان_نور | راهیان نور مجازی
🔻مستند راهیان نور دانش آموزی
🔅 قسمت اول - اروندکنار
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#دفاع_مقدس | #شهید
🔻 هر که با مرغ هوا دوست شـود
خوابـش آرام تریـن خواب جهان
خواهد بود...
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #روایتگری | #روایت_شهدا
🔻رمز موفقیت شهید زین الدین
🎙راوی : حاج #حسین_کاجی
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🎨 لوح | کاری از مرکز طراحان
💠 شهید مهدی باکری:
ای عاشقان اباعبدالله! بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند.
#شهید_مهدی_باکری❤️
📍۲۵ اسفند سالروز شهادت مهدی باکری
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 #ایام_ویژه | #مناسبت_روز
🔅 هدیه بهاری صدام ...
🔹کردنشینان حلبچه آماده جشن سال نو بودند که ناگهان بمبهای شیمیایی بر سرشان میریزد و حدود ۵۰۰۰ نفر از آنها را کشته و ۷۰۰۰ نفر را مصدوم میکند. صدام از پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات والفجر ۱۰ و آزادسازی بسیاری از مناطق کردنشین حلبچه و استقبال مردم از طلیعه سپاهیان نور انتقام گرفت.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📔 #بخوانید | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب:همیشه فرمانده
🔻خاطرات شهید محمد فرومندی
✍🏼نویسنده:محمود شمس ابادی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#عکس_روز | #مهدی_باکری
🔻 فرمانده !
این روزها عجیب
نیازمند نگاهت شدهایم
نگاهِ مردی که چشمهایش
خدا را منعکس میکنند ...
#فرمانده_جاویدالاثر_لشکر31عاشورا
#شهید_سرلشکر_مهدی_باکری🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#خاطرات_شهدا | #مناسبت_روز
🔻رستگاری در جزیره ....
🔅 پس از عملیات خیبر و شکست های متعددِ رزمندگان در مناطق مختلف عملیاتی، مباحثی بر سر نحوه اداره عملیات ها در میان یگانهای سپاه تهران و ستادکل سپاه ایجاد شد، در این راستا حاج کاظم از جمله فرماندهانی بود که برای ایجاد سهولت در فرماندهی جنگ و یک دستی در اداره عملیات ها، داوطلبانه از تمام مسئولیت های خود کناره گرفت و به فاصله مدت کوتاهی ، به صورت یک پاسدار بسیجی در عملیات بدر شرکت کرده و در خطمقدم نبرد (شرق رودخانهدجله) به تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ شربت شهادت را نوشید و پیکر مطهرش بعداز ۱۳ سال غربت به وطن بازگشت.
#شهید_سردار_حاجکاظم_نجفیرستگار
#فرمانده_لشکر10سیدالشهداء
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔸شهید مهدی باکری؛ شهرداری که پاکیزه پذیرفته شد
آذربایجان غربی- راهیان نور - امروز ۲۵ اسفندماه سالروز شهادت سردار مهدی باکری فرمانده لشکر عاشورا است. برای همین مروری بر زندگی و فعالیتهای این شهید خواهیم داشت.
🔍متن را در اینجا بخوانید
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
❀ ﴾﷽﴿ ❀
صبح آمد، دفتر این زندگى را باز کن
زیستن را با سلام تازه اى آغاز کن
روز تازه، فکر تازه، راه تازه پیش گیر
عاشقى را با کلام تازه اى آواز کن
سلام 🌸🍃
دلتون شاد و روزتون پر مهر باد...
#امام_كاظم عليه السلام:
🔻 إنَّ لِلّهِ عِبادا فِي الأرضِ يَسعَونَ في حَوائجِ النّاسِ هُمُ الآمِنونَ يَومَ القِيامَةِ؛
🔅 خداوند در زمين بندگانی دارد كه براى برآوردن نيازهای مردم میكوشند؛ اينان ايمنى يافتگان روز قيامت اند.
🗓 سه شنبه
۲۶ اسفند ۱۳۹۹
۲ شعبان ۱۴۴۲
۱۶ مارس ۲۰۲۱
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#معرفی کتاب | #کتاب_شهدایی
📔 آب هرگز نمی میرد
🌟 کتاب آب هرگز نمیمیرد خاطرات شهید میرزامحمد سلگی از فرماندهان لشکر ۳۲ انصارالحسین که با قلم حمید حسام به رشته تحریر درآمده است.
📍بخشی از یادداشت مقام معظم رهبری درباره این کتاب:
...در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترینها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شدهاند. بهمن ۹۵»
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#عکس_روز | #دفاع_مقدس
🔻 راهِ قدس ؛
مرد جنگ میخواهد
و مرد جنگ نیز کربلایی است
و کربلایی مَرد میدان عشق است
و از سختیها و مشقات و سرباختنها
و جان دادن ها نمیهراسد ...
🌟 کلام شهید آوینی
راه قدس از کربلا میگذرد.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
💌 #کلام_شهید | #پیام_شهیدان
✍🏼 همه حركتهاى ما بر مبناى عقيده و ايمان است. مى بينيم كه امام حسين(ع) در جنگ عقيدتى خويش شكست نخورد و اكنون راه حسين(ع) زنده است و امام حسين(ع) توانست براى هميشه عقيده خويش را زنده نگه دارد و گسترش دهد. اى خدا، تو مى دانى كه من براى هيچ چيز، جز عشق تو به جبهه نيامده ام. اى خدا، من شرمنده از خون شهدا هستم كه تا كنون زنده مانده ام. اى خدا، ياريم كن كه رهرو خون شهيدان باشم.
▪️فرماندهٔ گردان عمارلشگر۵نصر
#سردارشهید_علیاصغر_منفرد🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
#خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻 آرزوهای شهید تورجیزاده، کاش آرزوهایم مثل تو بود
🔅 داشتیم از آرزوهامون میگفتیم. محمدرضا گفت: آرزوی من اینه که... مکثی کرد و ادامه داد: "من دوست دارم زیاد برام فاتحه بخونن، زیاد باقیات الصالحات داشته باشم؛
➖ میخوام بعد از مرگم ، وضعم خیلی بهتر بشه؛ دوست دارم هر کاری میتونم برای مردم بکنم، حتی بعد از شهادت... "
به راستی که خداوند چه زیبا آرزوهای شهید محمدرضا تورجیزاده رو برآورده کرده؛ هم او دست مردم رو میگیره، و هم اکثر اوقات مزارش جزء شلوغترین مزارهای گلستان شهداست و مردم دارن براش فاتحه میخونن...
📍خاطره ای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجیزاده
📚منبع: کتاب یازهرا سلاماللهعلیها ، صفحه ۱۷۰
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 پوستر | #میلاد_امام_حسین(ع)
🔅 ولادت امام حسین (ع)
(۳ شعبان ۴ ق) – سرداران کربلا
🔻 شمایید راه راستتر و گواهان خانه فنا و شفیعان خانه بقا و رحمت پیوسته و نشانه انباشته و امانت نگاه داشته و درگاه حقّی که مردم به آن آزموده میشوند، آنکه بهسوی شما آمد نجات یافت و هرکه نیامد هلاک شد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
❀ ﴾﷽﴿ ❀
نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد
که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد
به مطربان صبوحی دهیم جامه چاک
بدین نوید که باد سحرگهی آورد
🍃 سلام
صبح زیباتون بخیر
روزتون پُر روزی 🍃
#امام_علی عليه السلام:
🔻 مَن حاسَبَ نفسَهُ وقَفَ على عُيوبِهِ، وأحاطَ بذُنوبِهِ، واسْتَقالَ الذُّنوبَ، وأصْلَحَ العُيوبَ؛
🔅 هر كه به محاسبه نفْس خود پردازد به عيبهايش آگاه شود و به گناهانش پى ببرد و گناهان را جبران كند و عيبها را برطرف سازد.
🗓 چهارشنبه
۲۷ اسفند ۱۳۹۹
۳ شعبان ۱۴۴۲
۱۷ مارس ۲۰۲۱
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
🔰 لوح | #میلاد_امام_حسین
🔻 این حسین(ع) کیست که عالم
همه دیوانهی اوست...
🔅 میلاد امام حسین علیه السلام و روز پاسدار بر همه عزیزان مبارک باد
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید| #غواصان
🔸روایتِ عبور غواصان از اروند...
🎙راوی: حاج حسین یکتا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📚 معرفی کتاب شهدایی
🔻 بی قرار
✂️مهدی آمده بود، اما بدون حامد. سمیه چشمش که به مهدی افتاد داغش تازه شد. گفت: «آقامهدی، شما باهم رفتید، پس چرا حالا تنها برگشتید؟!» این را گفت و دیگر ساکت شد. گریه امانش نمیداد. غیر از غم و اندوه و گریه، شرمندگی هم به چهرهٔ مهدی اضافه شد. او حرفی برای گفتن نداشت. سمیه، زبان گرفته بود و دردهای دلش را با گریه یکییکی میگفت؛ آنقدر که دیگر صدایش در نمیآمد. بعد هم همگی ساکت شدند و نشستند گوشهای.
بعد از یکیدو ساعت که مهدی کمکم شروع کرد به حرف زدن، سمیه پرسید:
«دردکشید؟!» مهدی گفت: «نه. به محض اینکه رسیدیم بالای سرش شهید شده بود.»
🔅 #بی_قرار
▪️#شهید_حامد_کوچک_زاده
📍۱۸۳ صفحه | ۱۰۰۰۰تومان
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
📚 Şehitler kitabının tanıtımı
🔻 Huzursuz
🌟 Mehdi gelmişti ama Hamed olmadan. Gözleri Mehdi'ye düşen Somayeh ateşliydi. "Ağamahdi birlikte gittiniz, öyleyse neden şimdi tek başınıza döndünüz?" Dedi. Bunu söyledi ve tekrar sustu. Ağlamayı durduramadı. Üzüntü ve ağlamanın yanı sıra Mehdi'nin yüzüne de utanç eklendi. Söyleyecek hiçbir şeyi yoktu. Birinin dili vardı ve yüreğinin acılarını tek tek anlattı; Öyle ki artık konuşamıyordu. Sonra hepsi sustular ve bir köşeye oturdular.
Mehdi konuşmaya başladığında bir iki saat sonra Somayeh sordu:
"Acı çektin mi?!" "Hayır" dedi Mehdi. "Biz varır varmaz başının üstünde şehit oldu."
👇🏼 Join the Path of Light ➕
🆔 @Rahianenoor_News
#راهیان_نور_بین_الملل (ترکیه)