قال ابوتراب:)♥️
صلوات بر پیامبر،
گناهان را بسان ریختن
آب بر آتش از بین می برد.😍
📗ثواب الاعمال،ص187
#مولودی
#میلاد_نور
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هرگز نمازت را ترک مکن
میلیون ها نفر زیر خاک بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست ؛
تا " سجده " کنند، فقط یک سجده
از پاهايی که نمی توانند تو را به ادای نماز ببرند، انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند..
قبرها، پر است از جوانانى که
میخواستند در پیری توبه کنند...
رسول الله صلےالله علیه وآله فرموده اند
نماز صبح : نور صورت
ظهر : بركت رزق
عصر : طاقت بدن
مغرب : فايده فرزند
عشاء : آرامش مي بخشد.
اذان ظهر به افق اهواز
12:00
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ای_از_کرامت_شهدا🕊⚘
▫️شاید شـهدا رفته باشند! ولی یادشان در کنار ما هست! شهدا اینقدر مهربانند که دست من و شما رو میگیرند و تو سفره پربرکت شهید و شهادت دعوت میکنند...💔
▫️کسی که خالصانه و با تمام وجود
بهشون متوسل بشه دست خالی بر نمیگرده😔👌
▫️اگر خواستهای داری! به شهدا متوسل شو! میبینی دیگر خواستهای نداری:)
#آیشهــــداءگاهےنگاهے💔😭
#روایت_حضور
#نقطه_رهایی🕊🥀
⚘ارواح طیبه شهدا صلوات
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
اکنون اذان مغرب به افق اهواز
التماس دعا
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
مــیـــلاد بــاســعــــادت
پــیــــامــبــــراڪرم﴿ﷺ﴾
برتماممسلمینجهانمبارڪ💐♥️
#مناسبتی
#میلاد_پیامبر_اکرم
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹🍃سلام بر ابراهیم 🍃🌹
🍃ما تو را دوست داریم🍃
"قسمتشصتوچهارم"
🔺راوی:جوادمجلسی
پائيز سال 1361 بود. بار ديگر به همراه ابراهيم عازم مناطق عملياتی شديم.
اينبار نَقل همه مجالس توســلهای ابراهيم به حضرت زهرا(س) بود. هر جا میرفتيم حرف از او بود!
خيلی از بچهها داستانهاوحماســه آفرينیهای او را در عملياتها تعريف میكردند.
همه آنها با توسل به حضرت صديقه طاهره(س) انجام شده بود.
به منطقه سومار رفتيم.
به هر سنگری سر میزديم از ابراهيم میخواستند كه برای آنها مداحی كند و از حضرت زهرا(س) بخواند.
شــب بود. ابراهيم در جمع بچههای يكی ازگردانها شروع به مداحی كرد.
صدای ابراهيم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود!
بعد از تمام شــدن مراســم، يكی دو نفر از رفقا با ابراهيمشــوخیكردند و صدايش را تقليدكردند.
بعد هم چيزهائی گفتند كه او خيلی ناراحت شد.
آن شــب قبل از خواب ابراهيم عصبانی بود وگفت: من مهم نيستم، اينها مجلس حضرت را شوخب گرفتند. برای همين ديگر مداحی نمیكنم!
هــر چه میگفتم: حرف بچهها را به دل نگير، آقا ابراهيم تو كار خودت را بكن، اما فايدهای نداشت. آخر شب برگشتيم مقر، دوباره قسم خورد كه: ديگر مداحی نمیكنم!
ساعت يک نيمه شب بود. خسته و كوفته خوابيدم.
قبل از اذان صبح احساس كردم كسی دستم را تكان میدهد. چشمانم را به سختی باز كردم. چهره نورانی ابراهيم بالایسرم بود. من را صدا زد و گفت:
پاشو، الان موقع اذانه.
من بلند شدم. با خودم گفتم: ای بابا انگار نميدونه خستگی يعنی چی!؟
البته میدانســتم كه او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بيدار میشود و مشغول نماز.
ابراهيم ديگر بچهها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا كرد.
بعد از نماز و تسبيحات، ابراهيم شروع به خواندن دعا کرد.
بعد هم مداحي حضرت زهرا(س) !!
اشعار زيبای ابراهيم اشك چشمان همه بچهها را جاری كرد. من هم كه ديشب قسم خوردن ابراهيم را ديده بودم از همه بيشتر تعجب كردم! ولي چيزی نگفتم.
بعد از خوردن صبحانه به همراه بچهها به سمت سومار برگشتيم. بين راه دائم در فكر كارهای عجيب او بودم.
ابراهيم نگاه معنیداری به من كرد و گفت: میخواهی بپرسی با اينكه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟!
ُ گفتم: خب آره، شــما ديشب قســم خوردی كه... پريد تو حرفم و گفت:
چيزی كه میگويم تا زندهام جایی
نقل نكن.
بعــد كمی مكث كرد و ادامه داد: ديشــب خواب به چشــمم نمیآمد، اما نيمههای شــب كمی خوابم برد. يكدفعه ديدم وجود مقدس حضرت صديقه طاهره(س) تشريف آوردند و گفتند:
نگو نمیخوانم، ما تو را دوست داريم. هر كس گفت بخوان تو هم بخوان ديگر گريه امان صحبت كــردن به او نمیداد. ابراهيم بعد از آن به مداحی كردن ادامه داد.
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
ادامه دارد...
#سلام_بر_ابراهیم
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]