eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
6.9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.4هزار ویدیو
74 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
14.000.000 صلوات نذر تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 برای شرکت در این نذر و ختم صلوات بر روی لینک زیر کلیک کنید و تعداد صلوات های خود را روزانه تا 14000 صلوات ثبت کنید. اینجا کلیک کنید و ثبت کنید در صورتی که امکان مشاهده ندارید حداقل تعداد 500 عدد را به خادم الشهید @jamandehazsoada اطلاع دهید. لطفا به اشتراک بگذارید... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
✨﷽✨ • • • امام علی‏ علیه السلام : طوبی لِمَن أحسَن إلَی الِعبادِ و تَزَوَّدَ لِلمَعادِ خوشا به حال آن که به بندگان خدا نیکی کند و برای آخرت خود زاد و توشه برگیرد. سلام علیکم خدمت دوستان عزیز☺️ عزیزان ما چند تا از جوانان شهرمون تصمیم گرفتیم پویش همکلاسی مهربان راه بندازیم و برای دانش آموزان بی بضاعت شهرمون لوازم التحریر اماده کنیم.💛 و به کمک شما عزیزان نیازمندیم🌿 لطفا کمک کنید 🦋 هر چقدر در توان دارید لازم نیست مبلغ بزرگی باشه فقط دلی باشه که ان شاءالله قبول حق بشه🙃 خواهش میکنم همت کنید تا دل چند دانش اموز را شاد کنیم. مبلغ مورد نظر خود را به شماره کارت موجود در تصویر بالا واریز کنید و رسید تراکنش را به آیدی های زیر در ایتا بفرستید👇👇 @bano_648 @Montazer_mahdi_1216 دوستان اینم شماره کارت یه استان دیگه هست کمک کنید👇👇 فاطمه فیضی ۶۰۳۷۶۹۷۵۶۵۲۶۴۶۹۱ ان شاءالله مورد عنایت اقا امام زمان قرار بگیرد. یاعلی✋️ ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ❁ @RahiL_com ❁ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔰 | 🔻مسافرم ؛ از مبدأ خودم به مقصد تو مرا به خودت برسان «حسین» 💔 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
حواسمان هست؟! اگر شهید نشویم باید بمیریم! راه سومی وجود ندارد!! «شهید سید مرتضی آوینی» ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
میدانی در آب شهید شدن، ثواب دو شهید را دارد؟ حال اگر در آب شهید و گمنام شوی چه....؟؟؟؟💔💔 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
📍بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام. 🔅 از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می گفت: «دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.» . ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
💌 🌹 ‌شهـــید ابراهیـــم همت: سختی ها را تحمل کنید، این انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی امام زمان عج اتصال پیدا می کند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹] ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌
• ‌🍃🕊 • آیــت‌اللـہ بهجــت (ره)👇🏻👇🏻👇🏻 معیار اصلی نماز است👌🏻 این نماز بالاترین ذڪر است☝️🏻 شیرین‌ترین ذڪر است😍 بــرتــریـن چیز است😎 حال، برخی به دنبــال ذڪـرهای ویـژه‌ای می‌گـردند ڪـہ ڪســے نشنیده باشد😏 همـہ چیـز تابــع نمــــاز اسـت💪🏻 👌🏻 👏🏻 اذان ظهر به افق اهواز 13:9✨🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
💢عاشقان حسین این‌گونه‌اند 🔴 شهید «محمد فرومندى» قبل از شهادتش در سخنرانى که در محل استقرار لشکر ۵ نصر داشت: اگر پاهایم قطع شود با دست‌هایم و اگر دست‌هایم قطع شود با خونم به کربلا خواهم رفت. 🕊🕊🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹 🌹 در قاموس شما حرف اول را می‌زند نه سن و سال ... سایز لباس خاکی‌ ات گـواه حـرف من اسـت و نگاهی که شایــد هرگز نتوانم تفسیرش کنم امـا سربند لبیک یا خمینی اتمـام حجـت تـو با مـن است ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
💫🌷 درسی بسیار زیبا از شهید محمد رضا دهقان... طرف داشت غیبت میکرد بهش گفت: شونه هاتو دیدی؟ گفت: مگه چی شده؟ گفت: یه کوله باری از گناهان اون بنده خدا رو شونه های توئه... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
1_1173138039.mp3
3.41M
دلتنگ تـو میمیـرم ..💔 کربلایی حمید علیمی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🥀 ⬅️ تقاضای اين برادر كوچكتر شما كه دستش از حيات دنيوی كوتاه است، حمايت از اسلام، ولايت فقيه و حضور در مراسم نماز جمعه و جماعت و ديگر مراسم عبادی است. بدانيد آن‌گاه كه خودتان را از اينها جدا كنيد، بايد منتظر عقوبتهای الهی باشيد. دوستی با خدا بايد به قدری زياد باشد كه برای رضايت خاطر او هر دشواری و ناهمواری برايمان آسان و هموار جلوه كند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
📸 | 🦋شهید مدافع‌حرم مهدی ذاکر حسینی بسیار وقت‌شناس بود! وقت بیهوده و تلف‌شده نداشت! هنوز کاری تمام نشده بود که بلافاصله کار دیگری را ... ! 🎁 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 💙 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های شهید مدافع حرم مصطفی خلیلی😊 کسانی که میرن مطمئن باشید طلبیده شدن!♥️ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
اگه صلاح می دانید این لینک را برای پرسش سوالات اعتقادی در گروه ها و کانال هایی که عضو هستید یا مدیر هستید به اشتراک بگذارید. هر روز یک یا چند سوال اعتقادی که پس از پاسخ قانع کننده برای پرسش گر پاسخ سوال بعدی آن شاء الله داده خواهد شد. https://eitaa.com/joinchat/459079817C5f0f04fb0d ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
📊 🗓 ۲۷ شهریورماه، سالروز شهادت سردار جواد هرمز پور در سال ۱۳۶۲ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
مانده ام در نمازتان با خدا چه گفتید و چگونه عشق بازی کردید که اینگونه زبیا خریدند شمارا؟؟! ما حتی در خواندن نمازمان هم مانده ایم چه برسد رسیدن به شما!! 📍ای عاشقان نماز و خدا مارا در نزد معشوق تان دعا کنید تا بقول شهید حججی ؛ خداخودش خریدار دلهای بی قرار و بی تاب این روزهایمان شود ... ❣یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها❣ اذان مغرب به افق اهواز 19:34 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
اکنون اذان مغرب به افق اهواز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استوری🌱 ما با جهاد ... با مرگ می جنگیم و از او به می‌گریزیم .. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 شهید دانشمند در طول بیست و هفت سال زندگی مشترک، یک لحظه را به بطالت نگذرانده بود. فرقی نمی‌کرد ایام تحصیل باشد، شب امتحان یا زمان تعطیلی دانشگاه‌ها؛ همیشه مشغول درس خواندن بود. در مسافرت‌ها هم دست از درس خواندن بر نمی‌داشت. حتی وقتی رفته بودند ماه عسل، کتاب‌های درسی‌اش را برده بود. اساتید اگر می‌گفتند پنج مسئله از فصل را حل کنید، مسعود شب تا صبح نمی‌خوابید تا تمام مسئله‌های آن فصل را حل کند. همسرش تمام این خاطره‌ها را به یک جمله کلیدی ختم کرد؛ "تمام وقتش رو برای مملکت گذاشت." 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌷از فشارهای سخت نترسیدنـــــد و تا پای جـان رفتنـد المـاس، حاصلِ فشـارهای سخت است...🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
کاش یک مےزد بہ ما؛ مےکرد آنچہ است و را کہ گاهے بدجور مےکنیم، میان و ... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🌹🍃سلام بر ابراهیم 🍃🌹 🍃دوبرادر🍃 "قسمت پنجاه ام" 🔺راوی‌: علی صادقی براي مراســم ختم شهيد شهبازی راهی يكی از شهرهای مرزی شديم. طبق روال و سنّت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار مي شد. ظهر هم براي ميهمانان آفتابه و لگن مي آوردند! با شســتن دستهای آنان، مراسم با صرف ناهار تمام مي شد. در مجلس ختم كه وارد شدم جواد بالای مجلس نشسته بود و ابراهيم كنار او بود. من هم آمدم وكنار ابراهيم نشستم. ابراهيم و جواد دوســتانی بســيار صميمی و مثل دو بــرادر برای هم بودند. شوخی های آنها هم در نوع خود جالب بود. در پايان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولين كسي هم كه به سراغش رفتند جواد بود. ابراهيم در گوش جواد، كه چيزی از اين مراسم نمي دانست حرفی زد! جواد با تعجب و بلند پرسيد: جدی ميگی؟! ابراهيم هم آرام گفت: يواش، هيچی نگو! بعد ابراهيم به طرف من برگشــت. خيلی شــديد و بــدون صدا مي خنديد. گفتم: چی شده ابرام؟! زشته، نخند! رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو كه آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! چند لحظه بعد همين اتفاق افتاد. جواد بعد از شســتن دســت، سرش را زير آب گرفت و... جواد در حالی كه آب از ســر و رويش مي چكيد با تعجب به اطراف نگاه می كرد. گفتم: چيكار كردی جواد! مگه اينجا حمامه! بعد چفيه ام را دادم كه سرش را خشك كند! در يكی از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضاگودينی پس از چند روز مأموريت، از سمت پاسگاه مرزی در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلی خوشحال شديم. جلوی مقر شــهيد اندرزگو جمع شــديم. دقايقی بعد ماشــين آنها آمد و ايســتاد. ابراهيم و رضا پياده شــدند. بچه‌ها خوشــحال دورشان جمع شدند و روبوسی كردند. يكي از بچه‌ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيــم مكثی كرد، در حالی كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روی بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتی كل بچه‌ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد ... جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاری شد چند نفر از بچه‌ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به ســمت عقب ماشــين رفتنــد! همينطور كه بقيه هم گريه مي كردنــد، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چی، چی شده!؟ جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. بچه‌ها با چهره‌هایی اشــك آلود و عصبانی به دنبال ابراهيم مي گشــتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
✨🕊 شادی روح شهدا صلوات✨🕊