eitaa logo
°ࢪاهیـان‌نوࢪِخوزسټـاݩ°
343 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
531 ویدیو
9 فایل
"سفـــࢪبھ‌سࢪزمیـݩ‌آسمانےھا" قــدمـ‌،با‌احٺــࢪام‌آھســٺہ‌بࢪداࢪ اندࢪاین‌ۅادےببۅس‌‌ این‌خاڪ‌ࢪابۅڪــݩ‌ڪـہ‌؏ــطࢪگݪ‌فشاݩ‌ایݩجـــاسٺ خادݦیـــݩ‌ڪاناݪ↶ ‌ ↬ @farshad_abn ‌ ˼ایݩجــــابِیْتُــــــــ‌الشُّھَـــداسٺ⸀
مشاهده در ایتا
دانلود
بازگشت لاله ها
.🖤. تیرها از هر طرف می خورد بر تابوت او حضرت عباس گشته شرمسار مجتبی
زیارت عاشورای امشب به نیت شهید جهاد مغنیه🌹☺️
636588759097998981.mp3
1.95M
زیارت عاشورا •••┈✾~🍃🖤🍃~✾┈••• @rahiankhuzestan
من بی خبر بودم. یکی از بچه ها زنگ زد گفت سردار شهید بهروز محمدی گویا برگشته! گفتم می پرسم. رفتم معراج الشهدا. سه تابوت بودند. با سلام و صلوات وارد شدم. عموهای پسر فداکار ایذه ای هم بودند که از قضا پسر عموهای بودند. جلو رفتم و تابوت رو بوسیدم. چشمانم گرد شد. چرا یک روز به شهادت علیه السلام، یکی زنگ بزند و من امام حسنی برم و ببینم نام مقدس امام حسن مجتبی علیه السلام بر تابوت شهید مفقود شهرمان حک شده است.🥺 12 مهر
اے آنکه از دنیا با همه زرق و برق هایش گذشتے و رفتے به ما اسیران دنیا هم نگاهے کن تا کمے از زمین فاصله بگیریم و به آسمان نزدیک شویم❤️💖 •••┈✾~🍃🖤🍃~✾┈••• ۰
🎞 پدرشہید: «وقتی بابڪ می خواست بره سوریہ من گفتم که بابڪ دیگه بر نمی گرده بابک شهید میشه...🕊🥀 او می گوید: موقع خداحافظے نای بلند شدن نداشتم..😞 منو و بابڪ با چشم هایمان از همدیگر خداحافظے ڪردیم ومن از پشت سر پسرم را یڪ دل سیر نگاه ڪردم...👀🚶‍♂ خواهرش می گوید: وقتے بابڪ سوار ماشین شد و رفت من و مادرم خیلے گریہ می کردیم ڪہ دیدیم بابڪ برگشت و گفت: خواهش می کنم گریہ نکنید این جورے اشک ها تون همیشہ جلوے چشمامہ..😓 بابڪ‌سہ بار و رفت و برگشت و دفعہ چهارم ما رو خنداند☺️ و رفت»🍃 ♥️ ‍‎ •••┈✾~🍃🖤🍃~✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دهه‌هفتادیا،دهه‌هشتادیا،دهه‌نودیا ازبقیـه‌الله‌جـانمـونیـد !! •••┈✾~🍃🖤🍃~✾┈•••
🎙| شهید بهروز محمدی لندی 💠 را خدا حفظ می‌کند و استوار پیش می‌رود؛ لیکن این افراد هستند که سقوط می‌کنند که نمونه‌هایشان را قبلا دیدیم.
بِہ‌زَمیـن‌آمَدھ‌ام‌خ‌ـٰادم‌زَهـرابـٰاشمシ مـَن‌ملِڪ‌بـودَم‌وفـردوس‌بَریـن‌جایَم‌بـود...! - - 「🪶」
'🔗🌿•| أللّٰھُمَّ‌صَلِّ‌عَلیٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَ‌آلِ‌مُحَمَّدٍ‌وَعَجِّلْ‌‌‌ فَرِجَھُمْ ﴿خدایا‌درود‌فرست‌بر‌محمد‌و‌خاندانِ‌ محمد﴾ •••┈✾~🍃❤️🍃~✾┈••• @rahiankhuz
🕯❣ "داود عابدی، خيلی دوست‌ داشت‌ مثل‌ حضرت‌ زهرا (س‌) بشه؛ هميشه‌ اين‌ را می گفت‌. صبح‌ روز عمليات‌ بدر، در مسيری كه‌ دوشكاهای دشمن‌ بدجوری شليک می كردند، داود را ديدم‌ كه‌ چهارزانو روی زمين‌ نشسته‌‌. كلاه‌ مشكی ای روی سر، موهای كوتاهش‌ را پوشانده‌ بود و ريش‌ انبوه‌ و مشكی اش‌ همچنان‌ زيبا می نمود. چفیه‌ی سفيدی به‌ دور كمر بسته‌ بود. جلو كه‌ رفتم،‌ ديدم‌ گلوله‌ای از پهلوی چپ‌ او وارد و از پهلوی راستش‌ خارج‌ شده‌، خون ‌داشت‌ بيرون‌ می زد، اما داود خون‌سرد نشسته‌ بود. انگشتان‌ دست‌هايش‌ را درهم پيچيده‌ بود و فشار می داد. خيلی به‌خودش‌ فشار می آورد. در همان‌ حال‌ نشسته‌، باصدايی گرفته‌ و سخت، زمزمه‌ای به‌ گوشم‌ رسيد. داود بود كه‌ می خواند : ذكر دل‌ بُوَد يا علی مدد بی حدّ و عدد يا علی مدد اين‌ را كه‌ به‌ پايان‌ رساند، آرام‌ با صورت‌ بر زمين‌ افتاد و به‌شهادت‌ رسيد. همان‌گونه‌ كه‌ خودش‌ دوست‌ داشت، باعشق‌ به‌ حضرت‌ زهرا (س‌) و حضرت ‌علی (ع‌). حمید داودآبادی مزار : بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۷ ، ردیف ۱۱۷ ، شماره ۹ راوی: مزار : بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۹ ، ردیف ۸۴ ، شماره ۱۸ ...