eitaa logo
✳️محفل تفسیر و قرآن شناسی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
733 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 📌نگاشت8: محتوای تفسیری آیه 1 سوره فلق قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ «1» مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ «2» وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ «3» وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ «4» وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ «5» ▪ «أَعُوذُ»: پناه می‌برم. متوسّل می‌گردم. ▪ «الْفَلَقِ»: سپیده دم. صبح. از آنجا که به هنگام دمیدن سپیده صبح، پرده سیاه شب می‌شکافد، این واژه به معنی طلوع صبح به کار رفته است. بعضی آن را به معنی خلق، یعنی همه آفریدگان جهان دانسته‌اند. چرا که با آفرینش هستی پرده عدم شکافته شده است و نور وجود آشکار گردیده است، و هر روز و هر ساعت هم با آفرینش و پیدایش هر موجودی پرده نیستی شکافته می‌شود و سیمای هستی سر به در می‌آورد. 📒 نکات آیه 1 سوره فلق ✅ ۱ - خداوند، به پیامبر(ص) فرمان داد که خود را در پناه او قرار دهد. (قل أعوذ بربّ الفلق) ✅ ۲ - لزوم به زبان جارى کردن استعاذه به خداوند (قل) فعل «قل» گرچه امر به رسول اکرم(ص) است; ولى وجود آن در قرآن، قرینه تعمیم بر دیگران است. این گونه خطاب، از باب استعمال لفظ، در دو مفاد است; بدین صورت که خطاب به فرد معین و خطاب به فرد فرد مردم، هر دو مراد است. ✅ ۳ - خداوند، تدبیرکننده صبحدم و صاحب اختیار طلوع فجر است. (بربّ الفلق) «فلق»، به معناى صبح یا فجر است (قاموس). تناسب این کلمه با معناى «فَلْق» (شکافتن)، از این جهت است که طلوع فجر، تاریکى را مى شکافد. ✅ ۴ - اشتقاق مخلوقات از یکدیگر، جلوه ربوبیت خداوند بر آنان است. (بربّ الفلق) از جمله معانى «فَلَق»، تمام مخلوقات است (لسان العرب). اطلاق این وصف بر آنها، به خاطر این است که «شقّه شدن» و «شکافتن»، در پیدایش آنها نقشى اساسى دارد. ✅ ۵ - توصیف خداوند به «تدبیرکننده صبحدم»، از آداب استعاذه به خداوند (قل أعوذ بربّ الفلق) ✅ ۶ - خداوند، آموزنده الفاظ استعاذه به پیامبر(ص) (قل أعوذ بربّ الفلق) ✅ ۷ - پیامبر(ص)، در معرض آسیب و خطر و نیازمند امداد الهى (قل أعوذ بربّ الفلق) ✅ ۸ - خداوند، بر حفاظت انسان ها از خطرها و آسیب ها توانا است. (قل أعوذ بربّ الفلق) ✅ ۹ - برطرف شدن تاریکى با طلوع سپیده دم، نعمتى بزرگ از جانب خداوند (بربّ الفلق) ✅ ۱۰ - برطرف شدن تاریکى شب و شکافتن آن با طلوع صبحدم به تدبیر خداوند، دلیل توانمندى او بر نجات انسان ها از حوادث خطرناک (قل أعوذ بربّ الفلق) ✅ ۱۱ - توجّه به ربوبیت خداوند و حاکمیت تدبیر او بر نظام هستى، برانگیزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمینان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است. (قل أعوذ بربّ الفلق) روایات و احادیث ۱۲ - «عُقْبة بن عامر قال: قال لى رسول اللّه(ص) اقرء «قل أعوذ بربّ الفلق» هل تدرى ما الفلق؟ باب فى النار إذا فتح سعّرت جهنم; [ عُقْبة بن عامر گوید: رسول خدا(ص) به من فرمود: [سوره] «قل أعوذ بربّ الفلق» را بخوان، مى دانى فلق چیست؟ [آن ]درى است در آتش جهنم، هرگاه باز شود جهنم شعله ور مى گردد». 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت9: محتوای تفسیری آیه 2 سوره فلق قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ «1» مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ «2» وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ «3» وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ «4» وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ «5» ▪ «شَرِّ»: بلا و بدی. «شَرِّ مَا ...»: در اضافه (شَرِّ) به (مَا) این نکته است که پروردگار با این بیان به انسان فهمانده است که هر شرّی از هر مخلوقی صادر و ناشی شود، منتسب و مرتبط به خود آن مخلوق است. ▪ شرّ محض هم وجود ندارد و بلکه شُرور نسبی است. آنچه نسبت به تو شرّ است، نسبت به آفریده دیگری خیر است. مثلاً اگر گرگی گوسفند تو را بخورد، این کار نسبت به تو و گوسفند شرّ است و نسبت به گرگ خیر. ▪ تفنگ یک حربه دفاعی است؛ نشانه رفتن آن به سوی دشمن خونخواره خیر، و به سوی دوست یا آدم بیگناهی شرّ است.و ... خلاصه خدا هر چیزی را برای کاری و مصلحتی آفریده است و اغلب حکمت و فلسفه آنها از دید ما پنهان است. 📒 نکات آیه 2 سوره فلق ✅ ۱ - خداوند، آفریننده موجودات (ما خلق) ✅ ۲ - انسان، همواره در خطر آسیب دیدن از بعضى مخلوقات (من شرّ ما خلق) ✅ ۳ - خداوند، توانا بر دفع ضرر و جلوگیرى از آسیب دیدن انسان از دیگر موجودات (قل أعوذ ... من شرّ ما خلق) ✅ ۴ - استعاذه به خداوند براى مصون ساختن خویش در برابر خطر تمامى مخلوقات، توصیه او به پیامبر(ص) (قل أعوذ ... من شرّ ما خلق) ✅ ۵ - شرور، مستند به مخلوقات اند، نه خالق. (من شرّ ما خلق) اضافه «شرّ» به «ما» - که عنوان مخلوقات است - بیانگر استناد شرور به آنها است. ✅ ۶ - تشبیه رهایى از شرور، به شکافتن تاریکى (قل أعوذ بربّ الفلق . من شرّ ما خلق) ✅ ۷ - آفریننده بودن خداوند، دلیل توانمندى او بر دفع خطر مخلوقات خویش (من شرّ ما خلق) توصیف موجودات خطرآفرین، به این که خداوند خالق آنها است; استدلال بر امکان پذیر بودن رفع خطر آنها از سوى خداوند است. 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (39) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌گزيده‌ي تفسير آیه 2 سوره حمد 🔹ستايش هر ستايشگري، در برابر هر كمال و جمالي، در حقيقت حمد خداست و جز او هيچ كس سزاوار ستايش نيست. خداي سبحان ربّ هر «عالَم» است و آن را به سوي كمال مناسبش سوق مي دهد و «عالَم» چيزي است كه به وسيله‌ي آن عِلْم حاصل شود (ما يُعْلَمُ به) و چون در جهان هستي هر موجودي نشانه‌ي خداوند است، پس هر موجودي در حدّ خود يك عالَم است و با ربوبيت خداي سبحان به سوي كمال خود پيش مي رود. اين كريمه جامعترين تعبير از حمد خداست و با تبيين الوهيت و ربوبيّتِ انحصاري خداوند، مفيد اختصاص حمد به اوست؛ خدايي كه همه‌ي كمالات را دارد (الله) و پروراننده‌ي همه چيز است (ربّ العالمين)، شايسته‌ي ستايش است و چون ستايش در برابر بخششِ كمال و جمال است و اين نيز در انحصار خداست، پس حمد ويژه اوست و خداوند، يگانه محمود است. 🔹خداي سبحان نه تنها يگانه محمود، كه يگانه حامد نيز هست؛ زيرا حمد حقيقي بدون شناخت وليّ نعمت و همه‌ي كمالات و نعمتهاي او ميسور نيست و غير خدا چنين شناختي ندارد. ▪️تفسير ✅حمد: حمد در مقابل قدح و ذمّ، و به معناي ستايش در برابر كمال و كار اختياري[مراد از كمال اختياري كمالي است كه فاعل به اختيار خود تحصيل كرده باشد؛ مانند علم، نه آنچه به اضطرار براي او حاصل است؛ مانند كمالي كه از راه وراثت به او منتقل شده است.]زيباست؛ خواه اثر آن كمال به غير نيز برسد يا نه و در صورت وصول به غير، خواه دريافت كننده همان شخص حامد باشد يا غير او و چه از صاحبان انديشه باشد يا از غير ذوي العقول. 🔹حمد خداي سبحان نيز در برابر اسماي حسناي جمالي يا جلالي اوست؛ خواه اين اسماءْ كمالاتي باشد كه اثر آن به غير نيز مي رسد، همانند خالقيّت و رازقيّت يا به غير نمي رسد، مانند تجرّد از ماده و ماهيّت و چه به لحاظ كلمات تكويني او: (الحمد لله الذى خلق السماوات والأرض) [سوره‌ي انعام، آيه‌ي 1.]و چه به لحاظ كلمات تدويني اش: (الحمد لله الذي أنزل علي عبده الكتاب)[ سوره‌ي كهف، آيه‌ي 1.]. 🍀🍀🍀 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 سیمای مؤمن در قیامت 🔹 یکی از مسائل مهمی که در قیامت مطرح است این است که بعضی ‌ها با چهره شفاف و روشن می ‌آیند و بعضی ‌ها هم با چهره سیاه و تاریک. وقتی گفته می ‌شود چهره، منظور صورت نیست؛ گاهی از تمام هویت انسان به صورت یاد می‌ کنند، می‌ گویند ﴿وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ ٭ إِلی‏ رَبِّها ناظِرَةٌ﴾،[سوره قیامت، آیات22 و 23. ] این «وجوه» نه یعنی صورت. گاهی از تمام هویت انسان با سَر یاد می ‌کنند، می‌ گویند سرشماری کردند. گاهی از تمام هویت انسان به گردن یاد می ‌کنند می‌ گویند «عتق رقبه» کردند. گاهی از تمام هویت انسان به چشم یاد می‌ کنند، می‌ گویند اینها جزء «عیون» جامعه هستند. این «وجه» به معنای صورت نیست، آن چشم به معنای این حدقه خاص نیست، آن سر در سرشماری به این بخش خاص بدن نیست، چه اینکه «رقبه» در «عتق رقبه» گردن نیست. وقتی فرمود: ﴿وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ ٭ إِلی‏ رَبِّها ناظِرَةٌ﴾، برخی ‌ها هستند که صدر و ساقه هویت آنها خوشحال است، هیچ رنجی در جریان بدن و هویت آنها نیست. 🔹 امام صادق (سلام الله علیه از وجود مبارک پیامبر(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) نقل کرد، فرمود: «نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یبْلُغْهُ‏»؛[الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏1، ص403. ] فرمود: هر کسی این سه عنصر محوری را حفظ کند، ـ إن ‌شاء الله ـ در قیامت با یک چهره، یعنی با تمام قامت بشّاش و شاداب و خوشحال محشور می‌ شود. «نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً»، این نشان می ‌دهد که آنچه در قرآن آمده: ﴿وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ﴾، منظور صورت نیست، بلکه منظور تمام هویت است؛ زیرا وجود مبارک حضرت در منا نفرمود: «نضّر الله وجه من کذا و کذا»؛ فرمود: «نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً»، آن مخاطب بفهم که قدر حرف را می ‌داند، حرف ‌فهم است، یک؛ در ضابطه فکرش تحلیل می ‌کند، دو؛ عمل می ‌کند، سه؛ به جامعه منتقل می ‌کند، چهار. فرمود: یک چنین مخاطبی در قیامت بشّاش می ‌آید؛ این دعای پیغمبر است: «نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ یبْلُغْهُ». 🔹 فرمود اگر کسی این سخنان را گوش بدهد و این را در ظرف دل جاسازی کند، آن قدر بفهمد که بتواند سخن بگوید یا بنویسد یا با بنان، یا با بیان، وقت را تلف نکند، آن عُرضه را داشته باشد که حرف فهمیده را به جامعه منتقل کند: «نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً» که این سه کار را بکند. آن انسانی را که این حرف ‌ها را بشنود و در ذهنش عقلش جا بدهد و به دیگران منتقل کند، در قیامت بشّاش می‌ آید. آن امر سه امر چیست؟ «إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِیحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1397/04/21 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 جدايي دين از سياست، یک آتش بس يك جانبه است! 🔸بعضي از مقتدران كارشان فساد في الارض است؛ شما الآن مي‌بينيد شرق ايران اين طور است، غرب ايران اين طور است، جنوب ايران اين طور است، شمال ايران اين طور است؛ الآن ما به بركت همين اهل بيت در ميدان مِين از مصونيّت برخورداريم. 🔸خب، اين اطراف كه مي‌بينيد يا القاعده است يا طالبان است يا كذا و كذاست؛ همين است ديگر، إِذَا تَوَلَّي سَعَي فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ اين غالب كار اينهاست و اين ها عزيزانِ بي‌جهت‌اند كه اگر به اينها بگويي اتَّقِ اللّهَ به اينها برمي‌خورد، أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ. 🔸سليمان(سلام الله عليه) فرمود اگر نيامديد، شما را مي‌آورم؛ اما چطور مي‌آورم؟ كاري به شهرتان، كشورتان، ديارتان، كشاورزيتان، دامداريتان ندارم؛ شما كاخ‌نشينان بي‌جهت را كوخ‌نشين مي‌كنم؛ همين! اين عدل است ديگر. 🔸مستحضريد! اين ها كه مي‌گويند دين از سياست جداست يك آتش‌بس يك‌جانبه است. 🔸آن سياستمدار طغيانگر هرگز نمي‌گويد دين از سياست جداست؛ مي‌گويد دين با من كار ندارد ولي من با دين كار دارم؛ همه ابزار دين را به خدمت مي‌گيرد. 🔸اين طور نيست كه حالا اگر كسي منزوي شد، گفت ما كاري به سياست نداريم، سياست هم كاري با او نداشته باشد. 🔸الآن مشكل اساسي كليسا اين است كه مي‌گويد ما كاري به سياست نداريم، امّا اين دولتمردان آمريكا مي‌گويند كليسا بايد با ما باشد و از آن بهره مي‌گيرند. 🔸اين طور نيست كه اگر اينها ساكت شدند آتش‌بس دوجانبه باشد. 📝 برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/آیات 32 تا 37سوره نمل 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی 🔅🔅🔅 📌 هیچ نوشتار و گفتاری را بدون تحقیق و تفحّص نپذیرید! 🔷خدای سبحان در قرآن كریم در سوره «زمر» به همه ما امر كرد و بشارت داد و فرمود: آنها كه مكتب های گوناگون آراء مختلف را بررسی می‌كنند و بهترینش را برمی‌گزینند به آنها مژده بده ﴿فَبَشِّرْ عِبادِ ٭ الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾ 🔷وجود مبارك امام جواد(ع) برای تبیین این گونه از آیات به همه ما فرمود: هر كس گوش به حرف گوینده‌ای می‌دهد دارد او را عبادت می‌كند! 🔷منظور از این گفتن، تنها گفتن در قبال نوشتن یا رفتن و مانند آن نیست، بلکه اعمال و نوشته دیگران را نیز شامل می شود؛ 🔷فرمود اگر كسی گوش به حرف كسی بدهد، مقاله كسی را نگاه كند، روزنامه كسی را، سخن كسی را گوش بدهد، نوار كسی را گوش بدهد كه بخواهد آن را بپذیرد باید بداند دارد او را عبادت می‌كند اگر او ان‌شاءالله از خدا و پیغمبر بگوید، این كار او عبادت خداست و اطاعت پیغمبر، اگر خدای ناكرده او باطل می‌گوید او دارد شیطان را عبادت می‌كند. 🔷 لذا این حدیث نورانی به این نكته اشاره دارد كه هرگز نباید هیچ نوشتار و گفتار و سخنی را بدون تحقیق و تفحّص بپذیریم. 🍀🍀🍀 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی 📌 رژه همجنس بازان در عصر علم! 🔸در سوره مبارکه «عنکبوت» فرمود شما در محافل رسمی‌تان در مهمانی‌های خودتان همین کارها را می‌کنید: وَلُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ * أَءِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَتَأْتُونَ فِی نَادِیکُمُ الْمُنکَرَ (1) 🔸نادی یعنی محفل؛ همین پارتی‌های شبانه، همین مهمانی‌ها، در حضور یکدیگر این کار را می‌کنید! 🔸اینها این کار را حلال می‌دانستند، پاک می‌دانستند. 🔸بعد درباره حضرت لوط و چند نفری هم که مثلاً از خانواده او بودند (الاّ همسرش) می‌گفتند اینها آدم‌های مقدّسی‌اند، اینها عقب‌افتاده‌اند، اینها مرتجع‌اند، إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ، اینها خشک مقدّس‌اند؛ این چه کاری است؟! چه عقب‌افتادگی است؟! 🔸عصر، عصر علم است! می‌بینید این حرفی را که قرآن کریم زد حرف تازه است، سرّش این است که قرآن کریم فرمود ... شما جاهل هستید، هم جهل علمی دارید برای اینکه راه قانون‌گذاری را نمی‌دانید، هم جهل عملی دارید برای اینکه حرف قانون‌شناس را که انبیای الهی هستند گوش نمی‌دهید؛ شما راه به مقصد نمی‌برید. 🔸الآن هم همین طور است؛ شما در همین روزهای اخیر شنیدید آذربایجان شوروی سابق بود متأسفانه عدّه‌ای از همین گروه رژه رفتند؛ خُب الآن عصر علم است دیگر! بارها به عرضتان رسیده اگر الآن عصر علم نباشد پس چه وقت عصر علم است؟! بیش از آن مقداری که در کوچه و برزن ما موتور و دوچرخه است، بالای سر ما ماهواره است؛ ماهواره‌هایی که الآن بالای سر ما هست از چندین هزار گذشته است؛ خُب اگر الآن عصر علم نیست پس چه وقت عصر علم است؟! در چنین عصری یک عدّه کار قوم لوط را جشن می‌گیرند و رژه می‌روند. 🔸این برای چیست؟! ... 🔸چون منبع(یعنی وحی) ندارند، کتاب و سنّت ندارند، به نظر خود بر اساس أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ (2) عدل را معنا کردند. 🔸خب نکاح باید بر اساس عدل باشد یا نه؟! عدل هم «وضع کلّ شیء فی موضعه» است؛ واقعاً اینکه قرآن فرمود أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ (3) سِرّش همین است. 🔸از مواد به مبانی می‌آیند ولی از مبانی نمی‌روند به سراغ منابع؛ بالأخره عدل از مقدّس‌ترین واژه‌هاست، همه ما قبول داریم و معنای عدل هم روشن است که «وضع کلّ شیء فی موضعه» این هم همه ما قبول داریم؛ امّا جای اشیا کجاست؟ جای اشخاص کجاست؟ 🔸اینها فرق دارند یا فرق ندارند؟ فرمود آن که زن را آفرید، مرد را آفرید، نکاح را برای زن و مرد قرار داد٬ نه زن‌ها با هم و نه مردها با هم! 🔸این ها صریحاً می‌خواهند بگویند که این قانونی است، بعد بگویند شما عقب‌افتاده‌اید! 🔸خدای سبحان که «بالعدل قامت السماوات والأرض» نظام را این‌چنین قرار داده؛ نادی یعنی محفل، علناً این کار را می‌کنید! 🔸خب این گروه غیر از اینکه ذات اقدس الهی این ها را با سنگ‌های آسمانی منهدم کند و پودر کند لیاقت چیزی را ندارند، اینها لیاقت دفن شدن را هم ندارند؛ فرمود شما راه را می‌بندید! 🔸ذات اقدس الهی فرمود نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ (4)؛ نسل آینده به وسیله زن‌هاست، آن وقت شما راه را می‌بندید وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ ↙️پی نوشت ها: 1- سوره عنکبوت, آیات 28 و 29 2- سوره جاثیه, آیه 23 3- سوره اعراف, آیه 179 4- سوره بقره, آیه 223 🔹 برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/ آیات 52 تا 58 سوره نمل/ 1394/9/10 🍀🍀🍀 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 امام و امت 🔹 امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) كار بزرگی كرد، امام كاری كرد كه تاكنون علما نكرده بودند. بسیاری از علما رابطه فقها و توده مردم را رابطه حدیثی می ‌دانستند ـ محدثان صدر اول این چنین بودند ـ كم كم یك مقداری رشد كرد، اما اخباری ها آمدند همان روال گذشته را تكرار كردند و ادامه دادند، گفتند رابطه فقها با توده مردم رابطه محدث است و مستمع، اینها فقط باید احادیث نقل بكنند، احادیث را ترجمه بكنند و مردم هم برابر آن احادیث عمل بكنند. مرحوم آقا وحید بهبهانی به همفكری و همكاری اصولییون مقتدر قیام كرد به رهبری این بزرگوار رابطه فقها با مردم را رابطه مرجع و مقلد كردند كه اینها شدند مجتهد، نوآوری داشتند، حرف های تازه داشتند و مردم هم از آنها تقلید می ‌كردند، نه رابطه مستمع و محدث! اما امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) آمده رابطه توده مردم با فقیه را رابطه امامت و امت كرد، این كجا كار فقیه آقا وحید بهبهانی كجا! این در كتاب بنیان مرصوص[1] آمده كه كار امام در سطح تحولات فكری و فرهنگی حوزه و دانشگاه این بود كه رابطه فقیه با مردم رابطه امامت است و امت؛ یعنی در آن مسائل فرهنگی هست در آن مسائلش سیاسی هست، در آن مسائلش اخلاقی هست، در آن مسائل اجتماعی هست، امام است دیگر! 🔹 در قرآن كریم آمده است كه مردان الهی در راز و نیازشان به خدای سبحان عرض می ‌كنند: ﴿رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرَّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً﴾[2] این دعای مردان الهی است كه خدایا آن توفیق را به ما بده که اگر ما روستایی هستیم در همان روستای ما مردم ما به ما اقتدا بكنند، نه در نماز جمعه و جماعت كه یك گوشه ‌ای از كار است، ما رهبری آن روستا را خوب به عهده بگیریم، رهبری سیاسیشان را، اجتماعیشان را، اخلاقیشان را، فكری و فرهنگیشان را، خب ما چرا دنباله ‌رو باشیم؟! عده زیاد به دنبال ما بیایند و ما هم به این فخر نكنیم كه امام آنهاییم ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً﴾، یك وقت است یك عده رَجاله به دنبال آدم راه می ‌افتند، این كمال نیست و وَبال است، یك وقتی مردان پاك و وارسته به دنبال آدم راه می ‌افتند، اینكه نقص نیست! ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ﴾ نه برای هر كسی، درك این معنا قبل از انقلاب برای خیلی ها میسور نبود می ‌آمدند قرائت را عوض می ‌كردند، می ‌گفتند «و اجعل لنا من المتقین اماما» او كه اصلاً دنباله ‌رو است این ‌طور قرائت می ‌كند «و فی قرائتٍ و اجعل لنا من المتقین اماما»، ما چرا دنباله ‌رو باشیم؟! اگر نشد رهبری عده ‌ای را به عهده بگیریم لااقل راهرو خوبی باشیم، پیرو خوبی باشیم. امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) آمده گفته كه این آیه قابل عمل است این دین متولی دارد و ما هم می‌ توانیم این كار را بكنیم، هزینه دارد هزینه ‌اش را هم می‌ دهیم. [1]. بنیان مرصوص امام خمینی(ره)، ص248. [2]. سوره فرقان, آیه74. 📚 دیدار اعضای مؤسسه تنظیم آثار حضرت امام (ره) با حضرت استاد تاریخ: 1385/10/16 🔅🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (119) 🔅🔅🔅 📌استعلای علمی کشور ✅ اصل چهارم. استعلاي علمي همچون استعلاي شئون ديگر كشور، از مطالب و مطالبات صحيح مجاهدان نستوه اين مرز و بوم است كه ضمن مسئوليت همگان، بسيج اساتيد حساسيّت ويژه اي نسبت به آن خواهد داشت. ▪️ استعلاي علمي جامعه مسلمان به معناي مظهريت درست آنان براي اسم مبارك علي اعلاي الهي است. چنين نامي كه از محتواي محمود برخوردار است، از مضمونِ مذموم برخي از واژه ها، مانندِ استكبار، استنكار در پيشگاه علم و عقل منزّه است، زيرا معناي استعلاي مورد بحث، حفظ اعتلاي موجود و حراست از آن و طلب علوّ برينِ مفقود است كه چنين كار سترگي شيوه سالكان پويا و راهيان جويا است و دستور چنين برتري طلبي ممدوح از حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم رسيد كه فرمود: «إنّ اللّه سبحانه يُحبّ مَعالِيَ الأمور و يكره سفسافها» [وسائل الشيعه، ج 17، ص 73.]؛ خداوند كارهاي والا، همت هاي بالا و افكار بلند را دوست دارد و امور نازل، پست و فرومايه را نمي پذيرد. ▪️ نماز كه ستون دين و مصداق بارز صراط مستقيم است، با ذكر پر بركتِ عظيم و اعلا در ركوع و سجود آميخته است كه عبد سالك را در قدم اول به عظمت و علوّ مأنوس نمايد و در قدم دوم به وادي اعظم و اعلا برساند، زيرا هرچه بنده صالح به اعتلا بار يابد، كوچكي ما سوي اللّه را كه خود نيز در آن زمره است، بهتر مي يابد و بزرگي خداي اعلا را بيشتر مشاهده مي كند؛«عظُم الخالق في أنفسهم فصغر ما دونهُ في أعينهم... »[ نهج البلاغه، خطبه 193.]. بر عكس، فرد طالح كه در اثر بزرگ بيني دنياي فرومايه، برده او مي شود و از عبوديت شرف بخشِ خداي اعلا محروم مي گردد: «...من عظُمتْ الدنيا في عينهِ و كبُرَ موقعها من قلبه، آثرها علي اللّه تعالي فانقطع اليها و صار عبداً لها».[ همان، خطبه 160.] ▪️ اكنون كه حُسْنِ استعلاي علمي روشن و فرق آن با استكبار مذموم معلوم شد، لازم است مسئولان علمي آموزشِ عالي، به ويژه بسيج اساتيد دانشگاه ها عنايت فرمايند تا اولاً تمام مطالب مطروح در جوّ دانش و پژوهش بازنگري و پالايش شده، بخش هاي فائل و آفل احتمالي آنها زائل گردد و جوانه هاي جديد و بالنده و به روز و كار آمد بر آنها افزوده شده و انسجام بين سالف و آنف حفظ شود و نوترين ره آورد فنّي بشري كه در حدّ خود فيض تازه الهي است، مورد ارزيابي قرار گيرد و طبق رهنمود مباركِ «اعلمُ الناسِ مَن جمعَ علم الناس إلي علمه» [من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 394.]امتثال شود و از صدور يا ظهورِ ره توشه داخلي به بيرون از مرزهاي اقليمي كه از جنبه الهي و انساني، هرگز خارج از حوزه اسلامي نخواهد بود، دريغ نشود و همين تعامل متقابل و تعاطي متعادل مايه ترميم قصور گذشته و مانع پديد آمدن فتور و پايه تجلّي اعتلاي آينده خواهد بود. ▪️ راز محمود بودن اين گونه اعتلاي علمي و رمز ممدوح بودن آن همين است كه بركات فراواني را به همراه دارد، زيرا رهايي از ظلم و ضَيم و نجات از تحقير و توهينِ مستكبران را در بر دارد و رسيدن به ترويج فرهنگ ناب وتكريم همه جوامع انساني و خواستن كاميابي آنان از ارمغان معارف ديني و نيل به انديشه صائب و انگيزه صالح را توصيه مي نمايد و مصداق روشن اهتمام به امور مسلمانان است؛ چه اينكه تفسير عملي آياتي است كه توده مردم را به عنوان (يا أيها الناس) [سوره بقره، آيه 21.]، خطاب كرده است، زيرا در فرهنگ قرآن حكيم، جامعه بشري امانت خداست و رهبران آسماني امناي الهي اند، عالمان راستين وارثان معنوي پيام آوران وحي اند و مأموريت همگان، بدون واسطه يا باواسطه، نجات انسانيت از جهل علمي و جهالت عملي است كه در رسالت حضرت ختمي مرتبت تجلي يافت؛ «...فهداهم به من الضلالة و انقذهم بمكانه من الجهالة».[ نهج البلاغه، خطبه 1.] ▪️ تشخيص خير و مصلحت جامعه و قيام به ارزيابي آن و اقدام به تحقّق آن، به مثابه مجراي افاضه الهي قرار گرفتن است. از دعاي حضرت امام سجاد(عليه‌السلام) كه فرمود: «...وَ اَجرِ للناسِ علي يدي الخيرَ و لا تمْحقْهُ بالمنِّ وَهبْ لي معالي الاخلاقِ وَ اعْصِمْني مِنَ الفخرِ»؛[ صحيفه سجاديه، دعاي 20، ص 92.]خدايا بر دستم خير مردم را جاري فرما و آن را با منّت نهادن محو و بي اثر نفرما و اخلاق بلند را به من هبه فرما و مرا از گزند فخر فروشي و مباهات بي جا حفظ فرما، همين مطلب استنباط مي شود. 🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
پالایش 1.mp3
15.55M
9 🔅🔅🔅 📌پالایش 1 زمان10/47دقیقه 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 صراحت و قاطعیت قرآن(قسمت اول) بحث از صراحت و قاطعیت قرآن، یك بحث درون دینی است، لذا در آیینه آیات و روایات قابل بررسی است. ✅ 1. صراحت و قاطعیت قرآن در آیینه قرآن ▪ سؤالی كه در این جا قابل طرح است عبارت است از این كه: آیا كل قرآن برای تمام مردم از صراحت برخوردار است و در قاطعیت هم صراحت دارد؟ ▪ تعریف صراحت و قاطعیت: صراحت یعنی بی‌آمیختگی، روشنی، رك گویی، و صریح گفتن.[1]قاطعیت یعنی جدّیت لازم در بیان مطالب، دوری از رو در بایستی‌ها در اظهار مطالب، صراحت در قاطعیت. ▪ آن چه در این راستا قابل بیان است، این است كه كلّ قرآن برای همه مردم از صراحت برخوردار نیست، چرا كه قرآن شریف دارای دو دسته آیات است: 1. دسته‌ای از آن، محكم (محكمات)؛ 2. و دسته‌ای دیگر متشابه (متشابهات). از طرف دیگر قرآن دارای تأویل و بطون، مجمل و مبین، مطلق و مقید، عام و خاص و... است كه همه مردم به آن دسترسی ندارند و از این جهت برای همه آنان صریح نیست. قرآن شریف می‌فرماید: «او (خداوند) كسی است كه این كتاب را بر تو نازل كرد كه بخشی از آن آیات محكمات است كه آنها اساس كتاب است، بخش دیگر متشابهات است؛ امّا كج دلان، برای فتنه جویی و در طلب تأویل، پیگیر متشابهات آن می‌شوند...»[2]. ▪ تفسیر به معنای كشف حقیقت و پی بردن به عمق و ریشه آیات قرآن و به معنای پرده برداشتن از ظواهر قرآن می‌باشد و این، علم بزرگ و خطیری است كه فراخور همه كس نیست ولی فهمیدن ظواهر آیات قرآن به طور ساده برای عموم اهل زبان ممكن است. پس شناخت كامل قرآن، تأویل و تفسیر عمیق و بطون آن پیش خداوند و «راسخان علم» است[3] و از این منظر قرآن برای عموم مردم صراحت ندارد. باز قرآن شریف می‌فرماید: «سپس كتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم».[4] ▪ بنابراین، فهم و شناخت واقعی و كامل قرآن و آیاتش و پی بردن به حقیقت آن و تأویلاتش اختصاص به اولیای خاص و بندگان ممتاز خدا دارد و دیگران بهره و نصیبی در آن ندارد.[5] ▪ استاد جوادی آملی در همین راستا می‌فرماید: «قرآن كریم كه مهم‌ترین كتاب آسمانی است و بر سایر صحایف الهی، گذشته از تصدیق آنها، هیمنه و سیطره و نظارت و حراست دارد: «مصدّقاً لما بین یَدیه»[6] «و مُهیمناً علیه»[7] حبل ممدود خداست كه یك طرف آن كه عربی مبین است در دست مردم است و طرف دیگر آن كه منزه از وضع، لغت، ‌اعتبار، و مبرّای از مفهوم و معنای ذهنی است نزد خدای سبحان است: «انّا جعلناه قراناً عربیّاً لعلّكُم تعقلون، و اِنه فی اُمّ الكِتاب لَدینا لعلیّ حكیم».[8] 📖پی نوشت ها: [1] . معین، محمد، «فرهنگ فارسی»، ج 2. [2] . آل عمران، 7. [3] . خویی، سید ابوالقاسم، بیان، ج 1، ترجمه محمد صادق نجمی و هاشم زاده هریسی، دانشگاه آزاد، پنجم، 1375، ص 422. [4] . فاطر، 32. [5] . خویی، سید ابوالقاسم، همان. [6] . بقره، 98. [7] . مائده، 48. [8] . جوادی آملی، عبدالله، حیات عارفانه امام علی ـ علیه السّلام ـ، قم، اسراء، اول،1380، ص 35. 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 نهج البلاغه 🔹 نهج ‌البلاغه از آن جهت كه كلام ولی خدا و انسان معصوم و حجّت بالغه الهی (سلام الله علیه) است حكم قرآن كریم را دارد. تفسیر قرآن و تفسیر نهج ‌البلاغه نظیر شرح كتاب های عادی نیست. كتابی كه یك انسان عادی می ‌نویسد، یك انسان عادی دیگر آن را شرح می‌ كند؛ حالا چه در مسئله فقه باشد چه در كلام باشد چه در فلسفه باشد بالأخره اینها هم ‌فكر و همتای هم هستند. مرحوم محقّق (رضوان الله علیه) شرایع نوشته خیلی از فقها به عنوان مدارك, مسالك, جواهر این را شرح كردند، اما انسانی حرف انسانی عادی را شرح كرده و خود را صاحب ‌نظر می ‌داند و برابر رأی خودش می ‌تواند شرح كند. اگر در كلام مرحوم خواجه تجرید نوشته و مرحوم علامه شرح كرده بالأخره انسانی است كه حرف انسان عادی را شرح می‌كند و اگر در فلسفه ابن ‌سینا اشارات و تنبیهات نوشته و مرحوم خواجه شرح كرده یا فخررازی شرح كرده بالأخره انسانی است كه حرف انسان دیگر را دارد شرح می ‌كند؛ اما تفسیر قرآن و تفسیر نهج ‌البلاغه از این سنخ نیست كه متنی باشد انسان بخواهد شرح كند. شرح نهج ‌البلاغه نظیر تفسیر قرآن بالأخره یك تفسیر طلب می‌ كند این اصل اول. 🔹 اصل دوم آن است كه بالأخره این شارح باید خلیفه آن ماتن باشد، وگرنه شرح آن نیست؛ این می‌ شود جواهر كه شرح شرایع است، هر دو انسان ‌اند، فقیه ‌اند و بزرگوارند، اما آن قداست آسمانی را ندارد. در تفسیر قرآن كریم و تفسیر نهج ‌البلاغه یا صحیفه سجادیه و مانند آن تا شارح خلیفه ماتن نباشد و احساس نكند مقدورش نیست. 🔹 اصل سوم آن است كه خلیفه باید حرف مستخلف ‌عنه را بزند نه حرف خودش را، وگرنه خلیفه نیست! اگر كسی داعیه خلافت دارد در واقع باید این قدرت را داشته باشد، هنر و جان ‌كندن می‌ خواهد كه خواسته‌ های خودش را بگذارد كنار (یك) این را در حدّ ظرفیت قرار بدهد (دو) ساكت محض باشد و مؤدّب (سه) ببیند او چه می‌ گوید (چهار) این یك جان كندن می‌ خواهد. ما با كتاب های فقهی و غیر فقهی هم مأنوسیم و آنها را هم داریم شرح می‌ كنیم تفسیر را هم داریم شرح می ‌كنیم، می‌ بینیم این یك جان كندن می‌ خواهد، تفسیر این طوری باید باشد که آدم حرف نزند و فقط گوش بدهد. ما حرف های دیگران را مانند فارابی و بوعلی ـ بالاتر پایین‌تر ـ اینها را شرح می ‌كنیم آنها هم انسان ‌اند و ما هم انسان، اما وقتی ما می‌خواهیم خطبه‌ های نهج ‌البلاغه را شرح بكنیم به واقع جان ‌كندن می‌خواهد! فقط گوش می‌ دهیم كه ببینم حضرت چه می‌ گویند، این خیلی زحمت می‌ خواهد، هم خود انسان دخالت نكند و هم مشوب نكند، خیلی زحمت می ‌خواهد! 📚 دیدار محققین نهج البلاغه با حضرت استاد تاریخ: 1390/12/23 🔅🔅🔅 📝 فضای مجازی برای متدینین یک کار فرهنگی مقدس است با انگیزه پاک و با وضو بخوانیم و بنویسیم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
saloni_v0.apk
11.11M
✅ مژده به نهج البلاغه پژوهان و دوستداران معارف ناب امام علی علیه السلام 📌 نرم افزار تلفن همراه «سَلُونِی قَبْلَ أَن ْتَفْقِدُونِی؛ تحریر نهج البلاغه» پایگاه اطلاع رسانی اسراء: همزمان با هفته پژوهش و برگزاری مراسم رونمایی از کتاب گرانسنگ «سلونی قبل ان تفقدونی» تحریر نهج البلاغه؛ تالیف حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در محل سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، نرم افزار تلفن همراه «سَلُونِی قَبْلَ أَن ْتَفْقِدُونِی» به همت بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء آماده و در اختیار کاربران و علاقمندان قرار گرفت. این نرم افزار که قابلیت نصب بر روی سیستم عامل های اندروید و IOS انواع گوشی های همراه هوشمند و تبلت را دارد شامل جلد اول و دوم مجموعه «سَلُونِی قَبْلَ أَن ْتَفْقِدُونِی» است که خطبه های 1 تا 35 نهج البلاغه را در بر می گیرد. 🔺منبع: news.esra.ir 🔅🔅🔅 📝 فضای مجازی برای متدینین یک کار فرهنگی مقدس است با انگیزه پاک و با وضو بخوانیم و بنویسیم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 پژوهش و تحقیق وقتی به بار می‌نشیند كه زاد و راحله‌اش معارف قرآن و عترت باشد ▪ درست است كه وجود مبارك حضرت ولی‌عصر(ارواحنا فداه) بقیةالله است اما این لقب پرافتخار، بالاصاله برای آن حضرت است اما بالاطلاق برای شاگردان آن حضرت نیز هست ، ▪ اگر كسی عالم شد نه علم‌فروش، می شود «العلماء باقون ما بَقی الدهر» و همین بقیةالله شامل شاگردان او نیز می‌شود منتها بالتبع و بالعرض، اینكه فرمود: «العلماء باقون ما بَقی الدهر» یعنی همین، این راه باز است. ▪ بنابراین پژوهش و تحقیق وقتی به بار می‌نشیند كه زاد و راحله‌اش همین معارف قرآن و عترت باشد و محقق نیز باید در برابر این آب جوشان، احساس عطش كند. ✅ امام صادق(سلام الله علیه) به یكی از شاگردانش فرمود: «فَإِنْ مِتَّ فَوَرِّثْ كُتُبَكَ بَنِیكَ»؛ مبادا تعدادی كتاب بخری و بگذاری در كتابخانه، بلکه خودت كتاب بنویس كه فرزندان تو وارث كتاب تو باشند، این را حضرت به همه ما فرمود، پس این راه باز است اگر این راه باز نبود كه نمی‌فرمود، منتها «النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة»؛ ▪ استعدادها فرق می‌كند اما ما به اندازه همّت‌هایمان كه از ذات اقدس الهی ان‌شاءالله افاضه بشود، می‌توانیم پیشرفت کنیم. 🔅🔅🔅 📝 فضای مجازی برای متدینین یک کار فرهنگی مقدس است با انگیزه پاک و با وضو بخوانیم و بنویسیم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 بمناسبت 25 آذر، روز پژوهش 🔍 در جريان پژوهش چند مطلب مطرح است، ♻️اول آن است كه ما بفهميم گمشده ما چيست كه به دنبال آن جستجو مي‌كنيم، ما چه مي‌خواهيم؟ كسي كه هدفمند نيست، گمشده‌اي ندارد و مقصد و مقصودي در پيش ندارد او اهل پژوهش نيست، خود را معطل كرده است و ديگران را به زحمت انداخت، اين اصل اول كه ما چه مي‌خواهيم. اصل دوم اين است كه بعد از اينكه روشن شد ما هدفمنديم، چه مي‌خواهيم و به دنبال چه مي‌گرديم، بايد بدانيم راهش چيست. اصل سوم اين است كه حالا كه معلوم شد هدفي داريم، راهي هست و بايد با پيمودن اين راه به آن هدف بار يافت، راهزنان اين راه چه كساني هستند؟ اصل چهارم اين است كه هاديان اين راه چه كساني هستند؟ اصل پنجم اين است كه همراهان اين راه چه كساني هستند؟ اين مطلب اول. ♻️ مطلب دوم اين است كه اين نظام مقدس جمهوري اسلامي هدفمند است، استقلال مي‌خواهد، آزادي مي‌خواهد و استقلال و آزادي دو بال اين مملكت‌اند، قلب تپنده اين مملكت، جمهوري اسلامي است؛ يعني اسلام است. اين مرغ باغ ملكوت يك قلبي دارد به نام دين که يك بالش استقلال است و يك بالش آزادي، آن وقت پرهاي ديگر فراواني هم هست كه با اين قلب تپنده اينها به راه مي‌افتند. يك بيان نوراني از اميرالمومنين(سلام الله عليه) است كه «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ»؛ ملتي كه آب دارد و خاك دارد معذلك نيازمند به بيگانگان است، خدا او را از رحمت دور كند! اگر ذخاير زميني زياد است و اگر دريا به اندازه كافي داريم آب به اندازه كافي داريم معادن به اندازه كافي داريم نيروي خلاق و فنان به اندازه كافي داريم، اين مجموعه را بايد يك حقيقتي راه اندازي كند و آن نكته اصل اين است ملت تا خود را باز نيابد و پژوهشگر نداشته باشد پژوهش حاصل نيست، طي راه حاصل نيست، به مقصد رسيدن ميسر نيست و مانند آن. ♻️ پژوهشگر يك نيروي انساني است، نيروي انساني مي‌تواند با پژوهش‌اش معدن نفت و گاز را و دهها معادن مايع و غير مايع را با پژوهش به دست بياورد، با فناوري ابتكار داشته باشد، نيروگاه هسته‌اي را در آن بخشهاي صلح آميز و عالمانه‌اش راه اندازي بكند، همه اين كارها را مي‌تواند بكند؛ چه اينكه در بخشهاي كشاورزي و دامداري هم همان طوري كه تاكنون موفقيتهاي فراواني داشت، از اين به بعد بيش از گذشته هم توفيق به دست مي‌آيد، اما همه اينها فرع آن نيروي پژوهشگر است، آن نيروي پژوهشگر، انسانيت انسان است! وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) فرمود من در شگفت و تعجبم كه بسياري از مردم براي خودشان به اندازه كالاي در دست و جيبشان حرمت قائل نيستند: «عَجِبْتُ‏ لِمَنْ‏ يَنْشُدُ ضَالَّتَهُ‏ وَ قَدْ أَضَلَّ نَفْسَهُ فَلَا يَطْلُبُهَا»؛ من در شگفتي و تعجبم كه اينها ابزار دستشان مثلاً يك قلم يك خودكار، يك كاغذ، يك تسبيح يا يك دستمال را جا مي‌گذارند يك جايي بعد دست به جيب مي‌زنند مي‌بينند كه اين خودكار سر جايش نيست، مي‌فهمند خودكار گم شد، جستجو مي‌كنند و پيدا مي‌كنند، خودشان را گم كردند و نمي‌روند پيش كسي بگويد آقا من گم شدم! كجايم؟ من را ديدي سر جايم بنشاني يا نه؟! مشكل ما اين است! اين به جان هم تاختن‌ها، اين باند بازيها، اين سر از اوين در آوردنها، اين عليه ديگر حرف زدنها اين است كه بسياري از ماها براي خودمان به اندازه دستمال ارزش قائل نيستيم! چطور مي‌شود انسان در فضاي اسلامي زندگي بكند پس از چند مدتی سر از اوين در بياورد؟! پرونده اختلاسي داشته باشد! مگر آدم هر پولي را مي‌گيرد! هر رشوه‌اي را مي‌گيرد! هر عشوه‌اي را مي‌گيرد! حضرت فرمود: خودت را درياب! اول پژوهشگر باش و خودت را پيدا كن، ببين كجايي سر جايت بنشان، بعد كار بكن... 💢آیت الله العظمی جوادی آملی 1382/08/23 🔅🔅🔅 📝 فضای مجازی برای متدینین یک کار فرهنگی مقدس است با انگیزه پاک و با وضو بخوانیم و بنویسیم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
آیت الله 🔅🔅🔅 📌 نیکی به 🔹 رسول خدا (ص) فرمودند: 🔸 هر معروفى صدقه به شمار مى‌آید و هر آنچه را كه مؤمن براى خود و خانواده و همسرش هزینه كند و نیز هر آنچه با آن آبروى خود را حفظ كند، برایش صدقه نوشته مى‌شود.1 🔹 و فرمودند: 🔸 بهترین شما كسانى هستند كه براى خانوادهٔ خود بهترین باشند و من براى خانوادهٔ خودم بهترین شما هستم. 2 🔹 و نیز فرمودند: 🔸 كسى كه به بازار رود و تحفه‌اى بخرد و آن را براى خانوادهٔ خویش ببرد، مانند كسى است كه صدقه‌اى را به سوى نیازمندان مى‌برد. 3 📝 پی نوشت: 📚 1. مستدرک الوسائل ج 7 ص 239 📚 2. الفقیه ج 3 ص 555 📚 3. الامالی صدوق ص 577 📚 ص 234 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
برشی از (40) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) ▪ الفاظ «حمد»، «مدح»، «ثناء» و «شكر» گرچه از نظر معنا به هم نزديك است، ولي مرادف نيست و تفاوت دقيقي با يكديگر دارد؛ چنانكه در زبان فارسي نيز واژه‌ي «سپاس» كه معادل شكر است با واژه‌ي «ستايش» كه معادل حمد است، فرق ظريفي دارد؛ گرچه مرادف پنداشته مي شود. ✅ فرق حمد و مدح: مشهور اين است كه حمد و مدح همتا و همانند است، همان گونه كه دو واژه‌ي مقابل اينها، قدح و هجو نيز همتا و همانند است[كشاف، ج1، ص8.]، ولي اين دو واژه كه دو ريشه‌ي متفاوت دارد، داراي دو معناي مختلف است و از اين رو از نظر كاربرد و مورد استعمال نيز يكسان نيست؛ ▪ حمد تنها در برابر صاحب كمالي است كه داراي عقل و انديشه باشد، ولي مدح (قول حاكي از عظمت حال ممدوح) كه در مقابل ذمّ است، درباره‌ي غير عاقل نيز به كار مي رود؛ مثلاً، درباره‌ي گوهري زيبا و ارزشمند مي توان گفت ممدوح است، ولي نمي توان گفت محمود است: «يُقال مدحت اللؤلؤ علي صفائه ولا يقال حمدته علي صفائه»[ الميزان، ج1، ص19.]. ▪ تفاوت ديگر حمد و مدح آن است كه حمد تنها در برابر كارهاي اختياري است، اما مدح درباره‌ي امور خارج از اختيار نيز به كار مي رود؛ مثلا ً بلندي قامت و زيبايي چهره در انسان با اين كه اختياري نيست قابل مدح است، ولي قابل حمد نيست، برخلاف انفاق و علم آموزي او كه هم ممدوح است و هم محمود. پس هر حمدي مدح است، اما چنين نيست كه هر مدحي حمد باشد[تفسير كبير، ج1، ص223]. ▪ برخي گفته اند: در مفهوم حمد، «وصولِ اثرِ كمال محمود به غير» نهفته است و به اصطلاح حمد آن است كه نه تنها از فضايل، بلكه از فواضل نيز باشد، برخلاف مدح كه از اين جهت نيز اعمّ است[المنار، ج1، ص50.]. اين سخن تام نيست؛ زيرا در قرآن كريم و برخي ادعيه، خداي سبحان بر كمالاتي كه اثر آن به غير نمي رسد نيز حمد شده است؛ مانند: اوّليت، آخريّت، تجرّد و...: (الحمد لله الذي لم يتّخذ ولداً ولم يكن له شريك في الملك ولم يكن له وليّ من الذُلّ) [سوره‌ي إسراء، آيه‌ي 111.] ؛ «الحمد لله الأوّل بلا أوّل كان قبله والآخر بلا آخر يكون بعده، الذى قصرت عن رؤيته أبصار الناظرين وعجزت عن نعته أوهام الواصفين» [صحيفه‌ي سجّاديه، دعاي اوّل]و معلوم است كه بي آغاز بودن در اوّليت و بي انجام بودن در آخريّت، تجرّد، نداشتن فرزند و وليّ و شريك و مانند آن از كمالاتي نيست كه اثر آن به ديگري برسد. ▪ برخي نيز گفته اند: حمد تنها در ستايش به حق به كار مي رود، اما مدح در ستايشهاي باطل نيز به كار مي رود[الفروق اللغويّه، ص202. اختلاف معاني واژه ها (فروق لغوي) گرچه در كتابهايي مانند «الفروق اللغويه» ابو هلال عسكري و «مغني» ابن هشام بيان شده است، اما بخش عظيمي از آن، تنها با قرآن و روايات و ادعيه معصومين (عليهم السلام) قابل شرح است وگرنه موارد فراواني از كاربرد كلمات در قرآن و روايات را بايد استعمال مجازي دانست.]؛ مانند: «أُحثُوا فى وجوه المدّاحين التراب»[ بحار، ج70، ص294.]. اين فرق نيز تامّ نيست؛ زيرا حمد در مورد ستايش باطل نيز به كار رفته است؛ مانند: (ويحبّون أن يُحمدوا بما لم يفعلوا) [سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي 188.]، «واُبتلي بحمد من أعطانى» [نهج البلاغه، خطبه‌ي 225، بند2.]، «وتبتغى فى قولك للعامل بأمرك أن يُوليك الحمد دون ربّه... »[ همان، خطبه‌ي 79، بند2.]. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت10: محتوای تفسیری آیه 3 سوره فلق قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ «1» مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ «2» وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ «3» وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ «4» وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ «5» ▪ «غَاسِقٍ»: شب تاریک (نگا: روح‌البیان). «وَقَبَ»: فرا رسید و فرا پوشید. 📒 نکات آیه 3 سوره فلق ✅ ۱ - پناه بردن به خداوند از شرور شبانه، به ویژه زمان تاریکى مطلق آن، توصیه الهى به پیامبر(ص) (قل أعوذ ... و من شرّ غاسق إذا وقب) ▪ «غَسَق»; یعنى، آغاز تاریکى شب (صحاح) ▪ و «وقوب» (مصدر «وقب»)، به معناى داخل شدن در همه چیز است (لسان العرب). مراد از «غاسق إذا وقب»، شب است; زمانى که در همه چیز وارد شده و آن را تاریک سازد (لسان العرب به نقل از فراء). ▪ کلمه «غاسق» با فعل «غَسَقَ» (جریان یافت)، از یک ریشه و نشانگر پخش شدن شب بر موجودات است. اسناد شرّ به شب به جهت مناسب تر بودن آن از روز، براى جریان شرور است. ✅ ۲ - خداوند، بر حفاظت انسان از مخفى ترین خطرها، توانا است. (و من شرّ غاسق إذا وقب) ✅ ۳ - قدرت خداوند بر شکافتن تاریکى شب به وسیله سپیده صبح، دلیل توانمندى او بر خنثى ساختن تهدیدهاى پوشیده و توطئه هاى سرّى و شبانه دشمن (قل أعوذ بربّ الفلق ... و من شرّ غاسق إذا وقب) ▪ آیات بعد، قرینه بر این است که مراد از خطرهاى شبانه، برنامه ریزى هاى کاملاً محرمانه دشمن در شب است. ✅ ۴ - پیامبر(ص)، مورد تهدید دسیسه ها و نیرنگ هاى فوق سرّى دشمن (قل ... و من شرّ غاسق إذا وقب) 🔸 روایات و احادیث ▪ ۵ - «عن أبى هریرة عن النبىّ(ص) فى قوله «و من شرّ غاسق إذا وقب» قال: النجم هو الغاسق و هو الثریا;[۱] ابوهریره از پیامبر(ص)، درباره سخن خداوند «و من شرّ غاسق إذا وقب» روایت کرده که فرمود: ستاره «نجم» (پروین)، همان چیزى است که «غاسق» است [یعنى، هنگام تاریکى شدید شب، رؤیت مى شود] و [نام دیگر] آن ثریا است». ▪ ۶ - «عن علىّ(ع) انّه قال: «الغاسق إذا وقب» هو اللیل إذا أدبر;[۲] از امام على(ع) روایت شده که درباره «الغاسق إذا وقب» فرمود: یعنى، شب زمانى که پشت کند و برود». 🔅🔅🔅 📝 فضای مجازی برای متدینین یک کار فرهنگی مقدس است با انگیزه پاک و با وضو بخوانیم و بنویسیم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت11: محتوای تفسیری آیه 4 سوره فلق قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ «1» مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ «2» وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ «3» وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ «4» وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ «5» ▪ «النَّفَّاثَاتِ»: جمع نَفَّاثَة، دمندگان. مراد سخن‌چینان فساد پیشه است . صیغه مبالغه است و برای مذکّر و مؤنّث به کار می‌رود. دمیدن در گره، کنایه از افسون و جادو است . افسونگران رشته‌ها را گره می‌زدند و همراه با مقداری آب دهان به گره‌ها فوت می‌کردند و بدانها می‌دمیدند، و سپس گره‌ها را باز می‌کردند، تا به عامّه مردم نشان دهند که گره پیوند زناشوئی فلان مرد و فلان زن را باز و آنان را از هم جدا ساخته‌اند. ▪ نمّامان و سخن‌چینان هم خویشتن را در لباس دلسوزان و دوستداران در پیش اینان و آنان نشان می‌دهند و بدین وسیله پیوندها را سست و گسسته می‌کنند. لذا کار افسونگران و سخن‌چینان به هم شبیه است. ▪ «الْعُقَدِ»: جمع عُقْدَة، گره‌ها. مراد پیوندها و رابطه‌های انسانها است؛ از قبیل پیوند زناشوئی، رابطه دوستی، ارتباط مکتبی. 📒 نکات آیه 4 سوره فلق ✅ ۱ - زنانى، در عصر بعثت با گره زدن و افشاندن ترشحات دهان بر گره ها، مردم را جادو مى کردند. (النفّ-ثت فى العقد) ▪ فعل «نَفَثَ»، زمانى گفته مى شود که شخص ترشحاتى از دهان بیرون افکند (مصباح) و «نَفْث» شبیه دمیدن و کمتر از آب دهان افکندن است (صحاح). حرف «ال» در «النفّاثات»، گرچه براى تعریف جنس است; ولى در مقایسه با «غاسق» و «حاسد» - که نکره آورده شده است - ممکن است به معروف بودن کسانى که «نفّاثة» (افسون گر) بودند، نظر داشته باشد. ✅ ۲ - دمیدن در گره ها و رساندن ذرّات آب دهان به آن به شکلى خاص، نوعى جادو و داراى آثارى نامطلوب بر انسان است. (و من شرّ النفّ-ثت فى العقد) ✅ ۳ - افسون گران، انسان هایى شرور و آزاردهنده دیگران (و من شرّ النفّ-ثت فى العقد) اضافه شرّ در آیه قبل و بعد، به نکره و در این آیه به معرفه، بیانگر تعمیم شر بودن به تمام کسانى است که «نفّاث» (افسون گر) بودند. ✅ ۴ - پیامبر(ص)، در معرض خطر از سوى جادوگران و کسانى که با دمیدن در گره هایى مخصوص، درصدد آزار دادن آن حضرت بودند. (و من شرّ النفّ-ثت فى العقد) ✅ ۵ - پناه بردن به خداوند از شرّ جادوگران، توصیه اى الهى به پیامبر(ص) (قل أعوذ ... و من شرّ النفّ-ثت فى العقد) ✅ ۶ - خداوند، توانا بر ابطال سحر و بى اثر کردن نَفَس جادوگران (و من شرّ النفّ-ثت فى العقد) 🔅🔅🔅 📝 فضای مجازی برای متدینین یک کار فرهنگی مقدس است با انگیزه پاک و با وضو بخوانیم و بنویسیم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
نهج البلاغه.mp3
1.53M
📌نهج البلاغه نهج ‌البلاغه از آن جهت كه كلام ولی خدا و انسان معصوم و حجّت بالغه الهی (سلام الله علیه) است حكم قرآن كریم را دارد. تفسیر قرآن و تفسیر نهج ‌البلاغه نظیر شرح كتاب های عادی نیست. 🔅🔅🔅 📝 فضای مجازی برای متدینین یک کار فرهنگی مقدس است با انگیزه پاک و با وضو بخوانیم و بنویسیم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 صراحت و قاطعیت قرآن(قسمت دوم) بحث از صراحت و قاطعیت قرآن، یك بحث درون دینی است، لذا در آیینه آیات و روایات قابل بررسی است ▪️ این صحیفه مهیمن(قرآن) با تمام بطون و تأویل‌ها و با همه ظهور و تنزیل‌هایش نزد انسان كاملی چون علی ـ علیه السّلام ـ مشهود است؛ زیرا از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسیده است كه یكی از مصادیق بارز آیه شریفه «قل كفی بالله شهیداً بینی و بینكم و من عنده علم الكتاب»؛[9] برادرم علی بن ابیطالب است و چون معارف قرآن به طور تمام و كمال نزد علی بن ابی طالب است، معلوم می‌شود علم آن حضرت به معارف قرآنی از قبیل علم حصولی نیست، بلكه از سنخ علم حضوری و شهودی است و از آن جهت كه قرآن كتاب تدوینی خداست و جهان خارج كتاب تكوینی اوست و این دو صحیفه كاملاً هماهنگ است، به طوری كه اگر كل قرآن به صورت آفرینش تكوینی تمثل یابد همین جهان مشهود خواهد شد و جهان مشهود اگر به صورت كتاب تدوینی تجلی كند، همین قرآن كریم می‌شود، پس كسی است كه به همه ابعاد قرآن علم شهودی دارد به اسرار و رموز جهان تكوینی نیز علم حضوری دارد. ▪️ بنابراین، قرآن كریم برای عده‌ای رؤیت شهودی كه برتر از درایت عقلی و رؤیت نقلی است قایل است و بدون تردید حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و سایر امامان ـ علیهم السّلام ـ از بارزترین مصداق‌های واجد شرط رؤیت شهودی قرآن هستند.[10] پس از جهت صراحت، قرآن شریف: ✅ 1. برای همه مردم «عربی مُبین»[11] است، یعنی برای همه مردم فصیح و روشن است. ✅ 2. كلّ قرآن، برای عموم مردم از صراحت برخوردار نیست. ✅ 3. كل قرآن، از نظر علم حضوری برای «راسخان علم» از صراحت برخوردار است. ▪️ امّا از جهت قاطعیت: از جهت قاطعیت، قرآن شریف هم برهان قاطع است و هم از قاطعیت برخوردار است. هر جا رسالتش ایجاب كند كه با پدیده‌های اجتماعی با مطالب و با شخصیت‌ها، با قاطعیت برخورد نماید، با جدیت و قاطعیت برخورد می‌نماید و در قاطعیت از صراحت لازم برخوردار است. هر جا پای ارزش‌ها و «خط مرزها» به میان آید، قرآن شریف با قاطعیت تمام با پدیده‌های اجتماعی و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی برخورد می‌نماید. به رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه در مقام رسالت، از شخصیت حقوقی برخوردار است هم با قاطعیت تمام هشدار می‌دهد و با «ابی لهب» هم با قاطعیت تمام برخورد می‌نماید. چون قرآن شریف، نه نسبت به پدیده‌های اجتماعی تردید و ترس دارد و نه مصلحت اندیشی می‌كند. از این جهت در اوج اخلاق و عرفان و ادب قرآنی، در موارد لزوم قاطعانه با پدیده‌های اجتماعی و شخصیت‌ها برخورد می ‌كند: ✅ 1. در مورد «ابی لهب» می‌فرماید: «تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ»؛[12] دستان ابی لهب زیان كردو او زیان كار شد. بریده باد دو دست ابی لهب. مرگ و ننگ بر ابی لهب در دنیا وآخرت. ✅ 2. در مورد رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: « وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالَْیمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ»؛[13] و اگر برای ما سخنانی می‌بست، دست راستش را می‌گرفتیم، سپس شاهرگش را قطع می‌كردیم. ✅ در جای دیگر می‌فرماید: «وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ...»؛[14] یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد مگر آن كه از از آیین آنها پیروی كنی؛ بگو هدایت الهی هدایت است؛ و اگر پس از دانشی كه بر تو فرود آمده است، از خواسته‌های آنان پیروی كنی، در برابر خداوند یار و یاوری نداری. ✅ 3. در برابر وسوسه گران و بهانه جویان هم با قاطعیت برخورد می‌كند و می‌فرماید: «و چون آیات ما كه روشن است و شیوا است، بر آنان خوانده ‌شود، ناامیدواران به لقائمان به پیامبر می‌گویند قرآنی غیر از این بیاور؛ یا این را تغییر ده؛ بگو مرا نرسد كه از پیش خود تغییر دهم؛ جز از وحی‌ای كه به من می‌رسد، از چیزی پیروی نمی‌كنم؛ من اگر از پروردگارم نافرمانی كنم، از عذاب روز سهمگین می‌ترسم.»[15] ▪️ از این قبیل آیات، فراوان است و هیچ مانعی بر سر راه قرآن شریف وجود ندارد كه جلوی قاطعیت قرآن شریف را بگیرد. هراس از تنهایی، جو سازی‌ها، ترس و آزمندی، وابستگی‌های عاطفی و... هیچ كدام جلوی قاطعیت قرآن را نمی‌گیرد. 🔅🔅🔅 📝 فضای مجازی برای متدینین یک کار فرهنگی مقدس است با انگیزه پاک و با وضو بخوانیم و بنویسیم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (120) 🔅🔅🔅 ✅ اصل پنجم. رسالت انديشمندانِ بسيج،گذشته از تعليمِ متونِ تأليف يافته از ره آورد عقل و نقل، تأمين آرامش دل و طمأنينه قلب سالكان نوپا است. مهم ترين عاملي كه سبب نا آرامي دل ها است، همانا هراس از تهاجم و پيروزي دشمن از يك سو و اندوه از انبوهِ تهديدهاي متخاصم از سوي ديگر است. ▪ براي رفع نگراني موجود در برخي افراد و دفع آن نسبت به بعض ديگر، بايد به دژي پناه برد كه دژبان آن خدايي است كه سراسر موجودهاي طبيعي و فرا طبيعي ستاد و سپاه اجرايي اويند؛ «كلمة لا إله إلاّ الله حصني فمن قالها دخل حصني و من دخل حصني اَمِنَ مِنْ عَذابي» [بحار الانوار، ج 49، ص 127.]، (و للّه جنود السموات والأرض) [سوره فتح، آيه 4.]، لذا خداشناسان راستين از غير خدا نمي هراسند، زيرا در تمام شئون زندگي كه خوف و رجا از مظاهر بارز آن است، موحّداند؛ (الذين يبلّغون رسالات اللّه و يَخشونه و لا يخشون أحداً إلاّ اللّه).[ سوره احزاب، آيه 39.]قرآن حكيم به منظور خوف زدايي حضرت موساي کليم(عليه‌السلام) از پيروزي ساحران و آل فرعون چنين پيامي دارد: (لا تخف إنّك أنتَ الأعلي) [سوره طه، آيه 68.]؛نترس تو برتر و بالاتري، و براي اندوه روبي حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم از گفته هاي باطل ياوه گويان چنين حكمي دارد: (قَدْ نَعلمُ إنّه ليحزُنكَ الذي يقولون) [سوره انعام، آيه 33.]، (ولا يَحْزُنكَ قولهم إنّ العزّة للّه جميعاً هو السميع العليم).[ سوره يونس، آيه 65.] ▪ وقتي تمام عزّت و نفوذ ناپذيري و اقتدار در اختيار خداي سبحان باشد، مجالي براي هراس كاذب از دشمن و اندوه ناصواب از او نيست. آنچه بسيجيان عزيزِ متحصّنِ در حِصنِ توحيد را از ديگران ممتاز مي كند، همين تأمين الهي است. لذا نه از بيگانه امان نامه مي طلبند و نه نوشيدن كاسه زهر را به هم ديگر تعارف مي كنند، چون كأس لبريز ولايتمداري كاسه زهرآگين شكست را به كام ديگران مي ريزد و آنچه امام راحل(قدس‌سرّه) نوشيد، صبر تلخ بود كه ثمر شيرين داد و فروپاشي حزب بعث را دربرداشت و متلاشي شدن اشغالگرانِ مستكبر را به همراه دارد، زيرا آغاز و انجام بارگاه رفيع آفرينش حق است: (ما خلقنا السموات والأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ) [سوره احقاف، آيه 3.] و تهديد باطل و تحديد عاطل را راهي به نظام متقن حق نيست؛ مردم متديّن از غير خدا نمي هراسند و به غير او اميد ندارند. ▪ شجره طوباي انقلاب اسلامي به رهبري امام راحل«قده» ثمر شيرين پيروزي دفاع مقدّس و استقرار و استحكام نظام الهي، شاهد صدق و وفاداري مردان و زنان موحّدِ اين مرز و بوم است. 🔹 پروردگارا! جمهوري اسلامي، مقام معظم رهبري، دولت و ملّت و مملكت را حفظ فرما! امام راحل و شهدا را با اوليا محشور فرما! مسئولان به ويژه متصديان اين همايشِ باشكوه را نصرت فرما! جوادي آملي 14/3/1382 🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
Tafsir_126.mp3
16.53M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
Tafsir_127.mp3
16.42M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
Tafsir_128.mp3
17.14M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom