eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
784 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
Seyr & slook(SHOJAEE).67.mp3
3.64M
(۶۷) مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) 🌿🌿🌿 📼 فضیلت علم ۲ 🕑 زمان:۲۹ دقیقه ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
نکته ها : 48 🔅🔅🔅 💢مثَل گردباد آتشبار 5 (اءَیَوَدُّ اءَحَدُکُمْ اءَن تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِیلٍ وَاءَعْنَابٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الاْنْهَرُ لَهُ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَا تِ وَاءَصَابَهُ ا لْکِبَرُ وَلَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفَآءُ فَاءَصَابَهَآ إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذَا لِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الاْیاَتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ) . (بقره / 266.) ((آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن ، نهرها در جریان باشند و برای او در آن (باغ ) از هر گونه میوه ای وجود داشته باشد درحالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد (در این هنگام ) گردبادی (کوبنده ) که در آن آتش (سوزانی ) است به آن برخورد کند و شعله ور گردد و بسوزد ! (این گونه است حال کسانی که انفاقهای خود را با ریا و منّت و آزار باطل می کنند) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می سازد ؛ شاید بیندیشید (و با اندیشه ، راه حق را بیابید) )) . 🔅🔅🔅 📝 نکته ها : 2- معنای اِعْصار ((اعصار)) در لغت به معنای ((گردباد)) است که به هنگام وزش باد از دو سوی مخالف تشکیل می گردد و به شکل عمودی است که یک سر آن به زمین چسبیده و سر دیگر آن در آسمان می باشد . ((جمله (اِعْصارٌ فیهِ نْارٌ) یعنی گردبادی که در آن آتشی باشد ، ممکن است اشاره به گردبادهای ناشی از بادهای ((سموم )) و سوزان و خشک کننده باشد و یا گردبادی که از روی خرمن آتشی بگذرد ، و طبق معمول که گردباد هرچه را بر سر راه خود بیابد ، با خود همراه می برد آن را از زمین برداشته و به نقطه دیگر بپاشد ، و ممکن است اشاره به گردبادی باشد که به همراه صاعقه به نقطه ای اصابت کند و همه چیز را تبدیل به خاکستر نماید و در هر حال اشاره به نابودی سریع و مطلق است )) . (94) ============ 94-تفسیر نمونه ، ج 2، ص 245 246. 👈🏾ادامه دارد..... 🍀🍀🍀 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
-9 💢اصول كلي شناخت قرآن 📃در حقیقت قلب 📃نفس ناطقه انسانی ▫️برخي از شواهدي كه دلالت مي كند بر اينكه منظور از قلب، همان روح مجرّد است، نقل مي شود. ⏪ب. كتمان شهادت در محكمه‌ي عدل، گناه دل است؛ (و لا تكتموا الشهادة و من يكتمها فإنّه اثم قلبه)؛[ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 283.]يعني از اداي شهادت حق در حضور حاكم عادل خودداري نكنيد و آن را كتمان ننماييد؛ زيرا هركس شهادت حق را مستور كند، قلب او گناهكار است. ▫️ترديدي نيست كه اطاعت و عصيان، مخصوص روح آدمي است؛ نه اعضا و جوارح او كه ابزار امتثال اوامر يا تمرّد از آنها هستند و شك نيست كه قلب طبيعي و مادّي كه عهده دار پالايش خون و ساير كارهاي طبيعي است، اطاعت و عصيان تشريعي ندارد. پس، مراد از قلب در اين گونه از موارد، همان روح انساني است كه حقيقت انسان به اوست. ▫️دل هوا پرست از ياد خداوند غافل است؛ (و لا تطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتّبع هواه و كان أمره فرطاً)[ سوره‌ي كهف، آيه‌ي 28.]؛ يعني از كسي كه ما قلب او را از ياد خودمان در اثر تداوم تبه كاري و استمرار هوا پرستي غافل نموديم، پيروي نكن و او تابع هواي خويش است و كار او تجاوز از مرز بندگي و تعدّي از عدل است. ▫️▫️اشكالي در اين جهت نيست كه ياد حق، امر مادّي نيست و غفلت از آن هم امر طبيعي و محسوس نخواهد بود؛ اگرچه ريشه آن تعلّق به عالم طبيعت دارد و چون خداي سبحان، مجرّد از هر قيد مادّي است، ياد خداوند كه همان توجه به سوي او و گرايش به سمت اوست، يقيناً منزّه از مادّه است و قلبي كه به ياد اوست، حتماً مجرّد است و قلبي كه از ياد او غافل است، از تجرّد خود بهره نمي برد و بر چهره‌ي جانِ مجرّد انسانِ غافل، پرده‌ي پندار باطل آويخته است، چنان كه رخسار جان انسان متذكّر، از پوشش پرده‌ي وَهْم و حجابِ خيال، مصون است؛ (و اذكر ربّك في نفسك تضرّعاً و خيفةً و دون الجهر من القولِ بالغدوّ والاصال و لا تكن من الغافلين)[ سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 205.]. در اين كريمه، ياد خداوند را به نفس نسبت داده است كه همان نفس ناطقه‌ي انساني است و همان در حقيقت، عهده دار ياد خدا و مسئول غفلت از ياد حق تعالي است. ☘️☘️☘️ 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
ایستادگی.mp3
1.9M
📌ایستادگی انسان وقتی می ‌تواند به نمازش ایستادگی بدهد كه خودش ایستاده باشد، تا نداشته باشد و نباشد توان آن را ندارد كه زیر بازوی نماز را بگیرد و نماز را بلند كند، [نمی‌تواند] نماز را ایستادگی ببخشد؛ لذا سعی قرآن كریم بر این است كه به مردم بیاموزاند؛ وقتی كلِّ دین را مطرح می ‌كند، می ‌گوید دین برای آن است كه ﴿لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ و مظاهرِ مهمّ دین را هم كه مطرح می ‌كند، آنها را به عنوان قیام معرّفی می ‌كند؛ می ‌فرماید فلان ركنِ دینی برای آن است كه مردم باشند. 🍀🍀🍀 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 قرآن و امام معصوم 🔹 مرحوم کاشف الغطای بزرگ کتاب معروف کشف الغطاء را دارد که مرحوم صاحب جواهر می ‌گوید من فقیهی به حدّت ذهن کاشف الغطاء ندیدم،[1] با اینکه صاحب جواهر سلطان فقه است. من یادم نیست که صاحب جواهر در جواهر از یک فقیهی به این عظمت و جلال و شکوه تعریف کرده باشد. مرحوم کاشف الغطای بزرگ در کتاب القرآن کشف الغطاء، یعنی جلد سوم از این مجلّدات چهارگانه آن جا این بحث را مبسوطاً دارد که آیا أفضل از هستند یا قرآن؟ در آن جا می‌فرماید که قرآن أفضل از امام نیست و امام هم أفضل از قرآن کریم نیست و اگر یکی معرفی شد، برای آن است دیگری برای حفظ آن تا مرز هم تلاش و کوشش می ‌کند. 🔹 در مقام ظاهر اهل بیت (علیهم السلام) موظف‌ هستند، را گرامی بدارند، این نشانه مفضول بودنِ اینها و فاضل بودن آنها و أفضل بودن آنها نیست؛ لذا مرحوم کاشف الغطاء دارد که وجود مبارک پیامبر و همچنین عترت (علیهم السلام) کعبه را تقدیس می ‌کردند، حجر أسود را می ‌بوسیدند، حِجر را گرامی می ‌داشتند، أرکان را گرامی می ‌داشتند و برای حرم ذات أقدس الهی حرمت ویژه قائل بودند، این معنایش این نیست که کعبه از اینها أفضل است یا حِجر و حَجر از اینها أفضل است، یا أرکان از اینها أفضل است، اینها موظف هستند به دستور الهی آن را إحیا کنند و گرامی بشمارند؛ ولی مسلماً قرآن از امام أفضل نیست؛ چه اینکه امام هم از قرآن أفضل نیست. آنچه که در قرآن کریم است، امام می ‌داند، آنچه امام انجام می ‌دهد، در قرآن کریم هست. [1]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌13، ص 105؛ «و أستاذی المحقق النحریر الذی لم یكن فی زمانه أقوی منه حدسا و تنبها الشیخ جعفر». 📚 پیام به مراسم رونمایی از موسوعه مرحوم کاشف الغطاء تاریخ: 1396/10/27 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۱۱۵ ـ ۱۱۲ 📌 الی باید به آنچه در زیر گفته می شود، باشد: اوّل: در انجام الهی دارای و پابرجایی باشد. دوّم: با داشته باشد. سوّم: زیر بار و نرود. چهارم: را در روز و شب برپا دارد. پنجم: را بخواند که سیّئاتش از بین برود و بالاخره و داشته باشد، زیرا خدای تعالی نیکوکاران را نمی کند. 🔅تفسير و قرآن و پژوهی @rahighemakhtoom
توبه۹.mp3
8.78M
۹ 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا چگونه جواد است؟ بیان نورانی حضرت ابی ابراهیم، (سلام‌الله علیه) است که مرحوم در کتاب شریف توحید روایت می کند که از آن حضرت سئوال کردند: یعنی چه؟ فرمود: اگر منظورتان از جواد در جهان امکانی است که انسان جواد کیست؛ آنکه حقوق واجب را ادا بکند، او جواد است. اگر کسی حقوق واجب را ادا کرده است، مسائل مالی اش را ادا کرد، خودش را انجام داد؛ هُوَ الجَواد. اما اگر منظورتان درباره ذات اقدس اله است که از اسماء فعلیه خدا این است که او جواد است، (فَهُوَ الجَوادُ اِن اَعطی وَ هُوَ الجَوادُ اِن مَنَع). او اگر بدهد، است؛ ندهد هم جود است. زیرا آنجا که نمی دهد است، آنجا که نمی دهد است. 🔷️ ر.ک التوحید / صفحه ۳۷۳ ✅درس خارج تفسیر قرآن _ قم ؛ ۱۳۹۲/۰۸/۰۷ 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔲 وجود مبارک امام سجاد(سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) دارد که در آن مراحل نهایی وداع پدرم سیدالشهداء(سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) به من مطلبی فرمودندکه خود امام سجاد در آخر عمرش به امام باقر(سَلامُ اللهِ عَلَیهِم أَجمَعِین) همین وصیت را دارد؛ به امام باقر در آخرین لحظه زندگی خود که وصیت میکند، میفرماید من تو را وصیت میکنم به امری که پدرم در آخرین لحظات زندگی خود مرا به آن امر وصیت کرد، 🔲 فرمود: ظلم همیشه حرام است و بد، ولی آن مظلومی که هیچ پناهی جزء خدا ندارد به او ستم نکن! «إِیَّاکُمْ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه‏»، چون آن آه فقط به «الله» میرسد. یک وقت است مظلومی است که قدرتی دارد، سِمَتی دارد، منصبی دارد، قبیلهای دارد، فرزندی دارد، قوم و خویش و قدرتی دارد، در نهایت به تمام اینها تکیه میکند؛ اما کسی که هیچ پناهی ندارد، این دعای او دعای خالص است، فرمود: «إِیَّاکُمْ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّه‏»، این همان آهی است که به جایی میرسد، آن درها فقط برای این دعاها و این نیایشها باز میشود. آیت الله 📜 درس تفسیر سوره جاثیه جلسه 3 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(116) 🔅🔅🔅 آیه 4 - والذين يومنون بما انزل اليك و ما انزل من قبلك و بالاخره هم يوقنون 📌 تفسير 🔲 يوقنون: يقين علم ثابت و جزمى است كه شك پذير نباشد و مايه آرامش و طمانينه نفس آدمى گردد. برخى از ويژگيهاى ماخوذ در يقين (مانند زوال شك و يا محصول نظر و استدلال بودن يقين) مانع از اسناد آن به خداى سبحان و متصف شدن او به صفت يقين است، مگر آن كه آن خصوصيتهاى نقص آميز، متعلق به برخى از مصاديق يقين باشد، نه ماخوذ در مفهوم آن. از اين رو با تنزيه معناى جامع، از خصوصيتهاى برخى مصاديق، اتصاف خداوند به آن محذورى ندارد. ▫️واژه هايى كه قرآن كريم درباره انواع ادراك به كار مى برد حدود 20 لفظ است ؛ مانند ظن، حسبان، شعور، ذكر، عرفان، فهم، فقه، درايت، يقين، فكر، راى، زعم، حفظ، حكمت، خبره، شهادت عقل و نيز الفاظى مانند: قول، فتوا، بصيرت و... هر يك از اين واژه ها با يك يا چند ويژگى از موارد ديگر ممتاز مى شود. .) ▫️ايقان كه باب افعال از ماده يقن است، به قيام يقين به دارنده آن نظر دارد. ظاهرا عنوان موقن در اين گونه از موارد، به عنوان صفت مشبهه (نه اسم فاعل) به كار مى رود. از اين رو معناى ثبوتى دارد، نه حدوثى . ▫️در تفسير آيه دوم و سوم همين سوره گذشت كه قرآن كريم هدايتگر پرهيزكارانى است كه داراى تقواى اعتقادى (ايمان به غيب)، تقواى عبادى (اقامه نماز) و تقواى مالى و غير مالى (انفاق) باشند و چون ايمان به غيب به طور مطلق ذكر شد و از برجسته ترين مصداق آن، يعنى غيب مطلق كه كنه ذات خداى سبحان است، انصراف داشت ، در اين آيه كريمه دو مصداق ديگر از مصاديق ايمان به غيب (ايمان به وحى و نبوت و يقين به آخرت) بازگو شده است. ================ 🍀🍀🍀 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت 27:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 14سوره عبس مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ(14) آن صحیفه‌ها بسی بلند مرتبه و پاک و منزه (از خطا) است. 🔅🔅🔅 ۱ - صفحه هاى قرآن در پیشگاه خداوند، داراى جایگاهى بلند و ارزشى والا است. (مرفوعة) ۲ - درک مفاهیم قرآنى، در گرو رشد، تعالى و ارتقاى انسان است. (مرفوعة) ▫️رفعت صفحات قرآن، بیانگر والا مرتبه بودن محتواى آن است و به قرینه مقام، کنایه از این است که پندگیرى از تذکرات آن، تنها براى افرادى برجسته میسّر است. ۳ - صفحات قرآن، پاک و منزّه از ثبت هرگونه ناروا و دروغ و به دور از مطالب باطل (مطهّرة) ۴ - آیات قرآن، فراتر از دسترس نااهلان و منزّه از هرگونه تغییر و تحریف است (مرفوعة مطهّرة) ▫️ارتباط دو وصف «رفعت» و «طهارت»، گویاى راز پاک ماندن قرآن از انحراف است; زیرا کج اندیشان به آن دسترسى ندارند تا آن را با افکار پلید خود آلوده سازند. ۵ - لزوم جاى دادن قرآن، در مکانى برجسته و شریف (مرفوعة) خبر از رفعت مقام قرآن - علاوه بر بیان حقیقت آن - توصیه به مسلمانان نیز مى باشد که باید قرآن را در مقامى رفیع، قرار دهند و جاى عالى رتبه اى براى آن در نظر گیرند. ۶ - لزوم پاک نگه داشتن قرآن از هر آلودگى و خباثت (مطهّرة) ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت 28:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 15سوره عبس بِأَيْدِي‌ سَفَرَةٍ(15) (سپرده) به دست سفیران حق (و فرشتگان وحی) است. 🔅🔅🔅 ۱ - قرآن، به دست نویسندگانى متعدد، نگاشته شده است. (بأیدى سفرة) «بأیدى» - مانند «فى صحف» در آیات پیشین - به محذوفى نظیر «مکتوبة» یا «مثبتة» تعلق دارد. ۲ - نوشتن قرآن در صفحه هاى پاکیزه و با عظمت، رسالت الهى که بر عهده سفیران متعدد است (بأیدى سفرة) ◽️ «سفرة» یا به معناى نویسندگان است و یا رسولان. در کتب لغت درباره این کلمه چنین آمده است: «سفر» [در تمام مشتقاتش] بر مکشوف و آشکار شدن دلالت دارد و «سَفْر»; یعنى، کتابت و «سفرة»; یعنى، نویسندگان; آنها را از آن جهت به این نام نامیدند که کتابت، آشکار سازنده چیزى است که مورد نیاز از نوشته است (مقاییس اللغة). کلمه «سفیر» بر رسول نیز اطلاق مى شود; زیرا او مأموریت خود را آشکار مى سازد (تاج العروس). جمع «سفیر»، گرچه «سفراء» است; ولى از آنجا که در لسان العرب، کلمه «سفرة» بر فرشتگانى که بین خدا و پیامبران او سفارت (رسالت) دارند، اطلاق شده است، مى توان گفت: «سفرة»، به معناى «سفراء» نیز استعمال شده است. ۳ - محدود بودن ثبت و ابلاغ قرآن به سفیران خداوند، تضمین کننده پاکى و پیراستگى آن از هرگونه خطا و باطل است .(مطهّرة . بأیدى سفرة) ▫️عبارت «بأیدى سفرة»، ممکن است متعلق به «مطهّرة» باشد; بر این اساس عامل تطهیر قرآن از خطا و باطل، آن است که تنها دستان سفیران الهى آن را ثبت و ابلاغ مى کند و دیگران از دسترسى به آن ناتوان اند. ۴ - فرشتگان وحى نویسندگان قرآن از لوح محفوظ و ابلاغ کنندگان آن به پیامبر(ص) هستند .(بأیدى سفرة) ◽️ در این که مراد از «سفرة» چه کسانى اند; نظرهایى چند ارائه شده است. از جمله این که به قرینه توصیف آنان به «کرام» در آیه بعد، مراد ملائکه وحى مى باشند; زیرا در سوره اى دیگر (انفطار، ۱۱) نیز براى ملائکه، وصف «کرام» ذکر شده است. استنساخ قرآن از لوح محفوظ، براى نازل ساختن آن بر پیامبر(ص)، احتمالى است که با این آیات و مراحل نزول قرآن سازگار است. ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت 29:نکته ها و پیام های تفسیری آیه 16سوره عبس کِرَامٍ‌ بَرَرَةٍ(16) که ملائکه مقرب عالی رتبه با حسن و کرامتند. 🔅🔅🔅 ۱ - نویسندگان قرآن در صفحه هاى پاکیزه و با عظمت، شخصیت هایى بزرگوار و داراى ارزش و احترام در پیشگاه خداوندند (بأیدى سفرة . کرام) ۲ - نویسندگان قرآن در صحیفه هاى پاک و والا مرتبه، کاتبانى راست گفتار، مطیع خداوند و درست کرداراند. (بأیدى سفرة ... بررة) ◽️«بررة» و «ابرار» به یک معنا است; جز این که «بررة» مبالغه بیشترى دارد; زیرا جمع «بَرّ» است و «بَرّ» مبالغه بیشترى از کلمه «بارّ» (مفرد «ابرار») دارد (مفردات راغب). از جمله معانى اى که براى «بِرّ» ذکر شده، «صلاح و درست کارى»، «اطاعت» و «صداقت» است. (لسان العرب) ۳ - سفیران الهى و واسطه هاى ابلاغ قرآن، فرشتگانى ارجمند و درست کاراند. (بأیدى سفرة . کرام بررة) ۴ - ارجمندى، عظمت و پیراستگى صفحات قرآن و مقام والاى نویسندگان آن، تضمین کننده شایستگى آن براى غفلت زدایى و بیان حقایق است. (إنّها تذکرة ... فى صحف مکرّمة . مرفوعة مطهّرة . بأیدى سفرة . کرام بررة) ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(56) 🔆🔆🔆 26- هماورد طلبی برای صدق ادعاوبرحق بودن أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ‏* فَلْيَأْتُواْ بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُواْ صَادِقِينَ‏ (نجم33و34) آيا مى‏گويند: پيامبر، (قرآن را خود ساخته و) به خدا نسبت داده است؟(چنين نيست)، بلكه آنان (به سبب طغيان و حسد) ايمان نمى‏آورند. پس اگر راستگويند، سخنى مانند قرآن بياورند. 🔅🔅🔅 📝 نکته ها و پیام ها: ▫ خداوند، بارها كفّار را دعوت به مبارزه نموده است: ☑ گاهى از آنان درخواست آوردن كتابى مثل قرآن كرده، «فأتوا بكتاب من عنداللّه» ☑ گاهى تخفيف داده وبه آوردن ده سوره اكتفا نموده، «فأتوا بعشر سور مثله» ☑ وگاهى به آوردن يك سوره، «فأتوا بسورة من مثله» ☑ و در آيه 34 حتّى به آوردن مطالبى مثل قرآن اكتفا كرده است. «فليأتوا بحديث مثله» ▫ در طوفان تهمت ‏ها، دست از منطق و استدلال بر نداريد و مخالفان را به آوردن سخنى همچون قرآن دعوت كنيد. ▫ مبارزه ‏طلبى در ميدان فرهنگى نيز لازم است. ▫️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 معادل فتح خیبر 🔹 ما یک وقت تعجب می کردیم که چرا پیغمبر (علیه أفضل صلوات المصلین) این فرمایش را فرمود!؟ جعفر بن ابیطالب برادر علی بن ابیطالب است، او چند سال در حبشه بود مأمور تبلیغ بود، با افکار حبشی ها، با تفکرات مسیحی ها، با تفکرات آنها آشنا شد. بعد از چند سال وقتی وارد مدینه شد که آن روز مسلمان ها به رهبری حضرت یعنی رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) خیبر را فتح کردند. غدّه بدخیم خیبر که سرمایه داران اسرائیلی آن جا بودند، یهودی های بدخیم آن جا بودند، مسلمان ها از آنها وام می گرفتند، مسلمان ها کوخ داشتند، آنها کاخ داشتند، قلعه داشتند درِ قلعه خیبر را که گفتند علی بن ابیطالب باز کرد درِ سبک و عادی که نبود. خیلی سخت بود برای مسلمان ها بار سنگین این بدخیم اسرائیلی های آن روز و جریان فتح خیبر و گشودن خیبر به دست توانای علی بن ابیطالب (علیه أفضل صلوات المصلین) این بود و همه مسلمان ها مخصوصاً وجود مبارک پیامبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) بسیار خوشحال شد. در آن روز جعفر بن ابیطالب از حبشه خود را به مدینه و به محضر حضرت رساند. 🔹 اگر بگویند این حرف طلاست و با طلا باید نوشت، اگر کسی چنین حرفی بزند مورد توبیخ قرار می گیرد. در محضر امام (علیه الصلاة و علیه السلام) سخنانی گفته شد، کسی به آن حضرت عرض کرد عجب جواهری ما امروز از شما شنیدم؟ فرمود همین! حیفت نیامد که این حرف ها را به طلا تشبیه کردی!؟ طلا و نقره اینها «إن الذهب و الفضة، إن الجواهر حجرٌ» طلا یک سنگ زردی است، نقره یک سنگ سفیدی است، حیفت نیامد که این حرف ها را به سنگ تشبیه کردی>؟![1] ما حیفمان می آید که بگوییم بیان نورانی حضرت مثل طلا و نقره است. 🔹 این روز برای همه روز باشکوه و جلال و عظمت بود روز پیروزی اسلام بود و حضرت خیلی خوشحال شد، مسلمان ها هم خیلی خوشحال شدند، یک فتحی بود. در آن روز جعفر بن ابیطالب برادر علی بن ابیطالب اینکه با بازوهای او درِ خیبر کَنده شد، با زبان او بسیاری از مسایل علمی در حبشه حل شد. وقتی وارد مدینه شد وجود مبارک پیغمبر این فرمایش را فرمود، فرمود امروز دو جشن برای من هست، من نمی دانم به کدام یک بیشتر خوشحال باشم!؟ آیا به فتح خیبر یا قدوم جعفر![2] یک یا یک او درس خوانده و جهانی را در قلمرو خود قرار داده، کتابی نوشته، کتیبه ای نوشته، سخنرانی کرده، محققانه عالم پروری کرده، عده ای را هدایت کرده به اسلام، آمدنِ جعفر بن ابی‌طالب از حبشه آن ‌قدر برای پیغمبر خوشحال کننده بود که عِدل فتح خیبر بود! یک این ‌قدر می ارزد، یک این‌قدر می ارزد! الآن هم پیغمبر همان پیغمبر است! الآن وجود مبارک ولی عصر همان ولی عصر است! الآن فاطمه زهرا همان فاطمه زهراست، این دین است! چرا ما قدر این را ندانیم!؟ از باده مغز تَر کن آن یار نغز جوی ٭٭٭ تا سر رود به سر برو تا پا به پا بپو[3] 🔹 چرا در کنار نباشیم!؟ چرا در کنار بیت نباشیم!؟ چرا از رهنمود نهج ‌البلاغه و صحیفه سجادیه و آثار نورانی اینها استفاده نکنیم!؟ مگر فرق می کند که یک روحانی برود حبشه بشود جعفر بن ابیطالب یا روحانی بشود شهید مطهری در داخل ایران و خارج ایران قلم فرسایی کند!؟ فرمود برای من این ‌قدر مسرت آور است که نمی دانم به کدام یک از اینها بیشتر خوشحال باشم!؟ الآن هم حرف پیغمبر همین است! الآن حرف وجود مبارک ولی عصر همین است! [1]. ر.ک: المناقب(ابن شهر آشوب), ج4, ص248؛ «فَسَمِعَ مِنْهُ كَلَاماً أَعْجَبَهُ فَقَالَ هَذَا وَ اللَّهِ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ الْجَوْهَرُ فَقَالَ لَهُ بَلْ هَذَا خَیرٌ مِنَ الْجَوْهَرِ وَ هَلِ الْجَوْهَرُ إِلَّا حَجَرٍ». [2]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج‏21، ص63؛ «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا فَتَحَ خَیبَرَ قَدِمَ جَعْفَرُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ مِنَ الْحَبَشَةِ فَالْتَزَمَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ جَعَلَ یقَبِّلُ بَینَ عَینَیهِ وَ یقُولُ مَا أَدْرِی بِأَیهِمَا أَنَا أَشَدُّ فَرَحاً بِقُدُومِ جَعْفَرٍ أَمْ بِفَتْحِ خَیبَر». [3]. دیوان ملا هادی سبزواری, غزل150. 📚 پیام به همایش بین‌المللی بازاندیشی آرای استاد مطهری در مواجهه با مسائل امروز تاریخ: 1399/11/12 ☘☘☘ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
ایمانِ بدون تردید ابوطالب علیه السلام 💠 بیست و ششم رجب المرجب . سالروز وفات جناب ابوطالب ( عموی گرامی رسول اکرم (ص) و پدر امیر مومنان (ع) ) 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
مراتب یقین ۶۸.۱.mp3
3.95M
(۶۸) مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) 🌿🌿🌿 📼 یقین ۱ 🕑 زمان:۳۲ دقیقه ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
سوره آیه ۶۰ : …وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَهٍ … … براى شما آبى از آسمان فرود آورد پس به وسیله آن باغهاى بهجت ‏انگیز رویانیدیم… 🔅🔅🔅 📌“اشاره قرآن به روان درمانی با طبیعت” طبق تحقیقات ، نگریستن روزانه یک ساعت به طبیعت و رنگهای ، گلها و درختان، بسیار آفرین بوده و روشی موثر برای درمان ، نا امیدی و بسیاری از اختلالات روحی می باشد که در آیه فوق به آن اشاره گردیده است. منبع : دانشگاه علوم پزشکی مشهد 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
نکته ها : 49 🔅🔅🔅 💢مثَل گردباد آتشبار 6 (اءَیَوَدُّ اءَحَدُکُمْ اءَن تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِیلٍ وَاءَعْنَابٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الاْنْهَرُ لَهُ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَا تِ وَاءَصَابَهُ ا لْکِبَرُ وَلَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفَآءُ فَاءَصَابَهَآ إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذَا لِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الاْیاَتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ) . (بقره / 266.) ((آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن ، نهرها در جریان باشند و برای او در آن (باغ ) از هر گونه میوه ای وجود داشته باشد درحالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد (در این هنگام ) گردبادی (کوبنده ) که در آن آتش (سوزانی ) است به آن برخورد کند و شعله ور گردد و بسوزد ! (این گونه است حال کسانی که انفاقهای خود را با ریا و منّت و آزار باطل می کنند) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می سازد ؛ شاید بیندیشید (و با اندیشه ، راه حق را بیابید) )) . 🔅🔅🔅 📝 نکته ها : 3- اهمّیت تفکّر در قرآن قرآن مجید در حدود ((پنجاه )) مورد در باره تفکّر و اهمیّت آن و نکوهش اندیشه نکردن تاءکید کرده است. موارد تفکّر و دایره آن بسیار وسیع است ؛ تفکّر در نظام آفرینش ، در بعثت پیامبران ، در معاد و زندگی پس از مرگ در تاریخ و سرگذشتهای بشر ، در آفرینش انسان ، در این که از کجا آمده و آمدنش بهر چه بوده ؟ به کجا می رود و مسؤ ولیتش چیست ؟ و . . . . از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود : ((اءَفْضَلُ الْعِبادَةِ إِدْمانُ التَّفَکُّر فِی اللّهِ وَ فِی قُدْرَتِهِ ؛ برترین عبادتها ، تفکّر درباره خدا و قدرت اوست)). در روایت دیگر از آن حضرت وارد شده که فرمود : ((کانَ اءَکْثَرُ عِبادَةِ اءَبی ذَرٍ - رحمة اللّه علیه - خِصْلتین التَّفَکُّرُ وَ الاِْعتِبار ؛ بیشترین عبادت ابوذررحمه اللّه تفکر و عبرت گرفتن بود)) . از امام رضاعلیه السّلام روایت شده که می فرماید : ((لَیْسَ الْعِبادَةُ کَثْرَةَ الصَّلاةِ وَالصَّوْمِ ، إِنَّماالْعِبادَةُ التَّفَکُّرُ فی اءَمْرِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ ؛ عبادت به زیاد نماز خواندن و روزه گرفتن نیست عبادت واقعی تفکّر در کار خداوند متعال و اسرار جهان آفرینش است )) . در روایت است که : ((عن الحسن الصیقل قال : ساءلت اباعبداللّه علیه السّلام عمّا یروی النّاس اءنّ تفکُّرَ ساعةٍ خَیْرٌ مِنْ قیامِ لیلةٍ ، قُلت : کیفَ یَتَفَکَّر ؟ قال : یَمرُّ بالْخَربَةِ اءو بالدّارِ فَیَقولُ : اءین ساکنوکَ ، اءین بانوکَ ، ما [با] لکَ لا تَتَکَلَّمین . ؛ ((حسن صقیل )) گفت : از امام صادق علیه السّلام پرسیدم : منظور از روایتی که می گوید : ((یک ساعت تفکر ، از یک شب عبادت بهتر است )) چیست ؟ و چگونه باید تفکّر کرد ؟ امام در پاسخ فرمود : هنگامی که از کنار ویرانه ، یا خانه مخروبه ای (که از ساکنان خالی شده ) می گذرد ، خطاب به آن بگوید : ساکنان تو کجا رفتند ؟بنیانگذارانت چه شدند ؟ چرا سخن نمی گویی ؟ )) 👈🏾ادامه دارد..... 🍀🍀🍀 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom 👇🏼👇🏼👇🏼
▫️از رسول خداصلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل شده که فرمود : ((فِکْرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ ؛ یک ساعت فکر کردن از یک سال عبادت بهتر است )) . ▫️و در حدیثی دیگر فرمود : ((فِکرَةُ ساعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سِتِّینَ سَنَةٍ ؛ ساعتی اندیشیدن ، بهتر از شصت سال عبادت کردن است )). ▫️اختلاف تعابیر به خاطر تفاوت مراتب تفکّر و اندیشه است ، یعنی تفکر نسبت به افراد و موارد آن متفاوت است ؛ بعضی از تفکّرها ، یک ساعتش بهتر از یک شب عبادت و بعضی بالاتر از یک سال عبادت و بعضی دیگر برتر از ((هفتاد)) سال عبادت است . بلکه بعضی از لحظه های تفکّر از هفتصد سال عبادت هم بالاتر است ، مانند لحظه تفکر حرّبن یزید ریاحی سلام اللّه علیه روز عاشورا در کربلا . ((حرّ)) اگر هزار سال هم عمر می کرد و همواره به عبادت خدا مشغول می بود ، هرگز به درجه و مقامی که بایک لحظه تفکّر صحیح نائل گشت ، نمی رسید . ▫️امام خمینی قدّس سرّه می فرمود : ((این وصیّت نامه هایی که این عزیزان [رزمندگان اسلام ] می نویسند ، مطالعه کنید . پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ، یک روز هم یکی از این وصیّتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنیدو تفکّر کنید)) بنا بر این تفکّر و اندیشه مایه تنبّه و بیداری و عبرت و بصیرت است . البته نه هر تفکّری ، اندیشه ای که در آن عمق نگری و حقیقت گرایی باشد ، نه سطحی نگری و ظاهر بینی و تواءم با دنیا پرستی و ریاست طلبی، مانند تفکّر ((عمر سعد)) که از سر شب تا صبح فکر کرد ، بعد به این نتیجه رسید که : ((آدم عاقل نقد را با نسیه معاوضه نمی کند ! )) دنیا و ریاست ملک ((ری )) نقد است و بهشت و دوزخ نسیه . لذا آماده جنگ با امام حسین علیه السّلام شد . قرآن کریم به این گونه متفکّران نفرین می کند ؛ (إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ) ؛ ((او (برای مبارزه با قرآن ) اندیشه کرد و مطلب را آماده ساخت . مرگ بر او باد ! چگونه (برای مبارزه با حق ) مطلب را آماده کرد)) . 🍀🍀🍀 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
10 💢اصول كلي شناخت قرآن 🔲 نمونه های قلب بیمار ▫️برخي از شواهدي كه دلالت مي كند بر اينكه منظور از قلب، همان روح مجرّد است، نقل مي شود. ⏪ ج. براي دل در فرهنگ قرآن كريم، سلامت و مرضي است كه هيچ ارتباطي به قلب مادّي ندارد و خداوند سبحان، بعضي از امور را مرض قلب مي داند و برخي از دلها را بيمار مي شمارد. گاهي عقيده‌ي تباه و جهان بيني باطل و ايمان ناصواب را مرض مي شمارد و گاهي روابط سياسي و برخوردهاي سوء آن را مرض قلب مي داند. مثلاً نفاق را مرض مي داند؛ (في قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضاً)[ سوره‌ي بقره، آيه‌ي 10.]و همچنين گرايش مرد به آهنگ زن نامحرم و اجنبي را مرض مي شمارد و به همسران پيامبراكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) دستور مي دهد كه در هنگام سخن گفتن، صدايتان را رقيق نكنيد تا مردي كه قلب او مريض است، طمع نكند؛ (فلا تخضعن بالقول فيطمع الّذي في قلبه مرض و قلن قولاً معروفاً).[ سوره‌ي احزاب، آيه‌ي 32.] ▫️ همين طور گرايش سياستمداران كاذب را به بيگانگان، مرض دل مي شمارد و به آنان كه رابطه‌ي مرموزي با بيگانگان دارند، اعلام مي نمايد كه اين گرايش سياسي مرض دل است و هشدار مي دهد كه همين مايه‌ي رسوايي آنها خواهد شد: (فتري الذين في قلوبهم مرض يسارعون فيهم يقولون نخشي أن تصيبنا دائرة فعسي اللّه أن يأتي بالفتح أو أمرٍ من عنده فيصبحوا علي ما أسرّوا في أنفسهم نادمين)[ سوره‌ي مائده، آيه‌ي 52.]؛ ▫️ يعني مي بيني (تو اي پيامبر) كساني را كه در دلهاي آنان مرض است، به سَمْت كفّار و بيگانگانْ شتابزده گرايش دارند و بهانه‌ي آنان كه به عنوان منطق سوء آنها مطرح است، اين است كه مي گويند: ما مي ترسيم برگشت وضع سياسي به ما اِصابت كند و ما را آسيب برساند (احتمالاً وضع سياسي دگرگون مي شود و مشركان پيروز مي گردند و مسلمين شكست مي خورند). ▫️ خداوند در ابطال اين پندار و از بين بردن اين بيماري سياسي فرمود: اميد آن مي رود كه پروردگار، فتح مهمّي نصيب مسلمين كند يا كار ديگري پيش آورد و اين گروه بيمارْ دل بر آنچه در نهادشان مستور داشتند، پشيمان گردند. ▫️ در موارد ياد شده و مشابه آن كه فراوان است منظور از قلب، همان روح انساني است؛ وگرنه هيچ متخصص قلبي، اثر مرض را در دل منافق نمي يابد و هيچ قلب شناس حاذقي اثر بيماري را در دل مردي كه به زن نامحرم طمع دارد، مشاهده نمي كند و هيچ طبيب محققي كه ساليان متمادي در شناخت امراض گوناگون قلب كار كرده است، و راه هاي درمان آن را مي شناسد، اثر مرض را در قلب سياستمداري كه به بيگانگان گرايش سوء دارد، احساس نمي كند؛ بلكه گاهي همه‌ي اين گروههاي ياد شده يا در عنفوان شبابند و از سلامتي كامل قلب برخوردارند و يا اگر به دوره‌ي كهولت رسيده اند، از گزند مرضهاي مادّي قلب و از آسيب بيماريهاي قلب مادّي، مصون مانده اند. ▫️ معلوم مي شود كه منظور از قلب در اين موارد كه گاهي به مرض و زماني به سلامت متصف مي شود مانند: (إذ جاء ربّه بقلب سليم)[ سوره‌ي صافات، آيه‌ي 84.]، (إلاّ من أتي اللّه بقلب سليم)[ سوره‌ي شعراء، آيه‌ي 89.]همانا نفس ناطقه‌ي آدمي است؛ چنان كه در ذيل آيه اي كه گرايش سوء سياسي را مرض قلب مي داند، مي فرمايد: (فيصبحوا علي ما أسرّوا في أنفسهم نادمين)[ سوره‌ي مائده، آيه‌ي 52.]؛ يعني بر آنچه در نفوسشان نهان كرده اند، پشيمان مي شوند. پس، مراد از قلب، همان روح مجرّد انساني است. ☘️☘️☘️ 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آیات ۲۲ ـ ۳ حضرت علیه السلام از این برای الی هفت پند وجود دارد که باید به آنها دقت کند: اوّل: الی باید مسائل خود را حتّی به برادرانش اگر اهل نفس نیستند نگوید، زیرا ممکن است آنها کنند، او را نمایند و موجبات او را فراهم بیاورند. دوّم: اگر کسی را دارید و در چهره او نور مشاهده می کنید، در مقابل کسانی که اهل نفس نیستند به او اظهار شدید نکنید. زیرا ممکن است آنها حتّی سبب کشتن# محبوب شما شود و او را از شما بگیرد. سوّم: به هیچ وجه به کسانی که اهل نفس نیستند اعتماد نکنید و به دست آنها نسپارید که خواهید شد. چهارم: کسانی که هستند و نفس نکرده به هیچ وجه ندارد و گفتارشان ولو با دلایل ظاهری معتبری باشد، ارزشی نخواهد داشت. پنجم: در تمام تنها چیزی که ممکن است انسان را آرامش بدهد و به مقصد برساند، خوب کردن و از خدای تعالی کمک گرفتن است. ششم: افرادی که نفس نمی کنند روز بروز بر قساوتشان افزوده می شود تا جایی که مثل را به قیمت بسیار ناچیزی می فروشند و او را دزد و معرفی می کنند. هفتم: ظالمین و آنهایی که نفس نکرده اند، فکر می کنند که با اظهار به اولیاء خدا به آنها وارد کرده و آنها را از بین می برند ولی از آن که خدای تعالی به آنها می کند، علم و حکمت بیشتری به آنها عنایت می فرماید و به نیکوکاران جزای وافری می دهد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom