eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
784 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟🌟🌟🌟🌟 📚قرآن خود چگونه تفسير مى‌پذيرد؟ ✅پاسخ اين پرسش از فصول گذشته پيداست، زيرا: 🔹از جانبى، قرآن مجيد كتابى است همگانى و هميشگى و همه را مورد خطاب قرار داده و به مقاصد خود ارشاد و هدايت مى‌كند و نيز با همه به مقام تحدى و احتجاج مى‌آيد و خود را نور و روشن‌كننده و بيان كننده همه‌چيز معرفى مى‌كند و البته چنين چيزى در روشن شدن خود نبايد نيازمند ديگران باشد. 🔹و نيز در مقام احتجاج به اين كه كلام بشر نيست مى‌گويد «نساء آیه 82» قرآن كلامى يك‌نواختى است كه هيچ‌گونه اختلافى در آن نيست و هرگونه اختلافى كه به‌نظر مى‌رسد به واسطه تدبر در خود قرآن حل مى‌شود و اگر كلام خدا نبود اين طور نبود. و اگر چنين كلامى در روشن شدن مقاصد خود حاجت به چيزى ديگر يا كس ديگر داشت اين حجت تمام نبود. 🔸🔸زيرا اگر مخالفى مورد اختلافى پيدا كند كه از راه دلالت لفظى خود قرآن حل نشود از هر راه ديگرى غيرلفظ حل شود مانند اين كه ارجاع به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله شود و وى بدون شاهدى از لفظ قرآن بفرمايد مراد آيه چنين و چنان است. البته مخالفى كه معتقد به عصمت و صدق آن حضرت نيست اقناع نخواهد شد؛ به عبارت ديگر، بيان و رفع اختلاف پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مثلًا بدون شاهد لفظى از قرآن تنها به درد كسى مى‌خورد كه به نبوت و عصمت آن حضرت ايمان داشته باشد و روى سخن و طرف احتجاج در آيه:{«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً»} با مخالفين دعوت و كسانى است كه ايمان به نبوت و عصمت آن حضرت ندارند. و قول خود آن حضرت بى‌شاهد قرآنى مسلم آنان نمى‌باشد. با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟🌟🌟🌟🌟 🔹از طرف ديگر خود قرآن به بيان و تفسير پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و پيغمبر اكرم به بيان و تفسير اهل‌بيت خود حجيت مى‌دهد. 🔸🔸نتيجه اين دو مقدمه اين است كه در قرآن مجيد برخى از آيات با برخى ديگر تفسير شود و موقعيت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت او در برابر قرآن موقعيت معلمين‌ معصومى باشد كه در تعليم خود هرگز خطا نكنند و قهراً تفسيرى كه آنان كنند با تفسيرى كه واقعاً از انضمام آيات به همديگر به دست مى‌آيد مخالف نخواهد بود. با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
📋🖋نکته های تکمیلی تفسیر آیه 14 سوره ✳️تفاوت اسلام با ایمان‌ 1. تفاوت در عمق. اسلام، رنگ ظاهرى است، ولى ایمان تمسّک قلبى است. امام صادق صلى الله علیه و آله به مناسبت آیه ‌ى‌ «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» فرمود: رنگ الهى اسلام است، و در تفسیر آیه‌ى‌ «فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌» فرمود: تمسّک به ریسمان محکم الهى، همان ایمان است. 2. تفاوت در انگیزه. گاهى انگیزه ‌ى اسلام آوردن، حفظ یا رسیدن به منافع مادّى است، ولى انگیزه ‌ى ایمان حتماً معنوى است. امام صادق علیه السلام فرمودند: با اسلام آوردن، خون انسان حفظ مى‌شود و ازدواج با مسلمانان حلال مى‌شود، ولى پاداش اخروى بر اساس ایمان قلبى است. 3. تفاوت در عمل. اظهار اسلام، بدون عمل ممکن است، ولى ایمان باید همراه عمل باشد، چنانکه در حدیث مى‌خوانیم: «الایمان اقرار و عمل و الاسلام اقرار بلاعمل» بنابراین در ایمان، اسلام نهفته‌ است، ولى در اسلام ایمان نهفته نیست. در حدیث دیگرى، اسلام، به مسجد الحرام وایمان به کعبه تشبیه شده که در وسط مسجدالحرام قرار گرفته است. امام باقر علیه السلام فرمود: ایمان، چیزى است که در قلب مستقر مى‌شود و انسان به وسیله آن به خدا مى‌رسد و عمل، آن باور قلبى را تصدیق مى‌کند. ولى اسلام چیزى است که در گفتار و رفتار ظاهر مى‌گردد، گرچه در قلب جاى نگرفته باشد. 4. تفاوت در رتبه. در حدیث مى‌خوانیم: ایمان، بالاتر از اسلام و تقوا، بالاتر از ایمان و یقین، بالاتر از تقوا است و در میان مردم چیزى کمیاب‌تر از یقین نیست. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
📚 تفسیر نگاشت سوره آیه 15 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‌ الَّذِینَ‌ آمَنُوا بِاللَّهِ‌ وَ رَسُولِهِ‌ ثُمَ‌ لَمْ‌ یَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ‌ وَ أَنْفُسِهِمْ‌ فِی‌ سَبِیلِ‌ اللَّهِ‌ أُولٰئِکَ‌ هُمُ‌ الصَّادِقُونَ‌* 🔹 ترجمه: مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کرده‌اند؛ آنها راستگویانند. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
📘 نکته ها و پیام ها: 🔹 *مومنان واقعی ،دارای ایمان به خدا و رسول و به دور از هرگونه شک و تردید(ایمان و شک متضاد هستند ،قلب متضاد را بر نمی تابد)انما حصر را می رساند ،مومن وقتی در مَامَن و دژ امان الهی قرار می گیرد که ایمان وی حقیقی باشد. 🔹 *ایمان آمیخته به شک داخل در مقوله اسلام به معنای عام آن است نه ایمان واقعی(یعنی از مزایای حقوقی و اجتماعی جامعه اسلامی استفاده می کند اما این که در دژایمن سعادت قرار گیرد تنها ایمان قلبی و صادقانه لازم است) 🔹 *ایمان به خداوند و رسول او باوری ملازم با هم و تفکیک ناپذیر *ایثارمال+ایثارجان+ایمان ثابت و استوار نشانه مومنان واقعی 🔹 *ایمان واقعی دارای ریشه و ثبات در اندیشه و جلوه گر در کردار و رفتارآدمی 🔹 *جهاد با جان و مال نشانه یقین و استواری در ایمان ✳✳✳ ادامه پیام ها در پست های بعدی صبور باشید 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
تفسیر واقعی از دیدگاه علامه طباطبایی ره از مباحث گذشته نتیجه می گیریم كه تفسير واقعى قرآن تفسيرى است كه از تدبر در آيات و استمداد در آيه به آيات مربوطه ديگر به دست آيد. به عبارت ديگر در تفسير آيات قرآنى يكى از سه راه را در پيش داريم: 1- تفسير آيه به‌تنهايى با مقدمات علمى و غيرعلمى كه در نزد خود داريم. 2- تفسير آيه به معونه روايتى كه در ذيل آيه از معصوم رسيده. 3- تفسير آيه با استمداد از تدبر و استنطاق معناى آيه از مجموع آيات مربوطه و استفاده از روايت در مورد امكان. طريق سوم، همان روشى است كه در فصل گذشته استنتاج كرديم و آن روشى است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت او در تعليمات خود به آن اشاره فرمودند؛ چنان كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمايد «و انما نزل ليصدق بعضه بعضاً» و اميرالمؤمنين فرمايد: «ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض» و از بيان گذشته روشن است كه اين طريقه غير از طريقه‌اى است كه در حديث نبوى معروف: « {من فسر القرآن برأيه فليتبوء مقعده من النار؛} 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
پس از دريافت اين تعليم(مطلب) به صدها آيات قرآنى برمى‌خوريم كه با بيانات گوناگون موجودات جهان هستى را تنها تنها و دسته دسته و گروه گروه و نظام‌هاى جزئى و كلى را كه در آنها حكومت مى‌كند آيه و علامت خداى تعالى معرفى مى‌كند و آنها را از هر جهت كه فرض شوند (درست تأمل شود) نشان دهنده خداى متعال مى‌شمارد. ما از اين بيانات و با عطف نظر(توجه و دقت) به دو آيه گذشته مى‌فهميم كه اين زيبايى بهت‌آور كه سراسر جهان هستى را از دو سوى گرفته همانا زيبايى ساحت كبريايى است كه از راه آيات آسمانى و زمينى مشاهده مى‌شود و هر يك از اجزاء جهان دريچه‌اى است كه‌ بخشى از فضاى دلنشين و نامتناهى بيرون از خود را ارائه مى‌دهد و هيچ كدام از خود چيزى ندارد. و از اين روى قرآن كريم در آيات ديگرى هر جمال و كمال را از آن ساحت كبريا مى‌شمارد چنان كه مى‌فرمايد: {«هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» - مؤمن، آيه 65 - اوست زنده خدايى جز او نيست. {«أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» - بقره، آيه 165 -اين كه همه قوه و نيرو از آن خداست) {«فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» - نساء، آيه 139-به درستى همه عزت از آن خداست. «و هو العليم القدير» «و هو السميع البصير». {«اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌» -طه، آيه 8-خدا جز او خدايى نيست هر نامى كه نيكوتر است از آن اوست. به مقتضاى اين آيات همه زيبايى‌هايى كه در جهان هستى جلوه‌گر است حقيقت آن از آن ساحت كبريا مى‌باشد و براى ديگران چيزى جز مجاز و عاريت باقى نمى‌ماند. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
به موجب آيه كريمه: أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ» - انعام، آيه 122 -و آيا كسى كه مرده بود ما او را زنده كرديم و براى او نورى قرار داديم كه با آن- روشنايى آن- در ميان مردم راه مى‌رود. و آيه: {«أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» - مجادله، آيه 22 -آنان خدا در دل‌هاى ايشان ايمان را ثابت كرده و ايشان را با روحى از پيش خود- يا از ايمان- مؤيد نموده است. روحى ديگر و حيات ديگرى مى‌بخشد و نورى- درك ويژه واقع‌بينى- براى او قرار مى‌دهد كه مسير زندگى سعادتمندانه را در جامعه تشخيص مى‌دهد. و در آيه ديگر راه تحصيل اين نور را توضيح مى‌دهد: {«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ» -حديد، آيه 28 - اى كسانى كه ايمان آورديد، پرهيزكارى كنيد و به پيغمبر او ايمان بياوريد تا خداوند از رحمت خود دو برابر به شما بدهد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن راه رويد. و ايمان به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را در آيات ديگرى به تسليم و اتباع وى تفسير فرموده چنان كه مى‌فرمايد: {«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» - آل عمران، آيه 31- بگو اگر خدا را دوست مى‌داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست دارد. و زمينه پيروى را در آيه ديگر توضيح مى‌دهد: {«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ» - اعراف، آيه 157- كسانى‌كه پيروى مى‌كنند از پيغامبرى كه نبى امى است كسى‌كه او را در تورات و انجيل نوشته شده مى‌يابند- در تورات و انجيل ذكر شده- ايشان را به معروف امر مى‌كند و از منكر نهى مى‌كند و چيزهاى پاك را براى ايشان حلال و چيزهاى پليد را بر ايشان حرام مى‌كند، و از ايشان سختى و هرگونه زنجيرهايى كه داشتند وضع مى‌كند- آزادى مى‌بخشد. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
و روشن‌تر از اين بيان زمينه پيروى را در آيه ديگر كه هم مفسر اين آيه است توضيح مى‌دهد: {«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» - روم، آيه 30- روى خود را استوار نگه‌دار براى دين در حال اعتدال- در دين با اعتدال ثابت قدم باش- همان آفرينش خدا كه مردم را بر آن آفريده آفرينش خدا تبديل و تغيير ندارد آن است دينى كه مى‌تواند- جامعه بشرى را- اداره نمايد. به مقتضاى اين آيه برنامه كامل اسلام خواسته‌هاى آفرينش و به عبارت ديگر شرايع و قوانينى است كه فطرت و خلقت انسان به سوى آنها انسان را هدايت مى‌كند (زندگى بى‌آلايش يك انسان طبيعى) چنان كه در جاى ديگر مى‌فرمايد: {«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها* فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها* قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»}. - شمس، آيات 7- 10- (ترجمه آيه گذشته). قرآن تنها كتاب آسمانى است كه اولًا زندگى سعادت‌مندانه انسانى را با طرز زندگى بى‌آلايش و پاك انسان فطرى (طبيعى) مساوى مى‌داند و ثانياً: برخلاف بيشتر يا همه روش‌ها كه برنامه خداپرستى انسان را از برنامه زندگى تفكيك مى‌كنند برنامه دينى را همان برنامه زندگى قرار داده در همه شئونِ فردى و اجتماعى انسان مداخله نموده است. 🌴🌴🌴🌴🌴 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟🌟🌟🌟🌟 چنانچه گفتیم قرآن تنها كتاب آسمانى است كه: اولًا زندگى سعادت‌مندانه انسانى را با طرز زندگى بى‌آلايش و پاك انسان فطرى (طبيعى) مساوى مى‌داند و ثانياً: برخلاف بيشتر يا همه روش‌ها كه برنامه خداپرستى انسان را از برنامه زندگى تفكيك مى‌كنند برنامه دينى را همان برنامه زندگى قرار داده در همه شئونِ فردى و اجتماعى انسان مداخله نموده دستوراتى مطابق واقع‌بينى (جهان‌بينى- خداشناسى) صادر مى‌كند و در حقيقت افراد را به جهان و جهان را به افراد مى‌سپارد و هردو را به خدا. قرآن كريم آثار و خواص زيادى صورى و معنوى براى مردان خدا و اولياى حق در زمينه يقينى كه دارند ذكر مى‌كند كه اين فصل گنجايش شرح و تفصيل آنها را ندارد. 🍀🍀🍀🍀🍀 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟🌟🌟🌟🌟 معناى حجيت بيان پيغمبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام‌ در تفسیر قران: به دلالت خود قرآن مجيد بيان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت گرامش- چنان‌كه در فصول سابقه گذشت- در تفسير آيات قرآنى حجيت دارد. اين حجيت در مورد قول شفاهى و صريح پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اهل‌بيت و هم چنين در اخبار قطعيةالصدور كه بيان ايشان را حكايت مى‌كند روشن است. ولى خبر غيرقطعى كه در اصطلاح خبر واحد ناميده مى‌شود و حجيّت آن در ميان مسلمين مورد خلاف است منوط به نظر كسى است كه به تفسير مى‌پردازد، در ميان اهل سنت نوعاً به خبر واحد كه در اصطلاح صحيح ناميده مى‌شود مطلقاً عمل مى‌كنند و در ميان شيعه آنچه اكنون در علم اصول تقريباً مسلم است اين است كه خبر واحد موثوق‌الصدور در احكام شرعيه حجت است و در غير آنها اعتبار ندارد براى تحقيق مسئله به علم اصول بايد مراجعه كرد. 🍀🍀🍀🍀🍀 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
یاد آوری و تذكر: بنابر اين كه معناى تفسير محصل مدلول آيه مى‌باشد بحثى را بحث تفسيرى‌ مى‌توان گفت كه در محصل معناى آيه تأثير داشته باشد اما بحث‌هايى كه در محصل معناى آيه تأثير ندارند مانند برخى بحث‌هاى لغوى و قرائتى و بديعى، اين نوع بحث‌ها تفسير قرآن نيست. 🍀🍀🍀🍀🍀 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه ۱۷ یَمُنُّونَ‌ عَلَیْکَ‌ أَنْ‌ أَسْلَمُوا قُلْ‌ لاَ تَمُنُّوا عَلَیَ‌ إِسْلاَمَکُمْ‌ بَلِ‌ اللَّهُ‌ یَمُنُ‌ عَلَیْکُمْ‌ أَنْ‌ هَدَاکُمْ‌ لِلْإِیمَانِ‌ إِنْ‌ کُنْتُمْ‌ صَادِقِینَ* ترجمه: ‌آنها بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منّت می‌نهد که شما را به سوی ایمان هدایت کرده است، اگر (در ادّعای ایمان) راستگو هستید! 🖋📋واژه نگاشت: یَمُنُّونَ: ازریشه "مَنن" (به فتح میم) طبرسى ذیل آیه [بقره:262]. و [آل عمران:164]. مى‏گوید: مَنّ در اصل به معنى قطع است و از آن است [فصّلت:8]. یعنى براى آنهاست پاداش غیر مقطوع و ابدى. منت نهادن و به رخ کشیدن نعمت را از آن جهت منة گویند که وظیفه نعمت شده را قطع مى‏ کند (دیگر بر او لازم نیست در مقابل نعمت تشکر کند یا چیز دیگرى انجام دهد) نیز منة به معنى نعمت است که شخص به واسطه آن از گرفتارى قطع و خارج مى ‏شود. این مطلب مورد تأیید فیومى در مصباح است و ممنون را به معنى مقطوع گفته و گوید مرگ را از آن مَنون گویند که قاطع زندگى است در صحاح گفته: «اَلْمَنُّ: اَلْقَطْعُ» و در قاموس آمده: «مَنَّ الْحَبْلَ: قَطَعَهُ» یعنى ریسمان را برید. راغب در المفردات گوید: مَنّ چیزى است که با آن وزن کنند، وزن شده را موزون و ممنون گویند. منة به معنى نعمت سنگین است. منت دو جور اطلاق دارد: فعلى و قولى. منت خدا فعلى است و آن سنگین کردن بندگان با نعمت و عطیه است «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ» یعنى خداوند بر مؤمنان نعمت بخشید. و منت قولى که شمردن و به رخ کشیدن نعمت است قبیح مى ‏باشد مگر وقتیکه طرف کفران نعمت کند (ترجمه آزاد). آنانکه من را قطع معنى کرده ‏اند گویند آلت وزن را از آن من گویند که جنس وزن شده با آن در مقدارى قطع و تعیین مى ‏گردد. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه ۱۷ ✅سخنی درشان نزول آیه 17: بیشتر مفسران گفته اند :آیه در باره منافقین نازل شده است. در مقابل کسانی هم گفته اند: در باره گروهی از مسلمانان که با اسلام آوردنشان برپیامبر منت می گذاشتند فرود آمده است. سخن سومی هم می گوید :آیه در باره طایفه ی بنی اسد می باشد .آنان به همراه اهل و عیال و تقدیم صدقات و کمک های مالی در محضر رسول (ص)اسلام آوردند.و این موضوع را مهم تلقی کرده و اسلامشان را منتی بر پیامبر خدا دانستند. 💡یادآوری: بارها گفته ایم که شان نزول هرگز مفهوم آیه ای را محدود نمی کند و همه کسانی از ادمیان که نشانه های منت گذاری در آنان باشد را شامل می شود. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🖋📋تفسیرنگاشت سوره حجرات آیه ۱۷ 🖋📋نکته ها و پیام ها : *گزارش خداوند از منت گذاری بیجای گروهی از مسلمانان به جهت اسلام آوردن خود * ساحت و مقام مسلمانان واقعی دور از منت نهادن بر پیامبر خدا به سبب اسلام آوردنشان *پیامبر صلی الله علیه و آله مامور به عدم پذیرش منت مسلمانان در مورد اسلام آوردنشان.(چنین اسلامی که همراه با منت باشد مورد پذیرش خداوند نیست) *خداوند از منت گذاشتن مسلمانان بر پیامبر نهی کرده است. *مومنان مرهون منت خداوند هستند که راهیابی آنان را به ایمان میسر و ممکن ساخته و از جهالت ها(علمی و عملی)نجاتشان داده است. *منت نهادن بر رسول خدا (ص)منت نهادن بر خداوند است. *هدایت مردمان به سوی ایمان بر اساس تفضل و لطف الهی نسبت به ایشان است نه استحقاق و شایستگی آنان *انسان از ایمان خود،خودش بهره وری می کند و سود می برد و خداوند از ایمان او بی نیاز است. بنابر این منت گذاری وجهی ندارد. * ایمان ،دارای ارزش واقعی وشایان امتنان است نه صرف تسلیم در برابر قدرت دین و یا بهره های اقتصادی و سیاسی و قومی از دین. *تاکید خداوند بر عدم صداقت گروهی از مسلمانان (اعراب بدوی)در ادعای ایمان .(بل اللّه یمنّ علیکم أن هدیکم للایمان ان کنتم صادقین)تعبیر«إن کنتم صدقین» در حقیقت ایمان اعراب را زیر سؤال برده است; یعنى، شما صادق نیستید .بر فرض که واقعاً ایمان آورده باشید، شایسته این است که خدا بر شما منت نهد; نه شما بر او. *خداوند در این آیه، نعمت ایمان و در آیه‌ى 164 سوره آل‌عمران، فرستادن انبیا و در آیه‌ى 5 سوره قصص، وارث کردن مستضعفان را منّت خود بر مردم شمرده است و این نشان مى‌دهد که مهم‌ترین نعمت‌ها، نعمت هدایت الهى، رهبرى معصوم و حکومت حقّ مى‌باشد. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🔔 زنگ تامل 🕑 درنگی کوتاه در آیه ای کوتاه 🌴🌴🌴🌴 یکی از ویژگی‌های قرآن اختصار در عین جامعیت در بیان حقایق و معارف است، مثلا آیه: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ» [اعراف 199] «با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکی ها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان». در عین کوتاهی، از جامعترین آیات اخلاقی است. از امام صادق (علیه‌السّلام نقل شده است که فرمودند: «آیه‌ای جامع تر در مسایل اخلاقی از آیه فوق نیست». بعضی از علمای تفسیر در توضیح حدیث فوق گفته‌اند که: اصول فضایل اخلاقی همچون قوای انسانی در سه قسمت خلاصه می‌شود: عقل، غضب، شهوت. فضایل عقلی نامش حکمت است که جمله «و أمُرْ بِالْعُرْفِ» بدان اشاره دارد و فضائل نفسی که در برابر طغیان شهوت قرار دارد عفت نام دارد که از جمله «خُذِ الْعَفوِ» استفاده می‌شود و تسلّط بر نفس در برابر قوه غضبیه، شجاعت نام دارد که از جمله «و اَعْرِضْ عَنِ الجاهلین» استفاده می‌شود. [تفسیر نمونه ج7 ص62] 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🔔 زنگ تامل 🕑 درنگی کوتاه در مطلبی کوتاه 🌴🌴🌴🌴 یکی از ویژگی‌های قرآن جاذبه شگفت انگیز آن است به طوری که بسیاری از مشرکین به خود اجازه نمی‌دادند که قرآن را بشنوند؛ زیرا به تاثیر آن به خوبی آگاه بودند و می‌ترسیدند که مبادا نفوذ معجزه آسای قرآن دل‌های آنان را تسخیر کند. 🌴🌴🌴🌴🌴 ابن هشام می‌گوید: شدت علاقه و جاذبه قرآن به حدی بود که بسیاری از کفار قریش، شبانه به طور ناشناس کنار خانه خدا جمع شده و تا سپیده صبح می‌ماندند تا صدای تلاوت قرآن را بشنوند و این وضع به طور متوالی تکرار می‌شد. 🌴🌴🌴🌴🌴 ارنست رنان فرانسوی می‌گوید: در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسی، اجتماعی، ادبی و غیره وجود دارد که همه آن‌ها را بیش از یک بار مطالعه نکرده‌ام و چه بسا کتاب‌هایی که فقط زینت بخش کتابخانه من است ولی یک جلد کتاب که همیشه جلب نظر می‌کند و هر وقت خسته می‌شوم و می‌خواهم دریایی از کمال به رویم باز شود آن را مطالعه می‌کنم و از مطالعه زیاد آن خسته نمی‌شوم کتاب قرآن است. [دایره المعارف شیعه ص744] [نفوذ و جاذبه قرآن. واژه قرآن .ج 8.ص87] 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 1 🍀انديشة ظهور منجي در اديان آنچه سبب شده تا انديشة ظهور منجي در اديان شکل بگيرد، درماندگي، گرفتاري و بحرانهاي خانمان براندازي بوده که تمامي موجوديت حيات بشر را تهديد ميکرده است. تودههاي مردم که خود قادر به رفع آن بلاياي بزرگ نبودند، براي رهايي‌شان، ظهور نجات دهندهاي را انتظار ميکشيدند. (شعراء/ 169) واژة نجات در لغت به معناي رها شدن و خلاصي يافتن است. همچنين نجات در اصطلاح يعني رهايي انسان از هر چيزي که مانع زندگي سالم و ايده‌آل ميشود؛ مثل رهايي از آلودگيها و پليديها، رهايي از ستم و خشونت، رهايي از زندان، رهايي از غرق شدن در دريا، نجات از بيماري و رهايي از اندوهي که روان انسان را مغلوب خود کرده است. براساس اين تعريف، چندان غير منتظره نخواهد بود که انسان‌ها در مراحلي يا درگرفتاريهايي خاص که قادر به حل مشکل خود نيستند، مرگ دريابند. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 2 🍀مفهوم نجات در قرآن در قرآن نيز کلمة نجات با همين لفظ براي رسولان آمده است؛ مانند نجات نوح از غرق شدن در آن طوفان بزرگ؛ نجات لوط از شهري که مردمان آن رفتارهايي آلوده به ناپاکي داشتند و نجات بني اسرائيل از چنگ فرعونيان. در اين مثال‌ها، در برابر نجات يافتگان، قومي يا ملتي که شايستگي زندگي پاک و سالم را نداشتهاند، منهدم شدهاند؛ در داستان طوفان نوح همة تكذيب‌كنندگان نابود ميشوند و در برابر نابودي آنها، نوح و همراهانشان نجات پيدا ميکنند و خلافت و سرپرستي جهان را به عهده ميگيرند. در واقعة قوم لوط نيز تمامي اهالي آن شهر در صاعقههاي عذاب ميسوزند و در مقابل، لوط و خانوادهاش نجات پيدا ميکنند و در سرزمين مبارک جاي داده مي‌شوند، مگر همسر لوط که تمايل به مردم آن شهر داشت. همچنين در داستان نجات بنياسرائيل از مصر همة سپاهيان فرعون و خود او با تمامي وسايلي که داشتند در نيل غرق شدند. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 3 🍀مفهوم نجات در قرآن مفهوم نجات و رهايي در اين داستان‌ها با نابودي يک اکثريت و نجات يک اقليت همراه است. به تعبيري ديگر، آنچه موجب ناگواري و عذاب در زندگي آن اكثريت بوده، نه عوامل طبيعي و نه حوادث غير مترقبه است، بلکه نتيجة تعارض و تضادي بوده که با پيامبران الهي داشته‌اند. حوادثي مانند طوفان نوح و غرق شدن مردمان، صاعقه‌هاي آتش و خاکستر شدن اهالي شهر قوم لوط و برهم آمدن نيل و غرق شدن فرعونيان، همه و همه به عنوان دستي قدرتمند از سوي خداوند بوده است که براي نجات صالحان از چنگ نااهلان به کار افتاده است. همين نکته چهرة الهي‌ بودن موعود و منجي را ميرساند که انسانهاي گرفتار، از طرفي خودشان تلاش و حرکت کرده، زمينه را براي ظهور و حضور منجي فراهم کنند و از طرفي ديگر اميد و انتظار آن موعود را بکشند؛ «كَذَلِكَ حَقّاً عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ». قرآن بشريت را به همين نوع نجات اميدوار ساخته است و اين اميدواري را از متن اديان ديگر نقل مي‌کند؛ «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ».روشن است که حکومت به دست صالحان، سراسر نجات است. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 4 🍀مفهوم نجات و انجیل در انجيل به نقل از عيسي مسيح در مورد آخرالزمان نيز اين پيشگويي ها آمده است که ملتها در جنگ و ستيز با هم خواهند بود؛ قحطي، وبا و زلزله واقع خواهدشد؛ مردم از يکديگر نفرت پيدا خواهند کرد؛ آفتاب تاريک ميگردد؛ ماه بي نور ميشود و ستارگان از آسمان فرو ميريزند. آنچه در اين پيشگويي آمده بسيار هراس انگيزتر از طوفان نوح و داستان قوم لوط است. اما نکتة مهم‌تر در اين گفتارها آن است که تمامي اين حوادث و مصيبت هاي بزرگ مانند درد زايماني است که بشريت بايد آن را از سر بگذراند تا شايستگي ايمان به نجات را پيدا کند. در اين گفتارها خدا به طور مستقيم به نجات اقدام نمي‌كند، بلکه عيسي مسيح به عنوان فرستادة خدا به نجات ايمان آورندگان خواهد شتافت. با آنکه عيسي مسيح آمده بود تا بار گناه انسان را به دوش خود بگيرد در عين حال بسياري از مردمان در آن آتش نهايي از بين رفتند. موضوع آتش نهايي و چگونگي انهدام بزرگ در برخي سورههاي مکي قرآن مانند سورة تکوير و زلزال آمده است؛ اما در قرآن هم اين انهدام، آغاز يک نجات عظيم براي ايمان‌آورندگان خواهد بود. انتظار براي يک دگرگوني بنيادي و ناگهاني در برخي ملتها و اقوام پيشين زمينه ساز پديد آمدن اعتقاد به هزاره ها شد. بسياري از نسلها که در انتظار آن دگرگوني ناگهاني بودند، چون وقوع آن را در عينيت نديدند بر اين گمانه دل بستند که شايد در يکي از هزاره هاي تاريخ ديني خودشان، آن واقعه بزرگ، صورت عيني به خود گيرد. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 5 🍀رهایی جهانی چون مفهوم رهايي از مشکلات ابتدايي، فردي و حتي قومي بسيار فراتر و گسترده تر شد و چون آتش نهايي، دربرگيرندة تمامي جهان دانسته شده است، از اين رو مفهوم رهايي و نجات نيز مفهومي جهاني يافت و به دغدغه اي براي تمامي بشريت تبديل شده است. احتمالاً همين تلقي نسبت به آتش نهايي و آخرالزمان، يکي از مهمترين عواملي بوده است که تصور يک منجي جهاني را در اکثر اديان گذشته پديدار نموده است؛ از «سوشيانت» موعود آيين زردتشتي گرفته تا «ماشيح» موعود يهود مسيحا در مسيحيت و «امام مهدي» در نزد مسلمانان شيعه، براين اساس شکل گرفته‌اند. اگر چه نوعي وحدت موضوعي ميان همه اديان و نحله هاي ديني فوق درباره منجي ديده ميشود؛ اما از سوي ديگر تعارض هايي نيز در ميان آنان وجود دارد. مهم‌ترين اين تعارضات آن است که پيروان هر کدام از اديان ـ جز نحله‌هاي عرفاني ـ منجي را کسي يا شخصيتي از دين خودشان ميدانند. شايد ريشه اين تعارض از آنجا باشد که هر قوم و ملتي صرفاً دين خود را بر حق و اديان ديگر را باطل ميپندارند. با توجه به مطالب گذشته، مراد از نجات و نجات بخشي، در همين دنيا و آخرالزمان است؛ هر چند نجات و رسيدن به سعادت دنيايي نتيجه اش نجات و سعادت اخروي است. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🌟 6 🍀رهایی جهانی ومنجی جهانی نجات‌بخشي در اين دنيا نيز به طور مطلق مورد نظر نيست، بلکه در ساية يک منجي، موعود و رهبر رهاييبخش است؛ رهبري كه داراي جايگاه ويژة معنوي است و اصولاً نجات و عاقبت بخيري جوامع انساني بدون چنين رهبري امکان ندارد؛ رهبري که خودش، برنامهاش و راهش الهي باشد. نجات و نجات‌بخشي در اين دنيا به دو صورت قابل تصور است: يکي نجات فردي انسانها و ديگري نجات اجتماعي؛ در صورت اول، ممکن است جامعه، محيط و حکومت در فساد و تباهي به سر برند، ولي افراد معدودي باشند که خود را نجات يافته بدانند. صورت دوم نيز عبارت از آن است که جامعة انساني در ساحت‌هاي گوناگون زندگي مادي و معنوي به نجات و سعادت و رهايي حقيقي برسند كه مقصود ما نيز نجات از اين نوع است؛ هر چند مقدمة نجات جمعي و اجتماعي، همان نجات فردي است و مکاتبي که موعود و منجي را در قالب نجات فردي انسانها مطرح ميکنند نيز مورد بحث است. 🌟🌟🌟🌟🌟 با ما همراه باشید @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نداشتن منبع, مهم‌ترين معضل قوانين بشري و عالمانه نبودن آن ✳ اينكه بارها به عرضتان رسيد اين حقوق سازمان ملل صبغهٴ علمي ندارد به هيچ وجه عالمانه نوشته نشده براي همين است براي اينكه در همه جا اين‌طور است كه يك مواد حقوقي داريم يك مباني حقوقي داريم يك منابع حقوقي; 🔹 سازمان ملل منشورات آنها ساير مراكز بين‌المللي اينها اين عنصر سوم را ندارند يعني منبع ندارند مواد حقوقي مثل آنچه مجلس هر كشور تصويب مي‌كند ماده‌هايي است كه قابل اجراست اين ماده‌ها را از يك مباني مي‌گيرند كه قانون اساسي آنها آن مباني را دارد اين مباني بسياري از اينها مورد اشتراك است مثل حريت, استقلال, امنيت, امانت, زندگي مسالمت‌آميز, محيط زيست سالم و مواسات, عدم دخالت در امور ديگري اينها مباني است و كليدواژه همه اينها عدل است همه اينها بايد به عدل برگردد… 🔹 عدل يك مفهوم شفاف و روشني دارد كه از هر كه بپرسي عدل چيست معنايش را مي‌داند عدل «وضع كلّ شيء في موضعه» يعني هر چيزي را در جاي خودش بگذاريم اينجا هم درست است اما جاي اشيا كجاست جاي اشخاص كجاست تمام اشكال اين است كه اينها جاي اشيا را نمي‌دانند جاي اشخاص را نمي‌دانند خب جاي اشيا و اشخاص را اشياآفرين مي‌داند اشخاص‌آفرين مي‌داند آيا جاي زن و مرد يكي است آيا در ميراث جاي پسر و دختر يكي است آيا ديه همه يكي است اينكه عدل «وضع كلّ شيء في موضعه» هر چيزي را در جاي خود قرار بدهيم جاي اشيا كجاست جاي اشخاص كجاست اينها ناچارند از رسوبات خودشان, رسومات خودشان, عادات خودشان, آداب خودشان, فرهنگ خودشان, فكر خودشان بفهمند 🔹 اما خداي سبحان مي‌فرمايد شما كه نمي‌دانيد جاي اينها كجاست ﴿لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً﴾ منبع وحياني لازم است تا اين مباني از آنها استنباط بشود تا پشتوانه موادّ حقوقي باشد اينها مواد را از مباني مي‌گيرند مباني‌شان منقطع‌الأول است چون مبنا به منبع نمي‌رسد لذا حقوقي كه سازمان ملل دارد فاقد صبغه علمي است. 🔹 تنها قانوني مي‌تواند عالمانه باشد كه هم منبع داشته باشد هم مبنا داشته باشد هم ماده حقوقي و آن قانون الهي است خداي سبحان انسان را آفريد جهان را آفريد رابطه انسان و جهان را آفريد و از جهان باخبر است از انسان باخبر است از گذشته و حال و آينده او باخبر است. 📺 تفسیر سوره روم جلسه13 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 تبيين هنر اسلامي به عنوان نمونه‌اي از تحول در علوم انساني ✳ يك وقت است هنر، سينما يا فيلم است كه از حس به خيال و از خيال به حس دور باطلي دارد اين هرگز هنر اسلامي نخواهد شد اين يك سرگرمي است اين هنر نازل است يك وقت است نه, يك هنرمند تحصيل‌ كرده يك معقولات عاليه دارد *يك*اين معقولات را هنرمندانه در محدوده متخيّله خود نازل مي‌كند *دو*متخيّله هيچ ارتباطي به قوّه خيال ندارد در حوزه متخيّله اين را كارگرداني مي‌كند وقتي در حوزه متخيّله كارگرداني شد خروجي‌اش را به عالَم خيال مي‌دهد عالم خيال گردگيري مي‌كند صاف مي‌كند شفاف مي‌كند به حس مي‌دهد اين مي‌شود هنر اسلامي كه حقيقتي را انسان نازل مي‌كند و اين مي‌شود متنزِّل يك وقت است كه حرف, حرف نازل است 🔹 نظير آنچه شما در ديوان منوچهري دامغاني و امثال ذلك مي‌بينيد اين يك هنر است ادبيات است كمتر كسي مثل ايشان بتواند بهاريه بياورد شما ببينيد چندين درخت را چندين ميوه را چندين برگ را چندين طعم را چندين خواننده را و بلبل‌ها را رديف مي‌كند در يك شعر انسان متحيّر مي‌شود اما همه‌اش از باغ گرفته شده اين شعرِ نازل است. 🔹 اما وقتي به سراغ غزل حافظ مي‌رويد مي‌بينيد اين متنزّل است از جاي ديگر آمده اين مي‌گويد «دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند» از ديشبش خبر مي‌دهد از فرشته خبر مي‌دهد از درِ ميخانه خبر مي‌دهد آن ميخانه‌اي كه در بهشت فرمود: ﴿أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ﴾از آنجا خبر مي‌دهد هنرمندانه آن معقول را به متخيّله مي‌آورد بازسازي مي‌كند از متخيّله به خيال مي‌دهد از خيال به حس مي‌دهد مي‌شود «دوش ديدم كه ملائكه درِ ميخانه زدند» اين مي‌شود هنرِ متنزّل ... 🔹 اگر سينما بخواهد اسلامي بشود فيلم بخواهد اسلامي بشود بخواهد عقلي بشود سازنده بشود كه شدني است اول بايد آن معارف را يك هنرمند بداند كه چيست, انسان از كجا آمده به كجا مي‌رود چه بايد بكند و اگر متخيّله قوي ندارد وارد اين كار نشود و اگر خيال سازنده ندارد وارد اين حوزه نشود و اگر متخيّله قوي دارد و خيال قوي دارد لكن حسّ بازيگري خوبي ندارد وارد نشود اين سه حس بايد خيلي فعال و شاداب باشد متخيّله همان است كه تركيب مي‌كند تجزيه مي‌كند چون ما قوّه‌اي داريم به نام خيال كه صورت‌ها را درك مي‌كند قوّه‌اي داريم به نام واهمه كه معنا را درك مي‌كند قوّه‌اي داريم به نام متخيّله كه در هسته مركزي اينها قرار دارد صورت را از خيال مي‌گيرد معنا را از واهمه مي‌گيرد اينها را به هم دوخت و دوز مي‌كند انسان ده‌ سر درست مي‌كند انسان بي‌سر درست مي‌كند اينها كار متخيّله است نه كار قوّه خيال اين كاريكاتورها براي قوّه متخيّله است نه قوّه خيال بعد خروجي‌اش را مي‌دهد به خيال بعد مي‌دهد به عالَم حس. 📢 جلسه تفسیر سوره روم جلسه14 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom