eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
784 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حمد و سپاس بی‌کران خداوندی راست که با فیض اعظم و لطف و حکمت ربانی خود، انسانی معنی‌دار در جهانی معنی‌دار بیافرید و او را در مسير إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، «ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم» به تکاپو درآورد، و برای به ثمر رساندن شخصیت آدمی در این حرکت بزرگ، او را از دو نوع راهنما برخوردار فرمود: ۱- راهنمایان درونی که فطرت و عقل و قلب نامیده می‌شوند. ۲- راهنمایان برونی که پیشوایان الهی هستند. درود و سلام بی‌پایان به ارواح پاک همۀ انبیا و مرسلین و ائمۀ طیبین و طاهرین و پیروان راستین آنان باد که با همۀ نیروها و استعدادهای خود، برای هدایت و ارشاد انسان‌ها قيام نمودند، و عده‌ای فراوان از آنان حتی از جان خود در این جهاد بزرگ گذشتند، تا جان‌های آدمیان را از آلودگی‌های ماده و مادیات نجات دهند و به هدف اعلای «حیات معقول» رهنمون شوند. در ردیف اول جهادگران انسان‌ساز، حسین‌بن علی(ع) را می‌بینیم که با نظر به مجموع قضایا و حوادثی که پیرامون شهادت او صورت گرفته است، در مرتفع‌ترین قلۀ فداکاری در راه حق و حقیقت با قامتی راست و با جدی‌ترین قیافه ایستاده و با رساترین صدا، همۀ افراد بشر را مخاطب قرار داده و فریاد می‌زند: «ای انسان‌ها! برای زندگی معنایی والاتر وجود دارد که قرار گرفتن در شعاع جاذبیت کمال است. و برای مرگ نیز حقیقتی عالی‌تر وجود دارد که ورود در حوزۀ جاذبیت کمال می‌باشد.» زندگی به این معنی، همان «حیات طیبه» یا حیات معقول است که آزادی و عزت و شرف و علم و عدل و صدق و صفا و کمال‌جویی، از مختصات آن است. و مرگ به آن معنی، شکوفایی همان «حیات طیبه» است که شخصیت آدمی به وسیلۀ آن در حوزۀ جاذبیت کمال، به ثمر جاودانی خود می‌رسد. این است زندگی حقیقی که از «إِنَّا لِلَّهِ» شروع و به «إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» واصل می‌گردد. جعفری، محمدتقی. امام حسین(ع)، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت. ص ۱۵ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقل سرخ (۴) _ وفای به عهد، درسی از مکتب الهی یاد داد؛ (فَمَاستَقامُوا لَکُم فَاستَقیمُوا لَهُم). فرمود: با ، بستید، امضاء کردید؛ پای امضایتان بایستید. این بیان نورانی (سلام الله علیه) بود، فرمود: (آن شمشیری که با آن پدرم را کردند، اگر کسی تعهد بسپرد، به من بدهد؛ من نمی کنم)! ما پرورده و شاگردان اینها هستیم!! این یک عظمتی است برای ایران، این یک جلال و شکوهی است برای ایران! اهل نیستیم، اهل نیستیم، اهل و هستیم. حالا در بین ماها ممکن است چهار تا اشتباه باشد، ولی اصل نظام بر عظمت و کیان الهی است که قدر این را باید دانست. 🔷️ ر.ک سوره توبه / آیه ۷ و الامالی للصدوق / صفحه ۲۴۶ ✅ درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ ۱۳۹۴/۱۱/۲۴ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۲۱ ـ ۱۱۶ 📌 و نادان‏ها و بعضی ‏هايی که مثل کفّارند گمان می‏ کنند که و آنها را از همه چيز بی‏ نياز می‏ کند. با تجربه ثابت شده که اين فکر بسيار غلط است. زيرا تنها و تنها خدا است که را در و بی‏ نياز می‏ کند و آنها را در آتش و مخلّد می ‏فرمايد. اينها در راه رسيدن به اهداف غلطشان مخارجی را به عهده می‏ گيرند ولی به جای آن که استفاده کنند تعالی به خاطر ظلمی که به خود کرده‏ اند و کافر شده ‏اند اموال آنها را از بين می‏ برد و سودی نصيب آنها نمی‏ شود و بدانيد که خدا به آنها نمی‏ کند، بلکه آنها خودشان هستند که به خود کرده ‏اند. الی نبايد با اين دسته از دوست صميمی شود؛ آنها چون باطنشان به صفات آلوده است، در کارهايشان خلل و ايجاد می‏ کنند، آنها در دل شما را دارند و گاهی هم ظاهر می ‏شود، شما چون پاکيد آنها را با صفای دل دوست داريد و به آنها می‏ کنيد ولی آنها در باطن شما را ندارند، اگر به شما نعمت خوبی برسد ناراحت می‏ شوند و اگر ناراحت شويد آنها خوشحال می‏ شوند. بر آنها باد. بگذاريد با آن عداوت و ‏شان بميرند. زيرا اگر شما کنيد و داشته باشيد ضرری از آنها به شما نمی‏ رسد. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🏴 قیام به حق ▪️ زینب کبری (صلوات الله و سلامه علیها و علی أمها و أبیها) سوگند یاد کرد و فرمود: «فَكِدْ كَیدَكَ وَ اسْعَ‏ سَعْیكَ‏ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْینَا»؛[1] قسم به خدا نام ما زنده است. قسم به خدا تو قدرت نداری نام ما را محو کنی؛ تو یعنی کسی که طرفدار باطل است. این سخن نورانی زینب کبری (سلام الله علیها) امروز هم جاری است! یعنی هیچ استکبار وصهیونیستی قدرت ندارد حق را از بین ببرد، چون ما حق مسلّم و حق ممثّل هستیم. ▪️ گاهی از اینها تعبیر می ‌کردند به قرآن ناطق، گاهی تعبیر می ‌کردند به حق ناطق، گاهی به عدل مسلّم؛ اینها ناظر به مسئله امامت است، ناظر به مسئله ولایت است، ناظر به مسئله نبوت و رسالت و امثال اینهاست. اینها «حقّ لا یموت»؛ اینها مردنی نیستند! اینکه فرمود قسم به خدا تو نمی‌ توانی نام ما را محو کنی، حقّ ما را از بین ببری، نه یعنی دودمان اموی و مروانی، بلکه عباسی هم که پنج قرن توانستند ائمه (علیهم السلام) را یا مقتول یا مسموم بکنند، آنها هم نتوانستند؛ لذا شما الآن هیچ قبری از ساسانی، سامانی، سلجوقی، اموی، مروانی، پانصد سال حکومت عباسی را نمی ‌بینید. آنچه که الآن جهان را دارد اداره می‌کند، نام مبارک اهل بیت است، حسین بن علی است. ▪️ جهان با حق خلق شده است باطل یک عاریت است. اصطلاحی اهل معرفت دارند می ‌گویند: «حق مخلوق به»! یک حق مطلق هست که ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾[2] این حق مطلق مقابل ندارد. نه اینکه باطل در مقابل حق است! این حق یعنی هستی محض، در قبال هستی محض عدم است. آن حقّی که مقابل دارد فیض خدا و فعل خداست، فعل خدا حق است؛ برخلاف فعل خدا رفتار کردن باطل است. خدای سبحان فرمود ما کلّ این عالم را با یک مصالح خاص خلق کردیم. از این حق به عنوان «حق مخلوق به» یاد می ‌کنند می ‌گویند ﴿خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ﴾؛[3] یعنی اگر یک مهندس، یک معمار بگوید من این بِنا را، این دیوار را با چه مصالحی ساختم؟ می‌ گوید این را با سیمان ساختم یا با آهن ساختم یا با سنگ ساختم. خدا می‌ فرماید کلّ این نظام مصالح ساختمانی آن حق است ﴿خَلَقَ السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ﴾، این اصطلاح «حق مخلوق به» از قرآن گرفته شده و تعبیرات قرآن در این زمینه کم نیست. اگر مصالح ساختمانی حق بود، باطل بر نمی ‌دارد، هیچ ممکن نیست بطلان در نظام عالم جا داشته باشد! در بیانات نورانی ائمه (علیهم السلام) است که «مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَه»؛[4] هر کس با حق در بیفتد، «مصارعه» یعنی کُشتی؛ هر کس با حق کشتی بگیرد، پشت او به خاک می ‌افتد. «مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَه»‏؛ یعنی حق او را به زمین می ‌زند. ▪️ بنابراین وجود مبارک حسین بن علی می‌شود قرآن ناطق، می‌شود عترت ناطق، می ‌شود سنّت ناطق و به حق قیام کرده است، هیچ تردیدی در حقانیت او نبود و چون با حق و به حق قیام کرده است، مناسب با ساختار نظام خلقت است و می ‌ماند. آن کس که خواست با این حق به نبرد قیام بکند، همان بیانات زینب کبری (سلام الله علیها) است که فرمود قسم به خدا نمی ‌توانی نام ما را محو کنی، چون ما با ساختار خلقت عالم قیام کرده‌ایم، ما به حق قیام کرده ‌ایم. [1] . اللهوف علی قتلی الطفوف / ترجمه فهری، النص، ص185. [2] . سوره لقمان، آیه30. [3] . سوره تغابن، آیه3. [4] . نهج البلاغة (للصبحی صالح)، حکمت408. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1397/07/05 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
k-05 Eshgh khoonin.mp3
2.83M
🏴 ▫سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع «تحلیل قیام سید و سالار شهیدان علیه السلام در پرتو عشق و محبت الهی» 📼 جلسه پنجم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
eshghe khoonin_ moharame 88_ 05 p2.pdf
140.2K
🏴 ▫سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع «تحلیل قیام سید و سالار شهیدان علیه السلام در پرتو عشق و محبت الهی» 📼 جلسه پنجم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
کتاب ادب فناي مقربان جلد2 استاد علامه 🔁 آثار 22 @rahighemakhtoom 🌴🌴🌴 ⏪ سوم. ادب، اقسامي دارد كه برخي از آن، ادب انسان با خودش، بعضي ديگر، ادب انسان با خانواده و برخي با جامعه (اعم از محلّي، منطقه‌اي و بين‌المللي) است. بخشي نيز با رهبران فكري، مخصوصاً پيامبران و امامان معصوم(عليهم‌السلام) است و مهمّ‌ترين اقسام آن، ادب مَعَ الله است كه نه با چيزي قياس مي‌شود و نه چيزي با آن سنجيده مي‌شود و تنها كسي كه مي‌تواند ادب با خدا را ادراك و به آن عمل كند، انسان كامل معصومي است كه خَلْعَت برين خَلافت الهي را با دستان غيبي مستخلفٌ عنه خود دريافت كرده باشد و تمام شئون علمي و عملي او به عنوان خليفة الله طرح مي‌شود و روشن است كه سنّت و سيرت انسان كاملي كه سريره او به نور خلافتِ (نور السّموات و الأرض)[ سوره نور، آيه 35.]منوّر شد، جز زيبايي و هنر، يعني ادب بَحْت و عقل ناب نخواهد بود. ⏪ 66. دينداري: «لا دين لمن لا عقل له»[ شرح غررالحكم، ج6، ص400.]؛ كسي كه عقل ندارد، دين ندارد. ⏪ 67. تداوم اطاعت از پروردگار: «ينبغي للعاقل أن لا يخلو في كلّ حالة عن طاعة ربّه و مجاهدة نفسه»[ همان، ص440.]؛ شايسته است كه عاقل در هيچ حالتي طاعت پروردگار و مجاهده با نفس را فراموش نكند. ⏪ 68. دور انديشي و اجتناب از گناه: «إنّما العقل التجنّب من الإثم و النظر في العواقب و الأخذ بالحزم»[ همان، ج3، ص84.]؛ عقل، چيزي جز دوري از گناه، عاقبت انديشي و با احتياط حركت كردن نيست. 🍀🍀🍀
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 234 #آیت_الله_جوادی_آملی #سروش_هدایت #اسلام_شناسی #آموزه_
برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 3- برش 235 🔅🔅🔅 ▫ راز اصلي ترك دعا براي اوحدي از اهل فنا اين است كه اگر نيايش، زبان قال بعضي، و لسان حال برخي و براي عده اي حال و براي گروهي ملكه است، براي مقرّبان ويژه به مثابه فصل مقوّم است، به طوري كه اتحاد دعا و داعي در آنها عصاره هويّت آنان را فقر، ربط و نيايش قرار داد؛ يعني اگر خداوند عين غناست؛ نه «ذاتٌ ثبت له الغني»، اينان عين فقراند؛ نه «ذوات ثبت لهم الفقر». گرچه ديگران نيز جز فقر نيستند؛ ليكن برخي كه مدعي (انا ربّكم الأعلي) [سوره نازعات، آيه 24.]اند، خود را عين غنا مي پندارند و بعضي كه داعيه دارِ (إنّما أوتيته علي علمٍ عندي) [سوره قصص، آيه 78.]اند، خويش را غني مي يابند و گروهي كه در سير و سلوك الهي اند، خود را فقير مي دانند؛ نه فقر، و اگر مطالب حكمت متعاليه را باور داشته باشند، خويشتن را عين فقر و ربط مي فهمند و آن را تعقّل مي نمايند؛ ليكن پرواز از مفهوم به مصداق و صعود از معقول به مشهود و جهش از حصول به حضور و نزاهت از تثليث و تثنيه به توحيد ناب، وقف اوحدي از موحدان نابي است كه خود متن دعاي مروَّح و نيايش مجرّداند: نه اشارت مي پذيرد ني بيان ني كسي زو علم دارد ني نشان تو مباش اصلاً كمال اين است و بس تو ز تو لا شو، وصال اين است و بس [منطق الطير، ص 11، بيت 194 ـ 195.] ▫ البته مصداق كامل اين گونه ذوات قدسي كه متن دعاي مروَّح[شادمان و نشاطآور (لغت نامه دهخدا).]اند،همانا اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم‌السلام)اند كه حضرت امام سجاد(عليه‌السلام) كه صاحب زبور آل محمدصلي الله عليه و آله و سلم و انجيل اهل وحي مي باشد، سخنگوي آنان در اين صحيفه است و آنچه درباره حضرت ختمي نبوّت صلي الله عليه و آله و سلم گفته شد، به استثناي مقام والاي نبوّت و رسالت، شامل آنها خواهد شد: آنچه اول شد پديد از جَيْبِ غيب بود نور پاك او بي هيچ ريب [منطق الطير، ص 16، بيت 282.] 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📈 اقسام تدبر در قرآن 📈 تفاوت تدبر در قرآن با تفسیر استفاده از معارف قرآن کریم شامل دو لایه مفهومی است: ▫ فهم معانی و مقاصد قرآن ▫ شرح معانی و مقاصد قرآن 🔅 لایه اول همان است که در ادبیات قرآن و روایات معصومان، از آن با کلمه «تدبر» یاد شده؛ و لایه دوم همان است که در ادبیات قرآن و روایات معصومان، از آن با واژه­‌های «توضیح»، «تفسیر» و «تبیین» یاد شده است. 🔹 [ بحارالأنوار، ج۳۷، ص۲۰۸، باب ۵۲، أخبار الغدیر: رسول خدا، حضرت محمد مصطفی در روز غدیر فرمودند: «مَعَاشِرَ النَّاسِ تدبروا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیَاتِهِ وَ انْظُرُوا إِلَى مُحْکَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ فَوَ اللَّهِ لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا یُوَضِّحُ لَکُمْ تَفْسِیرَهُ إِلَّا الَّذِی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إِلَیَّ وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ مُعْلِمُکُمْ أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَخِی وَ وَصِیِّی»: ای گروه­‌های انسان­‌ها، در قرآن، تدبر کنید و آیات آن را بفهمید و به محکماتش نظر کنید و از متشابه‌ش تبعیت نکنید. پس به خدا قسم، بازدارنده­‌های قرآن را برای شما بیان نمی­‌کند و تفسیر آن را برای شما توضیح نمی­‌دهد، جز کسی که من گیرنده و بالابرنده دست و بازوی او به سوی خویش هستم و اعلام­‌کننده این حقیقت درباره او هستم که «همانا هر کس که من مولای اویم، پس این علی مولای اوست» و او علی­‌بن­‌ابی­‌طالب برادر و وصی من است.»]🔹 ▫ اما لایه اول (فهم)، در دسترس عموم انسان­‌هاست و صحت و سلامت این دسترسی، مشروط به دو شرط اصلی است: با ادبیات قرآن کریم یعنی همان عربی مبین، آشنا باشند؛ و اگر نیستند، از ترجمه­‌های معتبر بهره بگیرند. در مواجهه با قرآن کریم، تدبری روشمند داشته باشند.[ در این صورت است که امکان تبعیت از محکمات قرآن کریم فراهم می­شود.] ▫ و اما لایه دوم (شرح)، در دسترس مطهرون یعنی همان معصومان است و بهره­‌مندی سایر انسان­ها از این معارف، تابعی از بیان آن ذوات مقدس است. توجه به دو نکته در این مقام ضروری است: ▫ شرح معانی و مقاصد قرآن کریم توسط معصومان، خود شامل مواردی مانند درک باطن، شرح سایر لایه­‌های معرفتی، توسعه معنایی، تشخیص مصادیق، تأویل، نسخ، تخصیص، تقیید و… است. ▫ با توجه به اهمیت معارف اهل­‌البیت: و بروز مسائل و ابهامات نو پدید و وجود احادیث مشکل و جریان نامیمون وضع حدیث و…، بهره­‌مندی از تبیین و تفسیر معصومانه قرآن، بر پایه تحصیل ملکه اجتهاد یا تقلید از مجتهدان جامع­‌ الشرایط ممکن است و راهی جز این دو نیست. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
. اگر حیات آدمیان، هدفی بالاتر از مزایا و خواستنی‌های دنیای طبیعت نداشت، نه تنها آن‌همه فضایل و کرامت‌ها و فداکاری‌ها و شهادت‌ها بیهوده و لغو و عبث بود، بلکه اشخاصی که دارای چنان ارزش‌های عالی بوده و در راه به دست آوردن آنها متحمل شکنجه شده و حتی حیات طبیعی خود را از دست داده‌اند، باید مردمانی بیچاره و ضعیف، و از یک جهت اشخاص بدبخت به شمار می‌آمدند! زیرا به جای بهره‌برداری از حداکثر لذایذ و خودکامگی‌ها و از بین بردن ناتوانان برای اشباع خودخواهی‌های پست‌تر از حیوانات درنده، در نجات خود و دیگران، از همۀ مزایا و لذایذ زندگی چشم پوشیده و متحمل آزارها و مشقت‌های سخت گشته و حتی عزیزتر از همه چیز را که جان شیرین است، از دست داده‌اند! در اینجا باید بی‌پرده صحبت کنیم، و بیمی از سخنان ضد انسانی «توماس هابز»ها و «نیچه»ها به خود راه ندهیم. اگر «چنگیز»های آسیا و «نرون»های اروپا با آن‌همه کشتار و خونریزی نتوانستند آخرین ضربۀ مرگ‌آور را بر همۀ انسان‌ها فرود بیاورند، این بیماران، با نداهایی که سر می‌دهند، آگاهانه یا ناآگاهانه آخرین تیر خلاص را بر مغز انسان و آخرین ضربه را بر قلب انسانیت وارد می‌آورند. دلیل اینکه آخرین ضربه را بر قلب انسانیت وارد می‌آورند این است که: فساد اخلاق و سقوط تمدن و فرهنگ و شیوع لذت‌پرستی، زندگی را به پوچی کشانده و دیگر قلبی در مردم نمانده است که حیات واقعی را احساس نماید و طعم حقیقی آن را بچشد. جعفری، محمدتقی. امام حسین(ع)، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت. ص ۲۲ و ۲۳ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
. با توجه به اهميت فوق‌العاده‌ای كه داستان حسين(ع) دارد، چه علتی باعث شده است كه اكثر محققان و تحليل‌گران تاريخ، حق اهميت و عظمت آن را به جای نياورده‌اند؟ به نظر می‌رسد چهار علت دارد: ۱- اهتمام به اين واقعۀ شگفت‌انگيز، احتياج به شناخت ابعاد و سطوح بسيار متنوع، مانند معرفت دين، اخلاق، حقوق، سياست به ‌معنای مديريت انسان در حركت به سوی عالی‌ترين هدف حيات و اصول پيشرو فرهنگ‌ها دارد. لذا، كمتر كسی توانسته است كه اهميت واقعی اين حادثه را درک نمايد. ۲- ممكن است فهم حادثۀ مورد تحليل، نيازمند پيگيری علل و عوامل دور و نزديک و نتايج و رويدادهای هم‌زمان باشد كه رابطه‌ای با حادثه داشته باشند و شخص تحليل‌گر نتواند از عهدۀ جمع‌آوری و فهم دقيق آنها برآيد. ۳- در صورتی كه شناخت همه‌جانبۀ حادثه، موجب شود تا شخص محقق از برخی معتقدات خود دست بردارد، قطعی است كه چنين محققی به شناخت همه‌جانبۀ حادثه علاقه‌ای نخواهد داشت. ۴- شخص متفكر و محقق، در رويارويی با اين حادثه، با حقايقی مانند ايمان، عشق، احساس مسؤوليت بزرگ دربارۀ انسان‌ها و اعتقاد جَزمی به خدا و ابديت روبه‌روست، كه يكی از طرفين حادثه (امام حسين(ع) و ياران او) آنها را در حد اعلا داشتند. در صورتی كه طرف ديگر (يزيد و يزيديان) منطقی جز خودخواهی و خودكامگی و ظلم و تجاوز نمی‌فهميدند. شخص محقق، هر اندازه هم كه بخواهد در مقابل اين دو منطق (حقّ محض و باطل محض) بی‌طرفی و تماشاگريی بی‌تأثر را انتخاب كند، امكان‌ناپذير به نظر می‌رسد. جعفری، محمدتقی. امام حسین(ع)، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت. ص ۲۸ و ۲۹ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقل سرخ (۵) _ حق بودن رخداد تلخ کربلا اگر آن دید بلند را نداشتی، مقطعی و موضعی فکر کردی؛ می گویی این سخت است، چرا شده، چرا شده، چرا به خاک و خون غلطیده! ولی اگر آن سعه مطلقه و عالیه را ببینید، می بینید که کربلا در جای خود است، در جای خود حق است، ظهور حضرت ( (عج) ) در جای خود حق است! آن زمینه است برای اینکه کلّ عالم را الی یوم القیامه بتواند هدایت کند، بتواند هدایت کند. کربلا در جای خود، (اِنَّ اللهَ شآءَ اَن یَراکَ قَتیلاً) حق است؛ البته نسبت به ما است، ولی در کلّ نظام، حق است. چیزی در جهان نه خطاست، نه غضب؛ عدل است. 🔷️ ر.ک بحار الانوار / جلد ۴۴ / صفحه ۳۶۴ ✅ درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ ۱۳۸۹/۱۰/۱۸ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۳۶ ـ ۱۳۳ 📌، زندگی ابدی است الی نبايد را تنها منحصر به زندگی بداند. زيرا حقيقی و پردوام او از اين به بعد شروع می‏ شود و خدای تعالی برای او باغ و بوستانی که به وسعت آسمان‏ها و زمين است آماده کرده، پس بايد به طرف آن همه با سرعت حرکت کند؛ يعنی در حال داشتن و نداشتن روحيه داشته باشد، را کند، از بدی‏های بگذرد و اگر خدايی نکرده گناهی انجام داد و به خود کرد، فوراً به ياد بيفتد و از او عذرخواهی کند و بلکه نمايد که اگر اين کارها را کرد او را می ‏بخشد و چون او از است، خدا او را دوست می‏ دارد و او را به آن باغ و بوستان جاودانی می‏ رساند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
. با توجه به اهميت فوق‌العاده‌ای كه داستان حسين(ع) دارد، چه علتی باعث شده است كه اكثر محققان و تحليل‌گران تاريخ، حق اهميت و عظمت آن را به جای نياورده‌اند؟ به نظر می‌رسد چهار علت دارد: ۱- اهتمام به اين واقعۀ شگفت‌انگيز، احتياج به شناخت ابعاد و سطوح بسيار متنوع، مانند معرفت دين، اخلاق، حقوق، سياست به ‌معنای مديريت انسان در حركت به سوی عالی‌ترين هدف حيات و اصول پيشرو فرهنگ‌ها دارد. لذا، كمتر كسی توانسته است كه اهميت واقعی اين حادثه را درک نمايد. ۲- ممكن است فهم حادثۀ مورد تحليل، نيازمند پيگيری علل و عوامل دور و نزديک و نتايج و رويدادهای هم‌زمان باشد كه رابطه‌ای با حادثه داشته باشند و شخص تحليل‌گر نتواند از عهدۀ جمع‌آوری و فهم دقيق آنها برآيد. ۳- در صورتی كه شناخت همه‌جانبۀ حادثه، موجب شود تا شخص محقق از برخی معتقدات خود دست بردارد، قطعی است كه چنين محققی به شناخت همه‌جانبۀ حادثه علاقه‌ای نخواهد داشت. ۴- شخص متفكر و محقق، در رويارويی با اين حادثه، با حقايقی مانند ايمان، عشق، احساس مسؤوليت بزرگ دربارۀ انسان‌ها و اعتقاد جَزمی به خدا و ابديت روبه‌روست، كه يكی از طرفين حادثه (امام حسين(ع) و ياران او) آنها را در حد اعلا داشتند. در صورتی كه طرف ديگر (يزيد و يزيديان) منطقی جز خودخواهی و خودكامگی و ظلم و تجاوز نمی‌فهميدند. شخص محقق، هر اندازه هم كه بخواهد در مقابل اين دو منطق (حقّ محض و باطل محض) بی‌طرفی و تماشاگريی بی‌تأثر را انتخاب كند، امكان‌ناپذير به نظر می‌رسد. جعفری، محمدتقی. امام حسین(ع)، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت. ص ۲۸ و ۲۹ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🏴 عبْرَة ▪️ برخی‌ ها خیال می‌كنند عاشورا برای عبرت است، نه برای «عَبْرَة»؛ اما سالار شهیدان فرمود من برای دو چیز شهید شدم: هم برای عبرت, هم برای «عَبْرَة»; عبرت گرفتن به آن عزاداری می ‌گویند كه حركت كند, پویا باشد, عبور كند از جهل به علم, از جهالت به هدایت, از كُندروی به اعتدال, از بیراهه رفتن به استقامت، این را می ‌گویند عبرت, عبرت یعنی عبور! آن عزاداری كه تماشا می ‌كند، او اهل عبرت نیست، او فقط می‌ نالد اهل اشك است، دو روز كه عاشورا سپری شد برای او اثری ندارد، چون او عبرت نگرفت، عبور نكرد، تماشا كرد. اصرار قرآن كریم بر این است كه ﴿فَاعْتَبِرُوا﴾، ﴿فَاعْتَبِرُوا﴾، ﴿فَاعْتَبِرُوا﴾[1]. شما اگر بخواهید بررسی كنید می ‌بینید آیات فراوانی است كه خدا فرمود عبرت بگیرید,[2] عبرت بگیرید یعنی چه؟ یعنی بایستید؟ آدمِ ایستا كه اهل عبرت نیست، آن‌ كه عبور كرد از رذیلت به فضیلت و فرشته‌ خوی شد، او عبرت گرفت. ▪️ حضرت فرمود من هم برای عبرت شهید شدم و هم برای «عَبْرَة», «عَبْرَة» یعنی آن‌قدر اشك فراوان بریزد كه از چشم به صورت بریزد. این بیان نورانی حضرت است كه فرمود: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَة»؛[3] من آن‌قدر اشك را دوست دارم كه كلّ صفحه صورت را پُر كند, چرا؟ این اشك خاصیتش چیست؟ آن وارستگی خاصیتش روشن است، اما این اشك خاصیتش چیست؟ پس آن‌ كه می‌ گوید عاشورا برای عبرت است سخنی گفته است، ولی ناقص است نه كامل! كمال در این است كه عبرت با «عَبْرَة», «عَبْرَة» یعنی عبور, یعنی اشك ریختن به قدری كه تمام صورت را پُر كند: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَة». چرا؟ فرمود اگر جامعه عادی هستید، اهل حوزه و دانشگاه نیستید، مردم عادی هستید، به هر حال مردم عادی در مبارزات سیاسی حتماً باید شركت كنند، بیگانه را یقیناً باید از مرز طرد كنند، این بیان نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) است که فرمود سنگ را از همان‌جا كه آمد برگردانید: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیثُ جَاء».[4] ▪️ اما قرآن فرمود تنها كُشتن, جنگ, مبارزه و حماسه كافی نیست، این برای برون ‌مرزی است؛ آنچه داخله كشور را اداره می ‌كند ﴿رُحَمَاءُ بَینَهُمْ﴾[5] است. عاطفه, مِهر, محبّت, علاقه, این زمینه یك كشورداری است، آن گلوله زمینه حفظ مرز و بوم است، این اشك حفظ درون ‌مرزی است. بنگرید ببینید آن گلوله را داشتیم و كارمان به لطف الهی انجام شد؛ اما این اشك را نداریم، ببینید چه خطرهایی دامنگیر ما شد! قرآن فرمود: ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ﴾[6], این ﴿رُحَمَاءُ بَینَهُمْ﴾ یعنی چه؟ ما می ‌خواهیم بهره عاشورایی ببریم! الآن همه ما این داغ را داریم یا برای خودمان یا برای نوه هایمان, نه پسرانمان و نه دخترانمان در ازدواج موفق نیستند، این تعارف ندارد! شما شاید در تمام این منطقه سالی یك بار طلاق را نمی ‌دیدید، الآن چرا طلاق زیاد است؟ چرا پسرها دیر ازدواج می ‌كنند؟ چرا دخترها اگر هم ازدواج كنند دیر ازدواج می ‌كنند؟ چرا همه در خانه‌ها ناله دارند؟ چرا؟ برای اینكه ما این ﴿رُحَمَاءُ بَینَهُمْ﴾ را كه دستور رسمی دین است و از عاشوراها شروع می ‌شود و از این گریه ‌ها شروع می ‌شود، این را فراموش كردیم. كشور را عاطفه اداره می ‌كند, ادب اداره می ‌كند, گذشت اداره می ‌كند, صبر اداره می كند، حالا معلوم شد عاشورا یعنی چه؟! [1]. سوره حشر، آیه2. [2]. سوره آل عمران، آیه13؛ سوره یوسف، آیه111؛ سوره نور، آیه44. [3]. كامل الزیارات، النص، ص108. [4]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، حکمت314. [5]. سوره فتح، آیه29. [6]. سوره فتح، آیه29. 📚 سخنرانی در روز عاشورا تاریخ: 1397/06/29 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
k-06 Eshgh khoonin.mp3
2.99M
🏴 ▫️سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع «تحلیل قیام سید و سالار شهیدان علیه السلام در پرتو عشق و محبت الهی» 📼 جلسه ششم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
eshghe khoonin_ moharame 88_ 06 p2.pdf
126.3K
🏴 ▫️سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با موضوع «تحلیل قیام سید و سالار شهیدان علیه السلام در پرتو عشق و محبت الهی» 📼 جلسه ششم 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (25) 🔅🔅🔅 ⏪ 2- تاثير معارف سوره بر فضاى نزول: مهمترين تاثير سوره بقره جهل زدايى و جهالت روبى عصر جاهليت و سفاهت بود؛ زيرا عباب حكمت در آياتى مانند (يوتى الحكمه من يشاء) (80) حباب سفاهت و نادانى را زدود و راغبان از ملت خليل (عليه السلام) را به آن راغب كردو بيماران اعتقادى و عملى را درمان بخشيد. ▫ از اين رو افتخار به غارتگرى و خونريزى به ابتهاج به ايثار و نثار نفس و نفيس ارتقا يافتند و از سوسمار خورى به پرهيز از غزال و هدى در حرم حال احرام نايل آمدند و از عناد با دين خدا به جهاد در راه دين او كامياب شدند و از انكار اعجاز به اقرار به آن مفتخر گشتند و از تصديه و مكاء(81) در كنار كعبه به طواف و عكوف و ركوع و سجود هجرت كردند و از رباخوارى به قرض الحسنه منتقل شدند و از تباهى مباهات جاهلى رهايى يافته و به فخر بندگى در آستان قدس ربوبى رسيدند و منادات و مناجات كه در آيات 186 و 286 به عنوان ادب دعا و آيين نيايش به درگاه الهى آمده است، در كام جانشان شهد شهود ريخت و درك عميقى نسبت به تثبيت مومنان و تثبيت منافقان و تبكيت يهوديان و تشتيت جمع مشركان پيدا كردند و در جنگ بدر (در ماه مبارك رمضان) مهاجمان مشرك را كه با توطئه و تبانى منافقان و يهوديان به سوى مدينه مى آمدند، بدون كمترين ادهان و ايهان و كوچكترين ونى وهن با عزيمت تام، هزيمت دادند؛ زيرا گرچه جنگ بدر از نزول سوره بقره اتفاق افتاده است، ليكن اجتهاد در تقويت روحيه جهاد بايد قبلا پديد مى آمد كه اين سوره عهده دار آن بوده است. ▫ شايان ذكر است كه، سوره بقره، مانند ديگر سور قرآنى در اصل جامع بين همه آنها شريك است و آن اين كه مستعدان فروغ فرهنگ وحى الهى از بيمارى جهل و جهالت درمان شده و مى شوند و عنودان لدود و لجوجان جحود از پذيرش آن استنكاف داشته و دارند؛ چنانكه خداوند فرمود: (و ننزل من القرآن ما هو شفاءو رحمه للمومنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا.) (82) از اين رو سوره بقره با اشتمال بر معارف ويژه نيز با نقل معجزات فراوان از يك سو و تحدى به آوردن مثل يك سوره از قرآن از سوى ديگر، مايه سكينت مومنان گشت گرچه بهره ديگران جز سكوت چيز ديگرى نبود؛ زيرا متحجر متعصب را فرهنگ وحى شفا نمى دهد؛ چنانكه در همين سوره آمده است: (ولئن اتيت الذين اوتوا الكتاب بكل ايه ما تبعوا قبلتك ...) (83) ======================= 80- سوره بقره ، آيه 269. 81- سوره انفال ، آيه 35 82- سوره اسراء، آيه 82 83- سوره بقره ، آيه 145 . 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (26) 🔅🔅🔅 ▫ در پايان به دو نكته محورى در تاثير مضامين سوره در فضاى نزول آن اشاره مى شود: ⏪ الف. دين مشترك همه انبياى الهى (عليهم السلام) اسلام است: (ان الدين عندالله الاسلام)، (84) و غير از اسلام هيچ دينى مقبول خدا و مرضى او نيست:(و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه)؛ (85) از اين جهت اصول ارزشى جامع و فراگير همه مكتبهاى الهى در آيه 62 چنين بيان شده است: ان الذين امنوا والذين هادوا والنصارى و الصابئين من امن بالله واليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون.) يعنى، تنها راه نجات براى هر ملتى همان اسلام راستين است و اسلام واقعى مجموع اعتقاد صائب و عمل صالح است واصول اعتقادى يا به مبداء برمى گردد و امامت به نيابت از نبوت و خلافت از رسالت رجوع مى كند. آنچه به مبداءبرمى گردد صريحا در آيه ذكر شد و آنچه به نبوت برمى گردد در ضمن عمل صالح بازگو شد؛ زيرا عملى در فرهنگ قرآن صالح است كه مطابق با حجت آن عصر، يعنى دين آن زمان و وحى و رسالت آن دوران بشد، نه حجت قبل از آن كه شريعت و منهاج آن منسوخ شده است. غرض آن كه، با نزول چنين آيه جامع و فراگيرى، اصول ارزشى حاكم بر فضاى نزول روشن شد. ⏪ ب: همه همت دشمنان مسلمين اين بود كه آنان را از اصول ارزشى خويش ‍ منحرف و از تمدن دينى خود منصرف سازند؛ چنانكه در آيه 217 چنين آمده است: (...و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردوكم عن دينكم ان استطاعوا...). از اين رو مسلمانان از چنين خطر فكرى و اعتقادى آگاه شدند و با آن به نبرد برخاستند و آتش فتنه را فرو نشاندند. ============================ 84- آل عمران ، آيه 19. 85- سوره آل عمران ، آيه 85 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom