هدایت شده از کتابخور...📚
علامه امینی(ره)"شب عاشورا"برای امام زمان(عج)صدقه کنار میگذاشتند و میفرمودند:
امشب قلب حضرت درفشار است
صدقه برای حضرت فراموش نشود
یکطرف دل میبرد
حسین از دار و ندارش"
انطرف شمشیر تیز میکنن
برای علمدارش💔
هدایت شده از _نوارکاسِت
لعنت به دنیایی که توش حرمت
شما شکسته شد آقاجان.
وقتی در جامعه پوشش نامناسب
جای پوشش مناسب را گرفت
هوس هم جای عشق را میگیرد . . !
_ستارههاچیدنینیستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذرکردم
اربعینجایرقیهبهزیارتبروم'💔
هدایت شده از شراب و ابریشم...
دانشجوی مشهد که بودم، یک شب خواب دیدم برای دختر برادرم یخچالِ اسباببازی خریدم، فردایش از خوابگاه بیرون زدم و اول از همه از فروشگاه اسباببازی سراغ یخچالهای رنگیرنگیش را گرفتم.
آخر هفته که برگشتم خانه و ساک سوغاتیها را باز کردم و یخچال را گذاشتم توی دستهای کوچکِ زهرا، انگار که دو بال از سر شانههایش رویید، فرشتهوار همانجا توی خانه از سر شوق شروع کرد به پرواز.
مادرش با چشمهای گِرد شده پرسید از کجا میدانستی زهرا دنبال یخچال است؟ خوابم را که تعریف کردم معلوم شد دقیقا همان شبی که من توی خوابگاه کیلومترها دورتر از خانه خواب بچه را دیدهام، او با گریه از مادرش یخچال میخواسته!
بهانهگیری و گریهی بچه و همزمانیاش با خواب من، یک چیزِ اتفاقی نبود!
ارتباط قلبیِ عمیقی که با برادرزادهام داشتم، آن خواب و آن سوغاتِ به هنگام را رقم زده بود.
یادم هست یک بار توی خوابگاه دربارهی برادرزادهها و شدتِ مِهرِمان به آنها حرف میزدیم، آنجا به رفیقم گفتم دختر برادرم راه که میرود قلب من از ذوق موج میخورَد!
از همان ساعت تولدش عاشقش بودم ولی شاید اولین بار در همان قصهی خواب و یخچال بود که "عمه" برای من معنا شد و من تازه فهمیدم پیوندِ عمه و برادرزاده تا کجا میتواند عمیق و واقعی باشد!
تازه این قصهی ما عمهها و برادرزادههای معمولی است، ما عمههایی که نه مثلِ عمهی کربلا آنقدر لبریز عاطفهایم و نه شبیهش آنقدر سرشار از حسِ مادری، و نَه هیچ برادری فرزندش را پیش ما به امانت گذاشته!
هیچ قصه و غصهای، قصهی عمهی کربلا و غصهی زینبِ کبری نمیشود.
کسی نمیتواند حدِّ عاطفهی زینب را حساب کند، قَدِ مِهرش را اندازه بگیرد و عمق اندوهش از لطمه خوردن برادرزادهها را بسنجد!
کسی نمیتواند وسعت عمه بودنِ این یک دانه عمهی عالم را درک کند!
واقعا چه کسی میتواند بفهمد بعد از اینکه یک عمهای مثل زینب، با دست خودش دختر برادرش را غسل بدهد و گوشهی یک خرابه دفن کند، چه بلایی سر خودش آمده است؟!
راستی ما از عمه بودنِ زینب چه تصویر و تصوری داریم؟
عمه
عمه
عمه
هشتاد و چند زن و بچه فقط صدا میزدند عمه، عمه، عمه...
✍ملیحه سادات مهدوی
قبلا برای ولادت حضرت معصومه، 👈 اینجا یک مطلب راجع به عمه نوشته بودم.
🌱 @sharaboabrisham
هدایت شده از شَمیمِ عِشق
هر شب
در گوشه ای از این شهر
آدم هایی بخاطر پا گذاشتن
بر مینِ خاطرات
جان میدهند! 🖤✨
هدایت شده از _نوارکاسِت
حتی نوادههات زائر دارن اما تو نداری
اینجا ماذنهها گنبد دارن اما تو نداری..
محبت خواهر/ برادری تنیده شده در تار و پود دیگری ست
محبت عمیق قلبی
قلب هارا مرتبط میکند
هر چقد محبت بین خواهر برادر بیشتر ارتباط قلبها بیشتر"
مثلا
دلتنگ شوی دلتنگت میشود
ناراحت شوی ؛ ناراحت تر میشود
خوشحال باشی خوشحال تر میشود
شریک ترس ها و دلهره و استرس ها میشود
بند دلت پاره شود؛بند بند دلش پاره پاره میشود
ضربان قلبش ضربان قلبت میشود🫀
مگر محبت چگونه اثری دارد که اینگونه قلب ها را یکی میکند؟
محبت اگر رگ مشترک قلب طرفین باشد عشق جریان پیدا کرده حال دلی را به قلب دیگری میبرد
اینگونه ست قلب خواهر برادر ها برای یکدیگر میتپد:)
همانطور که قلب من برای حسینم میتپد...
اما تپشقلبِ هیچ خواهر برادری
مثل تپش قلب
حسین و زینب فاطمه(س) نیست"
هی قسم دادم تورا بر چشم گریانم، نرو
برنمیگردی دگر ای روح وریحانم، نرو
جان من بودی و هستی
جان من! یک جان بگو
عشق من! جانان من، از جسم بی جانم نرو....💔)
#محبوب_قلبی
یه عشق اصیل هیچوقت از قلبت بیرون نمیره
مگه میشه آدم یه تیکه از قلبشو فراموش کنه یا بدون اون زندگی کنه؟
هدایت شده از *حیات القلـوب*
به میزانی که از این دنیا و تعلقاتش وارَسته ای،آسوده ای...