eitaa logo
•| راهی کوی عشق |•
352 دنبال‌کننده
96 عکس
58 ویدیو
2 فایل
گوشه ای از دلنوشته هام...) کپی ؟ حلاله رفیق ! حرفی ، انتقادی بود در خدمتم https://daigo.ir/secret/57441894
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از |واقعه|
با مردم آنگونه معاشرت كنيد كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوى شما آيند. - نهج البلاغه؛ حکمت ۱۰.
هر نَفَس ما با عشق اباعبدالله بیمه شده...
‌ اهل کوفه را وفایی نیست مسلم برگرد حسین را ز کوفه چشم امیدی نیست💔
هدایت شده از •| راهی کوی عشق |•
کربلا قبله دلهاست دلم تنگ شده...
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه ست"💔
‌ نسل ب نسل پای روضه حضرت علی اصغر قد کشیدیم"
حسرت "مامان گفتنت" هنوزم تو دل ربابِ 💔
‌ حسین جان اولار ؛ اولن لحظه منی گوجاخلیاسان🫀"
هدایت شده از کتابخور...📚
علامه امینی(ره)"شب عاشورا"برای امام زمان(عج)صدقه کنار میگذاشتند و میفرمودند: امشب قلب حضرت درفشار است صدقه برای حضرت فراموش نشود
یه صلوات واسه آروم شدن دل امام زمان بفرستیم:)
‌ یک‌طرف دل می‌برد حسین از دار و ندارش" ان‌طرف شمشیر تیز می‌کنن برای علمدارش💔
چه شبیِ امشب...)
هدایت شده از _نوارکاسِت
لعنت به دنیایی که توش حرمت شما شکسته شد آقاجان.
غربت ال علی پایان ندارد...💔
با شما بهتر روضه‌ی بر نگشتن علمدار و فهمیدیم:)
چشمایی که واسه امام حسین گریه کرده حرمت داره باهاش گناه نکن!
تا منیت هست جایی برای معرفت نیست
امام حسین مال همه ست اما همه زیر پرچمش نیستن:)
هدایت شده از •| راهی کوی عشق |•
توجیه گناه ، مقدمه گناهه!)
از خودت که عبور کردی قدم بعدی خداست "
روح که بزرگ شد ؛ تن به زحمت می‌افتد:)
باهمدیگه خوب باشیم" زندگی پر از خداحافظی های غیرمنتظره ست
مسلم باش شاید قبل قیامِ امام زمانت بمیری..
وقتی‌ در‌ جامعه‌ پوشش‌‌ نامناسب‌ جای‌ پوشش‌ مناسب‌ را‌ گرفت هوس‌ هم‌ جای‌ عشق‌ را‌ میگیرد . . ! _ستاره‌ها‌چیدنی‌نیستن
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
دانشجوی مشهد که بودم، یک شب خواب دیدم برای دختر برادرم یخچالِ اسباب‌بازی خریدم، فردایش از خوابگاه بیرون زدم و اول از همه از فروشگاه اسباب‌بازی سراغ یخچالهای رنگی‌رنگیش را گرفتم. آخر هفته که برگشتم خانه و ساک سوغاتی‌ها را باز کردم و یخچال را گذاشتم توی دستهای کوچکِ زهرا، انگار که دو بال از سر شانه‌هایش رویید، فرشته‌وار همانجا توی خانه از سر شوق شروع کرد به پرواز. مادرش با چشمهای گِرد شده پرسید از کجا می‌دانستی زهرا دنبال یخچال است؟ خوابم را که تعریف کردم معلوم شد دقیقا همان شبی که من توی خوابگاه کیلومترها دورتر از خانه خواب بچه را دیده‌ام، او با گریه از مادرش یخچال می‌خواسته! بهانه‌گیری و گریه‌ی بچه و همزمانی‌اش با خواب من، یک چیزِ اتفاقی نبود! ارتباط قلبیِ عمیقی که با برادرزاده‌ام داشتم، آن خواب و آن سوغاتِ به هنگام را رقم زده بود. یادم هست یک بار توی خوابگاه درباره‌ی برادرزاده‌ها و شدتِ مِهرِمان به آنها حرف می‌زدیم، آنجا به رفیقم گفتم دختر برادرم راه که می‌رود قلب من از ذوق موج می‌خورَد! از همان ساعت تولدش عاشقش بودم ولی شاید اولین بار در همان قصه‌ی خواب و یخچال بود که "عمه" برای من معنا شد و من تازه فهمیدم پیوندِ عمه و برادرزاده تا کجا می‌تواند عمیق و واقعی باشد! تازه این قصه‌ی ما عمه‌ها و برادرزاده‌های معمولی است، ما عمه‌هایی که نه مثلِ عمه‌ی کربلا آنقدر لبریز عاطفه‌ایم و نه شبیهش آنقدر سرشار از حسِ مادری، و نَه هیچ برادری فرزندش را پیش ما به امانت گذاشته! هیچ قصه و غصه‌ای، قصه‌ی عمه‌ی کربلا و غصه‌ی زینبِ کبری نمی‌شود. کسی نمی‌تواند حدِّ عاطفه‌ی زینب را حساب کند، قَدِ مِهرش را اندازه بگیرد و عمق اندوهش از لطمه خوردن برادرزاده‌ها را بسنجد! کسی نمی‌تواند وسعت عمه بودنِ این یک دانه عمه‌ی عالم را درک کند! واقعا چه کسی می‌تواند بفهمد بعد از اینکه یک عمه‌ای مثل زینب، با دست خودش دختر برادرش را غسل بدهد و گوشه‌ی یک خرابه دفن کند، چه بلایی سر خودش آمده است؟! راستی ما از عمه بودنِ زینب چه تصویر و تصوری داریم؟ عمه عمه عمه هشتاد و چند زن و بچه فقط صدا می‌زدند عمه، عمه، عمه... ✍ملیحه سادات مهدوی قبلا برای ولادت حضرت معصومه، 👈 اینجا یک مطلب راجع به عمه نوشته بودم. 🌱 @sharaboabrisham
هدایت شده از شَمیمِ عِشق
هر شب در گوشه ای از این شهر آدم هایی بخاطر پا گذاشتن بر مینِ خاطرات جان میدهند!‌ 🖤✨