النَاسُ علىٰ دينِ مُلوكهم وانا مَملوكُ الحُسين...

دیشب یکی از رفقا میگفت: اگه از توی فاطمیه دست خالی برگردی باختی رفیق ... نمیدونم چی خواستی امسال... حاجتت چی بود... ولی امیدوارم حضرتِ مادر از دامنه‌ی چادر پر برکتش خرمنی چیده باشه و بهتون بده .. اگه هم نداد، فدایِ یه نخِ چادرش ... همین که اجازه‌ی اشک ریختن بهمون دادن یعنی عاقبت به خیری... کلام آخر اینکه: دارد بساط نوکری ات جمع میشود گدا را حلال کن ... کم گریه کردیم برات ...

آن دو نفر، با تمام سیاست هایشان، نتوانستند. معاویه با تمام اموالش، نتوانست. عمروعاص و نیرنگ هایش نتوانست. متوکل، با ۲۰ سال شخم زدنِ مزار مطهرش، نتوانست. حجاج ابن یوسف با کشتار شیعه، اعم از زن و بچه نتوانست. با ۶۰ سال لعن نام مبارکش بر روی منبرها، باز هم نتوانستند. جدیدتر ها، قویتر ها، مجهز ها نیز نخواهند توانست که، خدشه‌ای به نام با هیبتِ علی‌علیه‌السلام و اولادش وارد کنند. تا قیامت علی ولی الله است، و خون او در رگ‌‌ های شیعه اش میجوشد... #حق‌علی

آی‌خانوم‌سه‌سـاله ... تمـام‌دغدغه‌ونگرانیمون‌شـده‌حرمـت ...

بین الحرمین تو مسیر دل و چشم است فرقی نکند زائر نزدیک تو با دور

خواب دیدم رفتم سوریه حرم پر‌بود از شیعه ها تو مسیر حرم حضرت رقیه بودیم دسته جمعی داشتیم مداحی «تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیست» رو میخوندیم وگریه میکردیم… بعدش از یه پله هایی رفتم بالا که نمیدونستم به کجامیره! رسیدم و حالا گنبد حضرت زینب رو به روم بود انگاری که پشت بوم حرم بود چشمام پر اشک بود گوشیمو برداشتم یه عکسم گرفتم از خواب پریدم انقدر خوابم واقعی بود که رفتم گالریمو چک کردم ببینم عکسی که گرفتم هست یانه… صد‌حیف که رویا بود ولی دیدن حرم رویاشم قشنگه ...

شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم...

‏صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ...

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟ فرزند و عیال خانمان را چه کند؟ دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند؟ #حسین_جان

مثلا وسط درگیری‌های روزمره‌ت،دلگرفتگی های شبونه ات، یه خط روضه میخونی یه اشک از چشمات میاد میدونی؟ به اندازه یک اشکِ برای امام‌حسین علیه السلام دلت پاک میشه از غبار گناه ..

به هوای حرمت می‌گذرد ایامم کوهِ دردم، که کند نام حسین آرامم #شب_زیارتی ‌

میگه خدمت شیخ الائمه امام جعفر صاوق علیه السلام بودیم عن حديث « إنّ الحسين مصباح الهدى وسفينة النجاة » : ألستم أنتم سفن النجاة ؟ یکی از این حدیث همانا حسین چراغ هدایت وکشتی نجات هست سوال کرد که آقاجان شما (باقی ائمه) کشتی نجات نیستید؟ فقال (عليه السلام) : كلّنا سفن النجاة امام علیه السلام فرمود همه ی ما کشتی نجات امت هستیم إلاّ أنّ سفينة الحسين أوسع وأسرع ولی کشتی سیدالشهدا بزرگتر و سریعتر هست.. كما أنّ للجنّة أبواباً ، منها باب يسمّى باب الحسين (عليه السلام) وهو أوسع الأبواب ای مرد بهشت درب هایی داره.. بزرگترین و وسیع ترین درب بهشت باب الحسین علیه السلام هست..

ای کشتی نجات بشر دستمان بگیر ماییم غرق موج خطر دستمان بگیر بر ما که در کمین بلا گیر کرده ایم با چشم مرحمت بنگر دستمان بگیر آقاجان نگاهت و ازما برداری هلاک شدیم... پشت وپناهی جز شما نداریم شیعه کم و محب گنهکارتان زیاد درهم محب و شیعه بخر دستمان بگیر جسارت نمیکنم بگم شیعه ی شمام.. من خاک کف پای شیعیانتون هم نیستم ولی خودت شاهدی که تودلم عشق ومحبت شمارو دارم... اینو نمیتونه کسی منکر بشه.. ما ای حسین، مسلم و هانی نمی شوییم ما و همین دو دیده ی تر دستمان بگیر چیزی نداریم جز این اشک ها... به حق نازدانه تون این اشک هارو از ما نگیرید از دست غیر دشنه ی دشنام می خوریم از دست دوست خون جگر دستمان بگیر از دست همه خسته ایم، همه هم از دست ما خسته ان... خودت بخر آقاجان مارو.. راهی که پیش روست، دراز است و پای لنگ

خیلی اذیت شد این نازدانه... عمه جانشم شابد بیشتر از آزاری که از دشمن میدید از اذیت شدن این بچه اذیت میشد.. وای از دل زینب که باید روز و شب انگار در پیش چشمش روضه‌های مادرش باشد... خیلی شباهت داشتن به حضرت زهرا ظاهرا.. چه در چهره..چه در شهادت بیاین اصلا شباهت هارو بشماریم...

گفتم بالا در ظاهر خیلی شباهت به خانم حضرت زهرا داشتن... میگن چشم هاشون بسیار شبیه مادر بوده.. اسمشون هم نام مادرشون فاطمه بود هردو در کودکی مادر و ازدست دادن.. حضرت زهرا سن و سالی نداشتن که حضرت خدیجه رو ازدست دادن... حضرت رقیه هم در نوزادی مادرشون و ازدست دادن هرچی جلوتر میریم سنگین تر میشه..

هردو پیشانی شکسته پدر و دیدن... حضرت زهرا در احد... حضرت رقیه در کربلا و کوفه و شام هردو وعده وصال از پدر گرفتن... پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم به دخترشون فرمودن شما اولین نفر از اهل بیت من هستی که به من ملحق میشی... امام حسین علیه السلام هم در خواب به دخترشون فرمودن دخترم منتظرت هستم.. هردو سیلی به صورتشون خورد.. هردو شبانه غسل داده سدن و غریبانه تشییع شدن.. ولی یه تفاوت هم دارن.. حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی سر و صورت پیامبر و خونی دید، مولا توی سپر آب اوردن.. سر و صورت و شستن... ولی رقیه کنج خرابه آب نداشت.. دید سر و صورت ولبهای پدر خونیه... نمیتونه کاری کنه... نوشتن دست هارو مشت کرد شروع کرد لطمه زدن به صورت... صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

شیخ جعفر فرمودن

درديست در دلم که دوا كربلای توست...

روز شنبه ست به رسم اهالیِ کربلا احسان خانم ام البنین سلام الله علیها نفری یه صلوات بفرستیم...

این گدا آزاد شد از هفت دولت تا شنید ‏شنبه صبح #ام_البنین بیمه کند یک هفته را

گفتم به عشق ام البنین بعد مردنم هر هفته شنبه روضه بگیرند منزلم...

وجود مقدس حضرت #ام_البنین سلام الله علیها سرشار از ادبِ حاصل از تقوا بود، این صفت از مادر به جان حضرت عباس علیه السلام ریشه کرد و سلطان ادب کربلا رو پرورش داد.مهم اینه که بدونیم، ادب یه نقش نیست که بشه اون رو بازی کرد ادب یه سلوکه که باید سال‌ها تمرینش کرد.....

امام صادق علیه السلام در حدیثی اشاره می کنند به وضعیت حضرت ام البنین سلام الله علیها پس از واقعه کربلا میفرمایند: بُکی الحُسَینُ علیه السلام خَمسَ حِجَجٍ، و کانَت امُّ جَعفَرٍ الکلابِیةُ تَندُبُ الحُسَینَ علیه السلام و تَبکیهِ و قَد کفَّ بَصَرُها . بر حسین علیه السلام پنج سال گریسته شد. امّ جعفر کلابی (امّ البنین)، برای حسین علیه السلام مرثیه می‌سرایید و می‌گریست تا اینکه چشمانش نابینا شد....