eitaa logo
کانال صوتی راهی به سوی بهشت۱
2.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی دانید چقدر زیبا بود از هر نعمتی بهترین هایش در آنجا بود. یکباره دیدم که هر دو برادرم در بهشت منتظر من هستند فهمیدم که هر دوی آنها شهید شده‌اند. چون قبلاً به ما گفته بودند که آنها اسیر هستند .خواستم وارد بهشت بشوم که ملائک آسمان هفتم با کمی ناراحتی گفتند : این شهید را برگردانید، پدرش راضی به شهادت او نیست و در مقام بهشتی او تاثیر دارد او را برگردانید تا با رضایت پدرش برگردد. تا این حرف را زدند، ملائک آسمان ششم گفتند چشم ...  یکباره روح به جسم من برگشت تمام بدنم درد میکرد. من را در میان شهدا قرار داده بودند. اما یک نفر متوجه زنده‌بودن من شد و مرا به بیمارستان منتقل کردند و از آنجا راهی اصفهان شدیم . حالا هم فقط یک کار دارم، من بهشت و جایگاه بهشتی خودم را دیدم. .حتی یک لحظه هم نمی توانم دنیا را تحمل کنم فقط آمده‌ام رضایت پدرم را جلب کنم و برگردم. او میگفت و من مات و متحیر گوش میکردم. روز بعد پدرش حاج عبدالخالق به ملاقات او آمد، پیرمردی بسیار نورانی و معنوی، میخواستم ببینم ماجرا چه می شود وقتی پدر و پسر خلوت کردند ، شنیدم که محمدحسن گفت: پدر شما راضی به شهادت من نیستی؟ پدر خیلی قاطع گفت: خیر. محمد حسن گفت: مگه من چه فرقی با برادرهایم دارم آنها الان در بهشت هستند و من اینجا.  پدر گفت: اون ها شاید اسیر باشند و برگردند اما مهم این است که آنها مجرد بودند و تو زن و بچه داری من در این سن نمی توانم فرزندان کوچک تو را سرپرستی کنم .از اینجا به بعد رو متوجه نشدم که محمدحسن برای پدرش چه گفت، اما ساعتی بعد وقتی پدرش بیرون رفت و من وارد اتاق شدم محمد حسن خیلی خوشحال بود گفتم چه شده گفت: پدرم راضی شد انشاالله می روم آنجایی که باید بروم.من برخی شب‌ها توی بیمارستان کنارش می نشستم برای من از بهشت می گفت، از همان جایی که برای چند لحظه مشاهده کرده بود، می گفت: با هیچ چیزی در این دنیا نمی توانم آنجا را مقایسه کنم. زخمهایش روز به روز بهتر می‌شد، دو سه ماه بعد ، از بیمارستان مرخص شد شنیدم بلافاصله راهی جبهه شده. 💠چند روزی از اعزام نگذشته بود که برای سر زدن به خانواده راهی شهرضا شدم، رفقایم گفتن امروز مراسم تشییع شهید داریم. پرسیدم کی شهید شده؟ گفتند:محمد حسن کاظمینی. جا خوردم و گفتم این که یک هفته نیست راهی جبهه شده! به محل تشییع شهدا رفتم درب تابوت را باز کردم محمد حسن، نورانی تر از همیشه گویی آرام خوابیده بود. یکی از رفقا به من گفت: بلند شو که پدرش داره میاد. دوست من گفت: خدا به داد ما برسه ممکنه حاجی سر همه ما داد بزنه دو تا پسرش مفقود شده و سومی هم شهید شد. من گوشه ای ایستادم. پدر بالای سر تابوت پسر آمد و با پسرش کمی صحبت کرد ، بعد گفت: پسرم بهشت گوارای وجودت دو سال بعد جنگ تمام شد و اُسرای ایرانی آمدند اما اثری از برادران محمدحسن نبود. با شروع تفحص پیکر دو برادر محمد حسن هم پیدا شد و برگشت، و در کنار برادرشان و در جوار مزار حاج ابراهیم همت در گلزار شهدای شهرضا آرام گرفتند. ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 😭🤲🏻خدایا دستمان خالی است به لطف و کرمت . عاشقان شهادت، ما را به کاروان شهدا برسان. 📚 @Dastan 📚
🍃برخی در خودرو خود قرآن می گذارند و با بسم الله شروع به حرکت می کنند اما تخلف رانندگی مرتکب می شوند اینان باید بدانند هرگز برای انجام یک کار حرام بسم الله نمی گوییم بلکه کسی که با نام خدا کاری را آغاز می کند باید تا پایان کار، خدایی بودن آن را حفظ کند .. ✳️ @bahjat_alabd
🔴 ! 💠 خانم معلمی تعریف می‌کرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم پدر و مادرها هم دعوت بودند. موقع اجرای سرود ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد. بچه‌ها هم سرود را می‌خواندند و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. با خود گفتم چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود. مدیر هم رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟ اخراجش می‌کنم. مادر این دختر‌ هم که نزدیک من بود بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم!! گفتم آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟! خواستم بکشمش پایین که گفت: خانم معلّم صبر کنید بذارید مادرم متوجه نشه، خودم توضیح می‌دم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است، چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم. تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولال‌هاست همین که این حرف‌ها را زد انگار مرا برق گرفت، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! آفرین دخترم! فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد!!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند. 📚@Dastan 📚
✅فاصله بین زمین و آسمان چقدر است؟ علامه طباطبایی در ذیل آیه 12 سوره فصلت، روایتی از امیر مومنان آورده که شخصی از ایشان پرسید: فاصله بین زمین و آسمان چقدر است؟ فرمود به قدرى که چشم کار کند و به مقدارى که نفرین مظلوم بالا رود. آنگاه، علامه می‌نویسد: این پاسخ امام (علیه‌السلام) از لطائف کلمات آن جناب است که هم به ظاهر آسمان اشاره کرده و هم به باطن آن. 📚 ‌ترجمه المیزان، ج17، ص566 ____________ ❇️کانال اختصاص علامه طباطبایی ره https://eitaa.com/joinchat/2523988014C59c02fdb37
🍀در روزگار گذشته بازرگان ثروتمندی زندگی می کرد که چهار همسر داشت.❤️❤️❤️❤️ 🍀 همسر چهارم برایش بسیار عزیز بود.او همیشه بهترین لباس ها و غذاها را برایش فراهم می کرد و اجازه نمی داد کمبودی احساس کند یا ناراحتی ای برایش به وجود بیاید. 🍀همسر سوم هم برایش بسیار محبوب بود. بازرگان دوست داشت جلوی دوستان و آشنایان با همسر سومش باشد و به خاطر داشتن چنین همسر زیبایی به دیگران فخر بفروشد. بازرگان به او افتخار می کرد. 🍀همسر دوم نیز برای بازرگان دوست داشتنی بود. او زن بسیار دلسوزی بود و در تمام سختی ها و مشکلات در کنار شوهرش بود. بازرگان همیشه با همسر دومش مشورت و درد دل می کرد و می دانست که در هر مشکلی می تواند روی او حساب کند. 🍀ولی بازرگان همسر اولش را دوست نداشت. هر چند همسر اول از سایرین وفادارتر بود و در ثروتمند شدن و موفقیت بازرگان سهم زیادی داشت ولی چندان مورد توجه شوهرش نبود. با این همه او بازرگان را از صمیم قلب دوست داشت. 🍀سالها گذشت و روزی بازرگان مریض شد. دیگر امیدی به بهبود او نبود و بازرگان می دانست که باید در انتظار مرگ باشد. به زندگی مجلل خود فکر می کرد و با خود می گفت: «چهار همسر داشتم که همیشه در کنارم بودند و نمی گذاشتند تنهایی را حس کنم. اما حالا باید تنها بمیرم. چقدر تنها خواهم شد.» 🍀همسر چهارمش را صدا کرد و به او گفت: «همیشه تو را بسیار دوست داشتم و بهترین ها را برایت فراهم کردم. آیا حاضری با من بمیری و در جهان پس از مرگ هم همراه و همسر من باشی » همسر چهارم پاسخ داد: «هرگز!» و فوراً از اتاق خارج شد.جواب منفی او مانند خنجری به قلب بازرگان فرو رفت. 🍀سپس همسر سومش را صدا کرد و گفت: «یادت می آید که چقدر به بودن در کنار تو افتخار می کردم آیا حاضری با من بمیری و در جهان پس از مرگ همراه و همسر من باشی » همسر سوم پاسخ داد: «چرا باید با تو بمیرم زندگی بسیار لذتبخش است. من هم منتظرم تا تو زودتر بمیری و دوباره با فرد دیگری ازدواج کنم!»قلب بازرگان شکست. 🍀سپس همسر دوم را صدا کرد و به او گفت: «تو در همه سختی ها و مشکلات در کنار من بودی. آیا حاضری در جهان پس از مرگ هم در کنارم باشی » 🍀همسر دوم پاسخ داد: «خیلی متأسفم که بیمار شدی و زندگی ات رو به پایان است. ولی این بار نمی توانم کمکت کنم. تنها می توانم در مراسم تشییع جنازه شرکت کنم و تا قبرستان همراهیت کنم. بعد از آن تنها خواهی بود.» 🍀بازرگان به شدت تنها و غمگین شده بود. ناگهان صدایی آمد: «من حاضرم با تو این دنیا را ترک کنم و همسر و همنشین تو در جهان پس از مرگ باشم» بازرگان خوب نگاه کرد. 🍀همسر اول را در گوشه اتاق دید. رنگ صورت همسر اولش زرد بود و به دلیل بی توجهی های او بسیار ضعیف و پریشان به نظر می آمد. 🍀بازرگان با خود گفت: «ای کاش در طول زندگیم به او بیشتر رسیدگی می کردم، زیرا او همسفر ابدی ام خواهد بود. 🍀در واقع همه ما، مانند بازرگان چهار همسر داریم: 🍀همسر چهارم، جسم ما است. بهترین خوراکی ها و لباس ها را برایش فراهم می کنیم ولی او بعد از مرگ از بین می رود و ما را همراهی نمی کند. 🍀همسر سوم اموال و دارایی های ما هستند. به آنها افتخار می کنیم و دوست داریم با آنها به بقیه پز بدهیم ولی بعد از مرگ آنها به دیگران به ارث می رسند. 🍀همسر دوم اقوام و آشنایان ما هستند. هر چقدر هم دلسوز و مهربان باشند، نهایتاً تا مراسم تدفین ما را همراهی می کنند. 🍀همسر اول ما روحمان است. معمولاً به او توجهی نمی کنیم و آن را به حال خود رها می کنیم. ترجیح می دهیم همیشه به فکر رسیدگی به جسم، دارایی ها یا نزدیکانمان باشیم تا به فکر رشد و بالندگی روحمان. روح ما همسفر و همنشین ابدی ما است. چقدر خوب است که در طول زندگی بیشتر از همه به او توجه کنیم، او را پرورش دهیم و قوی کنیم تا در پایان زندگی احساس ضعف و تنهایی نداشته باشیم💦🍏💦🍏💦 @Dastan
هدایت شده از آموزش مداحی معنا 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 جواب خدا به جوونی که بهش گفت: ولم کنی، میرم گناه میکنم! گناه میکنم! گناه میکنم! حجت الاسلام انصاریان 💥خیلی دلچسبه، ببینید💥 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🤔 ❔در خاطرات تجربه کنندگان مرگ تقریبی اکثرا اذعان میشود که افراد نورانی یا فرشتگانی که مشاهده میکنند که وقتی از آنها درباره بهترین مذهب سؤال میشود،آنها در جواب به مذهب خاصی اشاره نمیکنند و حتی به آنها گفته میشود که برای خدا فقط عشق ورزیدن به مخلوقات مهم است ...طوریکه خود این تجربه کنندگان از اینکه باوجود گناهانشان تجربه بسیار خوب وآرامش بخشی از مرگ داشته اند متعجب میشوند ،ونتیجه میگیرند که مذهب فقط دست وپای انسان را میگیرد ومحدودش میکند ... آیا باتوجه به واقعیت داشتن این تجارب ،آنها مغایر با آموزه های اسلام وقرآن نیست ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که همگان برای نجات و سعادت باید معتقد به آیین اسلام و مذهب تشیع باشند که اگر غیر این طریق ، طریقی برگزییند ، از نجات و سعادت دور خواهند بود . ❕خداوند می فرماید ؛ «هرکس جز اسلام آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است» ( ال عمران 85 ) ❗️و می فرماید ؛ «دین در نزد خدا اسلام است» 🔷 ال عمران 19 👌در روایات فراوان دیگری نیز آمده است که هر کس معتقد به ولایت اهل بیت و امامت آنان نباشد و اعمال و افعال صالح و عبادات ، انجام دهد خداوند هیچ یک از اعمالش را قبول نمی کند و جایگاه او در روز قیامت آتش دوزخ است . 📚وسائل الشیعه ج1 ص118 باب 29 _ مستدرک الوسائل ج1 ص149 باب 27 ❕امام باقر فرمود ؛ « هر كس با عبادتى طاقت ‏فرسا، خداوند عز و جل را بندگى كند، امّا پيشوايى از جانب خداوند نداشته باشد، عبادتش ناپذيرفته و خودش گم‏راه و سرگردان است و خداوند، اعمالش را دشمن مى‏ دارد. » 📚 الكافي ، ج 1 ص 183 👌حال آنچه مورد اشکال قرار گرفته است آن است که اگر آیین اسلام و مذهب تشیع تنها راه نجات و سعادت است ، چگونه افرادی در مرگ هایی که تجربه داشته اند ، به خلاف این مطلب رسیده اند و صرف قبول داشتن خداوند برای نجات کافی است نه اعتقاد به اسلام و مذهب تشیع . ❕ما میگوییم اتفاقا در هنگام مرگ و آغازین ساعاتی که انسان پا به عالم جدید می گذارد ، متوجه حقانیت اسلام و مذهب اهل بیت علیهم السلام می شود . 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ «زمين سامان نمى‏ يابد جز به وجود امام، و هر كس بميرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است، و بيش از هر زمان، هنگامى به شناخت او نياز پيدا مى ‏كند كه جانش به اين جا برسد» و با دست خود به سينه‏ اش اشاره كرد [و سپس فرمود] «در آن هنگام، مى‏ گويد ، عقيده نيكويى داشتم». 📚امحاسن ج 1 ص 252 ، بحار الأنوار ج 23 ص 76 ❕امام على عليه السلام فرمود ؛ «هر كه مرا دوست داشته باشد، در هنگام مرگش مرا آن گونه كه خوشايند اوست بيابد و هركه مرا دشمن داشته باشد، به هنگام مرگش مرا بدان گونه كه ناراحت شود بيابد. » 📚میزان الحکمه ج 11 ص 130 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « هيچ كس نيست كه دوستدار ما و دشمن دشمنان ما باشد و بميرد، مگر اينكه [در هنگام مرگش‏] رسول خدا و اميرمؤمنان و حسن و حسين- صلوات اللَّه عليهم- حاضر شوند و اگر دوستدار ما نباشد، آنان را به گونه ‏اى كه ناراحت شود، مشاهده كند. دليل بر اين مطلب، فرموده اميرمؤمنان عليه السلام به حارث همدانى است كه: اى حارث همدانى! هر كس بميرد مرا رو در رو مى‏ بيند، مؤمن باشد يا منافق. » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 265 🔸ادامه 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه 👇 👌کسانی که در پرسش مورد اشاره قرار گرفته اند از دو حال خارج نیستند ؛ 1⃣آنان مرگ را تجربه نکرده اند ، بلکه چنان که در گذشته مفصلا توضیح داده ایم ، خوابهای عمیقی را تجربه کرده اند که گمان کرده اند حالت مرگ است ؛ 👌و اکثر خوابهای افراد هم عبارتند از يك سلسله آرزوهاى بر آورده نشده که باعث ديدن خوابهايى‏ میشود، همانطور كه شخصى تشنه، آب در خواب مى‏ بيند و كسى كه در انتظار سفر كرده ‏اى است آمدن او را از سفر بخواب مى ‏بيند (و از قديم گفته‏ اند شتر در خواب بيند پنبه دانه! ...) و بسيار مى‏ شود اميالى كه ما داريم و به عللى نتوانسته ‏ايم آنها را ارضا كنيم و در ضمير باطن ما جاى گرفته‏ اند، به هنگام خواب كه سيستم خود آگاه از كار مى‏ افتد براى يك نوع اشباع تخيلى آنها را در خواب می بیند ، و بدون تغيير منعكس مى‏ شوند (همانند عاشقى كه محبوب از دست رفته خود را در عالم خواب مشاهده ميكند) ، بنابراین این خوابها پریشان و نامفهوم معلول توهم و خیال است 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 314 👌افراد مذکور نیز مطابق توهم و آرزوهایشان ، در آن هنگامه خواب عمیق ، صحنه های مذکور را مشاهده می کنند و گمان می کنند اهل نجاتند در حالی که چنین نیست . 2⃣اگر در مواردی هم حقیقتا مرگ رخ داده باشد و افراد بی اعتقاد و کم عمل ، با صحنه های خوش و آرام مواجه شده باشند ، باز هم دلیل بر بی ارتباطی مذهب با سعادت نیست ، چرا که در روایات ما بیان شده است که خداوند برای چنین افرادی مرگ راحتی و مطابق میل قرار می دهد و صحنه هایی را برایشان ترسیم می کند که برایشان خوشایند است تا همان خوشی و آسایش ، در ازای کارهای خوبی باشد که در دنیا انجام داده اند و دیگر روز قیامت حقی بر خداوند نداشته باشند . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « مرگ سخت ‏تر است از بريدن به ارّه ‏ها و چيدن به مقراضها و سر كوفتن بسنگ‏ها و گردانيدن ميل آسيا در ديده ‏ها، آن حضرت فرمود: چنين ميباشد بر بعضى از كافران و فاجران آيا نميبينيد كه بعضى از آنها معاينه ميبينند اين شدتها را در دم نزع و آن است كه سخت‏تر است از اين و از تمام عذابها دنيا. ❕عرض نمودند پس چيست كه ملاحظه مينمائيم كافرى را كه نزع بر او آسان مى ‏شود پس خاموش ميگردد در حالى كه صحبت ميدارد (و دل برده مى‏ شود ) و ميخندد و تكلم مينمايد، و در ميان مؤمنان‏ و كافران بعضى نزد سكرات موت اين سختى ‏ها را ميكشند؟ امام علیه السلام فرمود ؛ «هر گونه راحتى كه مؤمن را در آن حال باشد ثواب عاجل او است، و هر شدتى كه باشد جهت خالص ساختن او است از گناهان تا وارد آخرت شود در حالى كه پاك و پاكيزه باشد و مستحق ثواب الهى فارغ از هر مانعى الا همان كه گذشته، و هر آسانى كه بر كافر در آن دم باشد براى آنست كه مزد هر عمل نيكى كه در دنيا كرده باز يافت نمايد، تا وارد آخرت شود در حالى كه هيچ نداشته باشد الا آنكه موجب عذاب باشد بر او و هر سختى كه بر كافر است در آن وقت اول عقوبت او است نزد آخر شدن اعمال نيك او، و اين به جهت آنست كه حقتعالى عادليست كه جور نمينمايد. » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 274 ❕امام كاظم عليه السلام فرمود ؛ « مرگ صافى ‏اى است كه مؤمنان را از گناهانشان صاف مى‏ كند و آخرين دردى است كه به عنوان كفّاره آخرين گناهى كه در وجودشان مى ‏باشد به آنها مى‏ رسد و كافران را نيز از حسناتشان صاف مى ‏سازد و آخرين خوشى يا آسايشى است كه به عنوان آخرين پاداش حسنه ‏اى كه دارند، به ايشان مى ‏رسد .... » 📚بحار الانوار ج 6 ص 155 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🏴 هشت شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم‌السلام تسلیت باد. ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: جاهل‌ها گمان می‌کنند که با تخریبات قبور ائمه صلوات‌الله‌علیهم می‌توانند تشیّع را ریشه‌کن کنند؛ شیعه و سادات و بزرگان آنها، بالاتر از تخریبات را در زمان ائمۀ ایشان دیده‌اند و آنکه پس از تبدیل تخریب به تعمیر، بر قوّۀ ایمان ایشان در صورت و معنی افزوده گردیده است. 📚 برگی از دفتر آفتاب ، ص١٨٩ ✳️ @bahjat_alabd