eitaa logo
کانال صوتی راهی به سوی بهشت۱
2.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
514 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پرسمان اعتقادی
❓پرسش ❔این که قرآن در سوره عبس نقل می کند که پیامبر اسلام از یک فرد نابینا روی خودش رو برگردوند و بهش محل نداد و خداوند آیات ابتدایی سوره عبس را در مذمت کار پیامبر نازل کرد آیا با عصمت ایشان مخالف نیست❕ 💠پاسخ💠 ❗️خداوند در آیات ابتدایی سوره عبس می فرماید: «چهره درهم کشید و روی برتافت .از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود.تو چه می دانی شاید او پاکی و تقوی پیشه کند .یا متذکر گردد و این تذکر به حال او مفید باشد .اما آن کس که مستغنی است .تو به او روی می آوری .درحالی که اگر خود را پاک نسازد چیزی بر تو نیست.اما کسی که به سراغ تو می آید و کوشش می کند .واز خدا ترسان است .تو از او غافل میشوی» 🔰عبس 1 تا 10 1⃣مفسران اهل سنت در شان نزول آیه نقل کرده اند: ❗️«عده ای از سران قریش مانند عتبه بن ربیعه ، ابوجهل ، عباس بن عبد المطلب ، و جمعی دیگر ، خدمت پیامبر بودند و پیامبر مشغول تبلیغ و دعوت آنها به سوی اسلام بود و امید داشت که این سخنان در دل آنها مؤثر شود و مسلما اگر اینگونه افراد اسلام را می پذیرفتند گروه دیگری را به اسلام می کشاندند و هم کارشکنیهای آنها از میان می رفت و از هر دو جهت به نفع اسلام بود در این میان عبد الله بن ام مکتوم که مرد نابینا و ظاهرا فقیری بود وارد مجلس شد و از پیغمبر تقاضا کرد آیاتی از قرآن را برای او بخواند و به او تعلیم دهد ، و پیوسته سخن خود را تکرار می کرد و آرام نمی گرفت ، زیرا دقیقا متوجه نبود که پیامبر با چه کسانی مشغول صحبت است .او آنقدر کلام پیغمبر را قطع کرد که حضرت ناراحت شد ، و آثار ناخشنودی در چهره مبارکش نمایان گشت و در دل گفت : این سران عرب پیش خود می گویند پیروان محمد نابینایان و بردگانند ، و لذا رو از عبدالله برگرداند ، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد.در این هنگام آیات فوق نازل شد و در این باره پیامبر را مورد عتاب قرار داد .بعد از این ماجرا پیامبر پیوسته عبدالله را پیوسته گرامی می داشت ، و هنگامی که او را می دید می فرمود : «مرحبا به کسی که پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد» 📚مفاتیح الغیب فخر رازی ج31 ص52 📚جامع البیان طبری ج30 ص33 👌به نظر ما این شان نزول بر پیامبر گرامی منطبق نمیشود به چند دلیل؛ 1⃣طبق این شان نزول پیامبر گرامی اغنیا را مقدم می داشته و از فقرا غافل می شده است و این با اخلاق پیامبر منافات دارد زیرا خداوند در وصف پیامبر می گوید: «رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رووف و مهربان است» 🔷توبه128 2⃣خداوند در وصف پیامبرش می گوید: «تو دارای خلق و خوی عظیم و برجسته ای هستی» 🔷قلم 4 ❓آیا چهره عبوس کردن و روی بر گرداندن از مومنان با خلق و خوی عظیم و برجسته پیامبر سازگار است. 3⃣خداوند به پیامبر دستور می دهد: «از مشرکین روی برگردان» 🔷حجر 94 ❗️« در برابر مومنین فروتن و و متواضع باش» 🔷حجر88 ❓چگونه ممکن است پیامبر بر خلاف دستور الهی از مومنین روی برگرداند و در برابر مشرکین متواضع باشد❔ 4⃣این شان نزول می گوید پیامبر در دل با خود گفت هم اکنون این سران قریش می گویند پیروان محمد نابینایان و بردگان هستند لذا از ابن ام مکتوم روی برگرداند و متوجه سران قریش شد. ❓راوی چگونه فهمید که در دل پیامبر چه می گذرد .آیا پیامبر به او خبر داد یا از طریق دیگری واقف شد❕ ❔این که پیامبر خطا و اشتباه خود را برای دیگران بازگو کند بسیار دور و بعید است و این که راوی از راه دیگری بر این مساله واقف شده نیز مجهول است و سبب سلب اعتماد به سخن راوی میشود. 5⃣آیا پیامبر نمی توانست با سخن گفتن به ابن ام مکتوم بگوید فعلا ساکت باش تا سخنم با سران قریش تمام شود❓آیا این کار سخت بود که پیامبر به آن عمل نکرد و چهره عبوس کرد و از او روی برگرداند. ❔چرا پیامبر این طریق آسان برای ساکت کردن ابن مکتوم را ترک کرد ❓ 👌این وجوه پنج گانه بی تردید سبب شک و سلب اعتماد به این شان نزول می شود. 📚عصمه الانبیای ،سبحانی،ص230 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 2⃣در منابع ما شان نزول دیگری برای این آیات ذکر شده است . ❗️نقل شده است که عثمان که مردی از بنی امیه بود نزد پیامبر نشسته بود و در همان حال عبدالله مکتوم وارد شد .وقتی عثمان چشمش به عبدالله افتاد خود را جمع کرد مثل این که می ترسید آلوده شود و قیافه درهم کشیده و صورت خود را برگردانید .خداوند در آیات فوق عمل او را نقل کرده و مورد ملامت و سرزنش قرار داده است. 📚تفسیر قمی ج10 ص437 📚مجمع البیان ج10 ص437 📚تفسیر برهان ج5 ص582 📚بحار الانوار ج30 ص175 👌واگر در ادامه آیات پیامبر مورد خطاب قرار گرفته است در حقیقت از قبیل ضرب المثل معروف عرب است که می گوید: «مخاطبم تویی ولی همسایه تو بشنو» 👌در فارسی نیز می گوییم:« در به تو می گم ولی دیوار تو بشنو» 📚پیام قران ج7 ص156 ❗️خداوند پیامبر را مخاطب قرار داده اما مراد عثمان است چنان که امام رضا به این ضرب المثل اشاره می کند. 📚تفسیر برهان ج2 ص130 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
باسلام دوری ازعلم غیر نافع 👆
کانال صوتی راهی به سوی بهشت۱
باسلام دوری ازعلم غیر نافع 👆
💠 دوری ازعلم غیر نافع 🔹 در دعاها، در نماز و در تعقیبات نماز به ما گفتند بگویید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَع وَ قَلْبٍ لَا یخْشَعُ وَ عِلْمٍ لَا ینْفَعُ»؛[1] خدایا آن علمی كه به درد نمی‌ خورد من از آن علم به تو پناه می برم؛ اینها در دستورات دینی ماست! یا در نماز یا در قنوت یا در تعقیبات است. علمی كه نافع نیست، بعضی از آنها مقدارش مشخص است؛ مثل علوم محرّم, سِحر، شعبده و جادو و مانند اینها. بعضی از علوم است كه طبعاً و ذاتاً نافع است ولی شخصِ عالم از آن بهره نمی ‌برد؛ مثل همین فقه، اصول و تفسیر و این علوم که علوم نافعی است؛ ولی به حال این شخص نافع نیست، برای اینکه متأسفانه او بهره نمی ‌برد، اینها مشخص است. اما علم نافع دیگر كه در بخش ‌های سوم قرار دارد، علومی كه ما گاهی در حوزه و قسمت مهمّی در دانشگاه ‌ها یاد می ‌گیریم یا یاد می دهیم كه فقط می‌ خواهیم بچه‌ های ما پشت میز بنشینند و اگر میز نباشد به درد جامعه نمی ‌خورند، نه کشاورزی، نه دامداری، نه صنعت، اهل تولید و كار نیستند فقط اهل میز هستند! این علم, علم نافع نیست «أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا ینْفَع‏». 🔹 دانشگاه ‌های ما باید طرزی این عزیزان را تربیت كنند كه اینها وقتی فارغ‌ التحصیل شدند، تولید و اشتغال دم دست آنها باشد، پشت میز نشستن, علم نافع نیست. این دعاها و تعقیبات هر كدام از اینها مدرسه است. فرمود: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾[2] 🔹 وجود مبارك پیغمبر با آن مقام، دست كارگر را بوسید,[3] كدام كارگر؟ كارگری كه برای خودش تولید می ‌كرد. همه فقهای ما مستحضرند كه مزدوری در اسلام مكروه است.[4] دین كه نمی‌ خواهد شكم مردم را با اطعام سیر كند، دین می ‌خواهد مردم را با اكرام تأمین كند. این اطعام برای كفّارات و امثال آن است. اگر خدای سبحان انسان را به عنوان كریم معرفی كرد: ﴿لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ﴾[5] همین دین می ‌گوید مزدوری مكروه است؛ منتها اینكه می ‌گوییم مكروه است با احتیاط می ‌گوییم, چون روایات در حدّ تحریم است؛ منتها حمل بر تنزیه كردند كه كسی حق ندارد جامعه را با مزدوری اداره كند، چون كرامت افراد محفوظ نیست. ما متأسفانه به این حدّ هم نرسیدیم که با مزدوری جامعه را اداره کنیم. حضرت دست آن کارگر را بوسید که برای خود تولید داشت و برای خود اشتغال داشت. علمی که به درد جامعه نخورد به ما گفتند به خدا پناه ببرید: «أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا ینْفَع‏». [1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏1، ص75. [2]. سوره انفال، آیه24. [3]. اسد الغابه، ج2، ص269. [4]. وسائل الشیعة، ج19، ص103. [5]. سوره إسراء، آیه70. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/04/15 🆔 t.me/esratvtelegram
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ✨آیت الله بهجت:✨ برای بیماری ها چه کنیم،? آیت الله بهجت پاسخ دادند: خداوند متعال کپسولی درست کرده است که تمام ویتامینها در آن است آن هم کپسول صلوات است.✨ 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادب توحیدی10👆
❤️*"خدای مَمَلی"* "یکی از مسئولین سابق فرهنگی کشور ، کتابی دارد به نام *"حاج آخوند"* که گوشه ای از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی اوست و اینک خاطره ای از کتاب "حاج آخوند" با عنوان "خدایِ مملی": ✳"حاج شیخ محمود رضا امانی" فرزند مرحوم شیخ علی اصغر ، در روستای ما زندگی میکرد و معروف و مشهور به "حاج آخوند". ✳اما "حاج آخوند"چیز دیگری بود! روحانی ، ِملّا و با سواد ، ادیب و نکته دان و عارفی که از مدرسه و شهر گریخته بود. شیخی شاد که خانقاهی نداشت. دست هایش بسیار نیرومند بود و زندگی اش از دسترنج خود و باغِ انگورش می‌گذشت. ✳آقای "اخوان"، هم مدیر مدرسهٔ ما بود و هم معلم ؛ خوب درس می‌داد. تا اینکه "یَرَقان" گرفت و در خانه بستری شد و از "حاج آخوند" خواهش کرد بجایش درس بدهد. ✳"حاج آخوند" روز اول حضور در کلاس گفت: بچه ها! امروز ما می‌خواهیم درباره "خدا" صحبت کنیم. فرقی ندارد "ارمنی" باشید و یا "مسلمان" همه ما از هر دین و مسلکی با "خدا" حرف می‌زنیم. حالا خیال کنید خودتان تنها نشسته‌اید و می‌خواهید با "خدا" حرف بزنید. حالا از هر کلاسی از اول تا ششم، یک نفر بیاید برای ما تعریف کند چطوری با خدا حرف می‌زند؟ و از خدا چه میخواهد؟ *✳در همین حال "مَملی" دستش را بالا گرفت و گفت: حاج آخوند!* *حاج آخوند! اجازه من بگم؟* "حاج آخوند" گفت: بگو پسرم! ✳"مملی" گالش‌های پدرش را پوشیده بود. هوا که خوب بود پابرهنه به مدرسه می‌آمد. "مملی" چشمانش را بست و گفت: خدا جان! همه زمین‌های دنیا مال خودته ؛ پس چرا به پدر من ندادی؟ این همه خانه توی شهر و دِه هست ؛ چرا ما خانه نداریم؟ خدا جان! تو خودت می‌دانی ما در خانه‌مان بعضی شب‌ها "نانِ خالی" می‌خوریم. شیر مادرم خشک شده ، حالا برای خواهر کوچکم "افسانه"، دیگر شیر ندارد. خداجان! گاو و گوسفندم نداریم. اگر "جهان خانم" به ما شیر نمی‌داد ، خواهرم گرسنه می‌ماند و می‌مرد! خدا جان! ما هیچ وقت عید نداریم. تا حالا هیچ کدام از ما لباسِ نو نپوشیده‌ایم و اگر موقع عید "مادرِ هاسمیک"، به مادرم تخم مرغ رنگی نمی‌داد، توی خانه ما عید نمی‌شد! ✳کلاس ساکتِ ساکت بود. "مَملی" انگار یادش رفته بود توی کلاس است. "حاج آخوند" روبروی پنجره ایستاده بود. داشت از آنجا به افق نگاه می‌کرد. بعضی بچه‌ها گریه می‌کردند. "حاج آخوند" آهسته گفت: حرف بزن پسرم! با خدا حرف بزن ، بیشتر حرف بزن! "مملی" گفت: اجازه! حرفم تمام شد. ✳"حاج آخوند" برگشت و "مملی" را بغل کرد و گفت: بارک الله پسرم! با "خدا" باید همین جور حرف زد. ✳کلاس تمام شد و "حاج آخوند" به خانه خود رفت و همان شب با خط خودش نامه ای نوشت که "باغ پدری‌اش" را که بهترین باغ انگور در "روستای مارون" بود ، به خانوادهٔ "مملی" بخشید! 🌍و حالا چشمان خود را ببندید تا چند دعا به سبک "مملی" با هم بخوانیم: 🌍خدای مملی قرآن را بار دیگر به مجتهدین و علمای ما یادآوری کن! 🌍خدای مملی به "اختلاسگران' بفهمان این ملت دیگر رَمق ندارد ، لطفا انصاف داشته باشید! 🌍خدای مملی به مسئولین ما بفهمان که کارگر و معلم ما نمیتوانند با این حقوق زندگی کنند ، چه رسد تولید کنند و "رونقِ اقتصادی" بیافرینند! 🌍خدای مملی به مسئولین ما یادآوری کن "عدالت در بین مردم" کم ارزش ‌تر از آزادی از دست "مستکبر خارجی" نیست! 🌍خدای مملی به مسئولین ما بفهمان که اختلاس و غارت و چپاول مردم ، با "بگیر ببند" درست نمی‌شود ، بلکه با "آزادیِ نقد" و "اقتصادی شفاف" و بدون "رانت" حل می‌شود! 🌍خدای مملی بار دیگر به مسئولین ما بگو "قانون اساسی" را یک بار از اول تا آخر بخوانند و علیرغم نواقص آن حداقل به همین قانون پایبند باشند! 🌍خدای مملی به مسئولین ما بفهمان *"مَن لا مَعاشَ لَه لا مَعادَ َله"* کسی که "معاش" ندارد ، "معاد" هم ندارد! 🌍خدای مملی به مسئولین ما بفهمان جوانان از دست رفتند ، انحصار در فهم دین ، کمرِ "اندیشه ورزی" را شکسته! *🌍خدای مملی* *به "مملی ها" بیاموز که تقصیر "خدای آسمان" نیست، بلکه مقصر "خدایان زمین" هستند که پدرت "کار" ندارد ، زمین و گاو ندارد؛* *🌺"خدای مملی"* *🌺"خدای مملی"* اگر براتون امکان داره، این گفتگو مملی با خدا را پخش کنید. شاید بدست مسئولین و خدایان روی زمین و دعای مملی واقعیت پیدا بکند. تشکر ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅نظر علامه طباطبایی درباره بنیان‌گذار انقلاب ارادت خاص مرحوم علامه طباطبایی نسبت به امام خمینی در خاطراتی که توسط شاگردان علامه نقل شده است متجلی می‌باشد به عنوان مثال آیت الله احمدی میانجی در خاطرات خویش چنین می گویند: علامه طباطبایی پس از قیام امام خمینی در برابر ستم و استکبار گفت: ایشان خیلی قاطع کلام خود را بر زبان جاری می‌نماید. فردی از اهل علم ساکن مشهد در امر امام خمینی تردید داشت یک بار که علامه به زیارت بارگاه قدس رضوی آمد درباره امام از وی سئوالاتی نمود علامه در جواب آن مرد مردد گفت: «امام بر ملکوت مسلط است!» 📚خاطرات فقیه اخلاقی احمدی میانجی، ص 204 _______________ ❇️کانال اختصاص علامه طباطبایی ره https://eitaa.com/joinchat/2523988014C59c02fdb37
هدایت شده از Khamenee.ir
🌹 زنان، ایثارگران همیشگی 🏴 فرازی از وصیت‌نامه‌ی امام خمینی رحمةالله علیه: «ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه- علیها سلام الله- فریاد می‌زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و می‌دانند آنچه به دست آورده‌اند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.» 🌴🌴 @khamenee_ir 🌴🌴