هدایت شده از Soosan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از خضراء
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد فاطمی نیا
موضوع:
"شرط بعثت پیامبران "
در محضر استاد فاطمی نیا
@fateminiya_ir
بحث عالم ذر از دیرباز تاکنون از جمله مباحث پرچالش میان مفسران قرآن کریم، متکلمان و فلاسفة مسلمان بودهاست. ریشة این مسائل هم مربوط به آیة 172 از سورة اعراف و احادیث وارده پیرامون آن میباشد. ملاصدرا آن را متعلق به عالَم عقول یا علم الهی میداند و معتقد است این عالم که در آن خداوند از همة اولاد آدم اقرار به ربوبیت خود را گرفته، مربوط به عالمی به نام عالم عقول مفارق است. به نظر صدرا، در عالم ذر همین وجودات نفسانی عالم دنیا به صورت بسیط و دارای وحدت جمعی موجود هستند و حقیقت توحید به انسان فهمانده شدهاست، اما علامه طباطبایی میگوید این عالم همان نشئة ملکوتی انسان است که در عین اینکه جنبة ملکی دارد، اگر به وجود ملکوتی خود از راه دلش توجه کند، آن معارف کلی توحیدی را درک میکند. جوادی آملی با وجود آنکه در مبانی فلسفی معتقد به حکمت متعالیة صدرایی است و خودش هم شاگرد بارز علامه طباطبایی است، اما در این زمینه، اندکی از استادان خود فاصله میگیرد و میگوید این عالم همان فطرت و سرشت انسان است؛ یعنی عالم ذر و میثاق، همان عالم فطرت و شهود قلبی است. به نظر او، هرگاه انسان به ساختار درون خود رجوع کند، چون خدا او را با سرمایة توحیدی خلق فرمودهاست، میتواند آن حقایق کلی توحید ربوبی را درک کند. به نظر نویسندگان، سخن هر سه نفر از باب حمل شایع و مصداق به یک چیز برمیگردد وآن وجود نشئهای به نام ذر، بدون تقدم زمانی و واجد تقدم رتبی و مکانی نسبت به عالم طبیعت است که در آن حقایق توحیدی بر انسان عزضه شدهاست، ولی آنچه که با ساختار کلام وحی و اشهاد انسانها بر نفوس خویش سازگارتر مینماید، بیان علامه جوادی آملی است
کانال صوتی راهی به سوی بهشت۱
بحث عالم ذر از دیرباز تاکنون از جمله مباحث پرچالش میان مفسران قرآن کریم، متکلمان و فلاسفة مسلمان بود
جوادی آملی
سوال:لطفا بفرماييد نظر آيت الله جوادي آملي در مورد عالم ذر چيست؟
پاسخ تفصیلی:در مورد «عالم ذر» در ميان دانشمندان، مفسران، متكلمان و ارباب حديث، گفت و گوهاى زيادى واقع شده است، و اين نشانگر پيچيدگى موضوع (عالم ذر) مىباشد. خداى سبحان در قرآن كريم مىفرمايد: >... و اذ اخذ ربّك من بنى آدم من ظهورهم ذرّيتهم و اشهدهم على انفسهم الست بربكم به خاطر بياور زمانى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم «ذريّه» آنها را برگرفت، آنان را گواه بر خودشان گرفت و از آنها پرسيد: آيا من پروردگار شمانيستم، آنان همگى گفتند: آرى، ما گواهى داديم، اين كار را خداوند به خاطر آن انجام داد كه در روز قيامت نگوييد ما از اين موضوع توحيد و معرفه الله غافل بوديم (اعراف، آيه 172). حال اين ظهور و بروز (در عالم ذر) كه واقع شده و به چه صورت انجام گرفته است و منظور از عالم ذر چيست؟ استاد جواد آملي معتقد است كه مراد از آيه , بيان واقعيت خارجي است و خداوند متعال به لسان عقل و وحي و با زبان انبيا, از انسان ميثاق گرفته است ; در واقع موطن وحي ورسالت همان موطن اخذ ميثاق است؛ يعني در برابر درك عقلي كه حجت باطني خداست ومطابق است با محتواي وحي كه حجت ظاهري است ، خدا از مردم پيمان گرفته است كه معارف دين را بپذيرند.چنان كه در سوره يس آيه60 آمده است : الم اعهد اليكم يا بني آدم ان لا تعبدوا الشيطان . در قيامت هم خداوند به انسان مي فرمايد : من با دوحجت عقل ونقل ، ربوبيت خودو عبوديت تورا تبيين كردم .ديگر نمي توانيد در آن روز بگوئيد :ما از توحيد وساير معارف دين غافل ويا وارث شرك نيا كانمان بوديم ؛زيرا عقل از درون وانبيا از بيرون ،ربوبيت الله وعبوديت شمارا ،تثبيت كردهاند. ايشان مي گويند: اين معنا, تحميلي بر ظاهر آيه مورد بحث نيست ; زيرا براي عقل و وحي , نحوه اي تقدم نسبت به مرحله ي تكليف وجود دارد. لذا ظاهر كلمه «اذ» محفوظ مي ماند. منظور از نحوه ي تقدم , اين است كه اول پيامبران مي آيند و مقدمات پذيرش را فراهم مي كنند; سپس تكليف حادث مي شود.«, (جوادي آملي , عبدالله : فطرت در قرآن , ج 12, ص 137 - 122, مركز نشر اسرا). در توضيح بيان استادجوادي مي توان گفت: برخي از مفسرين بر اين باورند كه عالم ذر يك عالم تمثيلي وغير واقعي است ؛ برخي ديگر معتقدند كه عالم ذر جهاني پيش از اين دنيا مي باشد كه خداوند از انسانها در آنجا پيمان گرفته است. استاد جوادي برخلاف اين دو ديدگاه معتقدند كه اولا عالم ذر يك واقعيت خارجي است نه واقعيت تمثيلي ؛ ثانيا عالم ذر پيش از اين دنيا نيست بلكه در همين دنيا كه دار تكليف است واقع شده است . ايشان بر اين نكته تاكيد مي كنند كه پيمان عالم ذر به وسيله عقل كه حجت دروني است ووحي كه حجت بيروني است گرفته شده است. به بيان ديگر اقرار عقل به ربوبيت خداوند از يك سو وبيانات وحي در موردربوبيت خداوند از سوي ديگر همان ميثاق الهي وجهان ذر به شمار مي آيد.
صاحب محتوی:پرسمان دانشجویی
متکلمان و سایر شخصیت ها :
عبدالله جوادی آملی
عالم ذر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سوال : نظر بزرگانی چون علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی در مورد عالم ذر چیست؟
جواب:در موردعالم ذرآیاتی [۱] وجود دارد كه مفادش آن است كه از فرزندان آدم پیمان بر ربوبیت خدا گرفته شده، اما این پیمان چگونه و در چه زمان بوده است، توضیحی نمیدهد. از این جهت مفسران درباره این پیمان اختلاف كرده اند.
در ذیل به برخی از این نظریه ها اشاره میكنیم:
فهرست مندرجات
۱ - نظریه محدّثان اسلامی
۲ - نظریه برخی مفسران
۳ - نظریه علامه طباطبایی
۴ - نظریه ایت الله جوادی آملی
۴.۱ - بیان تمثیلی
۴.۲ - بیان واقعی
۵ - پانویس
۶ - منبع
۱ - نظریه محدّثان اسلامی
[ویرایش]
محدثان اسلامی براساس فهم برخی از روایات، بر این باورند كه خداوند به هنگام آفرینش آدم، تمام فرزندان آینده او را به صورت موجودات ریز درآورد و به آنان گفت: "ألست بربّكم" آنان گفتند "بلی" سپس همگی را به صلب و پشت آدم بازگردانید. آنان هنگام خطاب الهی دارای عقل و شعور كافی بودند و سخن خدا را شنیدند و پاسخ او را گفتند.
این پیمان به این خاطر از آنان گرفته شد كه راههای عذر در روز رستاخیز را روی آنان ببندد. [۲] [۳]
اشكالاتی بر این نظر وارد شده است كه محققان به آن اشاره كرده اند. [۴] [۵]
۲ - نظریه برخی مفسران
[ویرایش]
گروهی از مفسران معتقدند باید آیه را بر توحید فطری حمل نمود. در توضیح نظریه خود گفته اند: انسان با رشته غرائز و استعدادها و انواع تقاضاها و درخواستهای طبیعی و فطری به جهان گام می نهد. آدمی هنگام تولد و خروج از صلب پدر و دخول به رحم مادر و در وقت انعقاد نطفه، ذرهای بیش نیست، ولی در این ذره استعدادهای فراوان و لیاقتهای قابل توجهی است، از آن جمله استعداد و فطرت خداشناسی. با تکامل این ذره در بیرون رحم، تمام استعدادها شكفته شده و به مرحله كمال و فعلیت میرسد.
به عبارت دیگر: خدا انسانها را از پشت پدران و رحم مادران بیرون آورد و آفرینش آنها را با خصوصیاتی تركیب داد كه پیوسته پروردگار خود را بشناسند و نیاز خود را به او احساس كنند.
هنگامی كه انسانها به نیاز خود به خدا توجه پیدا كردند و خود را غرق در نیاز دیدند، گویی به آنان گفته میشود:
من خدای شما نیستم؟ آنان میگویند: چرا گواهی میدهیم كه خدای ما هستی. [۶] [۷] [۸]
۳ - نظریه علامه طباطبایی
[ویرایش]
علامه طباطبایی معتقدند این آیه ناظر به وجود و حضور جمعی انسانها در حضور خدا است؛ حضوری كه غیبت در آن متصور نیست، گویی همه فرزندان آدم یك جا از پشت پدران گرفته شده، گرد هم جمع آمدهاند و در برابر خدا حضور دارند. در این حالت هر انسانی خود را حضورا مییابد و یافتهاش گواهی روشن بر وجود خدا و خداوندگاری او است، ولی قرار گرفتن انسانها در گردونه زمان و تحولات جهان، آدمی را چنان مشغول و از خود بی خود میكند كه از آن علم حضوری كه به آفریدگار خود داشت، غافل میگردد. [۹]
آن چه تا این جا آوردیم، دیدگاههای برخی از محدثان، متکلمان و مفسران راجع به تفسیر آیه ذر بود.
پس از بیان نظریات مختلف میگوییم:
ظاهراً آیه شریفه گفت و گویی بین خدا و انسان میباشد. در این گفت و گو خداوند از انسانها اقرار میگیرد كه پروردگار آنان است. اقرار گرفتن برای اتمام حجت بر انسان میباشد كه درآینده ادعای غفلت نكند.
آیا گفت و گو به همین صورت كه در آیه آمده، اتفاق افتاده است؟ موطن و عالمی كه این میثاق گرفته شده، كجا است؟ دنیا یا غیر آن؟ آیا این میثاق قبل از تولد انسان گرفته شده یا بعد از آن؟
در پاسخ به این سئوالات نظریات مختلفی ارائه شده است.
۴ - نظریه ایت الله جوادی آملی
[ویرایش]
آیت الله جوادی آملی بعد از بررسی نظریات مفسران در آیه، دو احتمال را موجه دانسته اند.
۴.۱ - بیان تمثیلی
هر چند ظاهر آیه حاكی از گفت و گویی بین خدا و انسان و گرفتن اقرار است، ولی این آیه در مقام بیان واقع نیست، بلكه مقصود صرفاً تمثیل است.
خداوند در واقع از فرزندان آدم اقرار نگرفته، بلكه مراد آن است كه گویا خداوند از همه انسانها اقرار گرفته است. مسئله ربوبیت خدا و عبودیت انسان به قدری روشن است كه گویا همه انسانها گفتند "بلی". شیوه بیان این آیه بیان تمثیلی است مانند آیه یازدهم سوره فصلت كه فرمود: "سپس آهنگ آفرینش آسمان كرد و آن بخاری بود، پس از آن به زمین فرمود:
خواه یا ناخواه بیایید. آن دو گفتند: فرمانپذیر آمدیم" [۱۰] آن دو گفتند با رغبت میآییم، در حالی كه در واقع گفت و گویی بین خدا و آسمان و زمین واقع نشده است.
پس در آیه میثاق (عالم ذر) امر و نهی لفظی نیست، بلكه در حقیقت تمثیل است.
قرآن بیان نموده كه درصدد تمثیل است.
"اگر قرآن را بركوهی فرو میفرستادیم، یقیناً آن كوه را از بیم خدا فروتن و از هم پاشیده میدیدی و این مثلها را برای مردم میزنیم؛ باشد كه آنان بیندیشند". [۱۱]
در این آیه خداوند میفرماید كه انزال قرآن بر كوه مثل
ی است كه برای به تفكر واداشتن انسان به كار رفته است، بنابراین احتمال گفت و گوی ذكر شده در آیه میثاق، صرفاً تمثیلی است برای بیان وضوح ربوبیت خدا و عبودیت انسان. [۱۲]
۴.۲ - بیان واقعی
معنای دوم كه بیش تر مورد نظر است، این میباشد كه آیه صرفاً تمثیل نیست، بلكه به لسان گفت و گو از واقعیتی سخن میگوید كه در خارج رخ داده و واقعیت این است كه خداوند با زبان دو حجت خود با انسان سخن گفته است: یكی زبان عقل (پیامبر درونی انسان) و دیگری زبان وحی از طریق انبیا (پیامبران بیرونی). این دو حجت، خدا را به انسان مینمایانند و ربوبیت او را بیان میكنند. این دو از هیچ انسانی دریغ نشده است.
با وجود این دو حجت، دیگر انسان نمیتواند ادعای فراموشی و غفلت كند.
نكته ای كه از آیه به دست میآید، نوعی تقدم این میثاق بر زندگی انسان میباشد. از این رو حجت باطنی (عقل) و ظاهری(وحی) هر چند تقدم زمانی بر انسان و اعمال ارادی او ندارد، ولی بر مكلف شدن انسان حداقل تقدم رتبی دارد؛ یعنی ابتدا حجت بر عبد تمام میشود، سپس مكلف به تكالیف الهی میگردد. بنابراین مقصود آیه، گفت و گوی لفظی بین خدا و انسان نیست، بلكه اعطای دو حجت محكم الهی به انسان است.
با توجه به معنای فوق موطن و عالمی كه این میثاق الهی در آن رخ داده، دنیا میباشد و برای هر انسانی بعد از تولد او چنین چیزی رخ میدهد.
بنابراین آیه میثاق هیچ دلالتی بر ازلی بودن انسان یا حتی هرگونه وجودی قبل از تولد برای آدمی ندارد، بلكه آیه یا صرفاً یك تمثیل است، نه بیان واقع و یا از واقعیت اعطای حجت باطنی و ظاهری سخن میگوید كه مربوط به بعد از تولد انسان میباشد. [۱۳]
۵ - پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ اعراف /سوره هفتم،آیه ۱۷۲ -۱۷۴.
۲. ↑ مجمع البیان، ج۵، ص ۳۹۰، بیروت، مؤسسه اعلمی.
۳. ↑ تفسیر فخررازی، ج۱۵، ص ۴۷ - ۴۶، چ داراحیاءالتراث، بیروت.
۴. ↑ تفسیر تبیان، ج۵، ص ۲۸.
۵. ↑ مجمعالبیان ج ۴، ص ۳۹۰.
۶. ↑ مجمع البیان، ج۴، ص ۳۹۱.
۷. ↑ تفسیر ظلال القرآن، ج۹، ص ۵۹ – ۵۸.
۸. ↑ تفسیر رازی، ج۱۵، ص ۵۳.
۹. ↑ تفسیر المیزان،ج۸،ص ۴۵۵.
۱۰. ↑ فصلت/سوره چهل ویکم،آیه ۱۱.
۱۱. ↑ حشر/سوره پنجاه ونهم،آیه۲۱.
۱۲. ↑ جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن، ص ۱۲۳ - ۱۲۶ و ۱۳۵.
۱۳. ↑ جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن، ص ۱۲۳ - ۱۲۶ و ۱۳۵.
۶ - منبع
[ویرایش]
سایت پرسمان
ردههای این صفحه : عوالم هستی | فلسفه اسلامی | مسائل فلسفی
ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربریالعربیة | اردو | Türkçe
سیاست و ضوابط: تلاش ویکیپرسش تدوین دانشنامهایی در حوزه علوم اسلامی است. یکی از سیاستهای اصلی آن رعایت احترام به صاحبان نظریه است. اتقان و مستند بودن مطالب یکی دیگر از سیاستهاست که در نگارش مطالب باید رعایت شود. تدوین مطالب توسط طلاب قم، مشهد، نجف و سایر حوزههای علمیه با رعایت اتقان و استناد، انجام میشود.
تناسخ یک باور عامیانه به معنای تولد دوباره پس از مرگ است و در آیین هندو به چرخهٔ زندگی و مرگ و انتقال روح از جسم مرده به جسمی تازه و تکرار زایش و مرگ گفته میشود. طبق آیین هندو این چرخه تا زمانی که روح از آلودگیها، غفلتها و نادانیها پاک نشدهاست ادامه مییابد.
تناسخ یک باور اصلی در ادیان هندی است (یعنی هندوئیسم، بودیسم، جینیسم و سیکگرایی)؛ اما گروههایی هستند که به تناسخ اعتقاد ندارند ولی در عوض به زندگی پس از مرگ معتقد هستند.[۳][۴][۵][۶] اگرچه اکثر فرقههای مسیحیت و اسلام معتقد نیستند که افراد تناسخ مییابند، اما گروههای خاصی در این ادیان به تناسخ اشاره میکنند. این گروهها شامل اصلیترین جریانهای تاریخی و معاصر کاتاریسم، علویان، اهل حق (یارسان)، آیین مانوی، دروز، و چلیپای گلگون هستند.[۷] تبدیل نقطه به خط و حروف و اعداد مراحل تکامل این تفکر است و همان است که فیثاغورثیان، عدد را نقطۀ اولای کل عالم میدانستند و حاج محمدکریم خان رئیس طایفه شیخیه کرمان میگفت: «اکمل اعداد عدد هفت است».[۸]
تناسخ در اشکال گوناگون، به عنوان یک اعتقاد باطنی در بسیاری از جریانات یهودیت از جنبههای مختلف اتفاق میافتد، در برخی از اعتقادات مردم بومی قاره آمریکا، و برخی از بومیان استرالیا (هر چند اکثر آنها به زندگی پس از مرگ یا جهان روح معتقدند). اعتقاد به تولد مجدد توسط شخصیتهای تاریخی یونان، مانند فیثاغورس، سقراط و افلاطون و همچنین در ادیان مختلف وجود دارد.
روابط تاریخی بین این فرقهها و اعتقادات مربوط به تناسخ که از ویژگیهای نوافلاطونی، اورفیسم، هرمتیسم، مانوئیسم و عرفان دوران روم و همچنین ادیان هند است، موضوع تحقیقات علمی اخیر بوده و در دهههای اخیر، بسیاری از اروپاییها و آمریکاییهای شمالی علاقه به تناسخ پیدا کردهاند و بسیاری از آثار معاصر خود از آن یاد میکنند.
فلسفهٔ اعتقاد به تناسخ به اعتقاد هندیان به کارما یا «قانون تاوان» بازمیگردد. بدین صورت که هندوها معتقد بودند که پاداش و عذاب در همین جهان رخ میدهد. اگر انسان در زندگی فرد نیکی باشد زندگی راحتتری خواهد داشت. سپس این سؤال مطرح شد که: «چرا افراد نیکی وجود دارند که زندگی آنها سرشار از رنج است؟» در پاسخ به این سؤال فرضیهٔ تناسخ یا وازایش مطرح شد. که میگفت روح انسان پس از مرگ دوباره در قالبی جدید به این جهان بازمیگردد و نتیجهٔ اعمال زندگیهای قبلی را در این زندگی میبیند. به این چرخهٔ زایشهای مجدد نام تناسخ را دادهاند.
تعریفی متداول از نسخ و مسخ و رسخ و فسخ بترتیب عبارت است از انتقال روح انسان به جسم انسان دیگر، انتقال روح انسان به جسم حیوان، انتقال روح انسان به جسم گیاه، انتقال روح انسان به جسم جماد[۹]
هدایت شده از شهریاری .
Al-Hashr 19 p2.pdf
217.2K
متن درس تفسیر سوره مبارکه #حشر
جلسه: 19
مکان: مشهد مقدس
@esratvtelegram
هدایت شده از Soltani
دعایی که یازده سال بر عمر می افزاید
که در آخرین جمعه #ماه_رجب خوانده میشود
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401