#نماز_خوب
💠 دندان طمع را بکَن 💠
🍀 مرحوم حاج اسماعیل دولابی میفرمود: در دنیا آنچه نیست که نیست، آنچه را هم هست نیست فرض کن. دندان طمع دنیا را یکجا بکن.
🍀 در مسافرت اگر دندان طمع را بکنی، سفر خوش می گذرد. در دنیا ما مسافریم. دندان طمع دنیا را بکن. [به هیچ نفع و بهره ای از دنیا امید نداشته باش]
🍀 حتی اگر دیدی هر چه سعی میکنی نماز و عباداتت هم درست نمی شود، دندان طمع آخرت را هم بکن. طمع فقط به خدا خوب است.
🍀 [یعنی به خودت بگو فرض می کنم پاداش و بهشتی هم نیست، من فقط می خواهم این نماز را برای خدا بخوانم]
📚 کشکول فرحزاد ، جلد ۲ ، صفحه ۹۲.
رهبر انقلاب اسلامی:
تبیین اساس کار ما است.
ما با ذهنها مواجهیم،
با دلها مواجهیم؛
باید دلها قانع بشود.
اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمیاُفتد،
جسمها به کار نمیاُفتد؛
🎀 این فرقِ بین
تفکّر اسلامی و تفکّرات غیر اسلامی است.
۱۳۹۵/۴/۱۲
@rahpoyane
موضوع : تکریم از شهدا ...
( مریم محمودی کلاس نهم آموزشگاه ارمغان شهر مجلسی)
@rahpoyane
سلام سلام مادر شهید سلام مادر ایران و ایرانی
اگر از من بپرسند لقب بزرگترین قلب دنیا به چه کسی می رسد بدون تردید نام مادر شهید را خواهم آورد. هر کسی فرزندی داشته باشد می داند که جگرگوشه اش را با دنیا عوض نخواهد کرد اما او فرزندش را در راه خدا داد تا آرمان ها حفظ شود، تا ارزش ها حفظ شود. چنین کسی که از بزرگترین دارایی اش برای حفظ ارزش ها می گذرد، اگر قلبی بزرگ ندارد پس چه چیز در درون اوست که اینگونه او را خدایی کرده.
قلم در دست میگیرم و در دریای خروشان کلمات غرق می شوم و سطور خفته ذهنم را به تلاطم وا می دارم.
به کاغذ می نگرم که مرکب سیاه، رخش را جلوه ای نو بخشیده و قلم را میبینم که در انتظار حرکتی و لغزشی جانبخش بر پهنه کاغذ ، مرکب را می بلعد، لیک بار سنگین رسالتش که تحریر عشق ها، ایثارها، حماسه ها و دلیرهای شکوهمندانه و رشادت های غیر قابل توصیف است قامتش را در هم شکسته است.
اکنون این قلم لبانش خشکیده و مرکب در حلقوم سرشار از واژه های گلگونش یخ بسته، چرا که حتی عرض سلامی به پیشگاه تو ای زینب زمان نداشته است.
سلامی به تو ای بغض در گلوی تاریخ شکسته، سلام به تو ای شکوه واژه استقامت، سلام به تو ای مادر.
آن روز ترا دیدم آثار کینه ای دیرینه را از دژخیم جانی زمان در خطوط نشسته بر پیشانی ات خواندم و گلواژه های جانبخش آزادی را از کلامت چیدم و فریاد پر صلابت تکبیرت را که در فضای روحانی خیابان طنین انداخته بود را به گوش جان شنیدم. می دیدمت که چگونه فرزندت را ، جگر گوشه ات را، حاصل سالها زجر و رنج و محنتت را روی ساحل عروج عاشقانه سوق می دادی و کیست که توانایی انکار استقامت تو را داشته باشد؟
فرزندت را برای آن پروراندی تا نعره های سرخ شهادت از یاد رفته را در سراسر گیتی جایگزین ناقوس گوخراش مرگ سیاه کند.مادرم! این نامه کوتاه مالامال از سپاس و تحسین را به این خاطر می نویسم تا پیام تمامی فرزندان ایران شهر را که پیامی از سوی دیگر مسلمانان جهان است را به گوشت برسانم که غم مخور و بیمناک مباش که ممکن است روزی سلاح ظفر آفرین فرزند سلحشورت بر روی خاک تفتیده و گرم سنگر خفتنی مرگبار داشته باشد. چون من و دیگران نمی گذاریم تا راه بر رهوری آزاد مردت خالی بماند.
مادرم سخن زیاد است و مرکب اندک و زبان قاصر از آنچه که در قلب زبانه میکشد، ولی بدان ما جوانان ایران زمین در هیچ یک از اعصار تاریخ اجازه دست اندازی به جنایت پیشگان در خاک گلگون و گرم ایران شهر را نداده ایم و نخواهیم داد و بالاخره پرچم ظفر بخش لا اله الا ا... را بر فراز بلند ترین قله های گیتی به اهتزاز در می آوریم.
تو چه می دانی که تمام وجود را زیر خاک نهادن یعنی چه؟؟؟؟
تو چه می دانی که ذره ذره آب شدن یعنی چه؟؟؟
تو چه می دانی چشم به در دوختن یعنی چه؟؟؟؟
تو از انتظار چه می دانی؟؟؟
تو هیچکدام از این هارا نمیدونی،نچشیده ای که بدونی....سوختن،قد خمیده کردن،....
میدونی همه این ها را عده ی کمی میدونند،پدر ومادرانی که در انتظار فرزندانشان قد خم کردن،جان سپردن،سوختن،آب شدن
سید ستار حسینی
از شهرستان محلات استان مرکزی
پایه نهم