فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز ۲۰ اسفند اولین جشن تولد بدون سردار
🔹کلیپ ویژه از اعطای مدال ذوالفقار به سردار سپهبد شهید سردار سلیمانی بمناسبت سالروز تولد سردار دلها
هدایت شده از مدیران و معاونان مدارس
آدینه پایه ششم هفته دوم دی @darsifile.pdf
1.86M
☑️ پیک هفتگی
☑️ هفته دوم دی ماه
☑️ #پایه_ششم ابتدایی
👈انتشار دهید
🔗 کانال تخصصی #شش #پایه #ابتدایی در پیام رسان ایتا 👇🏻
™️👉http://eitaa.com/joinchat/2374696961C560d68a1ca
🌐 drsifile.com
هدایت شده از نیاز دانش آموزان 👩🏫
4_5989793646205994397.pdf
1.79M
#بازی های توی خونه
✅۹۱ بازی و سرگرمی
✔️کاری از گروه تخصصی گلهای بهشتی
در این روزهای بحرانی
@Golhayebeheshtee
((بسم الله الرحمن الرحیم )):
💠♻️💠♻️💠♻️💠♻️💠♻️💠
💎امام کاظم علیه السلام فرمود:
برای خداوند در روز جمعه هزار دم از رحمتش است که به هربنده ای هرآنچه بخواهد از این رحمت میبخشد.پس
هر کس سوره #قدر را بعد از عصر روز جمعه صد بار بخواند، خداوند این هزار دم رحمت و مانند آن را به او میبخشد.
📖امالی صدوق،ص۳۶۱
اللهم عجل لولیک الفرج 🔆
♻️💠♻️💠♻️💠♻️💠♻️💠♻️💠
هدایت شده از درخانه می مانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️شبیه سازی ظهور امام زمان(عج) در نمایش الحسین(ع) یجمعنا
✌️😍 انشاءالله به زودی این صدا را بشنویم
#درانتظار_دیدن_لحظه_ظهور
#ظهور_بسیار_نزدیک_است
🌺صلوات جهت تعجیل در فرج مولا🌺
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🌺
🔻ظهور بسیار نزدیک است🔻
در روايتی از امام هشتم(ع) منقول است كه حضرت فرمودند:
من در خواب پدر بزرگوارم يعنی موسی بن جعفر(ع) را ديدم، پدرم فرمود: ای فرزند من، آنگاه كه در شدت و سختی قرار گرفتی، زياد اين ذكر را بگو: «یَا رَئُوفُ یَا رَحِيمُ».
بعد حضرت میفرمايد: آنچه را كه ما در خواب میبينيم مثل آن چيزی است كه در بيداری میبينيم. تعبير عجيبی است يعنی شبههای در آن نيست.
آثار و برکات سوره فیل
۱) رهایی از شر دشمن
از امام صادق علیه السلام روایت شده است:
سوره فیل در مواجهه با دشمن خوانده شود نتیجه بخش است.
هم چنین آمده است: چهارشنبه که این سوره را ۹۸ بار بخوان و به جانب دشمنت بدم که البته مغلوب خواهد شد.
۲) مانع غرق شدن در آب
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت است که:
هر کس این سوره را تلاوت نماید خداوند او را تا پایان عمر از غرق شدن در آب و دگرگونی قیافه در امان میدارد.
هدایت شده از انقلاب در فضای مجازی
#کار_خوب
📸 #لزوم انتخاب شبکه اجتماعی #داخلی مناسب هر #مدرسه تا فردا
♦️ وزیر آموزش و پرورش در ابلاغی به همه استانهای کشور از مدیران مدارس خواست تا پایان وقت اداری فردا #یکشنبه 25 اسفند ماه با مراجعه به سامانه سناد، شبکه اجتماعی داخلی مناسب مدرسه خود را #انتخاب کنند.
@Akhbar_farhangian
@enghelabdrfazaymajazi
Corona.mp3
6.52M
● توصیههایی درباره بیماری منحوس #کرونا
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
حجم: 6.22 mb
زمان: 17:07 دقیقه
✅کانال درسهایی از قرآن
استادقرآئتی(طرح انس باقرآن)
🍃🌸🍃
🆔http://Eitaa.com/tarheonsebaquran
@tarheonsebaquran
http://sapp.ir/tarheonsebaquran1
جشنواره بزرگ رالی مهارت
#سازمان_بسیج_دانش_آموزی_استان_اصفهان
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🔽ما را در #ایتاء دنبال کنید 🔽
لینک کانال ↙️
╔══ ⚘ ═══ ⚘ ══╗
@rahpoyane
╚══ ⚘ ═══ ⚘ ══╝
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🔻| ما را در #سروش دنبال کنید🔻
@mobarake8
@amr_vali
#کرونا_را_با_مدد_الهی_شکست_می_دهیم
هدایت شده از خبرگزاری فارس
🌹 امسال هم شهدا #مهمان_هفت_سین شما هستند.
🐠 پویش #مهمان_هفت_سین 🐠
❇ تصویر یک شهید را در سفره #هفت_سین قرار دهید
❇ عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید
🏆 جوایز ویژه: کمک هزینه سفر به مشهد مقدس، کارت هدیه و هدایای فرهنگی به بیست تصویر برگزیده
🆔 توضیحات بیشتر در کانال مهمان هفت سین در ایتا - تلگرام - اینستاگرام
با آدرس:
@mehman7sin
—————————-
🔰 #شبکه_ملی_وارثون 🔰
http://eitaa.com/joinchat/3644653579Ca49c68ef49
هفت سین جبهه سنت 'هفت سین' چیدن در سفره شب عید را بعضی حفظ کرده بودند منتها با صبغه جنگی آن. مثل هفت سین گردان تخریب لشکر ۲۷ که عبارت بود از:۱- مین سوسکی۲ - مین سبدی ۳- سیم تله ۴- سیم چین ۵- سیم خاردار ۶- سرنیزه ۷- سی چهارC۴)) نوعی خرج و مواد منفجره غیر حساس، سوزن اسلحه، سیمینوف، سمبه و سنگر را هم به عنوان مواردی از هفت سین ذکر کرده اند که در واحدهای دیگر معمول بوده است. آغاز سال نو و جشن نوروز با دید و بازدید و تبریک و تهنیت و عیدی دادن و عیدی گرفتنها کم و بیش در منطقه نیز جریان داشت، منتها با همان رنگ و روی منطقه ای.
در سال ۱۳۶۲ بعد از عملیات خیبر، «لشکر ثارالله» در محور «شلمچه» مستقر شد. بین مواضع رزمندگان اسلام و دشمن حدود چهار کیلومتر آب فاصله بود و رزمندگان برای شناسایی مواضع دشمن میبایست از آن عبور میکردند.
یک شب که با موساییپور و صادقی که هر دو لباس غواصی داشتند، به شناسایی رفته بودیم، آنها از ما جدا شدند و جلو رفتند. مدتی که تاخیر کردند، فکر کردیم کار شناساییشان طول کشیده، منتظرشان ماندیم. وقتی تاخیرشان طولانی شد فهمیدیم برایشان اتفاقی افتاده است.
با قایق جلو رفتیم، هر چه گشتیم اثری از آنها نبود. بالاخره کاملا از پیدا کردنشان ناامید شدیم و فرصت زیادی هم برای مراجعت نداشتیم. بناچار بدون آنها عقب برگشتیم. «حسین یوسفاللهی» با دیدن قایق ما جلو آمد. ماجرا را که تعریف کردیم، خیلی ناراحت شد. شهادت بچهها یک مصیبت بود و اسارتشان مصیبتی دیگر. و آن مصیبت این بود که منطقه با اسارت بچهها لو می رفت و دیگر امکان عملیات نبود. حسین سعی کرد هر طور شده خبری از بچه ها بگیرد. او ما را برای پیدا کردن بچه ها به اطراف فرستاد ولی همه دست خالی برگشتیم.
حسین به خاطر حساسیت موضوع، با «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده لشکر تماس گرفت و او را در جریان این قضیه گذاشت. حاج قاسم، هم خودش را رساند و با حسین داخل سنگری رفت و مشغول صحبت شدند. وقتی بیرون آمدند، حسین را خیلی ناراحت دیدم. پرسیدم: چی شد؟
گفت: حاجی میگوید چون بچهها لباس غواصی داشتهاند، احتمال اسارتشان زیاد است. ما باید زود قرارگاه مرکزی را خبر کنیم.
پرسیدم: میخواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من الان به قرارگاه خبر نمیدهم. گفتم: حاجی ناراحت میشود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن میکنم و فردا میگویم برای آنها چه اتفاقی افتاده است.
بعد از این که حاج قاسم رفت، باز بچهها با دوربین همه جا را نگاه کردند و تا جایی که امکان داشت جلو رفتند، ولی فایدهای نداشت. صبح روز بعد که در محوطه مقر بودیم، حسین را دیدم . با خوشحالی به من گفت: هم اکبر موسایی پور را دیدم و هم صادقی را.
پرسیدم: کجا هستند؟
گفت: جایی نیستند. دیشب آنها را خواب دیدم که هر دو آمدند، اکبر جلو بود و حسین پشت سر او.
بعد گفت: چهره اکبر خیلی نورانیتر بود. میدانی چرا؟
گفتم: نه.
گفت: اکبر اگر توی آب هم بود نماز شبش ترک نمیشد. ولی حسین اینطور نبود. نماز شب میخواند، ولی اگر خسته بود نمیخواند. دلیل دیگرش هم این بود که اکبر نامزد داشت و به تکلیفش که ازدواج بود عمل کرده بود. ولی صادقی مجرد مانده بود.
بعد گفت: دیشب اکبر توی خواب به من گفت: ناراحت نباشید عراقی ها ما را نگرفته اند. ما برمیگردیم.
پرسیدم: اگر اسیر نشدهاند چطور برمیگردند؟
گفت: احتمالا شهید شدهاند و جنازه های شان را آب میآورد.
پرسیدم: حالا کی میآیند؟ خیلی راحت گفت: یکی شب دوازدهم و آن یکی شب سیزدهم.
پرسیدم: مطمئن هستی؟ گفت: خاطرت جمع باشد.
شب دوازدهم، از اول مغرب، مرتب لب آب میرفتم و به منطقه نگاه میکردم که شاید خواب حسین تعبیر شود و آب جنازه بچهها را بیاورد ولی خبری نمیشد، اواخر شب خسته و ناامید به سنگر برگشتم و خوابیدم. حوالی ساعت ۴ صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم. اکبر بختیاری که آن شب نگهبان بود، مضطرب و شتابزده گفت: حاج حمید زود بیا اینجا، چیزی روی آب است و به این سمت میآید.
حاج اکبر (مسوول خط) و حسین هم لب آب ایستاده بودند. مدتی صبر کردیم. دیدیم جنازه شهید صادقی روی آب است. حسین جلو رفت و آن را از آب گرفت. شب سیزدهم هم حدود ساعت دو یا سه شب بود که موج های آب پیکر اکبر را به ساحل آورد و خواب حسین کاملا تعبیر شد.
به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.
نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه.
بعداً برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی.
با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.
در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود!