eitaa logo
حقجو
557 دنبال‌کننده
126 عکس
28 ویدیو
3 فایل
☫ ◾️طلبه حوزه علمیه قمـ می نویسد...:⇣⇣⇣ ☜تفکر • ☜تعقل • ☜تدبر • ☜حق پذیری ـــ ـ ـ ـــ ـ 📝یکبار برای همیشه با دلیل و برهان سخن بگو✓ ـــ ـ ـ ـــ ـ ● با همین آدرس در تلگرام هم هستیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻چرا تشکیل حکومت؟! (۵) 🔺️نظر دین مبین اسلام (قسمت۴) ب: احكام جزايى اسلام احكام جزايى اسلام از قبيل ديات و قصاص و حدود و امثال آنها كه بايد طبق دستور و نظارت حاكم اجراء شود، براى جلوگيرى مفاسد در ميان ملت وضع شده است و اجراى اين قوانين به يک سازمان دولتى نيازمند است و بدون قدرت حكومت كسى از عهده انجام آنها برنمى آيد. ج: احكام مالى احكام مالى مانند خمس، زكات، جزيه، خراج، و بالاخره ماليات هايى كه در اين آيين مقدس تعيين شده و قطعا به عنوان نفقه و مخارج فقرا نيست بلكه براى تأمين مخارج ضرورى يک دولت بزرگ و رفع نيازمندى هاى يک حكومت است. 👈هدف از جمع آورى اين بودجه هنگفت اداره تشكيلات ادارى و سياسى و فرهنگى مجتمع اسلامى است. آيا تعيين چنين بودجه وسيع و دامنه دار دليل بر اين نيست كه اسلام تشكيل حكومت اسلامى را لازم مى داند و براى اين منظور راه هاى دريافت بودجه آن را نيز تعيين كرده است؟ 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
🔻چرا تشکیل حکومت؟! (۶) 🔺️نظر دین مبین اسلام (قسمت۵) د: احكام احقاق حقوق اسلام در مقابل ظلم ستمگران و ستم غارت گران نسبت به مردم ساكت نمانده بلكه علما را موظّف نموده است كه براى احقاق حقوق ملت ستم ديده قيام نمايند و با انحصارطلبى و سودجويى ستمگران مبارزه كنند و از صرف بودجه ملى در عياشى و خوش گذرانى افراد خودخواه و خودكامه جلوگيرى كنند، زيرا اين بودجه بايد در توسعه فرهنگ و تأمين بهداشت و رفاه مردم صرف شود و انجام اين دستور بدون تشكيل حكومت امكان پذير نيست. 🔻حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه در خطبه شقشقيه در مقام بيان علت پذيرفتن حكومت خود مى فرمايد: «لولا... و ما أخذ الله على الْعلماء ألاّ يُقارّوا على كِظّةِ ظالم و لاسغب مظلوم... ». يكى از علل قبول حكومت اين است كه خداوند از علما، پيمان گرفته است كه در برابر پُرخورى و غارت گرى ستمگران و گرسنگى و محروميت ستمديدگان خاموش نمانند. [۱] 🔹همان طور كه آن حضرت فرموده است انجام اين وظيفه تنها به وسيله قوه مجريه و دستگاه حاكم امكان پذير است. 🔹جلوگيرى از اين قبيل توطئه هاى مفسده آميز بدون تشكيل حكومت ذى صلاحيت ممكن نيست. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ [۱] . أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَو لَا ... وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا سوگند به خدایى که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش مى ساختم. 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
🔸️چرا تشکیل حکومت؟! (۷) 🔹️نظر دین مبین اسلام (قسمت۶) پنجما: لزوم حكومت از نظر اخبار اخبار و روايات معتبرى است كه بر لزوم تشكيل حكومت اسلامى تصريح مى كند. ▪️اينک به عنوان نمونه به چند روايت زير توجه فرمائيد: 1. فضل بن شاذان از حضرت رضا عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت در بيان علت وجوب اطاعت اولى الامر امورى را ذكر فرموده... از جمله اينكه: ➖️و منها انّا لانجد فرقة من الْفِرق و لاملّة من الْمِلَل بَقَوا و عاشوا الاّ بِقَيّم و رئيس لما لابد لهم منه فى أمر الدين والدنيا فلم يجز فى حِكْمة الحكيم أن يَتْرك الخلق لمايعلم انّه لابدّ لهم منه و لا قوام لهم الاّ به، فيقاتلون به عدوّهم و يقسمون به فِيئهم و يقيمون به جمعهم و جماعتهم و يمنع ظالمهم من مَظْلومهم. ➖️امام مى فرمايد: از جمله آن علت‌ها اين است كه ما هيچ يک از فرقه‌ها و ملت‌ها را نمى بينيم كه جز به وجود يک سرپرست و يك رئيس به حيات خود ادامه داده و باقى مانده است، زيرا براى امر دين و دنيا ناگزير بايد چنين شخصى باشد، بنابراين از حكمت خداوند حكيم به دور است كه مخلوقات خود را بى سرپرست بگذارد با اينكه مى داند وجود چنين شخصى براى آنها ضرورى است و بدون آن زندگى شان تباه مى شود، زيرا تحت رهبرى او با دشمنانشان مى جنگند و درآمد ملى و عمومى شان را عادلانه تقسيم مى كنند و به وسيله او نماز جمعه و جماعت برپا مى دارند و دست ستمگران را از حريم حقوق مظلومين كوتاه مى كنند. 2. بخشی از خطبه شقشقیه که در پست قبل به آن اشاره کردیم. (اینجا کلیک کنید) 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۸) 🔅حاکم از نظر اسلام ۱ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت در زمان غيبت كه مورد بحث ما است، اين مقام بر علما و فقهاى امّت اسلام كه واجد شرايط باشند قرارداده شده است، و بر اين معنى روايات زيادى دلالت دارد و در اينجا ما به چند نمونه از آنها اشاره مى نماييم: 🔻جملاتى از نهج البلاغه 1.حضرت امير (عليه السلام) در خطبه شقشقيه كه پس از اندى حكومت ايراد فرمود چنين مى فرمايند: أما والذى فلق الْحبّة و برء النسمه لولا حضور الْحاضر و قيام الْحجة بوجود الناصر و ما أخذ الله على الْعلماء أن لايقارّوا على كِظّة ظالم و لاسَغَب مظلوم لالْقَيت حبلها على غاربها و لسقيت آخرها بكأس أولها و لالقيتم دنياكم هذه أزهد عندى من عفطة عنز; سوگند به آن كسى كه بذر را بشكافت و جان را آفريد، اگر حضور يافتن بيعت كنندگان نبود و حجت بر لزوم تصدّى من به وجود نيروى مددكار تمام نشده بود و اگر نبود كه خداى تعالى از علما، تعهد و پيمان گرفته كه بر پُرخورى و غارت گرى ستمگران و گرسنگى جانكاه و محروميت ستمديدگان خاموش نمانند زمام حكومت را رها مى ساختم و از پى آن نمى گشتم و مى ديديد كه دنيا و مقامات دنيوى و رياست آن در نظر من از آب عطسه بُزى ناچيزتر است.(اینجا) 🔹مورد استشهاد ما جمله دوم است كه امام مى فرمايد، علت قبول زعامت پيمانى است كه خدا از علما گرفته كه در مقابل ظلم ستمكاران ساكت ننشينند، همان نحوى كه خود امام (عليه السلام) بدون تصدى مقام حكومت عمل به اين۸ واجب را غيرممكن مى داند و لذا براى عمل به آن قبول زعامت نموده است. در زمان غيبت هم چون اين واجب همچنان در وجوب خود باقى است و ما نمى توانيم ساكت بنشينيم و ببينيم عده اى ستمكار مزدور و عامل بيگانه به كمک اربابان خود و با زور سرنيزه اموال ملت و دسترنج مليون‌ها مسلمان و ثروت عمومى را به يغما مى برند و صرف عياشى و هرزگى خود و نزديكانشان مى نمايند و نمى گذارند ملت از حداقل نعمت‌ها استفاده كنند، بلكه بر ما فرض است كه به اين وضع ظالمانه خاتمه دهيم و در راه سعادت انسان‌ها هر نوع حكومت ظالمانه اى را سرنگون كنيم. و معلوم است اين عمل بدون تشكيل حكومت حق و عدالت امكان ندارد، پس مسلماً شخص يا صنفى را خداى تعالى براى تصدّى اين كار تعيين نموده و از روايات بسيارى استفاده مى شود آنها علما و فقهاى اسلامند. 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۹) 🔅حاکم از نظر اسلام۲ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت 🔻علما ورثه انبياءند 2.خبر قدّاح از امام صادق (عليه السلام): قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) فى حديث: إنّ الْعلماء ورثة الانبياء، إنّ الانبياء لم يورثوا ديناراً و لادرهماً ولكن ورثوا العلم، فمن أخذ بشىء منه، فقد أخذ حظّا وافِرا; 📚الکافی، ج۱، ص۳۴ رجال اين حديث همه از ثقات و مورد اعتمادند و لذا در اصطلاح علما از اين روايت به روايت صحيحه تعبير مى كنند. و روايات ديگرى هم به اين مضمون هست. البته مراد از علم احكام و قوانينى است كه پيامبران از جانب خدا براى مردم آورده اند. استدلال به اين روايات براى اثبات منصب حكومت بر علما از دو راه ممكن است: 1️⃣راه اول آنكه چون پيغمبران داراى منصب حكومت و زعامت دنيوى هستند همان نحوى كه بيان شد پس علما هم كه ميراث بر آنها مى باشند، بايد داراى اين منصب باشند، به عبارت ديگر اگر كسى را وارث كس ديگر به قول مطلق قرار دادند به حسب فهم عرفى ظاهرش اين است كه آنچه از نظر گوينده اين كلام از مناصب اعتبارى بر ارث گذارنده ثابت است بر ارث برنده نيز ثابت خواهد شد و چون منصب حكومت منصب جعلى و اعتبارى است و آن كسى كه اعتبار اين امر بر پيغمبران نموده فرموده است علما وارث پيامبرانند هيچ يک از افراد به حسب مفاهيم عرفى در اين شک نمى كند كه اين منصب بر علما نيز ثابت است. 2️⃣راه دوم، همان گونه كه پيغمبر موظّف به نشر احكام و اجراى آنها بوده است و مأمور بوده كه نظام اجتماعى عادلانه اى بر اساس قوانين و احكام الهى برقرار نمايد، علما هم موظفند به نشر احكام و اجراى آن، قبلا نيز اشاره نموديم كه اجراى جميع احكام الهى حتى احكام جزايى و سياسى و اقتصادى و فرهنگى و قضايى بدون قدرت و نيروى حكومتى و زعامت دنيوى ممكن نيست، بنابراين اين روايات به دلالت التزامى دلالت دارد بر اينكه منصب حكومت و زعامت بر علما قرار داده شده است. 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۰) 🔅حاکم از نظر اسلام ۳ ❌️شبهه: اشكالاتى به دلالت اين روايات بر ثبوت زعامت دنيوى در فقها شده است. 🔴 يكى آنكه ممكن است مراد از علما، اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین باشد. چنانچه بعضی از علما فرموده اند بلكه از آن روايت كه امام فرموده: نحن الْعلماء و شيعتنا الْمتعلّمون (بصائر الدرجات، ص۲۹) استفاده مى شود كه مراد از علما در اين روايات نيز خصوص ائمه علیهم‌السلام مى باشند. ✅️ولى جواب اين اشكال از صدر و ذيل روايت واضح و آشكار است و اگر در تمام جملات روايت دقت شود، معلوم مى شود كه مراد فقهاى امّت اسلامند، زيرا صدر روايت قداح در مقام ذكر فضيلت طلب علم است و چنين مى فرمايد: مَن سَلَكَ طريقاً يطلب فيه علماً سَلَك الله به طريقاً الى الجنّة. (الکافی ج۱ ص۳۴) كسى كه در پى دانش راه بپيمايد خدا براى او راهى به بهشت مى گشايد. 👈 معلوم است اين صفت براى غير از ائمه علیهم‌السلام است، زيرا علم آنها تعلّمى نيست. 〰️ بنابراين ملاحظه صدر خبر موجب مى شود كه انسان اطمينان پيدا كند كه مراد از علما در اين روايت فقهاى امّتند نه ائمه طاهرين عليهم السلام و مؤيّد آن هم روايتى است كه مرحوم علامه مجلسى در بحار نقل مى فرمايد كه حضرت امير المؤمنين صلوات‌الله‌علیه فرمودند: تَفَقَّه فى الدين فانّ الفقهاء وَرَثة الانبياء (بحارالانوار، ج۱، ص۲۱۶) درس دين بياموز چون فقها ورثه انبياء مى باشند. (و اگر فقيه شدى وارث پيغمبران مى شوى). 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
✍️تلمیح روزگاری شده که سلطانِ تنش، دم از مخالفت با سیاست تنش‌زا میزنه سلطان، با اختلاف، تنش‌زا ترین شخصیت سال هستی، بقیه ادای شما رو درمیارن 📍بهش فکر کنیم. ـــ ـ ـ ـــ ـ ✎•|eitaa:@rahrohagigat ۞طلبه‌قمـ | 𝐉𝐎𝐈𝐍➤
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۱) 🔅حاکم از نظر اسلام ۴ ❌️اشكال دیگر آنكه حديث دلالت مى نمايد بر اينكه علما ارث برنده انبيا مى باشند در علم و بيان احكام، بنابراين چيزى كه ارث برده مى شود، همان است كه در خبر بيان شده است و آن عبارت از علم است و مربوط به زعامت دنيوى و حكومت نيست. ✅️اين اشكال هم مانند اشکالات قابل جواب است؛ 👈 زيرا مراد از علم، احكام شرعى و معارف الهى است و معلوم است كه احكام را خداوند تعالى بر مردم جعل فرموده و تا روز قيامت باقى است و چيزى نيست كه انبيا به ارث گذاشته باشند. ➿️ بنابراين مراد حفظ احكام و نشر معارف و اجراى آنها است و چون احكام اسلام اختصاص به عبادات و معاملات ندارد بلكه از جمله آنها احكام جزايى و سياسى و وجوب دفاع از استقلال مملكت اسلامى و سد ثغور و امثال آنها است كه بدون نيرو و قدرت و حكومت اجراى آنها ممكن نيست، بنابراين ارث به اين معنى هم مستلزم جعل ولايت و زعامت و حكومت است. 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
◼️اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا‌ وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنا وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا وَ قِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا ـــ ـ ـ ـــ ـ ✎•|eitaa:@rahrohagigat ۞طلبه‌قمـ | 𝐉𝐎𝐈𝐍➤
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۲) 🔅حاکم از نظر اسلام ۵ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت در زمان غيبت اين مقام بر علما و فقهاى امّت اسلام كه واجد شرايط باشند قرارداده شده است، و بر اين معنى روايات زيادى دلالت دارد(در پست های قبل، دو روایت و اشکالات مطرح شده بر آنها پاسخ داده شد) و در اينجا ما به چند نمونه از آنها اشاره مى نماييم: 🔻فقها امناء پيامبرانند 3.خبر سكونى از امام صادق صلوات‌الله‌علیه: قال رسول الله صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله: «الفُقَهاءُ أُمَناءُ الرّسُلِ مالَمْ یَدْخُلوُا فی الدّنیا. قِیلَ یا رَسول الله وَ ما دُخولهم فی الدّنیا؟ قالَ:‏‎ ‎‏اتّباعُ السّلْطَانِ. فَاذٰا فَعَلوُا ذٰلِکَ، فَاحذَرُوهُمْ عَلی دیِنِکُمْ‏»،(الکافی، ج۱، ص۴۶) 〰️ سند روايت معتبر است، در اين خبر از پيامبر منقول است كه فرموده‌اند: فقها امين و مورد اعتماد پيامبرانند، مادامى كه داخل در دنيا نشوند. سؤال شد: مراد از دخول در دنيا چيست؟ فرمودند: پيروى كردن از سلطان و اگر چنين كارى كردند، بايد از آنها بر دينتان بترسيد و پرهيز كنيد. 🔸️در اين روايت پيامبر گرامى اسلام فرموده‌اند فقيه امين پيغمبر است، امانتى كه نزد فقيه است و پيغمبر به او سپرده عبارت است از علم و احكام و معارف الهى، بنابراين فقها مأمورند به حفظ احكام و رساندن آنها به مردم و اجراى آنها. و چون احكام شرعى اختصاص به عبادات و به معاملات ندارد بلكه از جمله آنها احكام سياسى مربوط به اداره جامعه اسلامى و برپا داشتن نظام عادلانه است، اگر كسى بخواهد امانت دارى كند به غير آنكه با نيروى حكومت اين كار را انجام دهد راه ديگرى نيست، همان نحوى كه امام رضا صلوات‌الله‌علیه در خبر فضل بن شاذان فرمودند: و مِنْهٰا أنَّهُ لَوْ لَمْ یَجْعَلْ لَهُمْ إِمٰامٰاً قَیِّماً أَمیناً حافِظاً مُسْتَوْدَعاً، لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الّدینُ‏‎ ‎‏وَ غُیِّرَتِ السُّنَنُ وَ الأحْکامُ، وَ لَزٰادَ فیهِ الْمُبْتَدِعُونَ و نَقَصَ مِنْهُ الْمُلحِدُونَ و شَبَّهُوا ذلِکَ عَلی‏‎ ‎‏الْمُسْلِمینَ.(علل‌الشرایع، ج۱، ص۲۵۳) 〰️ يعنى از جمله علل و دلايل اين است كه اگر براى ملت، امام برپا نگهدارنده نظم و قانون، خدمتگزار امين و نگاهبان پايدار و امانت دارى تعيين نكنند، دين به كهنگى و فرسودگى دچار خواهد شد و آيين از ميان خواهد رفت و سنن و احكام اسلامى دگرگونه و وارونه خواهد گشت و بدعت گذاران چيزها در دين خواهند افزود و بى دينان چيزها از آن خواهند كاست، و آن را براى مسلمانان به گونه اى دگر جلوه خواهند داد تا آنكه در آخر خبر مى فرمايند: اين تغيير سبب فساد همگى مردمان و بشريت به تمامى است. 👈بنابراين فقيه كه امين است، بايد تشكيل حكومت بدهد تا وظايف امانت دارى را انجام دهد. لذا پیغمبر مکرم اسلام صلوات‌الله‌علیه و آله مى فرمايند: اگر عالم تابع سلطان شد از او بر دينتان بپرهيزيد. و ظاهرا علتش اين است، چنين عالمى كه بايد حاكم باشد اگر به اختيار خود تابع حاكم شد، خائن است نه امين. 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۳) 🔅حاکم از نظر اسلام ۶ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت در زمان غيبت اين مقام بر علما و فقهاى امّت اسلام كه واجد شرايط باشند قرارداده شده است، و بر اين معنى روايات زيادى دلالت دارد (در پست های گذشته، سه روایت مطرح شد) و در اينجا ما به چند نمونه دیگر از آنها اشاره مى نماييم: 🔻علما خلفاى پيغمبرانند 4. خبرى است كه شیخ صدوق عليه‌الرحمه به چهار طريق معتبر از حضرت اميرالمؤمنين صلوات‌الله‌علیه روايت نموده و حضرت از پيغمبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله چنين نقل فرموده‌اند: «اَللَّهُمَّ اِرْحَمْ خُلَفَائِي ثَلاَثَ مَرَّاتٍ قِيلَ لَهُ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ اَلَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي وَ يَرْوُونَ أَحَادِيثِي وَ سُنَّتِي فَيُعَلِّمُونَهَا اَلنَّاسَ مِنْ بَعْدِي.»،(عیون اخبار الرضا صلوات‌الله‌علیه، ج۲، ص۳۷) 〰️حضرت اميرالمؤمنين صلوات‌الله‌علیه مى فرمايند: «پيغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: خدايا جانشينان مرا رحمت كن و اين كلام را سه مرتبه تكرار فرمود. پرسيده شد: يا رسول الله! جانشينان شما كيانند؟ فرمود: كسانى كه بعد از من مى آيند و حديث و سنت مرا نقل مى كنند و آن را پس از من به مردم مى آموزند». 🔸استدلال به اين روايت بر حكومت فقيه بر دو ركن منتهى است: يكى آنكه از «الّذين يأتون» تا آخر، فقها باشند. ديگرى اينكه اطلاق خليفه رسول الله صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله بر فقيه مستلزم جعل حكومت باشد. خليفه كسى است كه جانشين شخصى شود كه او را در مناصبى خليفه خود نمايد و قابل انتقال به غير باشد. در اين صورت، دلالت روايت بر جعل حكومت براى فقيه روشن است؛ 👈زيرا مهم ترين منصب پيغمبر اكرم صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله (غير از مقامات معنوى و ذاتى كه آن بزرگوار واجد بود و قابل تفويض به غير نبوده) منصب حكومت و زعامت دنيوى است، پس اگر خود پيامبر صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله بفرمايند فقيه خليفه من است و هيچ گونه قيدى هم ذكر نفرمايد، به حسب فهم عرفى، فهميده مى شود كه فقيه در حكومت و رياست دنيوى جانشين پيغمبر است. به عبارت ديگر حكومت اسلامى به اتفاق همه فِرَق، حَقّ مسلّم خليفه رسول الله صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله مى باشد كه به او تفويض شده است. به همين جهت به ابى بكر بعد از تصدّى منصب حكومت عنوان خليفه رسول الله اطلاق شد. 👈بنابراين اگر خود پيغمبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: فقها، خلفا و جانشينان من هستند، مسلماً فهميده مى شود كه در مقام جعل منصب حكومت بر فقها است، و ظهور اين كلام در تفويض مقام زعامت به آنها قابل انكار نيست و آيه كريمه: «يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاك خَلِيفَةً فِي الاَْرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاس»(ص،۲۶) بهترين تأييد است، زيرا در اين آيه خداوند تبارك و تعالى ترتب حكومت بر مردم را به قرار دادن داود «خَلِيفَةً فِي الاَْرْضِ» امر مسلّم و مفروغٌ عنه و واضح فرض نموده. 🔸️امر ديگر كه مؤيد مى باشد، آنكه راوى معنى خلافت را و اينكه در چه امر خليفه مى باشند، نپرسيده، بلكه سؤال كرد كيانند خلفاى شما؟ و حضرت فرمودند: علما، خلفاى من هستند. 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۴) 🔅حاکم از نظر اسلام ۷ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت ❌️اشكال كرده اند به دلالت فوق به اينكه روايت داراى دو قرينه است؛ بر اينكه مراد جانشينى علما در خصوص تبليغ احكام است، نه در منصب حكومت، يكى آنكه علما، جانشين پيغمبر و نبىّ، به عنوان نبوّت و پيغمبرى شده اند و معناى اين تعبير چنين است، مثلا اگر امام جماعتى در موقع سفر، شخصى را خليفه خود قرار دهد، آيا بيش از جانشينى او در نماز جماعت فهميده مى شود؟ يا تاجرى در روز مخصوصى كسى را خليفه خود قرار دهد آيا غير از جانشينى او در امر تجارت فهميده مى شود؟ بنابراين اگر پيغمبر كه از طرف خدا احكامى براى مردم آورده است بفرمايد فقها، خلفاى من مى باشند، بيش از جانشينى در بيان احكام چيزى فهميده نمى شود.!!! دوم آنكه در بيان تعيين خليفه مى فرمايند: آنها كسانى هستند كه بعد از من مى آيند و احكام را بيان مى كنند. ✅️جواب اين اشكال با بيانى كه شد معلوم مى شود؛ 👈 زيرا اولا پيغمبر، علما را جانشين شخص خود قرار داده است نه خود پيغمبر به عنوان نبوّت و پيغمبرى، چون فرموده: «أللهم ارْحَم خُلَفائى» 👈و ثانياً نشر احكام و اجراى آنها با فرض آنكه از جمله احكام، احكام سياسى و مملكت دارى است، بدون نيرو و قدرت حكومتى ممكن نيست 👈و ثالثاً آنكه اداره نظام اجتماع و برقرار كردن نظام عادلانه از مهم ترين مناصب اعتبارى و جعلى پيغمبر اكرم است و اهميت آن از بيان احكام بيشتر مى باشد و اگر نباشد و بگوييم منصب متيقّنى مراد است نه همه مناصب، بايد بگوييم منصب زعامت اراده شده است 👈و رابعاً جمله «الذين يأتون من بعدى» عنوان مشروح به جانشين امّت و در مقام بيان چيزى كه در آن جانشين شده اند، نيست. 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیم💠
|غیرت دینی| 🌱علامه مصباح رضوان الله تعالی علیه: 🔸 قرآن اولین صفتی که برای یاران پیامبر صلوات‌ الله‌ علیه و آله ذکر می کند سرسختی در مقابل کفار است؛ أشداء علی الکفار. آنجایی که کسی قصد دین ما را دارد جای لبخند نیست. سرسختی و سد مقابل کفار است. جبهه کفر می داند تا غیرت دینی در مردم هست کاری از پیش نمی برد برای همین در صدد شکستن این سد هستند. ـــ ـ ـ ـــ ـ ✎•|eitaa:@rahrohagigat ۞طلبه‌قمـ | 𝐉𝐎𝐈𝐍➤
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۵) 🔅حاکم از نظر اسلام ۸ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت در زمان غيبت اين مقام بر علما و فقهاى امّت اسلام كه واجد شرايط باشند قرارداده شده است، و بر اين معنى روايات زيادى دلالت دارد(در پست های گذشته چهار روایت مطرح شد) و در اينجا ما به چند نمونه دیگر از آنها اشاره مى نماييم: 🔻در رويدادهاى اجتماعى به چه كسى بايد رجوع كرد؟ 5. در خبر اسحاق بن يعقوب مى گويد: «سألْتُ محمد بن عثمان الْعمرى أن يوصل لى كتاباً قد سألْتُ فيه عن مسائل اُشْكِلَتْ عَلَىّ فورد التوقيع بخط مولانا صاحب الزمان (عليه السلام) أمّا ما سألْتَ عنه أرشدك الله و ثبّتك، إلى أنْ قال: و أمّا الْحوادث الواقعة فارْجِعوا فيها إلى رواةِ حَديثِنا فإنّهم حُجَّتى عَلَيْكُم و أنَا حُجّة الله.(📚کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۳و۴۸۴) 〰️اسحاق، نامه اى به حضرت ولىّ عصر ارواحنا فداه مى نويسد و از مشكلاتى كه برايش رخ داده سؤال مى كند و به وسيله نماينده آن حضرت محمّد بن عثمان، نامه را به حضور مبارک مى رساند، جواب نامه به خط مبارك صادر مى شود. يكى از مشكلات اين بوده، در رويدادهاى تازه به چه كسى بايد رجوع نمود؟ امام علیه‌السلام مرقوم مى فرمايند: «در حوادث و پيش آمدها به علما رجوع كنيد، زيرا آنان حجّت من بر شمايند و من حجّت خدايم». 📌مرحوم «شيخ انصارى» در كتاب مكاسب دربحث ولايت فقيه مى فرمايد: 👈كه منظور از حوادث واقعه در اين خبر مسائل و احكام شرعى نيست، زيرا اين امر از واضحات مذهب شيعه بوده كه در اين امور بايد به فقها رجوع شود، بلكه مراد و منظور پيش آمدهاى اجتماعى و گرفتارى هايى بوده كه براى مردم و مسلمين روى مى داده است كه در اين پيش آمدها، عقلا و مردم با ايمان به رئيس خود رجوع مى كنند؛ امام مى فرمايند در اين قبيل امور، به فقها رجوع نماييد. معناى اين تعبير اين است كه فقها را رئيس و حاكم بر مسلمين قرار داده‌ام و در جميع كارهاى مملكت دارى و اداره نظام اجتماعى به آنان رجوع كنيد.📚المکاسب، ج۲، ص۸۶ 📍مرحوم شیخ انصاری و ولایت مطلقه فقیه 🆔️@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠
آیت الله وحید(1).mp3
4.43M
🔻آیت الله وحید خراسانی در میان رزمندگان| شعبان 1364ه.ش: 🔸️«انقلاب به وسیله شخص اوّل روحانیتِ تشیّع (حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه)، کمر دنیا را شکست. 🔹بزرگ مردی که رأس روحانیت شیعه است، شما را فراخوانده. ـــ ـ ـ ـــ ـ ✎•|eitaa:@rahrohagigat ۞طلبه‌قمـ | 𝐉𝐎𝐈𝐍➤
✍️ تاریخ تکرار می شود: 1. جنگ رسانه ای معاویه بن ابی سفیان بر علیه امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه: 🔹«...َ فَلْيَفْشُوا فِي النَّاسِ أَنَّ عَلِيّاً قَتَلَ عُثْمَان... » 🔸در میان مردم شایع کنید: «همانا علی علیه السلام عثمان را به قتل رسانده است» 📚 وقعة صفين، النص، ص: 44 2. جنگ رسانه ای محور عبری، عربی، غربی بر علیه رهبری در شبکه های اجتماعی: 🔹 کار خودشونه! خامنه ای دستور کشتار کودکان را داده... . ✅ تاریخ تکرار می شود! یا با علی علیه السلام باش یا با معاویه ... ! •|eitaa:@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۶) 🔅حاکم از نظر اسلام ۹ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت ⭕️ اشکال و جواب: مرحوم شيخ انصاری در جواب كسانى كه گفته اند، شايد مراد اين باشد كه در احكام رويدادها به فقيه رجوع كنيد مى فرمايد: به سه جهت اين احتمال مردود است: 👈اولا: اينكه امام مى فرمايد در رويدادها رجوع به فقها كنيد و نمى فرمايد در حكم آنها به فقها رجوع كنيد، و معناى اين دو عبارت متفاوت است. 👈ثانياً: اگر مراد اين بود كه در حكم حوادث رجوع به فقيه شود، بايد در مقام ذكر علت و سبب بفرمايد فقها حجّت خدا هستند بر شما، در حالى كه فرموده است آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدايم و اين تعليل مى رساند كه امام در مقام بيان اين نيست كه در احكام شرعى به فقها رجوع كنيد، بلكه منظور اين است كه كارهاى اجتماعى را با نظر فقيه و تحت رياست عاليه او انجام دهيد. 👈ثالثاً: آنكه در پرسش اسحاق نوشته شده است، مسائلى كه برايش مشكل بوده و راه حلّى به نظرش مى آمده، به وسيله نائب حضرت، نامه اى معروض داشته و سؤال كرده است؛ مسئله رجوع به فقيه در احكام شرعى از امور واضحه است و معنى ندارد كه از آن سؤال كند. اين نظريه در نهايت متانت است. 📚المکاسب، ج۲، ص۸۶ •|eitaa:@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۷) 🔅حاکم از نظر اسلام ۱۰ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت در زمان غيبت اين مقام بر علما و فقهاى امّت اسلام كه واجد شرايط باشند قرار داده شده است، و بر اين معنى روايات زيادى دلالت دارد(در پست های گذشته، پنج روایت مطرح شد) و در اينجا دوباره به چند نمونه دیگر از آنها اشاره مى کنیم: 🔻علما منصوب به فرمانروايى اند 6. خبر عمر بن حنظله: «قالت سألت أبا عبْدالله (عليه السلام) عنْ رجلين من أصحابنا بينهما منازعة فى دَين أو ميراث فتحاكما إلى السلطان وَ إلى القُضاة أيحلّ ذلِك؟ قال: مَنْ تَحاكَمَ الَيْهِمْ، فى حَقّ اَوْ باطِل، فَانّما تَحاكَمَ الَى الطّاغُوتِ وَ ما يُحْكَمُ لَهُ، فَانّما يَاْخُذُهُ سُحْتاً و انْ كانَ حَقّاً ثابِتاً لَهُ; لَانّهُ اَخَذَهُ بِحُكْمِ الطّاغُوتِ وَ ما اَمَرَالله اَنْ يُكْفَرَ بِهِ. قالَ اللّهُ تَعالى: «يُريدوُنَ اَنْ يَتَحاكَمُوا الَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ اُمِروُا اَنْ يَكْفرُوُا بِهِ». قلت: فَكيف يصنعان؟ قال: يَنْظُرانِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ مِمّنْ قَدْ رَوى حَديثَنا وَ نَظَرَ فِى حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَف اَحكامَنا... فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً. فانّى قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حاكِماً فإذا حَكَمَ بحُكْمِنا فلم يُقْبَل منه فإنّما استَخَفَّ بِحُكْمِ الله و عَلَينا ردّ و الرادُّ عَلَيْنا كالرادّ على الله و هو على حدّ الشّرك بِالله» (تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۰۱) 🔸️اين روايت از حيث سند معتبر مى باشد و جهاتى موجب مقبوليت آن به شمار مى رود: 🔹️عمر بن حنظله مى گويد: از امام صادق عليه السلام درباره دو نفر از شيعيان پرسش نمودم كه بين آنها نزاعى در مورد قرض يا ميراث رخ داده براى دادرسى به قضات يا به خود سلطان مراجعه نموده اند، آيا اين كار روا است؟ امام فرمودند: هر كس در مورد حق يا باطل مراجعه به آنها بنمايد، در حقيقت به طاغوت مراجعه كرده است (دقت شود امام از هيأت حاكمه غاصب به طاغوت تعبير مى فرمايد) و هر چه را به حكم آنها بگيرد ولو مال خودش باشد «به عنوان ثانوى» حرام است، زيرا خدا فرموده است: بايد طاغوت را به هيچ نحوى به رسميت نشناسيد. راوى مى پرسد: پس در مورد نزاع و اختلاف چه بايد كرد؟ امام مى فرمايد: بايد رجوع به فقيه نمود و داورى و حكم او را بايد پذيرفت، زيرا من او را حاكم قرار داده‌ام و اگر چنين حاكمى حكم كرد بر همه افراد حتى مجتهدين ديگر حكمش لازم الاتباع است، هر فردى كه حكم او را نپذيرد به حكم خدا بى اعتنايى كرده و ردّ بر ما اهل بيت نموده و ردّ بر ما، ردّ بر خدا است و اين كار هم پايه شرك به خدا است. 📌از اين خبر استفاده مى شود همان گونه كه معمول بوده و هست اگر شخصى كه زمام امور شهر يا مملكتى به دست او است، كسى را حاكم قرار بدهد مردم آن شهر يا مملكت موظفند در تمام كارهايى كه هر فرقه و طايفه در آن كارها رجوع به رئيس مى كنند، چه كارهاى كشورى يا لشكرى يا قطع نزاع يا غير اينها باشد، به آن حاكم رجوع كنند و حكم او در جميع اين امور ناقد است. امام عليه السلام كه زعامت و رياست عامه در امور دين و دنيا را دارد فقيه و مجتهد را حاكم بر امت اسلام قرار داده، بنابراين معنى اين جمله «قَدْ جَعَلْتُهُ حاكِماً» اين است كه در جميع امور عامه بايد از مجتهد متابعت نمود و حكم او در تمام امور لازم الاتباع مى باشد و معنى حكومت اسلامى همين است. •|eitaa:@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۸) 🔅حاکم از نظر اسلام ۱۱ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت ⭕️اشکال و جواب: 🔻اشكال نموده اند بر اين استدلال كه اين خبر در مورد قضاوت و فصل خصومت و قطع نزاع وارد شده است و بيشتر از اينكه «حكم مجتهد در باب مرافعات نافذ است» چيزى از آن استفاده نمى شود. به عبارت ديگر قوّه قضائيه واگذار به مجتهدين شده، نه قوه اجرائيه در همه امور كشوردارى و برقرار نمودن نظام عادلانه مجتمع اسلامى... » ✅️ اين اشكال مورد قبول نيست، زيرا اوّلا در صدر خبر از امام سؤال مى شود كه اگر پيش آمدى شد كه در آن قبيل پيش آمدها به خود حاكم رجوع مى شود، يا پيش آمدى رخ داد كه در آن قبيل پيش آمدها به قاضى رجوع مى شود، آيا براى شيعه جايز است رجوع به سلطان و قاضى غيرشيعه بنمايد يا نه؟ امام در جواب مى فرمايد: رجوع به هيچ كدام جايز نيست. بعد راوى سؤال مى كند: پس تكليف شيعيان شما در اين قبيل امور چيست؟ 👈 امام مى فرمايند: در همه اين امور به فقيه شيعه رجوع كنند و حكم او لازم الاجراء است چون او را من حاكم بر امّت اسلام قرار داده ام، بنابراين مورد خصوص قضاوت نيست. •|eitaa:@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۱۹) 🔅حاکم از نظر اسلام ۱۲ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت 🔻از اين روايت چند امر فهميده مى شود كه به همه آنها اشاره مى شود: اول: مراجعه به حاكم جور و ناروا و مقاماتى كه به ناحق متصدّى مقام شده اند حرام است و جايز نيست و فرقى بين كسانى كه متصدّى قوه اجرائيه باشند يا تصدّى قوه قضائيه نموده باشند نيست، و مردم مسلمان حق ندارند در كارها و رويدادهاى اجتماعى به هيأت حاكمه ناصالح و حكام جور مراجعه كنند و حتى اگر حق ثابتى داشته باشند و براى احقاق آن حق بخواهند مراجعه به آنان بنمايند، جايز نيست و اگر رجوع نمايند بر خلاف دستور اسلامى عمل كرده اند. دوم: آنكه اگر مراجعه نمودند و حاكم به نفع آنان حكم كرد، آن مالى كه به حكم آن حاكم ظالم گرفته مى شود، ولو حق ثابت او هم باشد تصرّف درآن مال جايز نيست. بسيار روشن است كه اين حكم جنبه سياسى دارد، زيرا اگر مردم مسلمان به همين حكم عمل مى كردند، طبعاً دكان طاغوت‌ها و حكام جور بسته مى شد و ديگر نمى توانستند به اين نحو با حيثيت ملت‌ها و ثروت هاى زيرزمينى مردم بازى كنند و همه را در راه زندگى پر از فساد خود و اربابانشان مصرف نمايند. سوم: آنكه در موارد نزاع و اختلاف و كارهايى كه براى مردم پيش مى آيد بايد رجوع به مجتهد بكنند و مجتهد هم قوه مجريه اسلام و هم قوه قضائيه است، همان طور كه حضرت امير صلوات الله عليه هم قضاوت مى فرمودند، تعيين حق مى فرمودند و مجازات را معين مى كردند و هم اجراى آن مى نمودند، خودشان حبس مى كردند، اجراى حد مى فرمودند، تعزير مى كردند و... همچنين علما در زمان غيبت همه اين مناصب را دارا مى باشند. •|eitaa:@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۲۰) 🔅حاکم از نظر اسلام ۱۳ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت در زمان غيبت اين مقام بر علما و فقهاى امّت اسلام كه واجد شرايط باشند قرارداده شده است، و بر اين معنى روايات زيادى دلالت دارد(در پست های گذشته، شش روایت مطرح شد) و در اينجا ما به چند نمونه دیگر از آنها اشاره میکنیم: 🔻روايت تحف العقول 7. صاحب تحف العقول از حضرت سيدالشهداء عليه صلوات‌الله‌علیه روايت نموده است كه آن روايت هم به نظر ما صريح مى باشد در اينكه حكومت اسلامى مخصوص مجتهدين است و چون اين روايت متضمن مطالب مهمه اساسى است، لذا همه روايت را ولو مفصل مى باشد نقل مى نمائيم؛ بعد ترجمه نموده و آنگاه آنچه استفاده مى شود از روايت بيان مى نماييم: ➖️اعتبروا أيّها الناس بما وعظ الله به أوليائه من سوء ثنائه على الأحبار إذ يقول: «لَوْلاَ يَنْهَاهُمْ الرَّبَّانِيُّونَ وَالاَْحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمْ الاِْثْمَ و قال: لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إلى قوله لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعلون; و إنما عابَ الله ذلك عليهم لانّهم كانوا يرون من الظَلَمة الّذين بين أظهرهم المنكر و الفساد فعن ذلك رغبةً فيما كانوا ينالون منهم و رهْبة ممَا يَحْذرون والله يقول: فَلاَ تَخْشَوا النَّاسَ وَاخْشَوْنِي و قال: وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْض يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنكَرِ فبدأ الله بالأمر بالمعروف والنهى عن المنكر فريضة منه، لِعِلْمه بأنّها إذا أديت و أقيمت استقامت الفرائض كلّها هَيِّنها و صَْعبها، و ذلك أنّ الأمر بالمعروف والنّهى عن المنكر دعاء إلى الاسلام مع ردّ المظالم و مخالفة الظالم و قسمة الفىء و الغنائم و أخذ الصّدقات من مواضعها و وضعها فى حقّها. ثمّ أنتم أيّتها العصابة، عصابة بالعلم مشهورة، و بالخير مذكورة و بالنصيحة معروفة و بالله فى أنفس الناس مهابة يهابكم الشريف و يكرمكم الضعيف و يؤثركم مَن لا فَضل لكم عليه و لايد لكم عنده تشفعون فى الحوائج إذا امتنعت من طلابها و تمشون فى الطريق بهيبة الملوك و كرامة الأكابر، أليس كلّ ذلك انّما نِلْتموه بما يرجى عندكم من القيام بحقّ الله و إن كنتم عن أكثر حقّه تقصرون فاسْتَخْففتم بحقّ الامّة فإما حقّ الضعفاء فضيّعتم و إمّا حقّكم بزعمكم فطلبتم، فلا مالا بدّلتموه و لانفسا خاطرتم بها للذى خلقها و لاعشيرة عاديتموها فى ذات الله، أنتم تتمنّون على الله جنّته و مجاورة رسله و أماناً من عذابه. لقد خشيتُ عليكم أيّها المتمنّون على الله أن تحلّ بكم نقمة من نَقَماته لأنّكم بلغتم من كرامه الله منزله فضّلتم بها و من يعرف بالله لاتكرمون، و أنتم بالله فى عباده تكرمون، و قد تَرَوْنَ عهود الله منقوضة فلاتفزعون و أنتم لبعض ذمم ابائكم تفزعون و ذمّة رسول الله صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله محقرورة و العمى و البكم و الزمنى فى المدائن مهمله لاترحمون ولا فى منزلتكم تعملون و لامن عمل فيها تعينون و بالإدهان والمصانعة عِند الظلمة تأمنون، كلّ ذلك ممّا أمَرَكم الله به من النهى والتناهى، و أنتم عنه غافلون، و أنتم أعظم الناس مصيبة لما غلبتم عليه مِن منازل العلماء لو كنتم تشعرون; ذلك بأنّ مَجارِى الاُمور و الأحكام على أيدى العلماء بالله، الاُمناء على حلاله و حرامه، فأنتم المسلوبون تلك المنزلة و ما سلبتم ذلك الاّ بتفرّقكم عن الحقّ واختلافكم فى السنّة بعد البيّنة الواضحة، و لو صَبَرْتُم على الأذى و تحمّلتم المؤونة فى ذات الله كانت أمور الله عليكم ترد و عنكم تصدر و إليكم ترجع ولكنّكم مكّنتم الظلمة من مَنْزِلتكم و استمسلتم أمور الله فى أيديهم، يَعْمَلون بالشّبَهات و يَسيرون فى الشَّهوات سلّطَهم على ذلك فراركم من المَوْت و إعجابكم بالحياة التى هى مُفارقتكم فأسلمتم الضعفاء فى أيديهم، فمن بين مستعبد مقهور و بين مُسْتضعف على مَعيشَتِهِ، مغلوب يتقلّبون فى الملك بارائهم و يستشعرون الخزى بأهوائهم اقتداء بالأشرار و جرأة على الجبّار فى كلّ بَلَد مِنهم على منبره خَطيب يصقع، فالأرض لهم شاغرة و أيديهم فيها مبسوطَة و النّاس لهم خول لايدفعون يدٌ لامس، فمن بين جبّار عنيد و ذى سَطْوة على الضَعَفة شديد، مطاع لايعرف المبدىء و المعيد، فياعجبا و ما لِىَ لاأعجب والأرض من غاش غشوم و مُتَصدّق ظَلوم و عامل على المؤمنين بهم غير رحيم، فالله الحاكم فيما فيه تنازعنا، و القاضى بحكمه فيما شجر بيننا. اللهم إنّك تَعْلم أنّه لم يكن ما كان منا تَنافساً فى سُلطان، و لا الْتِماسا من فضول الحُطام، ولكن لِنرى المَعالم من دينك و نُظْهر الإصلاح فى بلادك، و يَأمن المَظْلمون مِن عبادك، و يعمل بفرائضك و سُنَنِك و أحكامك، فإنّكم تنصرونا و تَنْصفونا قوى الظلمة عليكم، و عملوا فى إطفاء نور نبيّكم، و حَسْبُنَا الله و عليه تَوَكَّلْنا و إليه أنبنا و إليه المصير. 📚تحف العقول، ص۲۳۷ تا ص۲۳۹ •|eitaa:@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۲۱) 🔅حاکم از نظر اسلام ۱۴ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت امام حسین صلوات‌الله‌علیه: اى مردم عبرت بگيريد از پندى كه خدا به دوستدارانش داده به صورت بدگويى از علماى يهود، آنجا كه مى فرمايد: چرا علماى يهود از گفتار گناهكارانه آنان، يعنى يهود و حرام خوارى آنان جلوگيرى نكردند؟ راستى آنچه انجام مى دادند خيلى بد بوده است، و مى فرمايد لعنت شدند آن دسته از يهود كه كفر ورزيد، و تا آنجا كه مى فرمايد: راستى آنچه انجام مى دادند خيلى زشت بوده است و خداوند علما را نكوهش كرده و كار آنها را عيب شمرده است به واسطه آنكه آنها مى ديدند كه ستمكاران به كار زشت و فساد پرداخته اند و آنها را منع نكردند به خاطر علاقه اى كه به دريافتى هاى خود از آنها داشتند و نيز به خاطر ترسى كه از آزار و تعقيب آنان به دل راه مى دادند، در حالى كه خدا مى فرمايد: «از مردم نترسيد، از من بترسيد» و مى فرمايد: «مردان مؤمن و زنان مؤمنه، دوستدار و عهده دار يكديگرند، همديگر را امر به معروف و نهى از منكر مى كنند» خداوند از امر به معروف و نهى از منكر شروع فرموده، اول اين دو را واجب شمرده، چون مى دانست كه اگر اين وظيفه انجام شود همه واجبات برقرار خواهد شد، زيرا امر به معروف و نهى از منكر عبارت است از دعوت به اسلام به اضافه بازگرداندن حقوق ستمديدگان به آنان و مخالفت و مبارزه با ستمگران و كوشش براى اينكه ثروت هاى عمومى و درآمد ملى به طرز عادلانه توزيع شود و ماليات‌ها به نحو عادلانه و صحيح اخذ شود و به موارد قانونى برسد. سپس شما اى گروه نيرومند كه به علم و عالم بودن شهرت داريد و به خيرخواهى معروفيد و به سبب خدا در دل مردم شكوه و مهابت پيدا كرده ايد، به نحوى كه مردم شريف و مقتدر از شما حساب مى برند و مردم ناتوان شما را تكريم مى كنند و كسى كه شما هيچ برترى بر او نداريد، شما را بر خود ترجيح مى دهد و نعمت هاى خود را از خود دريغ نموده به شما تقديم مى دارد; شما وسيله نيازهايى شده ايد كه بر خواستاران آنها ممتنع شده، در راه پُرشكوه پادشاهان و بزرگوارى بزرگان راه مى رويد. آيا تمام اين احترامات و قدرت و نيرو را از اين جهت به دست نياورديد كه به شما اميد مى رود كه در راه خدا قيام كنيد، گرچه نسبت به بيشتر حق خدا كه به عهده داريد كوتاهى كرده ايد مانند: اينكه حق ملت را خوار و فرو گذاشته هاى خدا را شكسته و زير پا نهاده اند، نگران نمى شويد، داد و فرياد نمى كنيد، در حالى كه به واسطه پاره اى از تعهدات پدرانتان پريشان و نگران مى شويد، و نيز مى بينيد كه تعهداتى كه در برابر پيغمبر خدا انجام شده، مورد بى اعتنايى است و خوار و بى مقدار شده و بينوايان، كورها و لال‌ها و زمين گيرها در همه شهرها بى سرپرست مانده اند و بر آنها ترحّم نمى شود. نه به مقدار شأن و مقامتان كار مى كنيد و نه به كسى كه اين كار را مى كند اعتنا داريد و يا كمك مى كنيد و به مجامله و سازش با ظالمان خود را آسوده مى داريد. تمام اين ها، همان است كه خدا فرمان داده از جلوگيرى و بازداشتن متقابل و دست جمعى و شما از آن غافليد، مصيبت شما از مصيبت تمام مردم بزرگ تر است، زيرا مقام علما را داشتيد و از شما گرفته اند و شما هيچ توجه نداريد، زيرا در حقيقت جريان امور كشورى و تصويب نامه هاى كشور اسلامى و صدور احكام قضايى را خدا به دست دانشمندان روحانى و امناء بر حلال و حرام داده است و اينك تمام آنها را از شما گرفته اند و سبب از دست دادن آنها هم جز انحراف شما از حق و اختلاف شما در حقيقت و كيفيت سنت با آنكه دلايل روشنى بر آن داشتيد چيز ديگرى نيست. شما اگر مردانى بوديد كه بر شكنجه و ناراحتى شكيبا بوديد و در راه خدا حاضر به تحمل سختى‌ها و ناگوارى‌ها مى شديد، زمام امور به دست شما مى افتاد و شما مصدر امور و مرجع همه كارها بوديد، ولى شما به ستمكاران ميدان داديد تا اين مقام را از شما بگيرند و تمام كارها را به آنها واگذار كرديد تا بر اساس پوسيده حدس و گمان به حكومت بپردازند وراه شهوت رانى و خودكامگى را پيش گيرند. مايه تسلط آنان بر حكومت و اين قبيل رفتار ظالمانه، فرار شما از كشته شدن و دلبستگى تان به زندگى دنيا است كه از شما جدا خواهد شد. شما با اين كار، ناتوانان و مردم مسلمان را در اختيار آنان قرار داديد تا يكى را با دادن پول و مقام بنده خود كنند و ديگرى را به حدى در فشار معيشت قرار دهند كه فكرى جز تهيه لقمه نانى نداشته باشد و آنها هم با خيال آسوده هر نوع دلشان بخواهد با ملك و مملكت بازى كنند، رسوايى هوس رانى را بر خود هموار سازند به پيروى از اشرار و در برابر خداى جبّار! •|eitaa:@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠
🔻ادامه ترجمه روایت فوق: در هر شهرى يک منبرى و خطيب و سخنورى زبردست گماشته اند، خاک وطن زير پايشان پراكنده و دستشان در همه جا باز است، مردم برده ايشانند و هر دستى بر سر آنها زنند، دفاع از آن نتوانند. يک حاكم زورگو و بدخواه است، حاكم ديگر بيچارگان را مى كوبد و با آنها قُلدرى و سخت گيرى مى كند، نه از خدا مى ترسند و نه به روز رستاخيز ايمان دارند. شگفتا! و چرا در شگفت نباشم كه مملكت در تصرّف مردمى دغل باز و ستمكار است و ماليات بگيران ستم و استاندارانش نسبت به مردم باايمان غيرمهربان، خدا در مورد آنچه درباره اش كشمكش داريم، داورى خواهد نمود و درباره آنچه بين ما رخ داده با رأى خودش حكم خواهد نمود. خدايا تو مى دانى كه آنچه از ما اظهار شد و مبارزه اى كه ما شروع كرده ايم بر ضد حكومت اموى، به واسطه علاقه به حكومت بر مردم نبوده و نيز براى جستجوى ثروت و نعمت هاى زايد و كالاهاى دنيا نبوده، بلكه براى اين بوده كه ارزش هاى درخشان دين تو را ارائه دهيم و در كشورت اصلاح پديد آوريم و ستم ديده هايى از بندگانت را آسوده خاطر كنيم تا قوانين آسمانى تو عملى گردد. بنابراين، شما علماى دين! بايد ما را يارى كنيد و داد ما را از قدرت هاى ستمكار و كسانى كه در خاموش كردن نور پيغمبرشان كوشيده اند بگيريد، خداوند يگانه ما را پشتيبان است و بر او توكل داريم و به درگاه او بازگرديم و سرانجام همه به سوى او است. •|eitaa:@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠
🔆چرا تشکیل حکومت؟! (۲۲) 🔅حاکم از نظر اسلام ۱۵ 🌀منصب حکومت در زمان غیبت 🔻از اين روايت (تحف العقول،امام حسین صلوات‌الله‌علیه) مطالب بسيار مهمى استفاده مى شود كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم: 1. منصب حكومت بر علماى اسلام قرار داده شده است. آنان موظف به تشكيل حكومت و برقرار نمودن نظام عادله مى باشند. جمله و ذلك أنّ مجارى الاُمور على أيدى العُلماء تا آخر به قرينه جملات قبل و بعد آن تقريباً صراحت در اين معنى دارد. راستى مايه تعجب است كه جمعى از فقها بدون مراجعه به صدر و ذيل خبر گفته اند كه مراد از علما در آن روايت ائمه طاهرينند نه فقهاى اسلام، در روايت دقت كنيد. 2. علما در صورتى كه حاكم جور تشكيل حكومت داد، موظفند كه نه تنها با او همكارى نكنند و نه فقط سكوت نكنند، بلكه بايد مفاسد حكومت او را گوشزد نمايند و او را راهنمايى كنند و ساكت نمانند و در اين راه اگر جانشان به خطر بيافتد نهراسند و اگر از مال دنيا بى نصيب بمانند اعتنايى نكنند. 3. اگر حاكم جور بدعتى در دين گذاشت، علما بايد بگويند و فرياد بزنند، اعلاميه بدهند، سخنرانى كنند و به هر نحو كه مى شود ملت را آگاه سازند و حقايق را بيان دارند. 4. اينكه حكومت را كه امام در صدد گرفتن آن بوده است نه به واسطه علاقه به آن يا به زخارف دنيا بوده، بلكه براى زنده داشتن دين و گرفتن داد مظلومين بوده است. 📍غير از اين چند روايت، روايات ديگرى نيز دلالت دارد بر اينكه منصب حكومت تفويض به فقها شده است، بنابراين همان نحو كه مرحوم نراقى عالم بزرگوار اسلامى در كتاب عوائد بعد از اشاره به روايات مى فرمايد از نظر اخبار، هيچ جاى ترديد بر كسى باقى نمى ماند كه حكومت منصبى است الهى كه ويژه انبيا و صلحا بوده و پس از پيامبر اسلام و ائمه اطهار، حق فقهاى پرهيزگار است. (اینجا کلیک بفرمائید) •|eitaa:@rahrohagigat 💠حقجو و حق طلب باشیمـ💠