ادب استقامت حاج قاسم ذیل حقیقت: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ... تعریف می‌شود یعنی در زمره کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند»، خدا هم به آنها بشارت می‌دهد که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!... قالوا ربنا الله، شرط لازم و ثم استقاموا، شرط کافی برای رسیدن به رحمت لایزال الهی و آرامش حقیقی است. حاج قاسم، استقامت را خوب بلد بود. استقامت، انتخاب سخت‌ترین مسیر است. برخی از دوستانش بعد از جنگ، مسیر را شُل آمدند و آرام آرام کنار کشیدند و به انتخاب‌های اوقات فراغتی مشغول شدند اما حاج قاسم بر همان مسیر مبارزه و جهاد ماند (الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا) و هرچه جلوتر رفت، اتقان راه و طریقش بیشتر شد (لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا). مسلم است که استقامت بر مسیر، بسیار بیشتر از انتخاب مسیر ابتلا دارد و سختی. ادب استقامت یعنی خود را در مسیر سخت‌ها و سختی‌ها قرار دادن و برگزیدن بالاترین درجه ایثارگری‌ها و فداکاری‌ها (از هر حیث و جهتی) و مهم‌تر از همه بی‌منت و دریغ. حاج قاسم، خود را سپر قرار داده بود تا مردمانش سر راحت بر بالین بگذارند. بدانیم که انسان اهل این معنا (استقامت)، تمام طلبش این است: «ای همه طوفان‌ها و بوران‌ها، ای همه شداید و غلایظ، بر من فرود آیید که من خریدار شمایم با بالاترین قیمت، که همان جان شیرین است.» جزای این گونه سعی و تلاشی هم، رحمت واسعه الهی است و چه چیز بهتر از این. حاج قاسم معنای استقامت را نه در یک جبهه و وجهه بلکه در مسیری مستمر و طولانی (بیش از 40 سال) و در وجوه مختلف به منصه ظهور رساند و تا پای جان بر عهدی که بسته بود محکم و راسخ ایستاد و هیچ‌گاه نه کم آورد و نه کم‌فروشی کرد. شاید این گونه ترور ناجوانمردانه (و به شهادت رساندن حاج قاسم)، خود نوعی عجز عمیق دشمن از به زانو در آوردن سردار در یک میدان رودررو را نمایان می‌سازد. به بیان دیگر، استقامت بر آرمان و مسیر، مرگ زیباتری را برایش رقم زد. آری، حاج قاسم این چنین ادب کرد. ادبی از جنس سرداری. ادبی که در هر جا قرار می‌گرفت او را نمونه می‌ساخت و الگو. این ادب حاصل یک روز و یک شب نبود. مراقبتی دائم و ممارستی همیشگی می‌طلبید. او خوب فهمیده بود از کجا باید به کجا رسید. او می‌دانست اگر بنده حقیقی باشد و نفسش را مهار کند، ابواب حکمت و شجاعت و رشادت به رویش باز می‌شود و طریقش جز به شهادت منتهی نمی‌شود. فلذا از راهش وارد شد و دنبال نسخه‌ها و میانبرهای جعلی نبود.  این راه آنقدر امن و مطمئن است که بزرگ‌مان، مشی حاج قاسم و حاج قاسم شدن را بسیار فراتر از یک جریان و جریان‌سازی صرف دانست، او را یک کل جامع دانست و یک مکتب. بدانیم که جریان‌ها می‌آیند و می‌روند، اما مکتب‌ها می‌مانند و می‌سازند. شهادت حاج قاسم، مکتبش را ماناتر از قبل بیمه کرد. حالا دیگر سعادتمندی و عاقبت‌به‌خیری این مکتب، آن‌ هم پیش چشمان همه آزادگان و آزادی‌خواهان عالم شاهد و گواه است. ادب حاج قاسم صبغه این مکتب است و خون حاج قاسم، اعتبار آن را امضا کرده است. حالا شاید بیشتر راز اشک‌های آقا را بفهمیم.

وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ [يَوْلَهُونَ] يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ [وَلَهَ] وُلُوهَ الْحَمَامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً [وَ] فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ كَتَبَ [عَلَيْهِ] عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ "وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ".

در خطبه اول آقا امیرالمومنین علی علیه السلام به ما تعلیم نمودند که ماهرگز نمیتوانیم عظمت خدا را درک کرده و حمد وسپاس ومدح خداوند را بجا آوریم و هرگز نمیتوانیم تعریفی برای خداوند عزوجل بیابیم اما با توجه به تمام عجزی که از شناخت خداوند عزوجل داریم ؛ آقا امیرالمومنین تا حدودی ما را یاری نمودند که به معرفت وشناختی ولو کم از خداوند برسیم و مارا متوجه ساختند که خداوند چقد عجیب و بدون تامل و بدون فکر وتجربه قبلی به یکباره این خلقت را بدون اشتباه ودر نهایت دقت و هرکدام را برای زمان خودش آفرید وبرای اینکه عظمت خداوند را ثابت نماید به عظمت خلقت خداوند اشاره نمودند وبه بیان خلقت آسمانها و فرشتگان و حضرت آدم پرداختند وپس از آن به بیان دشمنی شیطان با انسان و رها نکردن انسان وتربیت وهدایت انسانها ازسوی خدا وند عزوجل پرداختند وبیان نمودند؛ برای هدایت این انسانی که اگر به حال خود رها شود چموش و یاغی وظالم میشود ؛ خددوند عزوجل سه چیز قرار داد اول پیامبران الهی را ودوم قرآن که برای همیشه در بین مردم می باشد و سپس مارا متوجه ویژگیهای قرآن نموده وبا ویژگیهای که برای قرآن برشمرد ما را متوجه این مهم کرد که باید قرآن را بادقت یاد گرفته و دنبال علوم قرآنی برویم ودرآخر به مسئله حج که یک امر هدایتی ومهم برای انسان هاست می پردازد حجی که شاید اگر بیان امیرالمومنین علی ع نباشد ما هرگز به اهمیت آن واقف نشده و به رفتن به آن مکان نورانی مشتاق نمی شویم

متاسفانه دربین افراد مومن آن شور واشتیاقی که باید برای رفتن به حج وجود داشته باشد وجود ندارد 😔 آنقدر که علاقه دارند هرساله به کربلا مشرف شوند؛ متاسفانه آن اشتیاق برای یکبار حج رفتن هم در دلشان وجود ندارد 😔😔 در صورتیکه دوستانی که به حج رفته اند و توفیق زیارت بیت الله الحرام نصیبشان شده میدانند که آنجا قطعه ای از عرش الهی است قطعه ای از بهشت است آنجا جزء دنیا نیست آنجا قطعه ای از ملکوت است وحس بسیار عجیبی داردکه با هیچ کجای عالم قابل مقایسه نیست آنجا جایی است که دقیقا هم جهت با ملائکه به اعمال خاصی چون طواف می پردازی وآنجا حس غریبی نسبت به محبت خدا پیدا میکنی در ماه رمضان که ماه خداست و از مهمانی در این ماه حس بسیار خوب ومعنوی به انسان دست میدهد به مراتب این حس در بیت الله الحرام در کنار کعبه؛ در محل توجهات خاصه الهی ونزول ملائکه بر زمین بیشتر وبیشتر به انسان دست میدهد شما می بینید که در دعاهای ماه رمضان که ماه مهمانی خداست از خداوند میخواهیم که مهمانی خودش را با دعوت ما به حج وزیارت خانه خدا در هر سال بعد از ماه رمضان ؛ کامل گرداند دقیقا مثل این چند ساله که شیعیان هر ساله مزد عزاداری محرم وصفر خود را با رفتن به کربلا وزیارت اربعین از خداوند میگیرند درحج انسان از تمام دنیا وامور دنیایی جدا شده وفقط غرق در خدا وامور معنوی میشود واگر مجبور باشی خریدی انجام دهی ؛احساس افسردگی وخسران شدیدی از جهت فقدانت ولو برای یک ساعت در کنار کعبه پیدا می نمایی وچنان حس عجیبی در تو ایجاد میشود که حتی قلبا آروز میکنی ای کاش نیاز به استراحت و طعام در تو نبود تامجبور نشوی که به هتل رفته واز کنار کعبه مدتی دور بمانی وعلاقه داری تمام ثانیه هایت را در کنار خانه ی خدا سپری کرده ودر کنار خانه خدا نفس بکشی باید رفت واز نزدیک ملاحظه کرد چه این که امور معنوی حس کردنی است نه شنیدنی اللهم ارزقنا توفیق زیارت حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام

وفرض 👈 وفرض کرد وقرار داد و واجب کرد علیکم 👈برشما حج بیته الحرام 👈حج بیت الحرامش را الذی 👈(اشاره به کعبه دارد ) کعبه ای که جعله 👈 قرار داد آن را قبله 👈 قبله ای (تنها قبله چون تنوین قبله افاده وحدت میکند ) للانام 👈 برای همه مردم( ال روی انام ؛ ال جنس است و اشاره بر کل مردم و جنس مردم دارد و بیان میکند منظور از قبلگاه بودن کعبه برای گروه مسلمانان نیست بلکه همه انسانها باید به دین اسلام گرویده وبه سوی کعبه نماز گزارده وامت واحده را تشکیل دهند ) قبلا در مورد علم عربی صحبت شد وگفته شد که علم عربی آنقدر جامع است که حتی تنوین آن ویا الف ولامی که بر سر کلمه ای میآید توضیح وشرح دارد وگفته شد برای اینکه ما از اعتقادات بالایی برخوردار شویم باید خودمان را از نظر علم عربی بالا کشیده تا زبان دینمان یعنی عربی را بفهمیم نه اینکه قرآن را به فارسی ترجمه کرده و به خواندن ترجمه بسنده کنیم اگر این کار، کار درستی بود خداوند قرآن را به زبان فارسی نازل میکرد لطفا تامل بفرمایید

یردونه 👈 (حجاج) وارد میشوند به کنار خانه خدا ورود الانعام 👈 مثل وارد شدن حیوانات (تشنه به آبشخورها؛ گفته شده یردون اشاره وارد شدن به محل آبشخور ها را دارد ) و یالهون الیه 👈 وبا اشتیاق پناه میگیرند به سوی کعبه ولوه الحمام 👈همچون پناه بردن کبوتران یاعلی

موسسه رهروان مهدویت جهت تربیت مبلغ مهدویت برای سال تحصیلی ۱۳۹۹_۱۴۰۰ از مشتاقان ثبت نام بعمل میآورد ۱-این دوره چهارساله می باشد ۲-در آخر مدرک مبلغ مهدویت اهدا میشود ۳-شامل درسهای قرآن و عربی -نهج البلاغه -تفکر وتدبر در قرآن - مکالمه زبان انگلیسی وعربی بطور همزمان -کلام - صحیفه سجادیه _درسهای بصیرتی ودرسهای مهدویت و....میباشد

دوستانی که تمایل دارند میتوانند به صورت تک درسی هم در کلاسها ی موسسه شرکت کرده ودوره کامل را شرکت نفرمایند👆👆 برای آقایان هم مکالمه زبان عربی وانگلیس همزمان ونهج البلاغه فعلا در نظر گرفته شده است کلاس آقایان یک ساعت قبل از نماز مغرب وعشا در شش ماه نخست سال و یک ساعت بعداز نماز مغرب وعشا در شش ماه دوم سال در نظر گرفته شده