eitaa logo
رهروان شهدا🕊 شرودان وکروچ 🕊ام الائمه س
159 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
6.6هزار ویدیو
312 فایل
اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک اینجا آغاز راهی است بی پایان برای همه ما اِمـٰام‌زمـٰانَـم . .💚 مـرا با دور شدن ازخودٺ امتحان نڪن من ‌بھ ‌بهانھ ے ‌درکناࢪِتو بودن نفَس مۍڪشم!💚 ♥️↝السلام‌علیڪ‌یابقیھ‌اللہ❤ @rahrovanshohadarahhagh
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🌸 🍀 ✅ 🍃🌻🍃 📌 کشورها برای خرید واکسن از ایران صف کشیده اند./ هـفـت کـشـور دنـیـا در صف خرید واکسن ایرانی ❌ آمریکای جنوبی، کشور‌های آفریقایی، چند کشور همسایه و دو کشور اروپایی برای خرید واکسن به ما درخواست دادند. 🇮🇷نیروی جوان و متخصص انقلابی همیشه باعث افتخار و غرور ایرانیست. 🆔ʝơıŋ➘ |❥ @rahrovanshohadarahhagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🌸 🍀 ✅ 💠 موضوع: ۱۴۰۰ 🍃🌻🍃 👌 هر رای، آجری در برابر تحریم 🆔ʝơıŋ➘ |❥ @rahrovanshohadarahhagh
🇮🇷🌸 🍀 💢 ✅ تکرار یا تغییر؟ (۳۳) 🍃🌻🍃 🌀 عدالت‌خواهی یا عدالت ستیزی؟ 🔻عدالت‌خواهی یکی از شعارهای جذاب است و یکی از نامزدهایی که احراز صلاحیت نشده مستمراً از ملت و عدالت سخن می‌گوید. 🔹 اما درعین‌حال حاضر نیست از هیچ نامزدی که به این رویکرد نزدیک است حمایت کند، حتی کسی که به مبارزه یا فساد و عدالت گستری شناخته می‌شود. 🔺 در این‌ میان تعدادی جوان پرشور که به واسطه روحیه جوانی علاقه‌مند این نگاه هستند، بدون توجه به تعریف و جایگاه عدالت در چارچوب نظری اسلام، در دام سوء استفاده‌کنندگان این نگاه افتاده و همواره دست به انتشار مواضعی می‌زنند که در راستای سوء استفاده‌کنندگان از این شعارها هستند، در این راستا مدیریت جوانان انقلابی را می‌طلبد. 🆔ʝơıŋ➘ |❥ @rahrovanshohadarahhagh
✅لحظات ابتدایی بالا آمدن خورشید همراه با شکاف نور از روی قله‌ی پرشکوه دماوند 😍 خدا را سپاس که از خاک این سرزمینم😌 🆔ʝơıŋ➘ |❥ @rahrovanshohadarahhagh
مادرم یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای *حیف* در خانه‌ی ما به چیزهایی *حیف* گفته می‌شد که نباید از آن‌ها استفاده می‌کردیم ،نباید دست می‌زدیم... فقط هر چند وقت یک بار می‌توانستیم آن‌ها را خیلی تند ببینیم و از شوقِ داشتن آن‌ها کِیف کنیم! *حیفِ* مادرم که دیگر نمی‌تواند درِ صندوق *حیف* را باز کند و چیزهای *حیف* را دربیاورد و با دست‌های ظریف و سفیدش آن‌ها را جلوی چشمانِ میشی و پر احساسش بگیرد و از تماشای آن‌ها لذت ببرد. مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای *حیف* به حساب نیاورد! دست‌هایش، چشم‌هایش، موهایش، قلبش، حافظه‌اش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آن‌ها را کهنه کرد. حالا داشته‌هایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست... *حیفِ* مادرم که قدرِ *حیف* ترین چیزها را ندانست. قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا *حیف* نبودند تلف کرد. ◻️ یک روز از خواب بیدار می‌شوی نگاهی به تقویم می‌اندازی نگاهی به ساعتت و نگاهی به خودِ خودت در آینه و می‌بینی هیچ‌ چیز و هیچ ‌کس جز خودت *حیف* نیست! لباس‌های اتوکشیده‌ی غبارگرفته‌ی مهمانی‌ات را از کمد بیرون می‌آوری، گران‌ترین عطرت را از جعبه بیرون می‌آوری و به سر و روی خودت می‌پاشی، ته‌مانده‌ی حساب بانکی‌ات را می‌تکانی و خرج خودت می‌کنی... ‌ یک روز از خواب بیدار می‌شوی و به کسی که دوستت دارد، بدون دلهره و قاطعانه می‌گویی: صبح بخیر عزیزم، وقت کم است، لطفا مرا بیشتر دوست بدار... یک روز، یکی از همین روزها، وقتی از خواب بیدار می‌شوی، متوجه می‌شوی بدترین بدهکاری، بدهکاری به قلب مهربان خودت هست، و هیچ چیز و هیچ کس جز خودت *حیف* نیست! یک فرصت را اگر بگذاری که بگذرد این زمان،می‌شود آن زمان.... می‌شود مثلِ چای یخ‌کرده‌ی روی میز که با عشق دم کرده بودی و یادت رفته، و حالا با هیچ قند و شکلاتی به مذاق هیچ طبعی خوش نمی‌آید... حیف خودمان رفیق مادرم یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای *حیف* در خانه‌ی ما به چیزهایی *حیف* گفته می‌شد که نباید از آن‌ها استفاده می‌کردیم ،نباید دست می‌زدیم... فقط هر چند وقت یک بار می‌توانستیم آن‌ها را خیلی تند ببینیم و از شوقِ داشتن آن‌ها کِیف کنیم! *حیفِ* مادرم که دیگر نمی‌تواند درِ صندوق *حیف* را باز کند و چیزهای *حیف* را دربیاورد و با دست‌های ظریف و سفیدش آن‌ها را جلوی چشمانِ میشی و پر احساسش بگیرد و از تماشای آن‌ها لذت ببرد. مادرم هیچ وقت خود را جزو چیزهای *حیف* به حساب نیاورد! دست‌هایش، چشم‌هایش، موهایش، قلبش، حافظه‌اش، همه چیزش را به کار انداخت و حسابی آن‌ها را کهنه کرد. حالا داشته‌هایش آنقدر کهنه شده که وصله بردار هم نیست... *حیفِ* مادرم که قدرِ *حیف* ترین چیزها را ندانست. قدر خودش را ندانست و جانش را برای چیزهایی که اصلا *حیف* نبودند تلف کرد. ◻️ یک روز از خواب بیدار می‌شوی نگاهی به تقویم می‌اندازی نگاهی به ساعتت و نگاهی به خودِ خودت در آینه و می‌بینی هیچ‌ چیز و هیچ ‌کس جز خودت *حیف* نیست! لباس‌های اتوکشیده‌ی غبارگرفته‌ی مهمانی‌ات را از کمد بیرون می‌آوری، گران‌ترین عطرت را از جعبه بیرون می‌آوری و به سر و روی خودت می‌پاشی، ته‌مانده‌ی حساب بانکی‌ات را می‌تکانی و خرج خودت می‌کنی... ‌ یک روز از خواب بیدار می‌شوی و به کسی که دوستت دارد، بدون دلهره و قاطعانه می‌گویی: صبح بخیر عزیزم، وقت کم است، لطفا مرا بیشتر دوست بدار... یک روز، یکی از همین روزها، وقتی از خواب بیدار می‌شوی، متوجه می‌شوی بدترین بدهکاری، بدهکاری به قلب مهربان خودت هست، و هیچ چیز و هیچ کس جز خودت *حیف* نیست! یک فرصت را اگر بگذاری که بگذرد این زمان،می‌شود آن زمان.... می‌شود مثلِ چای یخ‌کرده‌ی روی میز که با عشق دم کرده بودی و یادت رفته، و حالا با هیچ قند و شکلاتی به مذاق هیچ طبعی خوش نمی‌آید... حیف خودمان رفیق😉 🆔ʝơıŋ➘ |❥ @rahrovanshohadarahhagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا