eitaa logo
کانال اطلاع‌رسانی سایت ره توشه
411 دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
19هزار ویدیو
1.1هزار فایل
ارتباط با مدیر کانال: @arhedayati
مشاهده در ایتا
دانلود
کمک دولت به خودروسازان / خبری که لابلای خبرها گم شد. باسلام، لطفا در صورت تمایل، مقاله فوق را در سایت ره توشه به نشانی ذیل مطالعه بفرمایید. باتشکر: هدایتی http://rahtooshe.com/
13.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت سوزناک حاج قاسم سلیمانی از امدادهای غیبی حضرت زهرا (س)در جبهه ها خطاب به مادران شهدا: وقتی شما مادرها نبودید و بچه‌هایتان در خون دست و پا میزدند، حضرت زهرا (س) را دیدم... @AntiBBC
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم منو امر ولی ☑️ خبرگزاری رسمی حزب الله @heezbollah_ir
خبر فوری: وزارت دفاع ایالات متحده(پنتاگون) در بیانیه‌ای اعلام کرد: ‏سقوط در ولایت غزنی افغانستان را از قبل به ما اطلاع داده بودند. #‏تلفات قابل توجهی هم نداشتیم!! را موج انفجار گرفت که واسه #‏هواپیما هم دست صافکار است. با گلگیر سمت چپ زده شده، درش میارن. 😜😜 😜😜
🔴اونقدر تحت عملیات روانی دشمن هستیم که شاید حواسمون به این پیروزهای بزرگ چند روز اخیر نبوده: 🔸 اسقاط هواپیمای نظامی آمریکا در افغانستان که متعلق به افسران اطلاعاتی بوده. 🔹سقوط بالگرد اسراییلی با 11 سرنشین در کرانه باختری که سابقه به این شکل نداشته! 🔸 آتش گرفتن نفتکش جدید در آب‌های امارات (اعلام کرده امارات حمله‌ای ناشناس بوده!) 🔹 آزادی معره النعمان و خان طومان که جزو آرزوهای محور مقاومت طی سالهای اخیر بعد از شکست‌ها در اون مناطق بود. 🔹عملیات فوق العاده جبهه نهم (شرق صنعا) و منهدم کردن تیپ‌های عملیات ویژه ائتلاف ضد یمن که کمرشون رو شکسته 🔹زیر ضرب رفتن آرامکو و کاهش 1میلیون بشکه‌ای صادرات نفت عربستان
🔆متن شبهه : خطرناک‌تر از بمب اتمی که نزدیک به سیصدهزار تَن را در ژاپن قربانی کرد ابداع واژه «کافر» بود که با استفاده از آن ، در حملات مسلمانان به سرزمین کفار ، میلیون‌ها تَن انسان بی‌گناه کشته شدند ! 🔆پاسخ شبهه: 1⃣برخلاف تصور و القای دشمنان اسلام، بیشترین و دهشتناک ترین جنایات که در آن میلیون ها بیگناه کشته شده اند را ملحدین، یهودیان و مسیحیان در طول تاریخ و همچنین در دوران معاصر رقم زده اند. نه مسلمانان. آن هم نه بر سر کفر و ایمان و مذهب! بر سر ملیت و تعصب نژادی و منافع مادی و استعمار. 2⃣بزرگترین جنایات تاریخ بشر: 🔹جنگ جهانی دوم : 50-55 میلیون کشته (عامل آن غیرمسلمانان) 🔹جنگ جهانی اول: 17 میلیون کُشته (عامل آن غیرمسلمانان) 🔹بمباران اتمی ناگاساکی 200 هزار کشته (عامل آن غیرمسلمانان) 🔹جنگ ویتنام، بیش از 5میلیون کشته (عامل آن غیرمسلمانان) 🔹جنگ در بوسنی ، کوزوو، بیش از 500هزار کشته (عامل آن غیرمسلمانان) 🔹جنگ عراق، تاکنون 12 میلیون کشته (عامل آن غیرمسلمانان) 🔹افغانستان، عراق، فلسطین، میانمار (توسط راهبان!) و ...که همچنان ادامه دارد (به دست غیرمسلمانان) 🔹در کامبوج 1975-1979، حدود 3 میلیون کشته (بدست غیرمسلمانان) 3⃣در تاریخ جهان چه کسانی بیشترین تعداد انسانهای بی گناه را کشته اند؟ 🔻هیتلر او آغازگر جنگ جهانی دوم با 70 میلیون کشته در جهان و یک مسیحی بود. اما رسانه ها هیچ وقت مسیحیان را تروریست خطاب نمی کنند!! 🔻ژوزف استالین، مشهور به "عمو جو" او 20میلیون انسان را قتل عام کرد که 14.5 میلیون نفر آنها از گرسنگی مردند! آیا او مسلمان بود؟؟ خیر. او یک ملحد و بی خدا بود. 🔻مائو تسه تونگ (چینی) او بین 14تا20 میلیون نفر را قتل عام کرد.او هم مسلمان نبود بلکه ملحد بود. 🔻بنیتو ماسولینی (ایتالیایی) او 400هزار نفر را کشت! او هم مسلمان نبود 🔻هری ترومن رئیس جمهور امریکا، او در کسری از دقیقه، 220هزار ژاپنی را در هیروشیما و ناکازاکی قتل عام کرد و هولناک ترین جنایت تاریخ را رقم زد. آیا او مسلمان بود؟؟ خیر او یک باپتیست (مسیحی صهیونیست ) بود. 🔻 اشغال و نسل کشی مستمر 70 ساله در فلسطین. توسط وحشی ترین قوم زمین، صهیونیسم که تنها در یک جنگ 2014، بیش از 2300 نفر را شهید کردند که 500 تن از آنها کودک بودند. آیا بن گوریون، مناخیم بگین، موشه دایان، آریل شارون، شیمون پرز، اولمرت، نتانیاهو و.. مسلمان بوده و هستند؟؟! 🔻 محاصره اقتصادی که توسط جرج بوش در عراق اعمال شد تنها 1میلیون و 200هزار کودک در عراق کشته شدند! آیا جرج بوش مسلمان بود؟؟ خیر او هم یک مسیحی اوانجلیست (صهیونیست) بود. 🔻لوید جرج او نخست وزیر انگلستان در جنگ جهانی اول بود که یک فقره از جنایات او، قتل عام 9 میلیون تن از مردم ایران با ایجاد قحطی ساختگی برای تبدیل ایران به کشوری خرد و ضعیف بود. آیا او مسلمان بود؟ و رسانه ها هرگز این جنایتکاران را تروریست نمی نامند!! 4⃣هیچ یک از سلاح های کشتار جمعی و یورشی، توسط مسلمانان اختراع نشده. بزرگترین کشورهای اسلحه ساز، کشورهای غیرمسلمان هستند. نه مسلمان. امریکا، روسیه، چین، آلمان. (http://yon.ir/V2KE) 5⃣هیچ یک از گروه های نظامی که به اصطلاح، «تروریست مسلمان» نامیده می شوند توسط سازمان های اسلامی تأسیس نشدند. طالبان درست مانند داعش توسط غرب پدید آمدند و اتفاقا بزرگترین قربانیان آنها مسلمان هستند نه کافر! 6⃣«مسلمانان در بخش اعظم ممالک دنیا، خود قربانی تروریسم بوده اند. نه عامل تروریسم» 7⃣خطرناک‌تر از بمب اتم، تفکر مبارزه با آرامش بخش ترین مکتب جهان (اسلام) است. تفکر تعظیم در برابر مستکبران و فشار بر مظلومان برای دست کشیدن از مقاومت و دفاع از هستی خویش! به گروه *افسران جنگ نرم خوزستان۴* بپیوندید👇 https://chat.whatsapp.com/FVKG3biJk9dFgPROHjy6iW
خاطره ی جالب حاج قاسم از دستگیری یکی از اشرار سیستان شهید حاج قاسم سلیمانی نقل می‌کند یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال‌ها به دنبالش بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می‌کرد و هم تعداد زیادی از بچّه‌های ما را شهید کرده بود را با روش‌های پیچیده اطّلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن‌ها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. او کسی بود که حکمش مثلا پنجاه بار اعدام بود. در جلسه‌ای که خدمت رسیده بودیم، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس‌العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند! من بدون چون و چرا زنگ زدم، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم «آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمی‌شوم که چرا باید این کار را می‌کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟» رهبری گفتند: «مگر نمی‌گویی دعوتش کردیم؟» بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند:«حتما دستگیرش کنید.» و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام شیعه این است که کسی را که می‌کنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی. خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب «ذوالفقار
طنز رسانه ای جهان!! به نقل از خاکریزجنگ نرم 😂 چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت - ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است : مردی در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزدکه ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود. سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد. فردا در روزنامه ها می نویسند : یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم پس روزنامه های صبح روز بعد می نویسند: آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد . آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی میگه: من اهل کشور مصر و مسلمان هستم فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند : یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت!!!! رسانه ای رسانه ای
👇👇👇👇👇👇👇👇 شورای نگهبان چرا و چه کسانی را رد صلاحیت می‌کند؟ باسلام، لطفا در صورت تمایل، مقاله فوق را در سایت ره توشه به نشانی ذیل مطالعه بفرمایید. باتشکر: هدایتی http://rahtooshe.com/?p=7296 👌👌👌👌👌👌👌👌
قدرت شیعه را دست کم نگیرید* ۱-عبدالعزیز پادشاه سعودی گفته بود سوریه تا زمانی که *شیعیانش* باشند احتیاجی به کسی ندارد چون *شیعیانش مردمی باثبات* هستند . ۲- فیدل کاسترو گفت *فرانسویها مردمی احمق* هستند زیرا به کشوری حمله کرده اند که *مردمش شیعه* هستند . آنان از جنگ خسته نمیشوند و ضعفی از خود نشان نمیدهند . ۳- صدام گفته بود که : « هر کجا خون شیعه ای ریخته شود ، در کنار آن مجاهدی متولد میشود » ۴- کسینجر سیاستمدار آمریکا* گفته است که : شجاع تر و شایسته تر از مردان شیعه نه یافت شده و نه یافت میشود* ۵- حجاج گفته بود‌که : نه مقاومت و صبر شیعه شما را مغرور کند و نه قدرت آنان را دست کم بگیرید . اگرشیعه تصمیم بگیرد کسی را کمک کند تا تاج پیروزی بر سرش نگذارد رهایش نخواهد کرد . 👌از سه خصلت شیعه بشدت بترسید : الف - از زنانشان که اگر با چشم بد نگاهشان کنی مثل شیر تو را پاره پاره میکنند . ب - از دست اندازی به سرزمینشان که حتی کوهها و صخره هایشان باشما نبرد خواهند کرد . ج - از دینداری آنان بترسید و متعرض دینشان نشوید که دنیا را روی سرتان میسوزانند . 6 - فوکویاما فیلسوف ژاپنی گفته است که : 👌 شیعه با دو بال گذشته و آینده پروازمی کند . بال گذشته شهادت امام حسین (ع ) که ریشه در کربلا دارد . و بال آینده او انتظار مهدی ( عج ) است که درجهان ، انقلاب خواهد کرد . 👌این دو بال با زرهی به نام *ولایت فقیه* به هم وصل و مستحکم گردیده است . ⁉ پس چگونه شیعه شکست می خورد؟ 👈⁉هشدار باید حواسمان جمع باشد که *این روزها دشمنان جهت حمله به زره انقلاب ( ولایت فقیه ) سعی دارند* که اشتباهات و کوتاهی دیگران رابه گردن رهبر انقلاب بیاندازند و تخریب نمایند و وی را مقصر گرانی و بیکاری جوانان بدانند. اما باور داریم که : *آمریکا و نفوذی های او هیچ‌ غلطی نمی توانند بکنند زیرا مردم فهیم ایران به کوری چشم دشمنان خارجی و داخلی همیشه در صحنهٔ دفاع از وطن،دین و ولایت حضور داشته، دارند و خواهند داشت۰ اللهم عجل لولیک الفرج https://chat.whatsapp.com/LMDxcBofk5VGoVxvMayDox
بسم الله الرحمن الرحیم 🔆بیانیه شماره 4 شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی استان مرکزی🔆 🔹️41 سال عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ، ماحصل تلاش و مجاهدت های داهیانه امام راحل و امام خامنه ای و نثار خون پاک جوانان ایثارگر و از خودگذشته ای چون شهیدان مدافعان حرم و سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی است که رسیدن به تمدن نوین اسلامی را هدف ؛ و زمینه سازی ظهور حضرت حجت (عج) را وظیفه خود میداند. 🔹️اکنون زمان آن رسیده است که جوانان پرشور با راهبری تجربه اندوخته های موسفید کرده ؛ گام دوم انقلاب را محقق و روز بروز به سمت قله های افتخار و سرافرازی بتازند و پرشتاب تر از گذشته پرچم اسلام ناب محمدی (ص) را در سراسر گیتی به اهتزاز درآورند. 🔹️در این کارزار سخت، امروز تلاش برای تشکیل مجلس انقلابی مقدمه تحقق دولت اسلامی ، سپس جامعه اسلامی و نهایتا تحقق تمدن نوین اسلامی خواهد بود 🔹️و در این بین ؛ جریان مومن انقلابی ، با عنوان «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» تشکیل و تمام تلاش خود را مصروف گسترانیدن چتر اتحاد در میان تمامی دلدادگان ولایت و تحقق انتخابات پرشور در استان مرکزی نمود و با تدوین راهکارهای علمی اقدام به به گزینی از میان نامزدهای ثبت نام کرده ، برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نمود. 🔹️این شورا پس از بررسی سوابق ،نظرات و برنامه های نامزدهای حوزه انتخابیه اراک -خنداب -کمیجان در قالب ۱۸۹۰ نفر ساعت کار کارشناسی از میان ۲۷ نامزد ۹ نفر از عزیزانی را که موفق به کسب نتایج بهتری شده بودند ، جهت معرفی به مجامع این حوزه انتخابیه احصا نمود که به شرح ذیل به حضور آحاد امت شریف ایثارگر ،انقلابی و همیشه در صحنه معرفی می گردند .( جهت جلوگیری از هرگونه شائبه لیست براساس حروف الفبا تنظیم گردیده است.) 🔹️شایان ذکر است در فرآیند پیش رو نهایتا دو نفر از این نامزدها پس از طی مراحل پیش بینی شده به عنوان نامزد نهایی جبهه انقلاب انتخاب و معرفی خواهند شد. ۱- مهدی تابنده ۲- محمدرضا جعفری ۳- عباس خسروانی ۴- ابوالفضل فخرالاسلام ۵- علی اکبر کریمی ۶- خانم اعظم مرجانی ۷- سیدسعید میرنظامی ۸- احمدرضا هدایتی ۹- مسعود یادگاری اللهم وفقنا لما تحب و ترضی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی استان مرکزی @etelaf_mkz
ره توشه: ره توشه, [۰۴.۰۲.۲۰ ۱۲:۵۲] 🍀🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🌷با سلام و ثناء؛ 👈ضمن تبریک ایام فرخنده دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی، خواهشمند است در صورت تمایل، برای مطالعه چند مورد از مقالات اینجانب در خصوص ظرفیت‌ها، توانمندی‌ها و دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران، در سایت «ره‌توشه» (سایت شخصی اینجانب)، به نشانی‌های ذیل مراجعه یا عنوان مطلب را در سایت جستجو فرمایید. 🌷باتشکر: احمدرضا هدایتی 🍀دستاوردهای انقلاب اسلامی از نگاهی متفاوت http://rahtooshe.com/?p=6361 🍀تحریم و جنگ تحمیلی، تهدیدهایی که به فرصت تبدیل شدند / راز موفقیت صنایع دفاعی کشور در چیست؟ http://rahtooshe.com/?p=5844 🍀محصولات قابل جایگزین به جای نفت http://rahtooshe.com/?p=4968 🍀باور کنیم، ما می‌توانیم، اگر بخواهیم http://rahtooshe.com/?p=3363 🍀دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران از دیروز تا امروز http://rahtooshe.com/?p=1984 🍀ایران ثروتمندترین کشور جهان http://rahtooshe.com/?p=1875 🍀ایران اسلامی در مسیر پیشرفت و توسعه http://rahtooshe.com/?p=23 🍀چرخ را دوباره اختراع نکنیم!؟ http://rahtooshe.com/?p=2038 🍀آیا ایرانِ قبل از انقلاب، می‌توانست به یک کشور پیشرفته تبدیل شود؟ http://rahtooshe.com/?p=6913 🍀چرا انقلاب کردیم؟ آیا اگر انقلاب نمی شد الان وضع بهتری داشتیم؟ http://rahtooshe.com/?p=6060 نویسنده مقاله آخر شخص دیگری است، اما به لحاظ اهمیت موضوع در سایت ره توشه هم ارائه شده است. 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
‏عکس از احمدرضا هدایتی
✍درس عبرت✍ فوق العاده *داستان عبرت آموز ابوبشیر از سوریه لطفا بدقت وباحوصله بخوانید. ⚡ ابوبشیر ساکن دمشق سوریه است ، کشاورز است و سه دختر و یک پسر دارد ، شصت ساله هست و خاطرات خودش را درباره اوضاع سوریه قبل و بعد از داعش برای ما بازگو می کند ، حرفهای شنیدنی دارد که پیشنهاد میکنم حتما بخونید!! 💎 ابوبشیر می گوید : ⚡ مردم سوریه و از جمله خودم قبل از پیدایش داعش دچار یک توهم شده بودیم و بر اثر تبلیغات فراوان مخالفان بشار اسد در خارج و داخل سوریه ، به این نتیجه رسیده بودیم که عامل تمام بدبختیهای مردم سوریه شخص بشار اسد و دولتش هست و هر طور شده باید بشار اسد برود !!!!! ⛔ در آن زمان پیامهای زیادی بین مردم سوریه پخش میشد که بشار اسد یک دیکتاتور است و باید حتما برود ، نجات سوریه یعنی رفتن بشار اسد و هر روز مخالفان نظام بشار اسد بیشتر میشدند و راهپیمایی و تحصن انجام میشد ، من هم در برخی از راهپیمایی ها شرکت میکردم و فرزندانم را هم تحریک میکردم که علیه بشار اسد تبلیغ کنید و همه جا بگویید دیکتاتور سوریه باید برود !!!! ⚡ زمان گذشت تا اینکه تحصنها و اعتراضات بیشتر شد و یادم هست در شهر حمص جرقه اعتراضات خشونت بار علیه سوریه و بشار اسد زده شد. مردم حمص به خیابانها آمدند و نیروهای نظامی بشار اسد هم برای کنترل آنها جمع شده بودند که تیراندازی شد و عده ای کشته و زخمی شدند و از آن روز اعتراضات مردم سوریه و مخالفان بشار اسد رنگ و بوی خون گرفت ، اما کسی نمیدانست که آینده حامل چه خبرها و حوادثی است!!!! ⚡ مردم متحصن عصبانی بودند و جنازه های کشته شدگان را باشور و هیجان خاصی تشییع کردند و در همین اوضاع و احوال بود که سروکله مخالفان نظام سوریه و بشار اسد پیدا شد : گروه.داعش !!!!😱 گروهی که با پرچم« محمد رسول الله » و شعارهای اسلامی آمدند و میخواستند مردم سوریه را از چنگال بشار اسد و حکومت دیکتاتوریش نجات دهند!!!! ⛔ ما ابتدا از آمدن داعش خوشحال شدیم ، چون تنها خواسته ما سرنگونی حکومت بشار اسد و ایجاد یک دولت جدید بود و داعش چنین وعده ای را به مردم سوریه میداد ، شهرهای سوریه روز بروز شاهد درگیریها و کشتار بود و داعش با همراهی مردم و مخالفان بشار اسد ، شهرها و روستاهای سوریه را یک به یک اشغال میکرد و پیش میرفت!!! ما هم خوشحال بودیم. 😊 ⚡ داعش پس از اشغال شهرها ، حکومت نظامی خشکی را اجرا میکرد ، موافقان بشار اسد را شناسایی و دستگیر میکردند و در میدان شهر گردن میزدند ، مخالفان بشار اسد هم خوشحال بودند و میزدند و می رقصیدند ، در این ایام بود که من هم دست زن و بچه خودم را گرفتم و به شهر حلب رفتیم و در حکومت اسلامی داعش زندگی خود را شروع کردیم!!! ⚡ داعش دختران و زنان سوری زیادی را به بهانه های مختلف اسیر میکرد و آنها را در بازار بفروش میرساند ، ثروتمندان و سرمایه داران عربستانی ، اماراتی ، و حتی اروپایی می آمدند و دختران زیبا و کم سن و سال را جدا میکردند و میخریدند ، من این صحنه ها را در بازار حلب دیدم و چون خودم دختر داشتم بشدت ناراحت میشدم ، گریه های آن دختران در هنگام اسارت در قفس و موقع خرید و فروش آزارم میداد !!!! ⚡ مبلغین وهابی داعش روی ذهن پسرم بشیر خیلی کار کردند تا او را عضو داعش کنند . پسرم بشیر جوان ۲۰ ساله ای بیش نبود و اطلاعات کمی درباره دین داشت. شخصی بنام ابوجهاد با او دوست شده بود و روی ذهن بشیر خیلی اثر گذاشته بود. ⚡ یک روز بشیر کنارم آمد و از من اجازه خواست تا در یکی از عملیاتهای نظامی داعش شرکت کند . من بشدت مخالف بودم چون از طرز تفکر وهابیت خوشم نمی آمد و آن را قبول نداشتم ، اما بشیر دیگر حرف مرا گوش نمیکرد ، تمام فکر و ذکرش ابوجهاد بود. ابوجهاد او را عضو داعش کرده بود و ماهیانه هزار دلار به بشیر میدادند!! ⚡ به بشیر گفتم چرا میخواهی برای داعش بجنگی؟! مگر آنها را میشناسی ؟! عقایدشان را میدانی!؟ حرفهای عجیبی میزد ، میگفت شیعه مشرک است و ما باید آنها را بکشیم !!!! بشیر میگفت وظیفه داعش ابتدا کشتن مشرکین ( شیعیان) هست و سپس نبرد با کافرین !! میگفت با کشتن شیعیان ما به بهشت میرویم !!! این چرندیات را ابوجهاد در مغزش کرده بود.😔 ⚡ با مادرش صحبت کردم تا بشیر را منصرف کند ، اما صحبتها و نصیحتهای من و مادرش فایده نداشت و بشیر دیگر یک داعشی تمام عیار شده بود . او بعد از چند ماه تمرین نظامی ، وارد عملیاتهای داعش شد و بعد از یکسال جنگ با نیروهای سوری ، عاقبت کشته شد. جنازه اش هم برایمان نیاوردند ، فقط خبر کشته شدنش را ابوجهاد به من داد و تمام!!! جنگ داخلی سوریه تنها پسرم را از من گرفت و بشیر در راه باطل تفکر داعش و وهابیت خونش را هدر داد!! ⚡ وضعیت شهرهای تحت تسلط داعش هر روز سخت تر میشد. داعش ابتدا گفته بود که کاری به مسلمانان اهل سنت سوریه ندارد و فقط با شیعیان میجنگد ، اما کم کم خشونتهای داعش دامن اهل سنت را هم گرفت. حکومت دا
عش سراسر خشونت بود. آنها دختری را در میدان شهر گردن زدند ، من از مردمی که در میدان شهر جمع شده بودند پرسیدم جرم این دختر چه بوده ؟! گفتند در اینترنت و فیس بوک فعالیت داشته و این کار از نظر داعش حرام است!!! ⚡ داعش دین اسلام را وارونه کرده بود ، ما مردم سوریه گرفتار کسانی شده بودیم که بنام اسلام ، کارهای خلاف اسلام میکردند و چاره ای جز تحمل کردن نداشتیم . آنها مخالفان خود را بشدت سرکوب و اعدام میکردند. اوضاع زندگی در رقه و حلب سخت بود. نیروهای داعش بظاهر هم مسلمان نبودند. فرماندهان آنها نماز نمیخواندند و چنین جواب میدادند که جهاد کردن بالاتر از نماز خواندن است!!! ⚡ مردم سوریه برای نجات از دست حکومت بشار اسد قیام کردند ، اما گرفتار حکومتی بسیار خشن تر و بی منطق تر مانند حکومت داعش شدند. من بشدت پشیمان بودم و پسرم را هم در این راه باطل از دست دادم ، میخواستم به دمشق برگردم ، اما اجازه نمیدادند. ⚡ یادم هست بشیر درباره فرماندهان نظامی داعش برایم تعریف میکرد که آنها عرب نیستند. از چچن و اسراییل آمده اند و ما را آموزش نظامی میدهند. بشیر تنها فرزند پسرم بود و مرگ او برایم سخت و جانکاه بود. با خودم میگفتم این چه بلایی بود که بر سر مردم سوریه آمد ؟!! چرا وضعمان اینطوری شد. ما که در رفاه و آسایش بودیم . امنیت داشتیم ، چرا خودمان همه اینها را نابود کردیم . چرا فریب مخالفان بشار اسد را خوردیم ، بشار اسد کجا ، داعش کجا !!! ⚡ نارضایتی مردم در شهرهای تحت تسلط داعش هر روز بیشتر میشد. اهل تسنن که روزی فکر میکردند داعش کاری با آنها ندارد و فقط شیعیان و حامیان دولت بشار اسد مجازات میشوند بشدت پشیمان بودند ، اما کار از پشیمانی گذشته و زیر سلطه حکومت خشن و غیر منطقی داعش بودیم . !!!! ⚡ یک روز در مغازه ابویعقوب بودم که گوشی موبایلم زنگ خورد ، همسرم بود. با اضطراب و ناراحتی و صدای پر از گریه گفت ابوبشیر کجایی ؟! سریع بیا خونه !!!! وحشت سراپایم را گرفته بود ، هرچه گفتم چه شده ؟!!!! جواب نداد تلفن قطع شد. سریع رفتم خونه و پر از اضطراب و ناراحتی بودم. ⚡ وقتی به منزل رسیدم دیدم همسر و فوزیه و عایشه بشدت گریه می کنند ، قلبم ایستاده بود ، گفتم ام عایشه بگو ببینم چه شده ؟!!! همسرم فریاد میزد: لیلا را بردند!!! داعش داعش .😭😭 پاهایم سست شد. لیلا دختر آخرم بود. فقط پانزده سال داشت. گفتم چه شده ؟!! بگویید کجا بردند ؟!!! برای چه بردند؟!!! ⚡ عایشه دختر بزرگم گفت : امروز صبح همراه مادر و لیلا رفته بودیم بازار تا پارچه بخریم. در بازار میگشتیم که یک گروه از سربازان داعش را دیدیم. آنها مردم را بازدید میکردند. یک نفر از آنها که رییس بود دست روی سر لیلا گذاشت و گفت زوجه من هست صیغه را خواندم.!!!! با تعجب گفتیم این دختر ابوبشیر است و ازدواج نکرده فقط ۱۵ سال دارد. یکی از سربازان داعش با خشونت ما را زد و گفت هر کسی که ما بپسندیم دست روی سرش میگذاریم و زن ما میشود. 😡😱 ⚡ لیلا آنقدر ترسیده بود که از حال رفت ، هر چه فریاد زدیم و مردم جمع شدند فایده نداشت ، آنها لیلا را بردند و فرمانده آنها گفت به پدرش بگویید اگر دوست دارد سرش در میدان شهر زده شود اعتراض کند !!!! ام عایشه از حال رفته بود و من هم مثل یک انسان داغ دیده روی زمین نشستم . دنیا بر سرم خراب شده بود. لیلای نازنینم را کجا بردند ؟!!! لیلا عزیز زندگیم بود . دختری زیبا و با محبت. دوست داشتنی ....😭❤❤ ⚡ سراسیمه از خانه بیرون آمدم ، به بازار رفتم و ماجرا را به ابویعقوب گفتم . او تنها رفیق من در حلب بود. ابویعقوب دلداریم داد. گفت صبر کن ببینم چه باید کرد. گفت آشنایی دارم شاید بتواند کاری کند. گفت شب بیا تا پیش او برویم تا ببینیم کاری از دستش بر می آید یا نه !!!! ⚡ شب شد و با ابویعقوب به منزل آشنای او رفتیم . ماجرا را برایش گفتیم . سری تکان داد و گفت بعید است بتوانم کاری کنم. گفتم چرا ؟!! مگر میشود یک دختر را بدون اجازه پدرش به همسری گرفت؟!! گفت طبق فتوای علمای داعش بله!!!!! آنها فتوا داده اند اگر مجاهدان داعش از دختری خوششان بیاید ، دست روی سرش بگذارند و بگویند این زن من است و تمام !!!! او دختر شما را عقد کرده و برده و کار سخت است. حالم دگرگون شد و با ناراحتی بر سرو صورت خودم میزدم . 😭 داغ بشیر کم بود ، حالا لیلا را هم از دست داده بودم . مرگ خودم را از خدا خواستم ....... ⚡ بعد از ربوده شدن دخترم لیلا آرام و قرار نداشتم . نه خواب به چشمانم میرفت و نه میل به غذایی داشتم . هر لحظه قیافه معصومانه لیلا جلوی چشمانم ظاهر میشد. خدایا او الان کجاست؟! چه بر سرش آمده ؟! دختر نازنینم دست چه کسانی افتاد؟!!!!😭😭 نمیتوانستم آرام بگیرم . باید هر طور شده نشانی از او پیدا میکردم. ⚡ دوباره به سراغ ابویعقوب رفتم و از او خواستم اگر با داعشی ها رفاقت یا آشنایی دارد که مطمئن هست به من معرفی کند. او جوانی را به من مع
رفی کرد که اهل حلب بود و با داعش همکاری خوبی داشت.شاید آن جوان بتواند مرا به لیلایم برساند این تنها آرزوی من در این دنیا بود!! ⚡ قرار ملاقات را ابویعقوب در منزل خود گذاشت ، شب بود و رفتم آنجا ، جوانی با ریش بلند و ظاهر تمام داعشی جلویم نشسته بود. خودم را معرفی کردم و خواسته خودم را مطرح کردم . آن جوان لبخندی به ابویعقوب زد و گفت خرجش زیاد است . آدرس فرمانده ابونصر را میخواهد ، این آدرس محرمانه است. ⚡ به پایش افتادم . گفت فرمانده سربازان گشت بازار ابونصر است و او لیلا را برده است. اگر آدرس خانه اش را میخواهی باید خرج کنی. گفتم حاضرم . چقدر ؟!!! گفت : سه هزار دلار نقد!!!! گفتم خیلی زیاد هست ، من یک کشاورز ساده هستم ندارم .😔 ابویعقوب وساطت کرد و تخفیف خواست . جوان داعشی عاقبت به ۲۵۰۰ دلار راضی شد. ⚡ به خانه آمدم . موضوع را به خانه گفتم . آنها حاضر شدند پول را جمع کنند. فردای آن روز قسمتی از طلا و جواهرات ام عایشه و دختران ، را به بازار بردم و فروختم. اندکی هم پول در خانه داشتم همه را دلار کردم و ۲۵۰۰ دلار را آماده کردم. به ابویعقوب گفتم آن جوان را خبر کن ، پول آماده است. ✍ ⚡ سه شب بعد دوباره قرار من با آن جوان در منزل ابویعقوب بود. دلارها را به او دادم . وقتی خیالش راحت شد . آدرس منزل ابونصر را به من داد . منطقه صلاح الدین .....خیابان ..... کوچه ..... . در پوست خودم نمی گنجیدم. اما جوان حرفی زد که نگرانم کرد. گفت آنجا محل خانه فرماندهان داعش است. محافظت میشود. رفتن آنجا سخت است. ممکن است کشته شوی !!!! خیلی مراقب باش. ⚡ گفتم چه کنم ؟! جگر گوشه ام آنجاست. هر خطری باشد باید بروم. از او کمک خواستم. بر خلاف داعشی ها او کمی رحم و مروت داشت. گفت ابتدا تو آنجا نرو . بگذار من بروم و خبری از لیلا برایت بیاورم . بعد به تو میگویم که چه باید انجام دهی. اگر همینطور آنجا بروی کشته خواهی شد. ⚡ خیلی خوشحال شدم . پیشانی آن جوان را بوسیدم. گفتم خدا خیرت بدهد این لطف تو را هرگز فراموش نخواهم کرد. هر چه زودتر باشد بهتر است . من نگران لیلا هستم . آن جوان گفت عملیات بزرگی در راه است و همه نیروها فراخوان زده شده اند. قطعا ابونصر هم در این عملیات خواهد بود . این بهترین فرصت است تا لیلا را ببینم و خبری برایت بیاورم. ⚡ شماره موبایلم را ذخیره کرد و رفت. من و اهل خانه منتظر تماس آن جوان بودیم . نمیدانم شب و روز چگونه بر ما گذشت. مرگ بشیر را کلا فراموش کرده بودم . تمام فکرم پیش لیلا و نجات دخترم بود. خدایا این چه بلایی بود که بر سرمان آمد. 😔😭 ⚡ بیاد روزهای خوب و خوشی افتادم که در دمشق داشتیم . کنار خانواده . همه جمع بودیم . امنیت داشتیم . رفاه داشتیم . زندگی شیرینی داشتیم اما قدرش را ندانستیم. ما احمق شدیم و دنبال مخالفان بشار اسد به خیابانها آمدیم . ما احمق شدیم و فکر میکردیم بشار اسد دیکتاتور سوریه هست و با رفتن او سوریه گلستان میشود. ما چوب حماقت خودمان را خوردیم و اکنون داعش بیرحم بر ما حکومت میکرد...... ⚡ حال و روز شهر حلب روز به روز وخیم تر میشد. خبرهایی میرسید که ارتش سوریه برای تصرف شهر حلب آماده میشود و نیروهای داعش در تکاپوی شدید بودند . وقتی به خیابان میرفتم ، دقیقا جنب و جوش نیروهای داعش و اضطراب چهره های آنها هویدا بود. من از خداوند متعال همیشه درخواست داشتم که روزی برسد و نیروهای داعش و همه تروریستها نابود شوند. محل استقرار نیروهای داعش و حومه حلب توسط خمپاره اندازهای سوری مورد هدف قرار می گرفت. ✍ ⚡ یک هفته از آخرین دیدار من با جوان داعشی گذشت و هیچ خبری از لیلا برایم نیاورد ، نگرانی ام بیشتر شده بود . به پیش ابویعقوب رفتم و از او جویای احوال آن جوان شدم . او هم خبری نداشت . با خود میگفتم نکند به من خیانت کرده و پول را به جیب زده و رفت!! یا شاید برایش اتفاقی افتاده !! ذهنم مشغول بود. ⚡ ام عایشه بیتاب لیلا بود . هر روز گریه و زاریش را میدیدم و مانند خنجری بر قلبم می نشست. از آن جوان داعشی ناامید شده بودم . یکروز آدرس منزل ابونصر را برداشتم و توکل به خدا کردم رفتم به آدرس مورد نظر. خیابان و کوچه مورد نظر را زیر نظر گرفتم . ماشینهای داعش و فرماندهان آنها در رفت و آمد بودند . دل به دریا زدم و به ایست و بازرسی رفتم !!! ⚡ سرباز نگهبان ایست داد و از من خواست خودم را معرفی کنم . گفتم ابوبشیر هستم و با فرمانده ابونصر فامیل هستیم !! خندیدند و مرا مسخره کردند. گفتند ابونصر از کی تا حالا فامیل سوری پیدا کرده ، برو گمشو و گرنه سرت را جدا می کنیم!!! ترس و وحشت سراپایم را گرفت و برگشتم . خدایا گرفتار چه وحشیهایی شده ام !!!! ⚡با ناامیدی به خانه آمدم . ام عایشه گفت ابویعقوب دنبالت می گشت ، برو ببینم چکارت داشت؟!!! به منزل ابویعقوب رفتم ، گفت ابوبشیر برایت متأسفم . گفتم برای چه مگر چه شده است؟!! گفت از حال آن جوان داعشی جویا شدم گ
فتند در عملیات هفته پیش کشته شده است !!!! خدایا چه میشنوم ؟!!! تنها امیدم برای پیدا کردن لیلا از دستم رفت!!!!😔 ⚡ گفتم حالا چه خاکی بر سرم کنم ؟! او پولها را گرفت و هیچ کاری هم برایم نکرد و کشته شد. نمیتوانستم چکار کنم. منتظر یک اتفاق عجیب و غریب بودم و هیچ راهی نداشتم . یک شب در حال خواب بودم که صدای خمپاره ها در داخل شهر زیاد شد. شهر حلب حالت جنگی به خود گرفته بود . صبح فردا دوباره به منطقه صلاح الدین رفتم . با خمپاره قسمتهایی از خانه ها خراب شده بود. ایست و بازرسی داعش هم وجود نداشت!!! منطقه خلوت شده بود و رفت و آمدی نداشت!!! بیشتر نگران شدم مگر چه شده بود؟!!! ⚡ ظاهرا دیشب این منطقه توسط هواپیما و خمپاره اندازها بمباران شده بود. به خیابان و کوچه مورد نظر رفتم ، همانجایی که آدرس منزل ابونصر بود. ساختمان خراب شده بود و هیچ کس حضور نداشت!!!! خدایا نکند لیلا کشته شده باشد ، نکند زیر آوارها باشد!!!! دلشوره ام بیشتر شد ، اما کاری از دستم بر نمی آمد. به داخل ساختمان خراب شده رفتم و شروع کردم لیلا را صدا زدن!!! ⚡ لیلای من آنجا وجود نداشت و هیچ جوابی نیامد. 😭😔 خدایا این سرگذشت را چگونه باید تحمل کنم ، پسرم بشیر از دست رفت و قربانی داعش شد و اکنون دخترم لیلا گرفتار چنگال داعشیها شده و خبری از او ندارم !!! چقدر آن روزها بر من و خانواده ام سخت گذشت. ⚡ سال ۲۰۱۶ بود و خبرها از پیشروی نیروهای بشار اسد بسمت حلب و محاصره حلب در شهر پیچیده بود. چهار ماه بود که دربدر دنبال لیلا گشته بودم و هیچ اثری از او نیافته بودم . کم کم از پیدا کردن لیلا ناامید شده بودم . حال و روزم اصلا خوب نبود ، هرروز داعشیها و خودم را لعنت میکردم !!! خودم را مقصر خون بشیر و لیلا میدانستم ، آرزو داشتم میمردم و این روزهای تلخ را نمی دیدم !!! ⚡ داعش نیروهای مردمی و زن و بچه ها را سپر دفاعی خود میکرد . زنها و کودکان وحشت زده در زیر خمپاره ها و ترکشها سپر نیروهای داعش میشدند و هر روز تعداد زیادی از آنها کشته میشدند. داعش با ما مانند حیوانات برخورد میکرد . آنها عصبانی بودند و مرگ را در یک قدمی خود می دیدند . لذا از روزهای قبل وحشی تر شده بودند. ⚡ حلب در حال آزاد شدن بود ، محله به محله حکومت داعش سقوط میکرد و هر لحظه نوید آزادی ما از چنگال داعش شنیده می شد ✍ ⚡ حلب قطب اقتصادی سوریه بود. مهمترین شهر تجاری سوریه که امروز جولانگاه تروریستهای تکفیری شده است. کارخانجات مهم حلب طی سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ توسط نیروهای تروریستی حامی ترکیه برچیده شد و به ترکیه ارسال گشت. !! گرگها همگی بجان سوریه افتاده بودند ، ترکیه از یکطرف ، عربستان سعودی و امارات از طرف دیگر ، اسراییل و آمریکا همینطور!!!😔 ⚡ خاطرات گذشته را که در ذهنم ورق میزنم تمام این خرابیهای امروز سوریه را نتیجه حماقت مردم و فریب خوردن آنها از دشمنان سوریه می بینم. رسانه های مخالفین بشار اسد ، از قبل حس نفرت از بشار اسد را در دل مردم سوریه کاشته بودند که فضا را برای ورود تروریستها به کشورمان آماده کنند!! در واقع مردم سوریه فریب عملیات روانی دشمنان را خورده بودند . و امروز نتیجه ناامنی را با گوشت و پوست خود لمس میکردند. ✍ ⚡ حلب در شرف آزاد شدن بود. شهر در محاصره نیروهای مقاومت و ارتش سوریه قرار داشت. تروریستهای وحشی داعش و النصره در حال فرار بسمت ادلب بودند. مردم حلب در اضطراب و ترس قرار داشتند. تروریستهای وحشی عصبانی بودند و هنگام فرار از حلب همه چیز را خراب میکردند . چهره شهر مثل شهر مخروبه شده بود. خدایا این شهر حلب است ؟!!! باورم نمیشد شهر زیبای حلب به این روز بیفتد!!!! ⚡ بعد از هفته ها درگیری شدید و جنگ شهری ، حلب آزاد شد ، روز آزادی حلب برای من بهترین خاطره زندگیم بود. باورش سخت بود یعنی مردم از چنگال تروریستهای وحشی آزاد شده بودند. در خیابانهای شهر مردم به استقبال نیروهای ارتش سوریه و جبهه مقاومت آمده بودند. عکس بشار اسد در دست مردم دیده میشد. حالا قدر آزادی و امنیت را می فهمیدیم. من هم باتفاق همسر و دخترهایم باستقبال رفتیم. همه خوشحال بودیم . ⚡ بعد از استقرار نیروهای ارتش سوریه در حلب ، به مقر نظامیها رفتم و درباره گمشدگان و مفقودان جنگ سؤال کردم. مرا به کمیته مفقودین راهنمایی کردند ، آنجا رفتم و مشخصات کامل لیلا و عکس او را تحویل دادم. با مأموران کمیته صحبت کردم . گفتند امید بخدا داشته باشید . اگر زنده باشد ان شاالله پیدا خواهد شد. ⚡ فرماندهان نظامی داعش ظاهرا به رقه و ادلب فرار کرده بودند ، شاید لیلای من اکنون آنجا باشد. باز در فکر لیلا رفتم . خدایا دختر نازنینم چه بلاها کشیده !!! آیا زنده هست ؟!!!! کجا هست ؟!!!! هر لحظه از آن روزها از تلخترین لحظات عمرم محسوب میشد. گفتند باید منتظر باشید . اما این انتظار خیلی سخت و کشنده بود. ⚡ سه ماه از آزادی حلب گذشته بود و من و ام عایشه هر روز به کمیته مفقودی