فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسجمهور: حتما شرایط تورمی را کنترل خواهیم کرد
🔹مردم برای بار چندم امتحان خود را خوب پس دادند و حالا نوبت مسئولان است به حل مشکلات بپردازند. مسئولان حل مشکلات اقتصادی و علاج تورم را وظیفه خود میدانند.
🔹از فتنه اقتصادی هم به سلامت عبور خواهیم کرد.
📡@news_fath
"هر روز یک صفحه با کلام حق "
*اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
*بسم الله الرحمن الرحیم**
هدایت شده از منتظر
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج حسین یکتا 🎥
این فیلم را صد بار باید دید! 🎵 این صدا را صد بار باید شنید!
🔺 امروز جنگ محله به محله و خونه به خونه جریان دارد.
🔺 من و تو که از شکم ننهمان افسر جوان جنگ نرم به دنیا آمدیم!
🔺 آینده متعلق به رهبران اجتماعی است. نه آرمها و عنوانها و علَم و کتلها
🔺اکثر ما مشرک شدیم به کارمند شدن و استخدام!
🔺 ما مسجدهای تربیت محور کادرساز انقلاب اسلامی میخواهیم.
🔺 بچهها بجنبید قبل از آنکه بجنبانندتان!!
👈 این سخنان دردمندانه از حاج یکتا را گوش کنیم و انتقال دهیم
https://eitaa.com/joinchat/3510436034C4597fb4137
#همراه_شهدا
هرکس از خدا ترسید،
خدا همه چیز را از او میترساند
و هرکس از خدا نترسید،
خدا او را از همه چیز میترساند!
🌱شهیدقاسمسلیمانی🕊
#همراه_شهدا
╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ┅─╮
@montazeranezohoormahde
╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ┅─╯
#ممنونم_خدا 🙏
🤚وقتی به سر انگشتهای دستام نگاه میکنم؛
- متوجه میشم که خطوط روی هر کدوم رو مخصوص به خودش آفریدی. و همه این خطوط رو هم منحصر به من!
- تو این خطوط ظریف و پیچیده رو قبل از اینکه من از شکم مادرم متولد بشم؛طراحی کردی
- شرایط روحی و روانی مادرم در زمان بارداری رو، تو طراحی این خطوط دخیل کردی.
- عجیب اینجاست که اگه به هردلیلی از سطح پوستم پاک بشن؛ بعد از مدتی تو دوباره اونا رو برمیگردونی.
- بدون شک، این خطوط تمام هویت من هستن. بخاطر همینم حتی برای دوقولوهای همسانم اینا رو یهجور تعریف نکردی.
- دارم فکر میکنم...خودت گفتی که تو قیامت، حتی میتونی خطوط سرانگشتامون رو هم دوباره مرتب کنی.
اینجوری دیگه حجت رو به من تموم کردی تا مفهموم خاص بودن آفرینشم به دست تورو کاملا درک کنم.
ممنونم ازت خدا... 🙏
@Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چرا نمی گید من تونستم گریه وندی شرمن رو درآرم؟
عراقچی: برخی به من ایراد میگیرند چرا در مذاکرات، وندی شرمن گریه کرد و تو دلت سوخت.
چرا اینها نمیگویند که عراقچی طرف را به گریه انداخت؟
🔹پ.ن- وندی شرمن در خاطرات برجامی خود که همین الآن هم در فضای مجازی قابل دسترسی است؛ میگوید: من بر اساس آموزشهائی که دیده بودم وقتی دیدم کار پیش نمی رود الکی گریه کردم و با همین حربه تیم ایرانی را تحت تاثیر قرار دادم- شما بخوانید خر کردم- و توانستیم برجام را به شکلی که مد نظرمان بود به ایرانیها غالب کنیم.
🔹ایکاش آقای عراقچی که در تیم هسته ای اش ۴ جاسوس حضور داشتند؛ یکبار خاطرات رفیق قدیمی خود خانم وندی شرمن که برایش نقاشی استاد فرشچیان و تابلو فرش ابریشم هدیه برده بود و سالها هم برایش کارت تبریک کریسمس می فرستاد؛ مرور کنند تا از خجالت و خریت خود آب شوند.
🔹حرف حساب.
🌺🌸🌺🌸🌺
سربند یا زهرا
همراه نیروهای عراقی مشغول تفحص و جستجوی شهدا بودیم. فرمانده نیروهای عراقی دستور داده بود در ظرفی که ایرانی ها آب می خورند، حق آب خوردن ندارند. هم کلام شدن با ایرانی ها خشم این افسر را در پی داشت.
روزی همین افسر به من التماس می کرد که : «تو را به خدا این سربند را به من امانت بده. من همسرم بیماره، به عنوان تبرک ببرم. براتون بر می گردونم.» روی سربند نوشته شده بود: «یا فاطمه الزهرا» سربند را داخل یک نایلون گذاشتم و تحویلش دادم. اول بوسید و به چشمانش مالید. بعد از چند روز برگرداند. باز هم بوسید و به سینه و سرش کشید و تحویل مان داد. از آن به بعد، سفره غذای عراقی ها با ما یکی شد.
سر سفره دعا می کردیم، دعا را هم این افسر عراقی می خواند: «الهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥برای منافع و پیشبرد اهدافشان هیچگونه مانع قانونی، انسانی، بشردوستانه، حقوقبشری، اخلاقی و ... نمیشناسند
🔥ریچارد بلک، سرهنگ و سناتور سابق آمریکایی:
🔥ایده ما این بود که با سرقت گندم قحطی ایجاد کنیم و با سرقت نفت و سپس گاز #سوریه، بتوانیم سیستم حمل و نقل سوریه را از کار بیندازیم و در زمستان، غیرنظامیان سوری را تا سر حد مرگ منجمد کنیم
♻️تعلیم و تعلم در اسارت
خسرو میرزائی
دوران اسارت در کنار همه سختی و ناملایماتش، فرصت خوبی برای آموزش و یادگیری بود. اکثر اوقات چه در آسایشگاه و چه در محوطه، زمان هوا خوری اسرا در حال تعلیم و تربیت، نظافت و ... بودیم. برای آموزش زبان عربی بیشتر از کتاب قرآن که در اختیار بود و یا زبان انگلیسی از روزنامه انگلیسی که در اختیار اسرا قرار میگرفت و یا افراد باسوادتر به افراد کم سوادتر آموزشهای لازم را میدادند، اسارت خودش به نوعی یک دانشگاه بود که از این نعمت فراگیری خیلی از اسرا استفاده کردند. حالا ابزار نگارش این یاد گیری نیز خیلی جالب بود. در داخل آسایشگاه توسط یک تیکه چوب که به شکل قلم ساخته شده بود و آب که بر روی کف سیمانی آسایشگاه نوشته میشد و در محوطه روی زمین خاکی اردوگاه مطالب نوشته میشد، البته مسئله آموزش در کمال احتياط که دشمن حساس نشود انجام میشد. لازم بهذکرست اسرا از داشتن قلم و کاغذ محروم بودند.
آزادگان خاطرات
نشر دهنده باشیم