eitaa logo
کانال اطلاع‌رسانی سایت ره توشه
403 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.1هزار فایل
ارتباط با مدیر کانال: @arhedayati
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️وقتی فساد، سیستماتیک نیست! 🔹اگر در رسانه‌ها بخوانید که امروز فرزندان یک مقام ارشد قضایی در آمریکا محاکمه شدند حتما خوشتان می‌آید و می‌گویید ای کاش این کار در کشورمان هم انجام می‌شد. 🔹باخبر باشید امروز دو فرزند معاون اول دستگاه قضایی ایران به اتهام پول‌شویی و اعمال نفوذ در پرونده‌ها محاکمه شدند! ✍ عباس کلاهدوز ♻️ بپیوندید 👇 🇮🇷@BasirNews1
♦️پیشی گرفتن ایران از قطر در برداشت گاز 🔸سازمان منطقه ویژه پارس: 🔹میدان گازی مشترک با قطر حدود ۹ هزار و ۲۰۰ کیلومتر وسعت دارد‌ که دو سوم ‌مربوط به کشور قطر ‌و یک سوم دیگر آن در آب‌های سرزمینی ایران قرار دارد. 🔹با وجود تمام تحریم‌ها و دشمنی‌های جهان استکبار، برداشت گاز ایران از این میدان مشترک بیشتر از قطر است. 🔹هم‌اکنون با فعالیت شبانه‌روزی متخصصان و دست‌اندرکاران صنعت نفت در همه فازهای پارس جنوبی روزانه بیش از ۷۰۰ میلیون متر مکعب گاز تولید می‌شود. ♻️ بپیوندید 👇 🇮🇷@BasirNews1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 ذکری با ثواب بی‌نهایت 👌 🎙 حجت‌الاسلام دکتر رفیعی •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @dostie_khoda
22.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤گزارش شماره ۳ سخنگو سازمان مدیریت بحران کشور از آخرین وضعیت مناطق سیل‌زده جنوب استان سیستان و بلوچستان ✅️تشکر از پیام رهبر معظم انقلاب ✅️تشریح آخرین اقدامات و وضعیت منطقه ✅️عبور از مرحله اضطراری به مرحله بازسازی ✅️همدلی مضاعف نیروهای مردمی و جهادی روابط عمومی سازمان مدیریت بحران کشور 🖌کانال در ایتا و بله و اکانت ویراستی @hosseinzafari
💯 عطش کاذب دلار به نفع کدام اقتصاد⁉️ 🖌حمدان مقدم 🌏 تقاضای کاذب و هیجانی در ایام مسافرت نوروزی نوعی ارز پاشی مضر است.ای کاش برای مسافران خارج کشور، ارز همان کشور اختصاص داده شود.ای کاش حذف دلار در ذهن مسولان تقویت شود.ای کاش برای کاهش قیمتها و تولید ارز پاشی شود و... https://virasty.com/r/Esl http://eitaa.com/joinchat/3102867473C6ea69afc6c
یک بازی تبلیغاتی جدید علیه ایران https://www.alef.ir/news/4021215123.html
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مرد باکویی خداروشکر میکنه بابت هوای مجانی و مردم رو به یونجه خوردن دعوت میکنه! :)) مگه فقط ایران گرونی نیست؟؟؟ رسانه جوری به جوانها بدبختی رو القا کرده که فکر میکنن کل دنیا تو خوشی و آرامش هستن و فقط ما مشکل داریم... ✍️ موسوی 🇵🇸 @Roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو هیچ چیز گریه‌داری نداره ، اما من بغض کردم برای بلایی که رسانه‌های کثیف سر ذهن مردم آوردن و برای مظلومیت بچه‌های ایرانی.... ✍️ آدم 🇵🇸 @Roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺چند فریم احترام به عقائد☝️ بعد همینا شعار میدن مرگ بر دیکتاتور😂 پ ن: چقدر زیبا قدرشناسی میکنن از یک نخبه!!! 🇵🇸 @Roshangari_ir
‏انتخابات ۱۴۰۲ رقابتی‌ترین انتخابات مجلس! پس از انتشار نتایج انتخابات تهران، برخی تعداد کمتر آرای کاندیدای منتخب اول مردم تهران را نسبت به ادوار گذشته مورد تمسخر قرار داده‌اند اما در این خصوص ذکر این نکات لازم است: الف)مشارکت برخلاف تصور از لحاظ تعداد رای 5 هزار عدد بیشتر از سال 98 شده است(سال 98، 1 میلیون 841 هزار و 891 نفر و در سال 1402، 1 میلیون 846 هزار و 515 نفر) ب)گرچه نفر اول انتخابات 98 در تهران، یک میلیون 265 هزار رای آورده بود و در این دوره نفر اول فقط ۵۹۷ هزار رای کسب نموده، اما پخش آرای مردم بین کاندیداها بسیار مشهود است به طوریکه مثلا نفر ۶۳ام این دوره، علی مطهری ۷۵ هزار رای کسب نموده اما در دوره قبل نفر ۶۳ام، افشین علا فقط ۲۲ هزار رای بدست آورده بود! ج)این نکته موید آن است که علیرغم شرکت تعداد بیشتری از افراد در این دوره نسبت به دوره گذشته، اما توزیع آرا به گونه‌ای بوده که افراد با تفاوت بسیار نزدیک با یکدیگر درحال رقابت بوده‌اند. شاهد دیگر این موضوع نیز ۲ مرحله‌ای شدن انتخابات تهران است که نشان از رقابت نزدیک کاندیداها دارد. بنابراین تعداد رای کمتر نفرات برتر انتخابات این دوره نه تنها دلیلی بر عدم رقابت نیست بلکه نحوه توزیع آرا نشانگر رقابتی‌تر بودن انتخابات این دوره نسبت به ادوار پیشین است. ✍️ احمد کارآمد 🇵🇸 @Roshangari_ir
29.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(فیلم) "تکیه شماره 1" توزیع روزانه غذای گرم در شهر رفح به لطف خدا در شهر رفح ( جنوب غز‌ّه) به تعداد 1500 نفر غذا، توسط تكيه ام اليتامى خديجة الكبرى سلام الله عليها طبخ و توزيع شد. امید هست با کمک شما خیرین محترم این تعداد به 5 هزار غذا در روز افزایش پیدا کند. 🆔 @bonyadkhadijah 🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 اطلاعات حساب خیریه ❌برای کپی کردن متن روی شماره ها کلیک کنید❌ بانک پاسارگاد: شماره کارت:
5022291329674046
شماره حساب:
2308100179177931
شماره شبا:
IR710570023081017917793101


بانک ملت: شماره کارت:
6104338926896834
شماره حساب:
8899889953
شماره شبا:
IR210120020000008899889953

🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸 📌 با عضويت در کانال، و جذب کمک های مردمی، از خادمين افتخارى و ياور مردم مظلوم غزه شويد. اجرکم عندالله. 🔹کانال رسمی بنياد خيريه اُمّ اليتامىٰ خديجة الكبرىٰ سلام الله علیها🔻 🆔@bonyadkhadijah 🆔 🇮🇷 ‌‌ 👉 @ahmad_aabedi ┗⊰⃟☘࿐ྀུ༅🇸🇩🌷🇮🇷࿇━┛‌
"هر روز یک صفحه با کلام حق " *اعوذ بالله من الشیطان الرجیم *بسم الله الرحمن الرحیم**
237_Page.MP3
810.1K
صوت ترتیل و ترجمه صفحه ۲۳۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ رسانه اسرائیلی بررسی می‌کند: 📍چرا جنگ افزارهای ایرانی در آمریکای جنوبی به چشم می آیند؟ 🆔 @Kavoshmedia
1537285889_-1880046830.mp3
5.31M
اسرار زمین؛ هر زمینی لیاقت مسجد شدن ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
● شهید همت بخاطر اخلاصی که داشت بر قلب ها حکومت می کرد . ۱۷ اسفند سالگرد شهادت ابراهیم همت فرمانده سرفراز لشگر محمد رسول الله(ص) را گرامی می داریم
🌸🌸🌸 🌾بینهایت عالی حتما حتما بخوانید 🌷ماجرای دیدار «حسین» و «منیژه» پس از ۱۸ سال ۲۰ اسفندماه زادروز حسین لشگری از خلبان‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که پس از ۱۸ سال اسارت در عراق به ایران بازگشت. او اولین ایرانی اسیرشده و آخرین اسیر آزادشده جنگ ایران و عراق است که در مجموع طولانی‌ترین مدت اسارت را در بین تمام اسیران این جنگ تحمل کرده است. لشگری با شروع جنگ ایران و عراق پس از انجام ۱۲ مأموریت، سرانجام مجبور به ترک هواپیمایش که مورد اصابت موشک قرار گرفته بود، شد و در خاک عراق به اسارت درآمد. از آغاز جنگ تا زمستان ۱۳۵۹ در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت ۸ سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد. پس از پذیرش قطعنامه، لشگری را از سایر دوستانش جدا کردند و قسمت دوم دوران اسارتش ۱۰ سال طول کشید. در طی سال‌های اسارت، همسرش منیژه لشگری به همراه تنها پسرش (علی) که در زمان رفتن پدرش چندماهه بود، چشم‌انتظار او بودند. منیژه لشگری در کتاب خاطراتش درباره آن روزهای سخت می‌نویسد: «بعد از قبول قطعنامه در سال ۱۳۶۷، زمزمه آمدن اسیران همه جا پیچید. خانواده روادگر همسایه طبقه اول ما بودند. آقای روادگر اسیر بود. او از طرف صلیب سرخ ثبت نام شده بود و به همسر و بچه‌هایش نامه می‌نوشت. تابستان سال ۱۳۶۹ تابستان گرمی بود. از نیروی هوایی آمدند و ساختمان، ورودی ها، درها و پنجره ها را رنگ زدند. در و دیوار ساختمان پر شده بود از پلاکاردهای خوش‌آمدگویی. آقای روادگر آمد اما حسین نه! رفتم منزلشان تا از او بپرسم آیا حسین را دیده است؟ اما احساس ‌کردم با من راحت نیست و موقع صحبت‌کردن سرش را پایین می‌اندازد. گفت: نه خانم لشگری! آقای لشگری جزء اسیران مخفی بود. ما از اونها جدا بودیم، ایشون رو ندیدم.» منیژه اما همچنان چشم‌ انتظار است: «خلبان‌ها آخرین گروه اسرا بودند که آزاد شدند و من همچنان منتظر. هر روز جلوی یک ساختمان گوسفند می‌کشتند و هلهله و چراغانی و یک اسیر می‌آمد، اما حسین نیامد! به نیروی هوایی رفتم. گفتند «آقای لشگری جزء اسرای خلبان مخفی است. او را به خاطر تاریخ جنگ نگه داشته‌اند. اعلام نمی‌کنند زنده است. اما اطلاع داریم حسین لشگری زنده است». نیروی هوایی صریح گفت که فعلا منتظر حسین نباشم. چندماه بعد از آزادی کامل اسرا، حدود پنجاه شصت اسیر مخفی هم آمدند اما حسین نیامد. طاقتم طاق شد. راه افتادم به منزل آزاده‌های خلبان. بیشترشان می‌گفتند وقتی قطعنامه قبول شد، حسین مدتی کنار ما بود و بعد منتقل شد. نمی‌دانیم او را کجا بردند.» منیژه اما همچنان دلش پرامید است: «پسرم از این همه رفت‌وآمدم به منزل آزاده‌ها و شنیدن جواب‌های مشابه خسته شده بود. یک روز ‌گفت «مامان، بسه دیگه! خودت می‌فهمی رفتارهات کاملاً عصبی و غیرارادی شده؟» علی راست می‌گفت؛ طوری شده بود که کاری نداشتم آیا این آزاده خلبان بوده، جزء نیروی هوایی بوده یا نه؛ حتی منزل آزاده‌هایی که جزء نیروی دریایی و زمینی ارتش هم بودند رفتم و سراغ حسین را گرفتم. می‌خواستم بدانم آخرین نفری که او را دیده کجا و کِی بوده و حسین چه شرایطی داشته؟ وقتی یک نفر یک کلمه می‌گفت که «او را دیده‌ام»، امیدوار و خوشحال می‌شدم. وقتی دیگری هیچ نشانی از حسین نداشت، ناامید مطلق می‌شدم. غذا نمی‌خوردم. شب‌ها یک ساعت هم خوابم نمی‌برد. منتظر بودم صبح بشود. همه یک جواب می دادند: حسین لشگری را به خاطر تاریخ شروع جنگ نگه داشته‌اند.» منیژه لشگری روزهایش را دراضطراب و بی‌خبری طی می‌کند تا اینکه خردادماه سال ۱۳۷۴ با او تماسی از نیروی هوایی می‌گیرند و می‌گویند که حسین لشگری اجازه‌ نامه نوشتن پیدا کرده است. اولین نامه به دست منیژه می‌رسد که در آن نوشته شده بود: «من زنده‌ام ... نمی‌دانم شما کجا هستید ... از هیچ چیز خبری ندارم ... نمی‌دانم به چه آدرسی باید نامه بنویسم؛ به خاطر همین نامه را به آدرس نیروی هوایی می‌نویسم ... منیژه جان، هر جا هستی از وضع خودت و بچه برایم بنویس ... تا امروز امکانش نبود این را به تو بگویم. الان که این امکان را دارم برایت می‌نویسم. وضع من اصلاً معلوم نیست و تو مختاری ازدواج کنی.» منیژه و حسین، سه سال برای هم فقط نامه می‌نویسند. صبح فرودین ۱۳۷۷ تلفن خانه منیژه زنگ می‌خورد: «مژده بده خانم لشگری! حسین آزاد شد.» در عرض چند ساعت، خانه منیژه پر از جمعیت اقوام، خبرنگارها و عکاس‌ها می‌شود تا آنان اولین تماس تلفنی خود را برقرار کنند. فردای آن روز همه به فرودگاه می‌روند و لحظه دیدار بالاخره می‌رسد: «حسین نزدیک شد؛ خیلی نزدیک. همه فامیل و دوست و آشنا دور او ریخته بودند و ماچش می‌کردند. یکی آویزانش می‌شد، یکی دستش را می‌گرفت، یکی به پایش افتاده بود. کاملاً احساس می‌کردم که حسین از بالای سر همه آنها دنبال کسی می‌گردد. فقط به او خیره شده بودم. ادامه دارد👇👇👇
🌸🌸🌸 صدایی بلند گفت: لطفاً برید کنار! اجازه بدید همسرش اون رو ببینه! دریای جمعیت کنار رفتند و برای من راه باز کردند. خبرنگارها با دوربین‌هایشان دویدند. روبه‌روی هم قرار گرفتیم. دست مرا گرفت و گفت: حالت چطوره؟ گفتم: خوبم! پیشانی‌ام را بوسید و یک‌دفعه سیل جمعیت من و حسین را از هم جدا کرد. در همین دقایق، خبرنگارها چند بار دورم جمع شدند؛ تلق تلق عکس می‌انداختند. پرسیدند: خانم لشگری، در این لحظه احساستون چیه؟ جوابی ندادم؛ فقط سکوت کردم. چقدر این سؤال برایم رنج‌آور بود. خسته شده بودم. سرگیجه و سردرد داشتم. به این نوع شلوغی‌ها عادت نداشتم. سال‌های سال زندگی ساکت و خلوتی داشتم. ما سه نفر انگار در یک تصادف شدید ضربه سختی خورده باشیم و بعد از هجده سال از کُما بیرون آمده باشیم. فقط احتیاج داشتیم ساعت‌ها بنشینیم و به یکدیگر نگاه کنیم؛ ببینیم از لحاظ ظاهری چه تغییری کرده‌ایم تا یخمان آب شود و بعد تازه بتوانیم با هم صحبت کنیم. تعجب می‌کردم در آن جماعت انبوه هیچ‌کس این را نمی‌فهمید ...» فصل جدیدی از زندگی حسین و منیژه آغاز شد؛ این بار با رنگ و بویی دیگر. اما زندگی مشترک مجدد آنها ۱۱ سال بیشتر طول نکشید. سرلشکر حسین لشگری بامداد دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۸ در بیمارستان لاله تهران درگذشت و منیژه لشگری هم ۵ بهمن ۱۳۹۸ بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت. به راستی که برخی ها چه رنج های جانفرسایی که برای این آب و خاک نکشیده اند!! یاد و نام همه شهدا و ایثارگران جاودان و‌ گرامی باد و راهشان پررهرو