eitaa logo
ره توشه معلمان
11.6هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
6.3هزار ویدیو
5.4هزار فایل
🔰جهت تبادل و هرگونه انتقاد و پیشنهاد @Yazahra8054 سایر کانالهای ما @yavarannamaz @yavaraneQoran1
مشاهده در ایتا
دانلود
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه شب 💠 قصه‌ شب: «چه اشتباهی کردی مار قهوه‌ای» ✍️ نویسنده: مجتبی ملک‌محمد 🎤 با اجرای: مریم مهدی‌زاده، راحیل‌سادات موسوی و سما سهرابی 🎞 تنظیم: محمدعلی حکیمی و محسن معمار 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: لجبازی ❇️لینک قصه در سایت اندیشه برتر: https://btid.org/fa/video/226765 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ ماجراهای نرگس و نماز ضرر داشتن آب برای بدن ✅ ویژه مدارس کشور ♨️ 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 انیمیشن زیبای 🔹 آموزش اذان و اقامه ✅ ویژه مدارس کشور 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
🔴اثبات_خدا_به_راحتی 🏷مگر می شود این عالم خدایی نداشته باشد ✍️پادشاهی بود دهری مذهب. وزیری بسیار عاقل و زیرک داشت.هرچه ادله و براهین برای شاه بر اثبات وجود صانع اقامه می کردند که این آسمان ها و زمین را خدا خلق کرده و ممکن نیست این بناهای به این عظمت بدون صانع و خالق موجود شود و ممکن نیست یک بنایی بدون بنا و استاد و معمار ساخته شود، پادشاه قبول نمی کرد. بنابراین وزیر، بنای یک باغ و درخت ها و عمارتی در بیرون شهر گذارد.بعد از اینکه تمام شد، یک روز پادشاه را به بهانه شکار از آن راه برد.چون چشم پادشاه بر آن عمارت عالی افتاد متعجب شد. از وزیر پرسید این عمارت را که بنا کرده و چه وقت بنا شده است؟ وزیر گفت کسی نساخته، خودش موجود شده است. پادشاه اعتراض شدیدی کرد. گفت این چه حرفی است که می زنی، چگونه می شود بنایی بدون معمار ساخته شود؟ وزیر جواب داد چگونه یک بنایی کوچک بدون معمار غیر معقول است؟ چگونه می شود بنای این آسمان ها و زمین ها و گردش ماه و خورشید و ستاره ها بدون صانع و خالق موجود شده باشد؟ آن وقت پادشاه تصدیق نمود و مسلمان و موحد شد. 📚منبع:داستان هایی از خدا، نوشته احمد میر خلف زاده و قاسم میرخلف زاده، جلد ۱ 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈گفتگوی پدر و پسری👇👇 روزی من و عباس در حیاط روی تخت چوبی نشسته بودیم. از عباس پرسیدم: اگه من از شما یه لیوان آب 💧طلب کنم و شما سریع بری و برای من آب بیاری، فکر میکنی برخورد من چطور خواهد بود؟ » گفت: «معلومه از من تشکر میکنی.»🙏 حالا اگر چند دقیقه با تأخیر برای من آب بیاری چی؟ » شاید تشکر سردی❄️ از من بکنی.» گفتم: «اگرده - پانزده دقیقه⏰ دیر بیاری؟» تشکر نمیکنی.» گفتم: «نماز اول وقت🕋 هم همین طوره. اگه اول وقت خوندی، محبت خدا و ثواب زیاد به همراهش خواهد بود. و اگه نماز هرچه از سر وقت دیر بخونی ثوابش کمتر میشه . 📙آخرین نماز در حلب، صفحه ۳۴، خاطره ی پدر شهید عباس دانشگر. 🆔 لینک کانال 👇 http://eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
🌺حجـــاب گفتگوی دوتا خانم یکی محجبه یکیشون بی حجاب 👇👇👇 بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟ گفت: آره ! خیلی دوسش دارم گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟ گفت: آره! گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟ گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد گفت: چرا؟ براش یه مثال زدم: گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله… دیدم حالتش عوض شده بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟ گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه گفتم: پس حجابت…. اشک تو چشاش جمع شده بود روسری اش رو کشید جلو با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره از فردا دیدم با چادر اومده گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد! خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه. 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❤️∥•سجده بر تربت اعلای تو در وقت نماز حجم دلتنگی من را به شما کم کرده•∥❤️
18.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه شب 💠 قصه‌ شب: «دوست‌ باهوش جوجه‌تیغی» ✍️ نویسنده: مجتبی ملک‌محمد 🎤 با اجرای: ناهید هاشم‌نژاد، سما سهرابی، راحیل‌سادات موسوی 🎞 تنظیم: محمد‌علی حکیمی و محسن معمار 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: ارزش دوست 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا