7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍قصه شب
💠 «مش حسن و بلبل گرسنه»
نویسنده: مجتبی ملکمحمد
🎤 با اجرای: ناهید هاشمنژاد، محمدعلی حکیمی و سما سهرابی
🎞 تنظیم: محمدعلی حکیمی و محسن معمار
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: آموزش چگونگی محبت کردن به حیوانات.
❇️لینک قصه در سایت اندیشه برتر:
https://btid.org/fa/video/22595
📎 #قصه_شب
📎 #دانش_آموزی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
🌹پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند:
♦️أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَقالَ الصَّبىُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ كَـتَبَ اللّهُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ و بَراءَةً لأِبـَوَيهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ.
♦️وقتى معلم به كودك بگويد: بگو بسم اللّه الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كند خداوند براى كودك و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
📚بحارالانوار(ط-بیروت)،ج۸۹،ص257
هدایت شده از استیکرای هماهنگی قم
✍ یادمه معلم گفته بود #امتحان دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید.
⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه.
صدای #اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه.
🚶♂دنبالش رفتم و گفتم: #احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و..
میدانستم #نماز احمد طولانی است.
🙎♂ احمد مقید بود که ذكر #تسبیحات
را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بیفایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم.
🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره.
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد.
معلم با برگه های امتحانی وارد شد.
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن
👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمیداد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم.
👨⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم.
👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد #نمازاول_وقت را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم.
این اتفاق چیزی نبود جز نتیجهی عمل خالصانهی احمد.
📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف #شهید #احمدعلی_نیّری ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
🔰کانال یاوران نماز
http://eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
🔰کانالی جامع بروز و کاربردی در ایتا
💠 ویژه نامه مدرسه شاد - شماره 60
🔰 موضوع ویژه نامه : سالروز شهادت شهید مطهری و روز معلم
🔸 طراحی : غلامرضا زهره منش
🔹 منبع : وبلاگ معاون پرورشی www.mplib.ir
🔺 موضوع : #بروشور #ویژه_نامه #مدرسه_شاد #اردیبهشت #روز_معلم #شهادت_شهید_مطهری
🌐 لینک دانلود از وبلاگ :
http://www.mplib.ir/post/4590
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 انیمیشن با موضوع « احترام به معلم » - شماره 1
🔹 منبع : سایت آپارات
🔺 موضوع : #کلیپ #فیلم #ویژه_نامه #ماه_رمضان
🌐 لینک دانلود از وبلاگ :
http://www.mplib.ir/post/4318
29.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
9.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
67.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 انیمیشن با موضوع « احترام به معلم » - شماره 2
🔹 منبع : سایت آپارات
🔺 موضوع : #کلیپ #فیلم #ویژه_نامه #ماه_رمضان
تقدیرنامه معلم.zip
3.71M
✏️✏️✏️
📖مجموعه(۷)متن تقدیرنامه ازمعلمان گرانقدربه مناسبت گرامیداشت هفته معلم