eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.8هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
4.8هزار ویدیو
101 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كه نعمت خداوند عزّ وجلّ را فقط در خوراك يا نوشيدنى يا پوشاك ببيند، بى گمان عملش كوتاه و عذابش نزديك باشد 📚ميزان الحكمه ج12 ص288 #حدیث_روز 🌐 @rahyafte_com
(ملانی فرانکلین) در گفت‌وگو با : ! 🌐 @rahyafte_com مجبورم کمی درباره نژادپرستی در ایران صحبت کنم. متاسفانه هنوز دیدگاه خیلی از ایرانی‌ها استعماری است. برنامه‌های تلویزیون را ببینید؛ بیشتر پسرهای ایرانی این شکلی‌اند؟ همه باید سفید باشند؟ رنگ چشم همه روشن است؟ هنوز این نگاه غلط را داریم که سفید بهتر است، چشم آبی و سبز بهتر است. ٣-٤دهه بعد از انقلاب، هنوز وقتی بچه‌ای به دنیا می‌آید، می‌گویند به‌به چه خوشگل، سفید است. یا چه زشت، سیاه است. متاسفانه این فرهنگ خیلی از ایرانی‌هاست. * جوان شیعه با چه شوقی از آفریقا به ایران می‌آید که برود قم، درس بخواند، اما او را در خیابان مسخره می‌کنند. این اتفاق در قم می‌افتد که مرکز دین‌پژوهی است. تاسف دارد که در فرهنگ فارسی، وقتی می‌خواهند کسی را مسخره کنند، می‌گویند ! این کار خیلی زشت است. برای بچه‌های مسلمان و شیعه چه معنایی دارد؟ * خیلی چیزها از زمان شاه مانده و تغییر نکرده. خواهر شوهرم ایرانی است. با یک مرد مسلمان آمریکایی ازدواج کرد و برای زندگی به ایران آمد. ولی باید هرچندماه، برای بچه‌اش دنبال ویزا می‌رفت. چه کسی می‌تواند هر ٢-٣ماه از اول برای اقامت در ایران دنبال کار اداری برود؟ طوری شد که نتوانستند در ایران بمانند و رفتند. . از شماره چهارم 🌐 @rahyafte_com
✍🏻♦️✨شکوفایی درخت آرزوهای ۲۵۰۰ کودک با همت خیرین ‌#اrahyafte_com ‌✨معرف کانال باشید✨
✳ ماجرای جالب ریسی در قوه قضاییه و عباس معروفی نویسنده رویکرد سید‌ابراهیم رئیسی در قبال جریانات فرهنگی، ناشران کتاب، رسانه‌ها و آثار روشنفکران سؤالی است که در چند ماه گذشته به اندازه پررنگ‌شدن نامش برای ریاست قوه قضاییه، پررنگ شده است. خاطرات عباس معروفی با ابراهیم رئیسی به‌عنوان دادستان تهران شاید برای خیلی از اهالی فرهنگ و رسانه تکراری باشد، اما با توجه به شایعات این‌روز‌ها خواندنی است. عباس معروفی، نویسنده مشهور مقیم آلمان و مدیر مجله ادبی «گردون» است که در نخستین سال‌های دهه ۷۰، توقیف آن بازتاب فراوانی در محافل داخلی و خارجی داشت. برای امانت‌داری بخشی از گفت‌وگوی او با نشریه «الفبا» در شرح ماجرای دیدارش با سیدابراهیم رئیسی را برایتان می‌آورم: 🔹روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰ بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیم به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیرکل گفت کاری از دستش ساخته نیست. بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم. او آن‌روز خیلی با من حرف زد و گفت باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یک‌سو او می‌دوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم. یکی از غم‌انگیزترین دوره‌های زندگی‌ام همین ۱۸ماه تعطیلی گردون بود که همه رفت‌وآمدها، تلفن‌ها و ارتباط‌هایم قطع شد. یک‌باره احساس کردم چقدر تنها شده‌ام. نمی‌دانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها سیمین بهبهانی هر روز به من تلفن می‌زد و دلداری‌ام می‌داد. نامه‌نگاری، ملاقات، دیدار و گفت‌وگو هیچ‌کدام فایده‌ای نداشت تا اینکه قاضی پرونده‌ام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام». فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضی‌ام داده بود، وزارت ارشاد هم کن‌فیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را می‌نوشتم و این جمله جایی خودنمایی می‌کرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون می‌سوختم. حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم. او به من خبر داد که روزهای سه‌شنبه حجت‌الاسلام رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت ۶صبح سه‌شنبه آنجا باشم. این سه‌شنبه رفتن‌ها، چندبار طول کشید و نوبت من نرسید، بار پنجم، ساعت۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر می‌توانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوش‌تیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمایید! خودم را معرفی کردم. رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباسِ معروفیِ معروف؟» «بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بی‌شاخ و دُم که هر روز کیهان می‌نویسه.» «شما بمونید. نفر بعدی؟» سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند. دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه می‌کنید؟» «رمان می‌نویسم، کتاب چاپ می‌کنم. هر کار بشه! چون دفترم بازه اما گردون رو توقیف کردن.» «خب فکر می‌کنی چرا توقیف شده؟» «همکاران شما از من می‌پرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر می‌کنم؟» «این سؤال من هم هست.» «مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲هزار تیراژ داره.» «چند سالته؟» «۳۳سال» «این چیزهایی که درباره شما در روزنامه‌ها می‌نویسن، من فکر کردم بالای ۶۰سال رو داری.» آن‌وقت در کامپیوتر پرونده‌ام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پرونده‌ات نیست.» گفتم: «می‌دونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبوده‌ام.» با حیرت خیره‌ام شد و با خنده پرسید: «حتی خانم‌بازی هم نکرده‌ای!؟» گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.» به پشتی صندلی‌اش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوش‌سیما و خوش‌تیپی است. گفت: «‌پریشب در قم منزل یکی از علما بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. می‌خواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی بهم نداد. دلم می‌خواد بخونمش.» اتفاقاً نسخه‌ای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری!» ۳۰۰تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب می‌کنم! چرا این قدر راجع به شما بد می‌نویسن؟ امکانش هست فوری همه گردون‌ها را به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟» گفتم: «با کمال میل. فردا میارم.» گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون را دادم و خداحافظی کردم. هفته بعد، پرونده‌ام به دادگستری ارجاع و گردون تبرئه شد. شماره ۳۳۷۷، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ صفحه یک. 🌐 @rahyafte_com
| شهید ژروم(کمال) امانوئل کورسل، تازه مسلمان از کشور فرانسه: ✅دعای کمیل علی(ع) مرا شیعه کرد.... b2n.ir/25285 🌐 @rahyafte_com
خدایا به من نعمت فقر عطا کن مرا در آتش عشق بسوزان و در عالم تنهایی به خود نزدیک کن 🌺شهید مصطفی چمران 🌙 #نماز_شب 🌐 @rahyafte_com
#متن_عربی #صفحه_221 سوره مبارکه #یونس و #هود #سوره_10 و #سوره_11 #جزء_11 @quran_365 🌐@rahyafte_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای جالبی از امام علی علیه السلام با صدای مهرداد صادقی از اعضا قریمی انجمن ادواردو @rahyafte_com