eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.6هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
95 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕روایت کارگردان از چگونگی گرویدنش به 🔷عبدالطیف سالازار با نام «اویدیو سالازار» در سانتامونیکا، کالیفرنیا متولد و بزرگ شد. از همان نوجوانی به دو رشته بسیار علاقمند بود؛ بازیگری و موج سواری. در سن ۱۷ سالگی به شدت احساس پوچی و سردرگمی می‌کرد و برای یافتن پاسخ سوال‌هایش تصمیم به مسافرت به نقاط مختلف جهان از جمله فرانسه، بیت‌المقدس و ترکیه گرفت. در این میان در زمینه‌های مختلف از جمله فلسفه روح شروع به مطالعه کرد و با دوستانش جلسات مباحثه تشکیل می‌داد. در همین سفر نیز با همسرش آشنا شد. در ترکیه با دین اسلام آشنا شد و با مسلمانان زیادی همصحبت،مدتی بعد نیز تصمیم گرفت تا شهادتین را بگوید و به دین مبین اسلام مشرف شد. 🔶چه چیزی باعث شد تا شما به اسلام بیاندیشید؟ بحث مرا به سمت اسلام و یادگیری و مطالعه درباره این دین کشاند. از ۱۷ سالگی به مباحث عرفانی علاقمند بودم و درباره آن مطالعه می‌کردم. در همان زمان شروع کردم به مطالعه زیاد و سفرهای متعدد. من به فرانسه رفتم، در کوه‌های آلپ و پیرنه کوهنوردی کردم. پس از آن نیز به فرانسه، بیت‌المقدس و ترکیه سفر کردم و سفر من به ترکیه در نهایت به مسلمان شدنم انجامید. 🔹🔸به کدامیک از فیلسوفان مسلمان علاقمند هستید؟.. 🔺شرح کامل این مطلب در سایت 🆔 rahyafte.com/15426/ 🌐 @rahyafte_com
🔆🕊🌷 🕊🌷 🌷 ✳️زمانی جبهه مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند، در میان # رزمندگان ، باصفایی بود که ۱۴ سال داشت. پایین ارتفاع چشمه ای بود و باران گلوله از سوی ها می بارید. لذا فرماندهان گفتند برای وضو هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید. هنگامی که آیت الله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان ۱۴ ساله داشت به سمت چشمه می رفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن نوجوان گوش نکرد. ✳️آخر متوسل شدند به این وارسته، حضرت آیت الله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا را صدا کردند که عزیزم کجا می روی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم. گفتند پسر عزیزم ! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند می توانی تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان با تیمم کافی است. ✳️ نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخند زیبایی زد و گفت بگذارید حاج آقا آخرمان را با حال بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز با حالی خواند و برگشت. ✳️دقایقی بعد قرار بود عده ای از بروند جلو و با عراقی ها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان ۱۴ ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیت الله جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند جنازه ی آوردند. آیت الله جوادی آملی نشستند و دیدند همان نوجوان با همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته. ✳️آیت الله جوادی آملی کنار جنازه اش روی خاک نشستند، عمامه از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند: ! فلسفه بخوان. جوادی! بخوان. امام به اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟! من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز اخر توست ؟! 🔴«منبع: همشهری جوان شهریور ۹۱» 🌹🌹هفته دفاع مقدس گرامی باد. 💠 t.me/rahyafte_com
🔹من قبلا مسیحی کاتولیک بودم مثل بسیاری از مردم آرژانتین. رشته من هنر بود و به قول معروف روحیه لطیفی داشتم و به دنبال جمال و زیبایی بودم و این شد زمینه آشنایی من با و رسیدن به خداوند از نزدیکترین راه. پس از اتمام رشته هنری خود، رشته انسان شناسی را شروع و دنبال کردم. در این رشته با ادیان مختلف آشنا شدم. در جستجوی یک استاد و مرشد بودم تا من را هدایت و به خدا نزدیک تر کند. البته تناقص هایی که در مسیحیت دیدم هم دلیل دیگری بر دوری من از این دین شد.. یکی از دوستان نزدیک و صمیمی ام که باهم درس خوانده بودیم، کتابهایی با موضوع صوفیه بمن داد که در باره بود. هرچه بیشتر میخواندم بیشتر علاقه مند میشدم و باهم در این مورد بسیار بحث و گفتگو میکردیم.... 🔸هر چه بیشتر در مورد عرفان شیعه و شخصیت و همچنین امام خامنه ای بیشتر میدانستم بیشتر علاقه مند به اسلام میشدم‌. امام خمینی یک مرشد یک انسان کامل است که در قرن بیستم باعث قیام یک ملت برای رسیدن و نزدیک شدن به خداوند شده است و این تعجب مرا بسیار برانگیخت... 👈ادامه در سایت ول لینک زیر rahyafteha.ir/68386/ 🌐 @rahyafte_com
🔺روایت کارگردان از چگونگی گرویدنش به 🔷عبدالطیف سالازار با نام «اویدیو سالازار» در سانتامونیکا، کالیفرنیا متولد و بزرگ شد. از همان نوجوانی به دو رشته بسیار علاقمند بود؛ بازیگری و موج سواری. در سن ۱۷ سالگی به شدت احساس و سردرگمی می‌کرد و برای یافتن پاسخ سوال‌هایش تصمیم به مسافرت به نقاط مختلف جهان از جمله فرانسه، بیت‌المقدس و ترکیه گرفت.. 🔶چه چیزی باعث شد تا شما به اسلام بیاندیشید؟ بحث مرا به سمت اسلام و یادگیری و مطالعه درباره این دین کشاند. از ۱۷ سالگی به مباحث عرفانی علاقمند بودم و درباره آن مطالعه می‌کردم. در همان زمان شروع کردم به مطالعه زیاد و سفرهای متعدد. من به فرانسه رفتم، در کوه‌های آلپ و پیرنه کوهنوردی کردم. پس از آن نیز به فرانسه، بیت‌المقدس و ترکیه سفر کردم و سفر من به ترکیه در نهایت به مسلمان شدنم انجامید. 🔹به کدامیک از مسلمان علاقمند هستید؟.. 🔻شرح کامل این مطلب در سایت rahyafte.com/15426/ 🌐 @rahyafte_com
🔹من قبلا مسیحی کاتولیک بودم مثل بسیاری از مردم آرژانتین. رشته من هنر بود و به قول معروف روحیه لطیفی داشتم و به دنبال جمال و زیبایی بودم و این شد زمینه آشنایی من با و رسیدن به خداوند از نزدیکترین راه. پس از اتمام رشته هنری خود، رشته انسان شناسی را شروع و دنبال کردم. یکی از دوستان نزدیک و صمیمی ام که باهم درس خوانده بودیم، کتابهایی با موضوع صوفیه بمن داد که در باره بود. هرچه بیشتر میخواندم بیشتر علاقه مند میشدم و باهم در این مورد بسیار بحث و گفتگو میکردیم.... 🔸هر چه بیشتر در مورد عرفان شیعه و شخصیت و همچنین امام خامنه ای بیشتر میدانستم بیشتر علاقه مند به اسلام میشدم‌. امام خمینی یک مرشد یک انسان کامل است که در قرن بیستم باعث قیام یک ملت برای رسیدن و نزدیک شدن به خداوند شده است و این تعجب مرا بسیار برانگیخت... 🔻ادامه در سایت و لینک زیر rahyafteha.ir/68386/ 🌐 @rahyafte_com
🔆🕊🌷 🕊🌷 🌷 ✳️زمانی جبهه مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند، در میان # رزمندگان ، باصفایی بود که ۱۴ سال داشت. پایین ارتفاع چشمه ای بود و باران گلوله از سوی ها می بارید. لذا فرماندهان گفتند برای وضو هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید. هنگامی که آیت الله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان ۱۴ ساله داشت به سمت چشمه می رفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن نوجوان گوش نکرد. ✳️آخر متوسل شدند به این وارسته، حضرت آیت الله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا را صدا کردند که عزیزم کجا می روی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم. گفتند پسر عزیزم ! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند می توانی تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان با تیمم کافی است. ✳️ نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخند زیبایی زد و گفت بگذارید حاج آقا آخرمان را با حال بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز با حالی خواند و برگشت. ✳️دقایقی بعد قرار بود عده ای از بروند جلو و با عراقی ها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان ۱۴ ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیت الله جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند جنازه ی آوردند. آیت الله جوادی آملی نشستند و دیدند همان نوجوان با همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته. ✳️آیت الله جوادی آملی کنار جنازه اش روی خاک نشستند، عمامه از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند: ! فلسفه بخوان. جوادی! بخوان. امام به اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟! من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز اخر توست ؟! 🔴«منبع: همشهری جوان شهریور ۹۱» 🌹🌹هفته دفاع مقدس گرامی باد. 💠 t.me/rahyafte_com