🔴روایت آدمهای معمولی در «چراغدار»
🎤پویان حسننیا مسئول پروژه واقعهنگاری حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ(ع) در گفتگو با خبرگزاری کتاب ایران:
🔸روز ۴ابان ۱۴۰۱ حسینیه هنر شیراز یک تلنگر جدی خورد که دقت کنیم نقش ما چیست؟ ما چریک فرهنگی هستیم نه یک کارمند عادی.
🔹روایت اول که سربزنگاه تولید شود جلوی موج سواری رسانه بیگانه را میشود گرفت.
مستند آرشام و غیبت غیرموجه، سرود عهد میبندم و مجموعه کلیپهای سایه بالاسر نمونه محصولاتی است که بر پایه فعالیتهای اعضای حسینیه هنر تولید شد و بازخوردهای خوبی داشت.
🔹کتاب «چراغ دار» روایت زندگی شهدای حادثه حرم مطهر شاهچراغ هست.
این کتاب را که بخوانید میبینید دین در جامعه چه جایگاهی دارد و آدمهای عادی چه دلبستگی به مولفه های دینی دارند.
➕بیشتر:
ibna.ir/news/518820
@hafezeh_shz
➕سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @raheyarpub
🔴گاهی مسیر عبودیت را چنان ترسیم میکنند که گویا دست نایافتنی و مختص خواص از انسانهاست و طی این مسیر برای عموم میسر نیست چنانکه شهدا را تنها در رویاها باید جستجو کرد.
♦️شروع و شرح و پایان کتاب، چنان روان؛ شیرین و در عین حال عمیق بیان شده که گوینده خود را حاضر و ناظر در تمامی لحظات میبیند و مطالعه کتاب توهم سختی رسیدن به کمالات و قرب الهی را از اذهان میزداید.
♦️انس با شهید و ارادت به ساحت مقدس ایشان ارمغان شیرین مطالعه کتاب بود. دعا و سایه شهید مجید سلمانیان هر لحظه بر سر نویسنده محترم کتاب. عاقبتتان بخیر.
#نظر_شما
➕تهیه نسخه الکترونیکی کتابهای ما:
faraketab.ir/p/20343
♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
⭕️ماجرای عجیب سرود معروف «17شهریور»
حوادث روز 17شهریور و احوال مردم و شهدای آن روز، خیلی متأثرم کرد. گفتم این حادثه نباید فراموش شود. فکر میکردم که باید این رویداد را در ذهن و زبان مردم جاریوساری نگه داشت. رژیم نباید بتواند این اتفاق را ماستمالی کند و بعد از مدتی آبها از آسیاب بیفتد و تمام بشود و برود. نگاهم به ماهها و سالهای آینده بود.
تصوّرم این بود که باید از حادثۀ 17شهریور برای محکمکردن حرکت انقلاب، حسابی بهرهبرداری کرد. البته آن موقع نمیتوانستم محاسبه کنم چند ماه بعد بساط رژیم برچیده خواهد شد. آن زمان من فقط به کاری فکر میکردم که باید انجام میدادم.
نه عکسی از حادثه گرفته بودم، نه فیلمی داشتم. تنها راهی که پیشِرویم بود، گفتن و نوشتن بود. من قبلاً هم قصه نوشته بودم. دستبهقلمم بد نبود. با خودم گفتم اگر بتوانم از زبان شعر استفاده کنم، عالی میشود. یواشیواش شروع کردم به چیدن کلمات در کنار هم. با وزن خاصی هم شروع کردم. کمی که پیش رفتم، دیدم دارد قشنگتر میشود. اینطوری شروع کردم:
درود، درود، به روان پاک شهید راه خدا
درود، درود، به جوان که کشته شد به میدان شهدا
درود، درود به تمام شهیدان کربوبلا
خود مردم، عصر روز 17شهریور اسم میدان ژاله را به میدان شهدا تغییر دادند. من با همان حالوهوا شعر را تا انتها نوشتم. اصلاً هم هیچ طرحی برای تبدیل شعر به سرود در ذهنم نداشتم. شعر که تمام شد، با ضرباهنگِ بخصوصی شروع کردم به خواندن و صدای خودم را ضبط کردم...
به سرودی فکر میکردم که زمزمهپذیر باشد و مردم بتوانند بهراحتی با آن همنوایی کنند... تولید سرود در آن شرایط، به این سادگیها نبود. باید یک گروه کُر جور میکردم که هم بتواند خوب بخواند، هم اینکه اعضایش امین و مطمئن باشند که بتوانم این متن را با آنها تمرین کنم. تازه باید میگشتم دنبال جای مناسب برای تمرین و ضبط. هیچکدام از این شرایط مهیّا نبود؛ نه مکان مناسبی داشتم، نه گروه کُر آماده و مطمئنی.
بهترین محلی که سراغ داشتم، زیرزمین خانۀ خواهرم در سهراه زندان بود. زیرزمین، یک اتاق کامل بود، خالیِ خالی. در نقطهای هم قرار گرفته بود که امکان نداشت صدا از آن به بیرون برود. چون سقفش هم نسبتاً بلند بود، صدا در فضا میپیچید و اکوی طبیعی میگرفت. خلاصه ابزار کارم را برداشتم و رفتم زیرزمین. تنها یک راه داشتم که بتوانم سرود را با جلوۀ باشکوه و بهاصطلاح کُرال بسازم. به فکرم رسید که خودم یکبار سرود را بخوانم و ضبط کنم. بعد نوار را پخش کنم و دوباره خودم همراه نوار بخوانم تا با صدای خودم دو نفر بشویم.
همین کار را کردم. دوتا ضبطصوت تهیه کردم. یکی برای پخش نوار و دیگری برای ضبط صدا... خلاصه با این روشِ مندرآوردی سرود را ضبط کردم. وقتی گوش میکنی فکر میکنی یک گروه کُر کامل آن را خوانده است؛ درحالیکه همۀ گروه کُر عبارت بود از خودم. این اولین تولید گروه سرود تکنفرۀ من بود...
📚برشی از کتاب «برخیزید»؛ خاطرات شفاهی سیدحمید شاهنگیان، آهنگساز قطعات و سرودهای معروف انقلاب اسلامی
♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
هدایت شده از جشنواره مردمی فیلم عمار
📣 #خبر | فراخوان پانزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار منتشر شد
📌 دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار فراخوان «پانزدهمین» دوره این رویداد سینمایی را در چهار بخش «رقابت اصلی جشنواره»، «فیلمما»، «اکران مردمی» و «جوایز مردمی» اعلام کرد.
🔻 مطالعه متن کامل فراخوان:
🔗 ammarfilm.ir/?p=34862
📽 جشنواره مردمی فیلم عمار
🌐 @AmmarFest
🔴میخواهم شهید بشوم و برنگردم
...قرار بود فردایش یکسره از بیمارستان برای مرخصی برویم دمشق و از آنجا بهاتفاق رزمندههای گروه ۴۶ برگردیم ایران.
جمعی از بچههای داخل مقر خواستند آن شب را همان جا بمانم و فردا صبح با آمبولانس برگردم بیمارستان. میگفتند: «بدون خداحافظی نرو. بگذار دوستان دیگر هم بیایند و همگی خداحافظی کنیم... شاید دیگر قسمت نشد همدیگر را ببینیم.»
آن شب را کنارشان ماندم و قسمت شد تعدادی از دوستان خوبم را پیش از پایان دوره ببینم. علی زوار هم میانشان بود. آمد و گفت: «نشد که تو هم شهید بشوی.» گفتم: «دهنت سرویس علی! مگر قرار است شهید بشوم؟» گفت: «فکر میکردم تو هم شهید میشوی. حیف شد! گفتم حالا که سالم هستی، قبل از اینکه برگردی ایران بیایم دیدنت. دوربین دیدبانی را سپردم و آمدم.»
وقت رفتن، در گوشم حرفی زد که دو ماه پیش هم وقتی توی پادگان، مچش را در حال خواندن نماز شب گرفته بودم، زده بود: «میخواهم شهید بشوم و برنگردم.» فقط یک روز به پایان دوره مانده بود. زیر گوشم گفت: «دعا کن این دیدار آخرمان باشد.»
📚«شهادت در وقت اضافه»؛ زندگیوزمانه شهید مدافع حرم علی اکبر زوار
♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
🔴هر آچاری که از عملیات احیا میخواندم پیچ شلی در وجودم سفت میشد، از ایمان به خدا گرفته تا امید و انگیزه و عِرق ملی. از استادم محمد حکمآبادی ممنونم که آنقدر زیبا گلچین کردند این روایت پیشرفت را که هم خوشخوان باشد هم حق مطلب را ادا کند.
دوست داشتم عنوان راوی بالای هر صفحه نمایش داده شود. بعضی فصلها خیلی قشنگ قلاب میشد به فصل بعد و اصلا خواننده را در ابهام طولانی نگه نمیداشت. من دو روزه کتاب را خواندم و پیشنهاد میکنم به هر کسی که در ته ذهنش نسبت به جنس ایرانی اکراه وجود دارد این کتاب را بخواند تا گردگیری اساسی درونش ایجاد شود و به آن باوری برسد که حرکت را منجر میشود.
#نظر_شما
➕تهیه نسخه الکترونیکی کتابهای ما:
faraketab.ir/p/20343
♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
یا لیتنی کنا معکم
🔰تصویر سلاح شهید «ماهر الجازی» اولین شهید اردنی در عملیات طوفان الاقصی
#شهید_القدس
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
🔸 Rahyarpub.ir
✅ @Raheyarpub
انتشارات راه یار
⭕️«پلاکِ پ» منتشر شد 🔺تاریخنگاری انقلاب اسلامی عمیقاً به «روایت زنان» این انقلاب و طبعاً به خود ان
عجیب اما واقعی
پنج ماه از شروع سال ۱۴۰۳ گذشته و فکرش را نمیکردم در این مدت حتی یک کتاب ایرانی هم نخوانده باشم. چند بار خواندههایم را بالا و پایین کردم و مطمئن بودم آن وسطها حتما یکی دو تا خواندهام. اما نخوانده بودم!
بنابراین به خودم گفتم تا اطلاع ثانوی در این خانه به روی اجنبی بسته است!
برای من که تاریخ از اوایل دهه ۲۰ شروع و سال ۵۷ تمام میشود، جنگ مسئله غریبی است. هرچه فکر میکنم میبینم من در یکی از روزهای زمستان ۵۷ تمام شدم!
بنابراین عجیب نبود که هیچ وقت سراغ جنگ و خاطراتش نرفتم. با این وجود خواندن آثاری که نقطه ثقلشان سالهای جنگ است، نشانم میدهند چقدر تجربه زیسته ما با آنچه همین چند دهه قبل عیار زندگی بود، متفاوت است. هر بار از خودم پرسیدهام: «زیستن من زندگی است یا آنچه آنها تجربه کردند؟»
آدمهایی که از بعضیشان چند عکس و خاطره مانده و از بعضیشان همینها هم نمانده است.
تاریخ نگاری انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، عمیقأ به روایت زنانش بدهکار است. همانها که بیسر و صدا آمدند پای کار و بیسر و صدا هم رفتند!
در تاریخ نگاریِ واقعه محور، کلیشهای و اغلب مردانه ما، بسیاری از این زنان اصلا دیده نشدند تا ردی از آنها در سطور تاریخ و کتابها بماند و اینطور شد که حافظه تاریخیمان از روایت حماسههای پر تکرار زنان خالی ماند!
اسماء میرشکاریفرد و دفتر تاریخ شفاهی شیراز، به دنبال پر کردن این جاهای خالی رفتند و از زنانی گفتند و نوشتند که هر کدام بر حسب تواناییشان گوشهای از این حماسه را آفریدند و باری بر دوش کشیدند.
شیراز در سالهای جنگ شهر مهمی است زیرا نزدیکترین کلانشهر به جبهههای جنوب است. شهری که حال و هوایش در دهه ۶۰، رنگ و بوی جنگ و جبهه دارد.
«پلاک پ» داستان ستاد پشتیبانی جنگ است اما به روایت زنان. حمایتهایی که پشت جبههها انجام میشد و تنوع و وسعتش هنوز هم بعد از این همه سال در ذهن نمیگنجد.
چطور میشود روزانه ۳۰۰ زن در یک ساختمان نیمه کاره و بی در و پیکر از هشت صبح تا غروب آفتاب خیاطی کنند، نان بپزند و یا مربا و عرقیجات درست کنند؟ چطور میشود زنی تا روز آخر بارداریاش یا گندمها را خوشه کند و یا از درختها سیب بچیند؟ آن هم نه باغ و زمین خودش، بلکه باغ خانوادهای که مردهایشان همه رفتهاند جبهه و بار امسالشان دارد خراب میشود!
چطور میشود به زنی خبر داد که تنها پسرش شهید شده و او سرش را بلند کند، بگوید: «الهی شکر، امانت خدا را سالم تحویل دادم.» بعد سرش را پایین بیاندازد و دوباره از خمیر چانه بگیرد و بچسبد به کارش تا خود اذان مغرب؟!
عجیب اما واقعی است...
تاریخ شفاهی شیوهای از پژوهش در تاریخ است که مبتنی بر دیدهها، شنیدهها و گفتههای شاهدان و فعالان رویداد تاریخی خاصی است. پس یکی از بنمایههای کتابهای تاریخ شفاهی مصاحبه است. اطلاعات خامی که نویسنده باید دستی به سر و رویشان بکشد تا قابل انتشار شوند. اسماء میرشکاریفرد هم همین کار را کرده اما تلاش او در روایت داستانی حوادث ستودنی است.
خاطراتی که در کتاب آورده شده از پاییز ۱۳۵۹ تا بهار ۱۳۶۷ است. نویسنده، خاطرات زنانی را که طی این دوره نقش مهمی در ستاد پشتیبانی داشتند، گردآوری کرده و بنا بر زمان خودشان در کتاب آورده است. اما این به آن معنا نیست که با مُشتی خاطره جدا از هم و مستقل مواجهیم بلکه ساختار روایی کتاب طوری است که انگار همه این خاطرات بهم مرتبطند و یک ماجرای واحد را بازگو میکنند. راوی هر خاطره، موضوعی را تعریف میکند و راوی دیگری آن را ادامه میدهد.
پلاک پ، لابلای اتفاقهای دوست داشتنیاش، ماجراهای غمانگیزی هم دارد. اما وقتی پای زنان در میان باشد، حتی اگر راویان جنگ هم باشند باز هم معجزه زنانگی نگاهشان، باعث میشود تا حوادث تلخ هم لطیف شوند. زنانی که زنانه حرف میزنند و احساس میکنند اما مردانه کار میکنند و میجنگند!
✍️روایت زهرا سادات طباطبایی
🔹حافظهـ؛ حسینیه هنر(دفتر تاریخ شفاهی) شیراز
@hafezeh_shz
♦️سفارش کتاب با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
.
🔻در آخرین روزهای سفرم، ناگهان اعلام کردند، آخرین گروه از مردم تحت محاصره فوعه و کفریا، قرار است طی مبادله با مسلحین و خانوادههای آنها آزاد شوند. به هیچ وجه معطل نکردم و نیم ساعت بعد، در جاده دمشق- حلب بودم تا خودم را به جبرین حلب برسانم. به این ترتیب در واقع، اولین و تنها بانوی نویسنده، پژوهشگر و مستندساز ایرانی بودم که شاهد آزادی مردم فوعه و کفریا بوده که در روایت این آزادی باشکوه در کتاب، خود شاهد راوی بودم.
🔴 کتاب «اینجا سوریه است»؛ صدای زنان سوری است به قلم نویسنده زن ایرانی.
📚 اینجا سوریه است؛ صدای زنان راوی جنگ| زهره یزدانپناه
♦️سفارش کتاب با تخفیف 25 درصد و ارسال رایگان(بالای 400 هزار تومان):
https://B2n.ir/r36258
💠 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
🌐 Raheyarpub.ir
✅ @Raheyarpub
تقدیم به مردی که درددل مردم را میشنید و برایش راهحل میاندیشید؛
تقدیم به مردی که آخرین ویراستاری این کتاب مصادف شد با شهادتش؛
تقدیم به شهید رئیسی عزیز خستگیناپذیر؛
شاید این کمترین، برگۀ کوچکی باشد از کتاب بزرگ ننوشتهای برای معرفی خدمات دولتش؛
برای سه سال دویدنش در قامت رئیسجمهور.
خوشحالیم گوشۀ کوچکی از ریل خدمتی که گذاشت را روایت کردیم و ذرهای از غربتش کم...
🔰 #بزودی ...
#کفش_آهنی_ات_را_دربیاور
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
▫️ Rahyarpub.ir
✅ @Raheyarpub
🔰 نمایشگاه کتاب
📣 قابل توجه طلاب، اساتید و پژوهشگران حوزه علمیه خراسان
💎حضور انتشارات راه_یار در:
نهمین نمایشگاه تخصصی کتب حوزوی و معارف اسلامی حوزه علمیه خراسان
🏫همراه با حضور دیگر ناشران کشوری و بین المللی
🟢حداقل ۱۵ درصد تخفیف از سوی ناشران در این نمایشگاه
💳 ارائه بن کارت 500 هزار تومانی و 1,000,000 تومانی حمایتی ویژه طلاب، اساتید و پژوهشگران از سوی حوزه علمیه خراسان
⏱زمان بازدید ۲۶ شهریور لغایت ۲ مهر
⏰ساعت بازدید: ٣٠: ٨ الی ١٧
🕌مکان: مشهدالرضا علیه السلام، خیابان امام رضا علیه السلام ١٩، مجتمع حوزوی آیت الله هاشمی شاهرودی(ره)
🌐 اطلاعات بیشتر در:
@howzehpajohesh
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
▫️ Rahyarpub.ir
✅ @Raheyarpub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | با تحریم این غولهای الکترومکانیکی، کارخانه مس سرچشمه با مشکل مواجه شد تا اینکه مهندس رستمی و تیم جوانش موتور سنکرون کارخانه را تعمیر و با اعتماد به نفسی که از تعمیر این دستگاه بزرگ به دست آوردند، تصمیم به تولید نمونه داخلی آن گرفتند
👤 راوی: مهندس رستمی
♦️ تولید شده توسط مدرسه سینمایی اندیشه و هنر (ماه)
نشانی صفحه قصههای پیشرفت در اینستاگرام:
www.instagram.com/ghessehayepishraft
📖 روایتهای شرکت جمکو را میتوانید در کتاب عملیات احیا بخوانید:
https://B2n.ir/f50456
📚 بسته پیشرفت انتشارات راه یار شامل 5 کتاب با 25درصد تخفیف:
https://B2n.ir/a88077
rahyarpub.ir
@Raheyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @raheyarpub
#برش_کتاب
📖 «یکییکی اسمها را میخواندند تا از گیت رد شویم. توی دلم مداحی نریمانی را میخواندم:
«منم باید برم، آره برم سرم بره / نزارم هیچ حرومی طرف حرم بره... .»
گاهی هم ذکر میگفتم؛ مخصوصاً «یا زینب». اسمم را صدا کردند تا وارد گیت شوم و تمام. گذرنامهام را تحویل دادم تا پلیس گذرنامه مهر خروج از کشور را بکوبد. گذر را برد زیر نور قرمز اسکنر، مهر را آورد بالا که بکوبد توی گذرنامه؛ اما انگار چیزی گفت. گوش تیز کردم و سرم را بردم جلو.
🔹 آقای سجادی با شمام.
🔸 در خدمتم.
🔹 نمیتونی بری برادر. برگرد.
آب دهانم را قورت دادم و سرم را تکان دادم.
🔹نمیتونم برم؟! برای چی؟!
🔸 ممنوعالخروجی.
🔹 من ممنوعالخروجم؟ من همۀ کارهام درسته آقا! ممنوعالخروجی برای چی؟ یه بار دیگه بزن.»
🛒 سفارش کتاب ممنوع الخروج با 15 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/j82938
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @raheyarpub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یک دقیقه با «ابوعلی کجاست»
🔻مرتضی عطایی از شهدای مدافع حرم مشهدی است که قصه جالبی دارد. برای اینکه بتواند به جمع مدافعان حرم اضافه شود، خود را افغانستانی جا میزند و در کنار دلاوران لشکر فاطمیون عازم نبرد با تروریستهای دستپرورده استکبار میشود.
🔻«ابوعلی کجاست» خاطرات خودگفته شهید عطایی از روزهای مبارزه و مقابله با تروریستهای تکفیری است. این خاطرات، قرار بوده برای نگارش کتابی درباره شهید مصطفی صدرزاده یار غار او استفاده شود اما مرتضی عطایی یا همان «ابوعلی» هم، در نبرد با تکفیریها در سوریه به شهادت میرسد، از همین رو، بخشی از خاطراتش در کتاب مستقلی (ابوعلی کجاست) منتشر میشود.
🔻«ابوعلی» چند روز قبل از شهادت با انتشار متنی خطاب به شهید صدرزاده از او میخواهد که به وعدهاش عمل کند و او نیز به خیل شهیدان ملحق شود. استجابت خواستهاش، زیاد طول نمیکشد و در روز عرفه قسمت او نیز رقم میخورد. او با اصابت گلوله به گلویش به شهادت رسید و شعری که برای خودش سروده بود محقق شد:
کاش اسم تو آخرین کلامم باشد
پروانهشدن حُسنِختامم باشد
مانند کبوترانِ در خون خفته
عنوان «شهید» قبل نامم باشد
🔻مرتضی عطایی ۲۱ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ و همزمان با روز عرفه در منطقه لاذقیه سوریه به شهادت رسید.
♦️گفتنی است این کتاب تاکنون به زبان های عربی و انگلیسی ترجمه شده و به چاپ رسیده است.
♦️سفارش کتاب با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
📚 #معرفی_کتاب | فیلم، فیگور، فلسفه
🔹 کتاب «فیلم، فیگور، فلسفه» مبانی نقد فیلم از نگاه شرقی و اسلامی است. یعنی باید گفت معمولاً اکثر آثار انتقادی که در #سینما همانند خود ادبیات رایج فیلم، وجود دارد، به شدت تحت تأثیر فلسفه و فرهنگ غربی است به عنوان مثال ما در سینمای شرقی خودمان، مفهومی تحت عنوان تحول شخصیت یا شخصیت خاکستری آنگونه که در سینمای غرب مطرح است، نداریم. اما مواردی نظیر توبه، مؤمن، مؤمن گناه کار و غیره داریم.
🔸 سعیدی در کتابش، ابتدا به سراغ چیستی سینما در نگاه شرقی میرود، سپس به جامعهشناسی سینمای ایران میپردازد و پس از آن، وجوهی از نگاه شرقی و اسلامی در زیباییشناسی سینما را ترسیم میکند.
🔹 اولین فصل کتاب پاسخ به یک سؤال است: سینما چیست؟ نویسنده، این فصل را با یک حدیث آغاز کرده است. «امام سجاد(ع) در حدیثی شریف، پس از برشمردن حق زبان و گوش و ذکر حقوق مختلف آنها، وقتی به چشم میرسند میفرمایند «و حق چشم این است که آن را از چیزی که برای تو حلال نیست فروبندی و نگاه کردن با آن را وسیله عبرت قرار دهی...»
📌 اثر فوق به قلم نعمتالله سعیدی به همت #انتشارات_راهیار به چاپ رسیده است.
🔹 @hhonar_org
🛒 جهت سفارش کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://B2n.ir/q02072
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
🔴 زنی که بنبست برایش بیمعناست
✍️این کتاب برای من تجلی یک زن مؤمن بود که هم مادره هم فعال اجتماعی. زنی که بنبست براش بیمعناست و امید سرلوحهی زندگیشه. زنی که منشأ خیره و بهترین الگوی در دسترسه. خدا حفظشون کنه.
💠💠💠
از این همه هوش و کاردانی حیرت کردم. اینکه با وجود بچه و درگیریهای خانه، اینقدر فعال بودند خیلی برام انگیزهبخش بود. واقعا فکر نمیکردم اینقدر از خوندنش لذت ببرم و ازش یاد بگیرم.
#نظر_شما
➕تهیه نسخه الکترونیکی کتابهای ما:
faraketab.ir/p/20343
♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥از دستهایم خون میچکید...
📖 خوانش بخشی از کتاب «حوض خون»
🗣 توسط خانم فاطمهسادات میرعالی؛ محقق و نویسنده کتاب
🔰کتاب تقریظ شده توسط هبر معظم انقلاب
🔰کتاب برگزیده بیستمین دوره جایزه ملی انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس
♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
🔴بهخاطر مادرت نرو
هر لحظه ممکن بود به جواد زنگ بزنند و بگویند وقت اعزام است؛ برای همین داداشم تا تأیید بابا را گرفت، رفت بیرون و با گل و شیرینی برگشت. گفت: «آماده شین بریم دیگه.» مادر گفت: «مگه زنگ زدی؟» جواد شمارۀ دختر را گرفت. بعد از سلام و احوالپرسی گفت: «میخوایم بیایم خواستگاری.» صدای دختر از پشت گوشی میآمد: «نه. نه. فعلاً بابام نیست.»
چهرۀ جواد پژمرده شد: «من دارم میرم سوریه. ممکنه دیگه نبینمت.» صدای دختر تغییر کرد، قسمش داد که نرود. جواد گفت: «نمیشه. باید برم از عمهم دفاع کنم.»
دختر با صدای غمگینی گفت: «بهخاطر مادرت نرو.» جواد نگاهی به مادرم کرد و گفت: «مادرم هم باید مثل عمهم صبور باشه.»
📚برشی از کتاب «بهتر از تو نداشتم»؛ روایتهایی از زندگی شهید سیدجواد سجادی؛ اولین شهید فاطمیون استان فارس
💢سید جواد سجادی، از افغانستانیهای مقیم شیراز بود که در ۲۲سالگی برای دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) خود را به سوریه رساند و در ۲۰فروردین ۱۳۹۳ در درگیری با تروریستهای تکفیری به شهادت رسید.
♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Rahyarpub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جنگ چهره زنانه دارد!
📖 خوانش بخشی از کتاب خیرالنساء
🗣 توسط خانم سمانه آتیهدوست؛ نویسنده کتاب
🔶کتاب «خیرالنساء» روایتی از زندگی بانو خیرالنساء صدخروی؛ صرفاً منحصر به فعالیتهای اجتماعی و کمکرسانی «خیرالنساء» در هشت سال پشتیبانی از دفاع مقدس نیست و تلاش کرده به تمام ابعاد زندگی این بانوی روستایی جهادگر بپردازد.
💢رهبر معظم انقلاب: زنده نگه داشتن یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» یا هر جای دیگر در خانهاش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است. ١۴۰۲/۳/۹
➕اثر شایسته تقدیر بیستویکمین جایزه کتاب سال دفاع مقدس
⭕️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 400هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Rahyarpub
💢 معلمان و مربیان پرورشی گوش به زنگ باشن 💢
🎒 به مناسبت بازگشایی مدارس، کتابهای پرورشی انتشارات راه یار به مدت یک ماه با تخفیف ویژه 30درصدی تقدیم خواهد شد.
📖 به عشق بچههای تو ده
📖 سلوی
📖 دختر تبریز
📖 بوی خوش اسفند
📖 آش پشت جبهه
📖 من به این آرم اعتماد دارم
📖 نهضت ادامه دارد
📖 مربای گل محمدی
📖 معلم حسابی
🛒 جهت تهیه این کتابها به لینک زیر مراجعه فرمایید.
https://B2n.ir/p41721
🌐 جهت سفارش عمده برای مدارس و دانشگاهها با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
09157650458
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید | روایت جذابی از کتاب "سلوی"
📖 لینک خرید کتاب سلوی با 30 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/x35891
📚 صفحه خرید کتابهای پرورشی راه یار با 30 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/p41721
🌐 جهت سفارش عمده برای مدارس با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
09157650458
🆔 @yazde_ghahraman
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
انتشارات راه یار
🎬 #ببینید | روایت جذابی از کتاب "سلوی" 📖 لینک خرید کتاب سلوی با 30 درصد تخفیف: https://B2n.ir/x3589
🔰 #برش_کتاب
🔺 ️خانم، من دیگه نمیتونم بیام مدرسه، باید برم خونه همسایه قالی بافی.
گفتم: چرا؟
فاطمه سکوت کرد، از زن باباش میترسید.
رو کردم به زنبابای فاطمه و گفتم: چرا فاطمه رو میفرستی قالیبافی؟
گفت: جهاز میخواد، نمی تونیم جهازش رو تهیه کنیم! باباش کارگره و نمیتونیم خرج مدرسهش رو بدیم؛ ها! فهمیدی، از اینجا برو.
بی توجه به حرفش همونجا در حیاط نشستم، گفتم من همینجا میشینم تا باباش بیاد...
📖 لینک خرید کتاب سلوی با 30 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/x35891
📚 صفحه خرید کتابهای پرورشی راه یار با 30 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/p41721
🌐 جهت سفارش عمده برای مدارس با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
09157650458
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
انتشارات راه یار
💢 معلمان و مربیان پرورشی گوش به زنگ باشن 💢 🎒 به مناسبت بازگشایی مدارس، کتابهای پرورشی انتشارات راه
🔰 #معرفی_کتاب
🔻 کتاب دختر تبریز؛ خاطرات دختر جسور و پر جنبوجوشی است که از دل حوادث و ماجراهای تلخ و شیرین دهه ۶۰ میگذرد و جوانی و میانسالیاش دستخوش ماجراهایی آموزنده و جذاب است.
صدیقه صارمی، رزمنده، مربی نهضت سوادآموزی و مربی پرورشی دهه ۶۰ شهر تبریز است که در این کتاب خاطرات و تجربههایش را از روزهای سخت جنگ روایت میکند.
📖 لینک خرید کتاب «دختر تبریز» با 30 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/s09220
📚 صفحه خرید کتابهای پرورشی راه یار با 30 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/p41721
🌐 جهت سفارش عمده برای مدارس با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
09157650458
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Rahyarpub
🔰 #برش_کتاب
♦️ یکی از همسایههای قدیمیمان، زنی کاشانی بود بهنام ایرانخانوم که از همان روزهای اول زندگی مشترکمان، شاهد رفتوآمدهایم به کلاسها بود.
♦️ یکروز که هوا سرد بود و برف شدیدی هم میآمد، وسط کوچه همدیگر را دیدیم. گفت: «صدیقه جون، ننه تو کِی معلم حَسابی میشی؟» گفتم:«ایران خانومجان من الانم معلمم.»
♦️ گفت: «معلمی که تابستون میره، موقعی که برف رو زمینه میره، عید نوروزم میره که دیگه معلم حَسابی نمیشه. معلم حَسابی اونه که سه ماه تابستون توی خونه باشه. عید سال نو هم بمونه خونه؛ نه مثل تو که داری تا زانو میری تو برفا که درس بدی نَنه.»
📖 لینک خرید کتاب «معلم حَسابی» با 30 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/b66313
📚 صفحه خرید کتابهای پرورشی راه یار با 30 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/p41721
🌐 جهت سفارش عمده برای مدارس با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
09157650458
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Rahyarpub
🔰 #برش_کتاب
🔻 فردای آن روز در نهضت بودم که گفتند یک نفر کراواتی با شما کار دارد. مثل کارخانه که کسی را با ریش و قیافه بسیجی راه نمی دادند، نهضت هم کسی را با کراوات راه نمی داد. هماهنگ کردم بیاید بالا.
باز یک چمدان پول گذاشت روی میز. گفتم: «من آن را با شما حساب میکنم، آن هم به نرخ دولتی نه با نرخ بازار سیاه. اما دیروز که به کارخانه شما آمدم، حرفم چیز دیگری بود.» گفت: «بله بله. ما ۱۲۲ نفر بی سواد داریم و شما حتما باید بیایید در کارخانه کلاس تشکیل دهید.»
🔻 برای اینکه تولید کارخانه کم نشود، اول ۲۵ نفر از جوان ترها را ثبت نام کردیم تا به مرور برای همه کلاس برگزار کنیم. سرگرد دیگر با من دوست شده بود، جوری که در آن کارخانه که ما را حتی راه نمی دادند، مراسم سخنرانی آقای قرائتی را برگزار کردیم. از همه کارخانههای اطراف هم دعوت کردیم بیایند آنجا. آن سخنرانی آن قدر تأثیرگذار بود که باعث شد کارخانه های دیگر هم با نهضت همکاری کنند و توانستیم مبلغ زیادی برای کمک به جبهه ها جمع آوری کنیم.
🔹 حسن مؤمنیان؛ از کتاب «من به این آرم اعتماد دارم»؛ خاطرات آموزشیاران نهضت سوادآموزی خراسان(دهه شصت)
📖 لینک خرید کتاب «من به این آرم اعتماد دارم» 70000 هزارتومان با 30 درصد تخفیف 49000 هزارتومان:
https://B2n.ir/r50042
📚 صفحه خرید کتابهای پرورشی راه یار با 30 درصد تخفیف:
https://B2n.ir/p41721
🌐 جهت سفارش عمده برای مدارس با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
09157650458
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🔘 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Rahyarpub