نشستهایم و به یادت کشیم خط به زمین
زنیم شانه به گیسوی انتظارکشی⚘️
{ اشرف مازندرانی }
بعد از تو که در چشم من آید که به چشمم
گویی همه عالم ظلمات است و تو نوری ⚘️
{ سعدی }
روشن روان عاشق از تیره شب ننالد
داند که روز گردد روزی شب شبانان⚘️
{ سعدی }
از تو
تنها دلتنگی ات مانده.
از من
اگر بماند ...
چه دارم جز دلتنگی ات؟؟⚘️
{ معصومه صابر }
من بودم و دلی و هزاران شکستگی
آن هم به زلف پرشکنت رفته رفته رفت
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر
عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت⚘️
{ محتشم کاشانی }
زل زد به چشم هام و مرا از خودم رُبود
یک گوشه از خیالِ مرا تا ابد گرفت...⚘️
{ معصومه صابر }
بعدها،
یکروز یاد ِمن می اُفتی
برمیگردی
به سمتِ صدایی که نیست
به سمتِ گلدانِ کوچکی
که برگ برگش
لای کتاب حافظ،
خشک شد...
{ معصومه صابر }
Years after this,
Once you remember me;
Toward a voice, turn
Which's not anymore;
And,
Toward a vase, tiny;
Leaf by leaf of which
Dried,
Amid Hafiz book sheets..
{ masoomesaber }⚘️
تو فراموشیِ دل
از همه غمهایِ جهانی
تو بمانی
همه غم هایِ جهان
خواب و خیالند...⚘️
{ معصومه صابر }
تویی در دیده ام
چون نور و محرومم
ز دیدارت
نمی دانم
ز نزدیکی کنم فریاد
یا دوری...⚘️
{ صائب تبریزی }
در بین غریب و دوست آدم دارند
هر گوشه ی این شهر جهنم دارند
دلگیرم ازاین جماعت تنها و
از آینه هایی که تو را کم دارند...⚘️
{ معصومه صابر }
آن هنگام که همه در شتابند،
تو آرام باش
آن هنگام که همه در سخن اند،
تو خاموش باش...⚘️
Moon Rain.mp3
6.73M
گفت: «مرا یادت هست؟»
دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم،
چرا یادم به وسعت همه تاریخ است؟
و چرا آدم ها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟⚘️
{ عباس معروفی }
گفتنی ها را نهادم در حریری از سکوت
کآنچه می دانم نمی آید به فهم ِ واژه ها
{ معصومه صابر }⚘️
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر⚘️
به کس پناه نجویم پیِ گشایش ِ کار
همان که در به رُخم بسته
باز خواهد کرد...🌙
{ طالب آملی }
قدر مجموعه ی گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست⚘️
{ حافظ }