حالم امشب مثل آسمانی است که دلش ابری است نَمی میزند اما دلش نمیآید درست ببارد.
دل پر شده از ابرهای تیرهای که بظاهر تیرهاند
اما با وجود تیرگی توان آن را دارند که دل هزاران زارع وووو را شاد کنند....
من میدانم این تیرگی آسمان دل، رنگین کمانی زیبا در دلش نهفته است.
شاید امشب در مناجات سحرگاه و یا شاید فردا در دعای ندبه لرزهای به جانش افتد و ببارد تا صاف گردد.
امشب دل دو تن از عزیزان گرفته بود، چقدر دلهای ما با هم چفت شده است.
من نیز همانند آنان دلتنگ شدهام...
امشب احساس میکنم دل همهی اهل عالم گرفته
همه دلشان فرج میخواهد...
درد ما آه نیست که از نای بیرونش کنیم.
کفش نیست که از پا خارجش کنیم.
کلاه نیست تا از سر بدر کنیم.
خال نیست که بسوزانیم و بی خیالش شویم.
درد ما از اجتماع ماست است...
از ماست که بر ماست
درد من، درد مردم اجتماعم است.
الهی دل همهی عزیزان را شاد گردان...
کودک درون من درست مثل بچههائی است که وقتی مشتاق توجه مولایش شود بیاختیار میگرید...
مولای من تا شما نیائید دنیا همین است
که میبینید این روزها بیش از پیش
نیاز به ظهورتان دارم...
الهی و هب لنا رافته و رحمة و
محبته و دعاءه و خیره
دلنوشتهی مرضیه رمضانقاسم
مولای منی و من گـــــــدایت شدهام
دلتنگِ شنیدن صــــــدایت شدهام
تو رفتهای و هنوز من خوبم ، شکر
چیزی نشده ، فقط فــــــدایت شدهام
بنفسی انت یابنالحسن
روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود
از همان آغاز ما را کمتحمل ساختند
#دلنوشته_هایم
#درد_مشترک_غیبت
@ramezan_ghasem110