🔅#پندانه
✍ بهترین کاسب قرن
🔹مرد با خدایی در بازار تهران چلوکبابی داشت و بهدلیل رفتار خوبش با مشتریانش به بهترین کاسب معروف شده بود.
🔸روزی چند نفر جلوی مرد را گرفتند و به او گفتند:
پول دخل امروزت را رد کن بیاد.
🔹مرد گفت:
محال است بدهم.
🔸گفتند:
میکشیمت.
🔹گفت:
بکشید!
🔸گفتوگو ادامه پیدا کرد و مرشد گفت:
به یک شرط پول دخل امروز را به شما میدهم.
🔹آنها گفتند:
چه شرطی؟
🔸گفت:
به شرطی که بیایید به منزل من و یک چایی باهم بخوریم.
🔹آنها قبول کردند و رفتند و چای خوردند و مرشد پولها را به آنان داد.
🔸از مرد پرسیدند:
چرا همان اول در کوچه پول را ندادی؟
🔹مرد گفت:
آن موقع اگر پول را میدادم آن پول دزدی میشد. ولی الان شما مهمان من هستید و من دوست دارم به مهمانم هدیه بدهم.
🔸سالها گذشت و آن سه نفر از معتمدین بازار شدند.
مهمه رفتار چطور باشه ❤️
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تجسم اعمال🔻
👈از مطالعه متون دینی اینگونه استفاده میشود که هرعملی که از انسان سرمیزند تجسم پیدا کرده و در عالم و قبر و برزخ به او نشان داده میشود 👀
🌺آیت الله مجتهدی🌺
🔻@range_khodaa🔻
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهل و دوم : نیمه شعبان ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸عصر روز نيمه شعبا
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت چهل وسوم : جایزه
✔️ راوی : قاسم شبان
🔸يكي از عملياتهاي نفوذي ما در منطقه غرب به اتمام رسيد. بچه ها را فرستاديم عقب.
پس از پايان عمليات، يك يك سنگرها را نگاه كرديم. كسي جا نمانده بود. ما آخرين نفراتي بوديم كه بر مي گشتيم.
ساعت يك نيمه شب بود. ما پنج نفر مدتي راه رفتيم. به ابراهيم گفتم:
آقا ابرام خيلي خسته ايم، اگه مشكلي نيست اينجا استراحت كنيم. ابراهيم موافقت كرد و در يك مكان مناسب مشغول استراحت شديم.
🔸هنوز چشمانم گرم نشده بود که احساس كردم از سمت دشمن كسي به ما نزديك مي شود! يكدفعه از جا پريدم. از گوشه ای نگاه كردم. درست فهميده بودم در زير نور ماه كاملاً مشخص بود. يك عراقي در حالي كه كسي را بر دوش حمل مي كرد به ما نزديك مي شد!
🔸خيلي آهسته ابراهيم را صدا زدم. اطراف را خوب نگاه كردم. كسي غير از آن عراقي نبود!
وقتي خوب به ما نزديك شد از سنگر بيرون پريديم و در مقابل آن عراقي قرار گرفتيم.
سرباز عراقي خيلي ترسيده بود. همانجا روي زمين نشست. يكدفعه متوجه شدم، روي دوش او يكي از بچه هاي بسيجي خودمان است! او مجروح شده و جامانده بود!
🔸خيلي تعجب كردم. اسلحه را روي كولم انداختم. با كمك بچه ها، مجروح را از روي دوش او برداشتيم. رضا از او پرسيد: تو كي هستي، اينجا چه ميكني!؟
سرباز عراقي گفت: بعد از رفتن شما من مشغول گشت زني در ميان سنگرها و مواضع شما بودم. يكدفعه با اين جوان برخورد كردم. اين رزمنده شما از درد به خود مي پيچيد و مولا اميرالمومنين و امام زمان را صدا مي زد.
من با خودم گفتم: به خاطر مولا علي تا هوا تاريك است و بعثيها نيامده اند اين جوان را به نزديك سنگر ايراني ها برسانم و برگردم!
🔸بعد ادامه داد: شما حساب افسران بعثي را از حساب ما سربازان شيعه كه مجبوريم به جبهه بيائيم جدا كنيد.حسابي جاخوردم. ابراهيم به سرباز عراقي گفت: حالا اگر بخواهي مي تواني اينجا بماني و برنگردي. تو برادر شيعه ما هستي. سرباز عراقي عكسي را از جيب پيراهنش بيرون آورد وگفت: اينها خانواده من هستند. من اگر به نيروهاي شما ملحق شوم صدام آن ها را مي كشد. بعد با تعجب به چهره ابراهيم خيره شد! بعد از چند لحظه سكوت با لهجه عربي پرسيد: اَنت ابراهيم هادي!!
🔸همه ما ساكت شديم! باتعجب به يكديگر نگاه كرديم. اين جمله احتياج به ترجمه نداشت. ابراهيم با چشمان گرد شده و با لبخندي از سر تعجب پرسيد: اسم من رو از كجا ميدوني!؟
من به شوخي گفتم: داش ابرام، نگفته بودي تو عراقي ها هم رفيق داري! سرباز عراقي گفت: يك ماه قبل، تصوير شما و چند نفر ديگر از
فرماندهان اين جبهه را براي همه يگان هاي نظامي ارسال كردند و گفتند:
هركس سر اين فرماندهان ايراني را بياورد جايزه بزرگي از طرف صدام خواهد گرفت!
🔸در همان ايام خبر رسيد که از فرماندهي سپاه غرب، مسئولي براي گروه اندرزگو انتخاب شده و با حكم مسئوليت راهي گيلانغرب شده.
ما هم منتظر شديم ولي خبري از فرمانده نشد.
تا اينكه خبر رسيد، جمال تاجيك كه مدتي است به عنوان بسيجي در گروه فعاليت دارد همان فرمانده مورد نظر است!
🔸با ابراهيم وچند نفر ديگربه سراغ جمال رفتيم. از او پرسيديم: چرا خودت را معرفي نكردي؟! چرا نگفتي كه مسئول گروه هستي؟
جمال نگاهي به ما كرد و گفت: مسئوليت براي اين است كه كار انجام شود. خدا را شكر، اينجا كار به بهترين صورت انجام ميشود.من هم از اينكه بين شما هستم خيلي لذت ميبرم. از خدا هم به خاطر اينكه مرا با شما آشنا كرد ممنونم.
شما هم به كسي حرفي نزنيد تا نگاه بچه ها به من تغيير نكند. جمال بعد از مدتي در عمليات مطلع الفجر در حالي كه فرمانده يكي از گردانهاي خط شكن بود به شهادت رسيد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🔻@range_khodaa🔻
🌷زمان منتظر نمیماند
🌸امروز میرود و دور میشود
🌷هر روز را باید زندگی کرد
🌸بـه تـمامی..
سـ🌺ـــلام
💖صبحتون پر از شـادی و زیبـایی
💖امروزتون پر از حس خوب زندگی
🔻@range_khodaa🔻
امام على عليه السلام:
البِشرُ يُطفي نارَ المُعانَدَةِ
خوش رويى، آتش دشمنی را خاموش مى كند
غررالحکم حدیث561
🔻@range_khodaa🔻
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️ این همه منکر بدتر از بی حجابی داریم، چرا انقدر گیر دادید به حجاب؟
🔻«پاسخ جالب استاد عالی به یک سوال»
🔻@range_khodaa🔻
🌸🍃🌸🍃
🔸رسم رفاقت!
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش این همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق بال در آورد.
در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم
این است "رسم رفاقت..." رفیق باشیم!
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : دین دو کلمه است : عبادت و احسان
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
🔻@range_khodaa🔻
25.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 شانس
🎤 حجت الاسلام عالی
🔻@range_khodaa🔻
🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀
🔆خزیمه و پادشاه روم
🦋«خزیمهی ابرش» پادشاه عرب بدون مشورت پادشاه روم که از دوستان صمیمی وی بود، کاری انجام نمیداد. خزیمه رسولی را نزد او فرستاد و دربارهی فرزندانش مشورت و نظر خواست و در نامهاش نوشت: «من برای هر یک از دختران و پسران خویش مالی زیاد و ثروتی فراوان قرار دادم که بعد از من درمانده و مستمند نشوند. صلاح شما در این کار چیست؟»
🦋پادشاه روم جواب فرستاد که: «ثروت معشوق بیوفاست و دوام ندارد، بهترین خدمت به فرزندان این است که آنان را از مکارم اخلاق و خوی های پسندیده برخوردار کنید تا در دنیا سبب دوام دولت و در آخرت سبب غفران باشد.»
📚نمونه معارف، ج 1، ص 64 -جوامع الحکایات، ص 270
🍂🍂حضرت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم فرمود: «من برای تکمیل اخلاق نیک، مبعوث شدهام.»
📚جامع السادات، ج 1، ص 23
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥موضوع: مهربانی میوه شیرین درخت غیرت.
حجت الاسلام والمسلمین هاشمی
🔻@range_khodaa🔻
#بسماللهالرحمنالرحیم
❤️ بهتر از آنچه از شما گرفته شده...
به شما خواهد داد!
📖 سوره انفال آیه ۷۰
🔻@range_khodaa🔻